به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، نشست علمی با موضوع « نظریه تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی(ره)» با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مهدی مهریزی، پژوهشگر و محقق حوزه و استادیار دانشکده علوم حدیث و با حضور اعضای هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده در این مرکز برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین مهریزی با بیان اینکه نظریه تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی در فضای اصلاح گری دوره معاصر در دو قرن گذشته شکل گرفته است، اظهار داشت: در این دوره حرکت های فکری برای نجات جامعه اسلامی از رکود و عقب افتادگی شکل گرفت و افراد دغدغه مند به این نتیجه رسیدند که علاوه بر عوامل بیرونی و داخلی همچون استعمار و استبداد، یکی از مهمترین دلایل عقب افتادگی مسلمانان، فاصله و دور افتادن آنها از قرآن کریم در صحنه عمل بوده است.
استادیار دانشکده علوم حدیث در ادامه افزود: در این دوران که ندای بازگشت به قرآن برای رهایی از جهل و خمودگی بروز و ظهور پیدا کرده بود، یک سوال اساسی در میان نخبگان و صاحبنظران بوجود آمد که در این سالهای متمادی چه چیزی جای قرآن را گرفته که باعث عقب افتادگی مسلمانان شده است و آنها بسیاری از این نابسامانی ها را در توجه مسلمانان به احادیث عنوان کردند و فضای انتقادی در رابطه با حدیث شکل گرفت.
وی با اشاره به شکل گیری جریان فکری القرآنیون در میان اهل سنت و نفی حدیث به طور مطلق، شکل گیری نظریه تفسیر قرآن به قرآن در این فضای فکری و فرهنگی را مورد توجه قرار داد و گفت: این نظریه الزاما به جریان فکری القرآنیون باز نمی گردد و نمی توان تعبیر قرآن بسندگی را برای نظریه علامه طباطبایی به کار بگیریم.
وی با بیان اینکه قرآن بسندگی در دو جا به کار می رود، در تفسیر و در فهم دین، خاطرنشان کرد: جریان القرآنیون قرآن بسندگی را در فهم دین عنوان کرده و علامه طباطبایی قرآن بسندگی را در مقام تفسیر بیان می کند؛ ایشان در واقع ضمن بیان مشکلاتی که در فهم قرآن با احادیث وجود دارد، نظریه جدیدی در بازگشت به قرآن ارایه کرده و این جریان فکری را در صحنه عمل وارد کرده است، به گونه ای که بازگشت به قرآن بتواند حرکت آفرین باشد.
حجت الاسلام و المسلمین مهریزی با بیان اینکه علامه طباطبایی معتقد است قرآن در مقام تفسیر ظاهری وابسته به غیر از خودش نبوده و لایه های عمیق تر و بطون قرآن محل بحث و نزاع ایشان نیست، خاطرنشان کرد: بدون تردید فهم ظاهری قرآن کریم نیازمند مقدمات و دانستن زبان قرآن، شناخت گوینده و فضای نزول آیات است و در صورت وجود این پیش نیازها، فهم آیات قرآن وابسته به دانش های دیگری که بشر به آن رسیده و یا منابع معرفتی دیگر مثل عقل، تجربه، شهود و احادیث نیست.
وی با بیان اینکه علامه معتقد است که غیرمعصوم می تواند لایه اولیه قرآن را بفهمد اما اینگونه نیست که همه افراد این درک و فهم را داشته باشند، گفت: ادعای علامه موجبه کلیه است، یعنی نه مانند اخباری ها که به نحو سالبه کلیه منکر فهم استقلالی قرآن هستند و نه همانند مشهور مفسران و فقیهان که به نحو موجبه جزئیه فهم لایه اولیه قرآن را برای همه ممکن می دانند، بلکه بر اساس موجبه کلیه می گوید قرآن در لایه و سطح اولیه برای همه قابل فهم است.
وی برخی مبانی و پیش فرض های نظریه علامه را مورد اشاره قرار داد و گفت: اولین نکته این است که قرآن یک هویت است و هر کدام از آیات قرآن در مجموع آیات فهم می شود که باید به آن توجه داشته باشیم؛ زیرا دنیا دار تدریج و سیلان است و همه امور چه در کلام و چه در نوشته به مرور اتفاق می افتد.
استادیار دانشکده علوم حدیث با بیان اینکه قرآن مصدر حجیت رسالت و امامت است، تصریح کرد: نقش پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در دین شناسی مورد انکار علامه نیست، بلکه ایشان معتقد است ما در دین شناسی به اهل بیت(ع) نیاز داریم، اما قرآن برای بیان مقاصد خود به پیامبر اکرم و ائمه نیاز ندارد، چنانچه حدیث ثقلین هم همین را می گوید که قرآن و عترت دو خط موازی است که باید با ادامه هر دوی آنها به خدا برسیم.
وی در ادامه افزود: قرآن کریم آنچه را خواسته بگوید روشن و صریح گفته و آنچه را نخواسته بگوید، اصلا بیان نکرده است، از جمله جزئیات احکام که به هیچ عنوان از میان آیات استخراج نمی شود و مسلمانان برای یادگیری آن نیازمند تعلیمات رسول اکرم(ص) و انوار الهی ائمه اطهار(ع) هستند.
این پژوهشگر و محقق حوزه با بیان اینکه مسلمانان در صدر اسلام آیات قرآن را کاملا می فهمیدند و با همان فهم به معجزه بودن قرآن و نبوت پیامبر(ص) می رسیدند، اظهار داشت: اینگونه نبوده که ابتدا قرآن نازل شده باشد و پس از آن پیامبر اکرم(ص) تفسیر آن را برای مردم بیان کند و آنگاه مسلمانان آیات قرآن را بفهمند.
وی با بیان اینکه علامه طباطبایی تشابه را به اجمال در مفهوم بیان نکرده و به تردید در تطبیق در مصداق برمی گرداند، خاطرنشان کرد: قرآن کریم دارای محکمات و متشابهات است و متشابهات با خود قرآن فهمیده می شود، زیرا خود قرآن نیز اینگونه بیان کرده است.
وی با اشاره به دلایل علامه طباطبایی در ارائه نظریه تفسیر قرآن به قرآن، تصریح کرد: نور و تبیان بودن قرآن، فصاحت و بلاغت قرآن، آیه دعوت به تدبر در آیات قرآن کریم، روایات عرض و شاخص قراردادن قرآن از سوی اهل بیت(ع)، روایات متعدد ارجاع به آیات قرآن کریم و احادیثی همچون «من زعم ان كتاب الله مبهم فقد هلك و اهلک» از جمله دلایلی است که علامه برای ارائه نظریه خود به آنها استناد کرده است.
حجت الاسلام و المسلمین مهریزی به برخی از اشکالاتی که به نظریه علامه طباطبایی وارد شده از جمله اشکال آیت الله سیدان اشاره کرد و گفت: ایشان از 6 دلیل علامه، سه دلیل شامل مباحث نور بودن، آیه تدبر و احادیث عرض را پاسخ گفته است؛ اما نکته اینجاست که اگر حتی یک دلیل هم پاسخ داده نشود، نظریه علامه به کرسی می نشیند.
وی به اشکالات آیت الله سیدان و دیگر اشکالات به نظری علامه اجمالا پاسخ داد و گفت: اختلاف در فهم آیات نه با روایات و نه با مسایل دیگر برطرف نمی شود و به عواملی همچون تفاوت در استعدادها، تفاوت در اهداف و خواسته ها و تفاوت در دانش و آگاهی افراد بستگی دارد و اگر انسان ها می خواهند اختلاف در فهم مسایل را تقلیل داده و از حقیقت بیشتر بهره مند شوند، راه آن تفکر جمعی و گفتگو است.
وی در پایان با بیان اینکه در کنار تفسیر المیزان علامه طباطبایی، باید تفسیر تنزیلی نیز به عنوان ضمیمه و تکمیل آن مورد توجه قرار بگیرد، اظهار داشت: در ادوار گذشته ابتدا تفسیرهای ترتیبی و سپس تفسیرهای موضوعی در جهان اسلام شکل گرفته است و امروزه نیز تفسیر تنزیلی مطرح شده که آیات را در بستر نزول مورد بررسی قرار می دهد و می تواند بسیار پربهره باشد.