متن پیش رو، دیدگاه های مطرح شده از سوی حجت الاسلام والمسلمین زیبایی نژاد در رابطه با آینده پژوهی خانواده در جامعه می باشد که از زوایای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
مصاحبه کننده: به دنبال بحث آینده پژوهی، توجه به آینده دین و دین داری از اهمیت بسزایی برخوردار است و ما در این مسیر باید روندهای دین داری را به خوبی بشناسیم.
روندها، سلسله تغییرات منظم و مستمری است که در داده ها و مسایل گوناگون به سمت افزایش یا کاهش رخ می دهد که در کنار این روندها، بازیگران تاثیرگذار و رویدادهای موثر در صحنه های اجتماعی نیز حضور دارند.
پرسشی که نخست مطرح می شود، چگونگی تغییرات عمده در نقش زنان و خانواده در آینده می باشد که قطعا تحولات در این حوزه، در آینده دین داری در جامعه تاثیرگذار خواهد بود.
استاد زیبایی نژاد: ما معتقدیم که انجام همه امور در ید قدرت الهی است و پروردگار متعال بر اساس حکمتش به تمشیت امور می پردازد؛ از این رو آینده نگری نمی تواند خطی و کاملا پیش بینی پذیر باشد.
به نظر می رسد جهان به سمت فضای به شدت متکثر در حال حرکت است و یکی از مهمترین مسایل و پرسش هایی که در عصر تکثرها پیش می آید، چگونگی زیست دینی در این فضاست؛ از جمله این که در این فضای متکثر، امر به معروف و نهی از منکر به شکل سنتی آن امکان بروز و ظهور ندارد.
ما در فضای متکثر با انواع دین داری ها مواجه هستیم؛ دین داری افراطی، دین داری منضبط و یا گروه هایی که تدین خود را با مدرنیته گره زده و به دین فراغتی روی آورده اند؛ اما آنچه در این میان اهمیت دارد، میان همه جریانات و طیف های دین داری حداقلی و حداکثری، موضوعی وحدت بخش خواهد بود که آن موضوع، وجه احساسی محبت به اهل بیت(ع) است؛ اگرچه همه مسایل باید ذیل عقلانیت دین تعریف شود.
وجه احساسی محبت اهل بیت(ع) مساله ای است که در آینده هم پررنگ خواهد بود و ما مجبور خواهیم بود که از آن بهره مند شویم تا حداقلِ تدین در جامعه را بر محور محبت اهل بیت(ع) حفظ کنیم. از سوی دیگر باید تلاش کنیم تا جریانات انحرافی در جامعه شکل نگیرند و افشا شوند، اما برای حفظ محبت اهل بیت(ع) در میان این جریانات هم باید توجه داشته باشیم.
حداقلی ترین وجه تدین که اثرگذار است، محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و باید جریان مداحی نیز عامل اتصال میان مردم و جوانان با روحانیت باشد تا بتوانیم از فرهنگ عاشورا برای نمازخوان کردن جوانان و حفظ تدین در جامعه بهره مند شویم.
خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی، چه نقش و جایگاهی در آینده خواهد داشت؟
هویت های جدیدی که در جامعه و در میان جوانان در حال شکل گیری است، برخلاف آنچه در گذشته بوده، خانواده ها در شکل گیری آن ها نقش تعیین کننده ای ندارند و در آینده پایگاه های هویت بخشِ خارج از خانواده، از اهمیت بیشتری برخوردار می شوند و این مساله، زنگ خطری برای خانواده است؛ خانواده ای که تا کنون مهم ترین عامل هویت بخش بوده است.
در دهه های گذشته، جریان جامعه شناسی ضد خانواده در جهان شکل گرفته است و در حال حاضر نیز وجود دارد؛ اما از دهه 1980 میلادی سازمان های بین المللی، مساله بازگشت به خانواده را مطرح کرده اند که البته من به آن خوشبین نیستم، چون خانواده ای مورد حمایت قرار می گیرد که در خدمت تولید ارزش های فرد گرایانه باشد.
امروز خانواده قدرت خود را در برابر ارزش های نظام سرمایه داری از دست داده است و با گذشت زمان در جهت اهداف این نظام گام برمی دارد و قطعا در آینده این سوال پیش می آید که در این فضای بوجود آمده، تشکیل خانواده و فرزندآوری خوب است یا خیر؟ زیرا خانواده به دلیل گسترش فضای فردگرایی در جامعه و تربیت ناصحیح خارج از خانواده، به اجبار در برابر خواسته های نامشروع و ضد ارزش های اعضای خانواده کوتاه می آید تا حداقل های ارتباطی خانواده را تامین نماید.
بر اساس روایات و حقایقی که امروزه شاهد آن هستیم، جامعه جهانی رو به فساد و تباهی پیش می رود، اما در میان همه این تاریکی ها، جریان شکوهمندی از مومنان حضور دارند که خود را در گرداب تباهی حفظ می کنند و این همان مسیری است که به جامعه عصر ظهور منجر می شود.
در جنگ میان کفر و ایمان، اقلیت مومنان در برابر ناملایمات آبدیده می شوند که در مطالعات آینده نگری باید به این مساله بسیار توجه داشته باشیم و مسوولان امر باید برای حفظ و حمایت از این اقلیت مومنان، برنامه ریزی و سیاستگذاری خاصی اتخاذ کنند.
بر اساس روند و تحولاتی که امروزه شاهد آن هستیم، وضعیت ازدواج و فرزندآوری در آینده چگونه می تواند باشد؟
در جامعه آینده، بر اساس روندی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، طلاق قبح زدایی شده و بخش قابل قبولی از زندگی می شود؛ یعنی هرگاه زوجین احساس کردند که یکدیگر را درک نمی کنند، طلاق گرفته و تکثر ازدواج بعد از طلاق و تک زیستی عادی سازی می شود و ما با الگوهای گوناگونی از گذران تجرد زنانه مواجه خواهیم بود.
به عنوان یک مساله شاید گریزناپذیر در آینده، بخشی از دختران مجرد متدین، بدون اذن والدین ارتباط شرعی برقرار می کنند؛ چون می دانند که والدین به آن ها اذن نخواهند داد و آن ها نمی توانند در جامعه جدیدی که شکل گرفته است، تحت فشار روانی بدون ارتباط باقی بمانند.
در آینده، خانواده ها و افرادی خواهند بود که در الگوی تعدد زوجات، مخفیانه زندگی می کنند و تا آنجا پیش می روند که جامعه با آن ها مدارا کند و این مدارا کردن بر اثر از میان رفتن حسادت زنانه نخواهد بود، بلکه مساله تعدد ازدواج های مخفیانه شیوع پیدا کرده و جامعه مجبور می شود که تا حدی با آن ها مدارا کند.
امروزه بخشی از دختران از برچسب مذهبی بودن بیزارند و حاضر به ارتباط مشروع با جنس مخالف نیستند و از سوی دیگر پدیده ارتباط افراد متاهل شیوع پیدا کرده و در آینده بیشتر خواهد شد. در جامعه آینده، مردان بی غیرتی در جامعه شیوع پیدا می کنند که از ارتباط نامشروع همسرانشان هم مطلع هستند.
جریان همجنس گرایانه در آینده شیوع پیدا خواهد کرد و دست کم در فضای مجازی با ایجاد تشکل هایی هویت سازی و ابراز اقتدار می کنند .
هنگامی که زنا و همجنس گرایی در جامعه شیوع پیدا کند، قوانین بدون تغییر خواهند بود، اما در اجرا مسامحه خواهد شد و خانواده ها نیز مقاومت خود را در برابر شیوع این پدیده از دست می دهند.
در آینده و تا حدودی در حال حاضر، تمایل به مادری در میان بانوان در حد پر شدن فضای تنهایی زندگی افول پیدا کرده و خانواده ها حداکثر یک یا دو فرزند خواهند داشت.
وضعیت کشورمان در مواجهه با تحولات در آینده چگونه خواهد بود و عوامل موثر در شکل گیری فضا در جامعه ایرانی چه مولفه هایی خواهند بود؟
جامعه ایرانی، جامعه تعامل گرای بی قاعده و بسیار احساسی است و بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی به سرعت در کشورمان شیوع پیدا می کند؛ البته ممکن است امواج موثر سیاسی و اجتماعی، جوانان و خانواده ها را به ازدواج و فرزندآوری تشویق و ترغیب نمایند، اما این امواج آنچنان که باید ماندگار نیست.
در کشورمان برنامه ریزی مناسبی برای حمایت از خانواده ها و جوانان وجود ندارد، در حالی که در غرب سیستم های حمایتی فوق العاده ای برای فرزندآوری و ثبات جمعیت ایجاد شده است. در آینده، ممکن است با احزاب و گروه های اجتماعی مواجه باشیم که برای حفظ هویت خود، مجموعه ای را تشکیل دهند و شاید هم تحولی را در هیأت های مذهبی شاهد باشیم.
در تربیت فرزندان و آموزش اخلاق و نظم اجتماعی آنچه اهمیت دارد، ایجاد فضا و کانون های ثابت هویت بخش است. آنچه ما آن را پیگیری می کنیم، حضور فرزندان در هیأت ها تا پایان عمر است؛ البته هیأت هایی که اجتماعات پایدار با محوریت اهل بیت(ع) تشکیل داده و در آن، مفاهیم اخلاقی و انسانی جریان پیدا کند و هویت بخش باشد؛ نه آن که ضرورتا حامل نام هیئت و با تایید مذهب شکل گرفته باشد.
متاسفانه امروزه برخی نهادها، در نقش موثر هیأت های هویت بخش همچون هیأت های محله ای و یا هیأت مهاجران مقیم در شهرها که پیوندهای اجتماعی را در جامعه گسترش می دادند، اختلال ایجاد کرده و فقط می خواهند با ثبت هیأت های بزرگ، رکوردهای گینس داشته باشند.
در آینده، شبکه های خانوادگی در فضای مجازی برای حفظ هویت خودشان، گسترش بیشتری خواهد داشت که البته این از وجوه مثبتی است که باید تقویت شود. با وجود آنکه روند سکولار شدن خانواده ها و فاصله گرفتن آن ها از ارزش های دینی، در مجموع نسبت به وجوه دیگر غالب است، اما اقلیتی وجود دارند که از هر زمینه ممکن برای نگه داشتن خود از افول تلاش می کنند و این خانواده ها باید در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها حمایت شوند.
جریان نخبگی جامعه شناسی در فضای پسامدرن، کاتالیزور سکولار شدن خانواده ها بوده و در آینده نیز وجود خواهد داشت، زیرا این جریان به دنبال کاهش تنش و برطرف کردن ناهنجاری ها در جامعه هستند. از این رو مقاومت در برابر تحولات ضد دینی و ضد ارزشها برای آن ها اولویت ندارد و جریان مقاوم را نیز به پذیرش تحولات تشویق می کنند.
البته شاید در آینده، تاثیر جریان نخبگی کاهش یافته و جامعه از شبکه های اجتماعی بیشتر تاثیرپذیر باشد، چنانچه جامعه شناسان اعتقاد دارند علما در جامعه سنتی، روشنفکران در جامعه مدرن و گروه های متکثر اجتماعی در جامعه پسامدرن تاثیرگذارند.
بر اساس روند شکل گیری و توسعه شبکه های اجتماعی، حدس می زنیم در آینده، وجه احساسی در جامعه بیشتر از وجه عقلانی بوده و بر همین اساس، کودک سالاری و زن سالاری گسترش یافته و قدرت زنان در تصمیم سازی ها و نه ضرورتا تصمیم گیری ها افزوده شود.
وضعیت امروز حوزه های علمیه با توجه به تحولات اجتماعی که در دهه های گذشته بوجود آمده را چگونه ارزیابی کرده و در آینده به چه سمت و سویی در حال حرکت است؟
در حال حاضر فضای عملگرایی در حوزه های علمیه خواهران بوجود آمده که از یک جنبه مثبت و از سوی دیگر می تواند منفی باشد، نیازمند تولیدات نظریه هایی هستیم تا تصمیمات را به آن مستند کنیم. مثلا در حالی که هنوز دیدگاه رسمی حوزه نسبت به حضور زنان در عرصه های مدیریتی تنقیح و اعلام نشده، حضور زنان در عرصه های مدیریتی و یا پرورش مشاوران خانواده در حوزه خواهران را میتوان به چالش کشید.
حضور بانوان طلبه در عرصه های تبلیغی، پیامدهای مثبت فراوانی داشته اما این احتمال می رود در برخی عرصه ها به ارایه تصویر کاریکاتوری از دین منجر شود؛ زیرا زنان به عنوان موجودات احساسی، وقتی در این عرصه وارد می شوند، برخی عناصر دینی از جمله تعدد زوجات را تبلیغ نمی کنند و برای تبلیغ مساله تمکین زن از شوهر کمتر انگیزه دارند و شاید حتی برای تمکین نکردن از شوهر، عذر شرعی هم برای زنان ارائه دهند. لذا می بایست در عرصه تبلیغی به این مباحث توجه نمود.
برخی مدعیان مردسالاری فقه، بانوانی هستند که با ادبیات فقهی آشنایی اجمالی دارند از جمله طیفی از طلاب و فارغ التحصیلان فقه و حقوق؛ به همین دلیل راه اندازی برخی رشته ها از جمله عرفان و فلسفه برای بانوان که وجه احساسی در وجودشان غلبه دارد، شاید به مصلحت نبوده و در آموزش فقه به بانوان نیز با توجه به این که بیش از 85 درصد از طلاب خواهر در سطح دو باقی می مانند، باید عمده ظرفیت ها به این اکثریت اختصاص یافته و مهارت های تبلیغ و برقراری تعامل با مخاطبان به آنان آموزش داده شود تا بتوانند در میان خانواده، اقوام، آشنایان و در مجالس خانگی موثر واقع شوند.
جامعه در حال تحولات لحظه ای است و روحانیت باید برای تبلیغ دین درجامعه، لایه های مختلف جامعه را به خوبی بشناسد. در یک دهه آینده، قشر جدیدی از فقها که در حال حاضر درس خارج گوهای جوان حوزه های علمیه هستند، ظهور خواهند کرد که ادعای مرجعیت خواهند داشت. آن ها گرچه ادعای اعلمیت ندارند، اما روشنفکران بسیاری در جامعه دنباله روی آن ها بوده و فضای ذهنی آن ها به لیبرالیسم نزدیک خواهد بود.
محتمل است در آینده، بانوانی ادعای مرجعیت کنند و برخی از زنان با تصور فقه مردسالارانه به آن ها رجوع کرده و این بانوان مرجع، تاثیرگذاری اجتماعی داشته باشند. پس از آیت الله گلپایگانی(ره)، فضای تکثر در مرجعیت در حوزه های علمیه بوجود آمد، از این رو قدرت و تاثیرگذاری مرجعیت در جامعه کاهش یافته است که در آینده این تکثر بیشتر مشاهده می شود.
در آینده، بحث برابری زنان و مردان بیش از پیش مطرح شده و در جلسات خانگی، از یک سو طیف های سنتی تندرو و از سوی دیگر طیف های مدرن که رنگ و بوی مذهبی آن ها کمتر است، ایجاد می شود.
فقه در آینده به دلیل برهم خوردن تمرکز و باز شدن عرصه های گوناگون علوم انسانی، تضعیف می شود و بوروکراسی در سازمان حوزه، تقویت و هدفمند می شود؛ ضمن این که جریان عمودی در تصمیم گیری ها در حوزه های علمیه، اقتدار خود را از دست داده و بدنه حوزه در برابر تصمیمات بالادستی از خود مقاومت نشان می دهد و این تحولات در حوزه علمیه زنان به سهیم شدن بانوان در اقتدار منجر می شود.
در آینده چنانچه در حال حاضر روند آن را شاهد هستیم، جریانات فمینیستی آنچنان اهمیت نخواهند داشت و جریاناتی که در لایه های پایین جامعه بروز و ظهور دارند، نقش و حضور زنان در جامعه را معین و مشخص می کنند؛ زیرا با وجود تحولات اقتصادی و تکنولوژی و فعالیت شبکه های مجازی، نیازی به حضور جریانات فمینیستی نیست.
جریانات رسانه ای دینی در آینده تقویت می شوند؛ البته این توسعه و تقویت در بعد پیام های دینی خواهد بود و در این میان عناصر دینی و غیر دینی پیوند خورده و در هم تنیده می شوند. ضمن این که در آینده شاهد توسعه فناوری هایی که در خدمت شهوت و ارتباطات جنسی قرار گرفته اند، خواهیم بود.
از زمانی که در اختیار ما قرار داده و پاسخگوی پرسش های مطرح شده بودید، سپاسگزاریم.