انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است. تا چند روز دیگر تکلیف این قطب مهم اجرایی کشور روشن میشود و رییسجمهور جدید در مسند قدرت مینشیند. در این میان کارشناسان و فعالان حوزه زنان و خانواده، با نگاه و تحلیل کارشناسی خود، انتظارات و پیشنهاداتی برای رییسجمهور جدید دارند تا او با عمل به این پیشنهادات و برآورده کردن این انتظارات، بتواند راهگشای مسائل زنان و خانواده در سالهای مسؤولیت و خدمت خود باشد و کمتر شاهد فرصتسوزی و یا استفاده نادرست از امکانات باشیم. به همینمنظور به سراغ کارشناسان این حوزه رفته و نظرات و پیشنهادات آنها را برای سیاستگذاری در حوزه زنان و خانواده جویا شدیم.
حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا زیبایینژاد
رییس مرکز تحقیقات زن و خانواده
اتفاق ناخوشایندی که در انتخابات رخ میدهد آن است که بسیاری از مطالباتی که کاندیداها مطرح میکنند، عموماً در اجرای آن دچار مشکل میشوند و این امر اعتماد عمومی را خدشهدار میکند. ما بایستی در ترسیم این مطالبات دقت کنیم که منجر به هزینه نشود. به عنوان مثال آقای طیبنیا وزیر دولت آقای روحانی اخیراً در سخنرانیشان گفتند زمانیکه دولت را در سال 92 تحویل گرفتیم، میزان بدهی دولت 70 هزار میلیارد تومان بود و الان 700 هزار میلیارد تومان است که سهم عمدهای از این بدهی مربوط به طرح سلامت است؛ طرحی که ظاهراً افکار عمومی را راضی کرده اما چون پشتوانه ندارد ما را دچار بحران کرده است. باید توجه داشت که هر کسی دولت را تحویل میگیرد ابتدا سعی میکند بدهیهای گذشته را تسویه کند و اگر مطالبات مبتنی با واقعیات نباشد، مسلماً باعث بحرانسازی میشود.
با توجه به آنکه مطالبهآفرینی به عنوان بخشی از فرآیند تغییر اجتماعی است، در نتیجه حساسیتها و انتظارات زیادی را در جامعه میآفریند و با وجود عدم تحقق شعارها، ایجاد گفتمان و پرسش خواهد کرد؛ چراکه جامعه احساس کرده است که میتوان در مواقعی نسبت به مسائل چانهزنی کرد و آن را به چالش کشید و بخشی از فرآیند تغییر اجتماعی به وسیله همین حرف زدنها ایجاد خواهد شد. ما در بحث مطالبات چارهای نداریم به جز اینکه هرم اولویتهایمان را ارائه دهیم.
نکته دوم این است که باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا مسائل مربوط به زنان و خانواده بیشتر ناشی از سیاستهای جنسیتی و خانواده است و یا از سیاستهای عامی که پیامدهای جنسیتی و خانواده به دنبال خواهد داشت، نشأت میگیرد؟ گاهی اوقات مطالبات جنسیتی را مطرح میکنیم در حالیکه متن جامعه نسبت به آثار سیاستهای عمومی ملتهب است. مثلاً اگر میخواهید مشکلات عفت عمومی و یا مشکلات طلاق را حل کنید اگر درست نگاه کنید میبینید اصل این مسائل ناشی از بحرانی است که در عرصه اشتغال وجود دارد و اصل مسأله جنسیتی نیست؛ گرچه پیامد جنسیتی دارد. این موضوع را باید در مطالبه عمومی مطرح کنیم که اگر ما به مسأله اشتغال میپردازیم نسبت آن با جنسیت چگونه خواهد بود.
اساساً ساختارهای سیاسی در کشور ما چقدر سیاست را میپذیرند و چقدر سیاستگریز بوده و تا چه حدی سیاستهای درازمدت در کشور پایدار هستند. متأسفانه در وضعیت کنونی فضای تخاصم حاکمیت دارد و هر گروهی در نفی دیگری خود را مطرح میکند و به همین خاطر است که در مناظرات، تنور انتخابات را کسانی که بیشتر علیه هم موضع دارند گرم میکنند.
ما باید بر سر بسیاری از مسائل اجتماعی تفاهم اجتماعی ایجاد کنیم. در کشور ما عمر کاری دولتها دو یا سه سال بیشتر نیست چون در ابتدای کار مشغول مرتفع ساختن موانع و اصلاح ساختارها هستند و در سال پایانی هم به موضوع انتخابات میپردازند و در این زمان کوتاه، بیشتر سیاستهای کوتاهمدت جواب میدهد.
امروزه در انتخابات شعار همه کاندیداها انتظارات مردم از حاکمیت است اما تا زمانیکه ما تنها از مردم مطالبهگری بخواهیم، بالطبع شکاف حاکمیت و مردم بیشتر خواهد شد. ما باید جامعه را به سمتی ببریم که این رابطه دوطرفه باشد و جامعه طلبکار هیچگاه موفق نخواهد بود اما جامعهای که احساس کند مسألهای دارد که در آن دولت و مردم به یک اندازه در حل آن مسؤول هستند میتواند جامعهای پویا باشد. به عنوان مثال مسأله اشتغال به عنوان مسألهای است که همگی بر وجود آن باور دارند اما جامعه هنوز در این رابطه احساس مسؤولیت نکرده است که برای بهبود مهارتهای خود یا عدم استفاده از کالای قاچاق اقدامی کند. امروز کسانی که از خارج از کشور به ایران میآیند، از دیدن تعداد زیاد تختهای بیمارستانی تعجب میکنند. چرا در کشور ما به مقوله پیشگیری توجه نمیشود و چرا خانواده نسبت به تأمین سلامتی خود احساس مسؤولیت ندارد؟
یکی دیگر از ضروریات، افزایش توانمندی خانوادهها در مواجهه با مشکلات است که دخالت دولت در حل مشکلات خانواده، باعث عدم مسؤولیتپذیری خانوادهها و تحمیل هزینهها خواهد شد. در کشورهای دیگر ایجاد احساس مسؤولیت خانوادهها موضوع کار دولتها است. مثلاً کشور ایتالیا تعداد تختهای روانی را در بیمارستانها کاهش داده و آن را وارد خانهها کرده است و حمایت دولت به سمت حمایت از خانواده در مراقبت از بیماران روانی رفته است. در انگلستان اگر شما بدون عذر موجه از سالمند خود مراقبت نکنید، دولت جریمه میکند و سیستم دولتی به سمت حمایت از خانواده در مراقبت از سالمندان است. از یک طرف سیستمها خانوادهمحور است و از طرف دیگر به ایجاد مسؤولیت در خانوادهها کمک میکنند.
در کشور آلمان برای حمایت از اقشار مختلف مانند زنان طرحی ارائه دادهاند که بوی نفت نمیدهد. نیازی نیست که برای رفع مشکل زنان همیشه هزینه متحمل شویم. کاهش ساعت اداری زنان از آن جمله است که زنان کمتر کار کنند، بدون آنکه از حقوقشان کسر شود و طبیعی است که منطق بازار این سیستم را پس میزند. در آلمان سیستم نیمهوقت طراحی شده و به جای آنکه یک کارمند را 8 ساعت به کار گیرند، 2 کارمند در چهار ساعت استخدام میکند و زمانیکه کارمندی نیاز به مرخصی زایمان پیدا کرد، کارمند دوم وظیفه کارمند اول را انجام میدهد و این طرح بسیاری از هزینهها را کاهش داده است.
متأسفانه در کشور ما عقلانیت تجاری و سودآوری بر عقلانیت کار و اشتغال پیشی گرفته است و تا زمانیکه این عقلانیت را به عقلانیت تولید تغییر ندهیم، مشکلات حل نمیشوند. این قابل درک است که کارفرمای خرد به خاطر سودآوری، تولید را تعطیل کند ولی اینکه در نهادهای دولتی عقلانیت سودآوری حاکم شود، قابل درک نیست. در کشور ما عقلانیتهایی شکل میگیرد که برای غرور ملی ما مضر هستند؛ به اینصورت که در رابطه با جزییترین کارها به واردات اتکا میکنیم.
دنیا تجربیات موفق زیادی دارد؛ همانطور که تجربیات ناموفق بسیاری هم داشته است اما ما باید نسبت به این تجربیات آگاهی داشته باشیم. الان پروژهای در دست داریم که حول موضوع سیاستهای خانواده و جنسیت در کشورهای مختلف دنیا است؛ چراکه خیلی از سیاستها اگر دیده و متناسب با مسائل جامعه ما بومی شوند، بسیاری از مسائلی که دنیا سالهاست از آنها گذر کرده است و ما هنوز در حل آن دچار مشکل هستیم را میتوانیم رفع و از راهحلهای موفق بهرهبرداری کنیم.