جستجو فارسی / English

در نشست "معرفی و نقد کتاب جنسیت و زبان قرآن" بررسی شد: تعدد الگوهای زن در قرآن/ در قرآن، سوژه "زن" فعال است یا منفعل؟

تاریخ انتشار: 1395/10/30     
در نشست
نشست علمی نقد و بررسی کتاب «جنسیت و زبان قرآن» با حضور اعضای هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نویسنده کتاب برگزار شد.

به نظر می‌رسد در قسمت زنان تاریخ، تنوع قرآنی مهم بوده است. یعنی درواقع در بحث قسمت اول جذب گفتمانی، زنان متعددی ذکر می‌شوند و هرکدام ویژگی‌های مختلفی دارند که نشان می‌دهد قرآن الگوی واحدی را معرفی نکرده است و دارای تعدد الگوهای زن است و این‌طور هم نبود که مثلاً حضرت مریم سلام‌الله‌علیها را مدح کرده باشند و یا ملکه صبا را ذم کرده باشد؛ حتی ملکه صبا در اوج مدح قرآنی قرار دارد.

به گزارش پایگاه تحلیلی- خبری مهرخانه، گروه پژوهشی مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات اجتماعی نشستی با عنوان معرفی و نقد کتاب «جنسیت و زبان قرآن» در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار کرد. در این نشست حجت‌الاسلام‌ مجید دهقان، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و نویسنده کتاب، دکتر شکوه السادات حسینی و دکتر زهرا مبلغ از اعضای هیأت علمی گروه پژوهشی مطالعات زنان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ایراد سخنرانی پرداختند.
 

در ابتدای این جلسه حجت الاسلام مجید دهقان، نویسنده کتاب به بیان بخشی از چشم‌انداز نظری و روش‌های تحقیقی که در این پژوهش استفاده شده است پرداخت و پیشینه بحث جنسیت و زبان قرآن را بیان کرد و گفت: قبل از این‌که به موضوع چشم‌انداز نظری بپردازم، توضیحی درباره دلیل انتخاب این موضوع و چرایی آن ارائه می‌دهم. این موضوع را به این دلیل انتخاب کردم که تاکنون پژوهشی مجزا در این رابطه انجام نگرفته است و ازآن‌جایی‌که مسأله زبان، مسأله‌ای اساسی است، با رویکرد زبانشناسی سعی کردم جایگاه زن در قرآن را تحلیل کنم. لازم بود قبل از ورود به پژوهش، چارچوب‌های نظری به برخی از مسائل داشته باشم مانند رابطه زبان با فرهنگ، و زبان و جنسیت که در بحث نظری کتاب این چارچوب بیان شده است.

چارچوب نظری پژوهش
وی در ادامه به توضیح چارچوب‌ نظری پرداخت و توضیح داد: در رابطه زبان و گفتار سعی‌ام بر این بود بیان کنم که چطور گفتار بر زبان و زبان بر گفتار تأثیرگذار است. بحث دیگر در رابطه با نظریه زبان شفاهی کوارتر جرج و اندی بود. او در کتاب خود بیان کرده است که زمانی که با زبان کهن مواجه می‌شویم، نحوه مواجه‌مان باید با دوران معاصر فرق داشته باشد؛ به دلیل این‌که زیست در دوران کهن اقتضائاتی داشته است که تأثیر آن در زبان و بروزهای زبانی مثل کتابت نمود می‌یابد.

عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با بیان این‌که منظور از فرهنگ شفاهی، فرهنگی است که کتابت رواج ندارد؛ درحالی‌که در فرهنگ کتبی کتابت وجود دارد گفت: وقتی در فرهنگ شفاهی، گفتاری تولید می‌شود آن گفتار با گفتاری که در فرهنگ مکتوب تأثیر می‌گذارد، تفاوت دارد. به عنوان مثال وقتی در جامعه‌ای سواد مکتوب وجود ندارد، از لفظ آب تنها صدای موسیقایی آن در ذهن مخاطب تداعی می‌شود اما در فرهنگ مکتوب علاوه بر جنبه موسیقایی، وجود مکتوب آن هم در ذهن مخاطب تعبیر خواهد شد.

تفاوت‌های فرهنگ شفاهی و فرهنگ کتبی
حجت الاسلام دهقان درباره تفاوت‌های تأثیرگذاری‌ها در فرهنگ مکتوب و شفاهی خاطرنشان کرد: با وجود مکتوب، در ذهن مخاطب تغییرات زبانی کمتر رخ می‌دهد اما در وجود شفاهی تغییرات به سرعت اتفاق می‌افتد و به مرور زمان، الفاظ دچار دگرگونی خواهند شد.

نویسنده کتاب «جنسیت و زبان قرآن» مشکل حفظ اندیشه را در فرهنگ شفاهی به عنوان تفاوت‌های فرهنگ شفاهی و مکتوب برشمرد و اظهار داشت: در فرهنگ شفاهی مشکل حفظ اندیشه وجود دارد چون در نبود کتابت، ذخیره میراث اندیشه تبدیل به یک دغدغه می‌شود و لذا در فرهنگ شفاهی از همان اول، گفتارها طوری تولید می‌شود که حفظ آن در ذهن مخاطب آسان‌تر باشد و شعرهای کلاسیک و استفاده از ضرب‌المثل‌ها و عبارات آماده در این فرهنگ بیشتر است ولی در فرهنگ مکتوب، قدرت ضرب‌المثل‌ها و عبارات و کنایات آماده کمتر است زیرا می‌توانند منظور خودشان را با تعداد کلمات بیشتری بیان کنند.

گسترش تفکرات انتزاعی در فرهنگ کتبی
این پژوهشگر حوزه زنان از ترویج تفکرات انتزاعی در فرهنگ مکتوب یه عنوان تفاوت‌های دیگر این دو فرهنگ یاد کرد و گفت: این امر باعث می‌شود سطح فرهنگ مکتوب ارتقا یابد و بخشی از اندیشه‌ها حفظ شود. تفکرات انتزاعی در فرهنگ شفاهی کمتر از فرهنگ مکتوب است. در فرهنگ مکتوب به دلیل قدرت کتابت، بخشی از تفکرات و اندیشه‌ها حفظ می‌شود و به سطح‌های بالاتر انتقال می‌یابد اما در فرهنگ شفاهی و در نبود کتابت، تفکر انتزاعی چندان دیده نمی‌شود و به جای آن، تفکرات تمثیلی رواج بیشتری دارد و افراد برای اقناع یکدیگر از مثال‌ها استفاده می‌کنند؛ درحالی‌که ممکن است در فرهنگ مکتوب استفاده از مثال به نوعی توهین به مخاطب تلقی شود. لذا اگر با کثرت مثال‌ها در فرهنگ شفاهی مواجه شدیم، نباید با هنجارهای جامعه مکتوب آن را مقایسه کنیم.

زبان قرآن یک زبان شفاهی است
او از این گفتار این نتیجه را استنباط کرد که زبان قرآن به عنوان یک زبان شفاهی است و براساس شواهد در کتاب، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا مطابق با نظر و ادعای سهروردی، زبان قرآن در یک فرهنگ شفاهی، یک زبان مکتوب است و یا خیر.

معاون پژوهش مرکز تحقیقات زن و خانواده افزود: شواهدی هم بر این نظر آورده‌ام؛ به عنوان مثال در صدر اسلام کتابت رواج نداشته است و افراد معدودی که کتابت می‌دانستند فاصله زمانی یادگیری‌شان با نسل قبل از خود بسیارکم است و به آیه آخر سوره بقره در قرآن استناد کرده‌ام که بیان شده است که اگر به تجارت می‌روید امکان زیادی دارد هیچ‌یک از شما نوشتن ندانید و مثال‌هایی از این دست.

از روش سه لایه فرکلاف استفاده کردم
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به روش خود در این پژوهش اشاره کرد و گفت: روش کتاب قاعدتاً یک روش حاضر و آماده‌ نبوده است. این مشکل در اکثر مطالعات اسلامی وجود دارد که روش‌های ما در مطالعات سنتی مطالعات اسلامی نه بر پایه روش پایه بوده است و نه برمبنای نظریه پایه و لذا من برای آن‌که بتوانم روشی تدوین کنم، با مشکلاتی مواجه بودم و چاره‌ای نبود جز این‌که از روش‌های موجود روشی را تهیه کنم که بتواند مرا در تحلیل‌هایم کمک کند. به همین منظور از سه لایه فرکلاف استفاده کردم.

نویسنده کتاب «جنسیت و زبان قرآن» درخصوص دلایل انتخاب این روش اظهار داشت: این روش قائل به این است که پدیده‌ها غیر از بعد گفتمانی بعد دیگری هم دارند و به پژوهشگر اجازه می‌دهد که دیدی جامع نسبت به پدیده‌ها داشته باشد.

لایه درون‌متنی و لایه کارکرد گفتمانی
او در توضیح لایه‌های مختلف این روش گفت: لایه اول، تحلیل درون‌متنی است و لایه دوم لایه کارکرد گفتمانی است. منظور از این لایه این است که زبان‌ها علاوه بر آن متن، دارای قالب‌های از پیش طراحی‌شده هم هستند. به عنوان‌ مثال زبان یک سرمقاله در روزنامه و جملات استفاده‌شده در شبکه‌های اجتماعی و اینترنتی، قالب‌های زبانی مجزایی دارند که تنها تحلیل خود متن کافی نیست بلکه باید تحلیل بر اساس قالب‌های از پیش تعیین‌شده نیز صورت گیرد.

حجت الاسلام دهقان درباره کاربرد این لایه تحلیلی در قرآن بیان کرد: این‌که در قرآن کدام کاربرد گفتمانی قابل به‌کارگیری است باید به این نکته توجه کرد که گفتار قرآن، گفتاری است که متعلق به زمان صدر پیامبر بوده است که علاوه بر گفتمان اسلام، گفتمان‌های دیگری نیز در آن زمان مطرح بوده است. مثل گفتمان یهودیت و گفتمان جاهلی؛ من به دلیل محدودیت، صرفاً یک ویژگی گفتمانی را لحاظ کردم آن هم این است که گفتار در فرهنگ شفاهی صورت می‌گیرد مثلاً در جایی که به مثال‌ها می‌رسیم، به دلیل جایگاه ویژه‌ای که مثال‌ها در تفکر فرهنگ شفاهی دارند، باید در تحلیل دقیق باشیم یا زمانی‌که به جدال دامنه‌دار قرآن با مشرکان مکه درباره دختران می‌رسیم، از گزاره‌های فرهنگ شفاهی استفاده شده است.

سطح میزان اجتماعی، تحلیل خارج از زمان
این پژوهشگر در رابطه با لایه سوم روش خود گفت: لایه سوم، سطح میزان اجتماعی است. این روش در این لایه به محقق اجازه می‌دهد که خارج از زمان تحلیل کند و به همین خاطر کمتر به متن رجوع می‌کند. من از این طریق توانستم از تحولات اجتماعی که در زمان صدور قرآن صورت گرفته است، وام بگیرم. مثلاً فرهنگ اقتصادی جزیره‌العرب عمدتاً قبیله‌ای بوده است که یک امر فراگفتمانی است و می‌تواند در تحلیل نقش داشته باشد. در فرهنگ قبیله‌ای نقش جنسیتی مرد و زن یکسان نیست و جنگاوری و غنیمت و دفاع از قبیله، باعث می‌شود که مرد قوی‌تر باشد و زن نه تنها نمی‌تواند در این نقش‌ها ایفای مسئولیت کند بلکه با هجوم یک قبیله به قبیله دیگر و به غنیمت گرفته شدن آن‌ها، موجب ایجاد ننگ و عار برای کل قبیله می‌شود. در نهایت با استفاده از این سه لایه در تحلیل هر متن، این سه ویژگی را در نظر گرفتم.

ایرادات ویژگی‌های زبانی در گفتمان تحلیلی
او درباره چرایی توجه به ویژگی‌های زبانی و یا ویژگی‌های اجتماعی در تحلیل گفتمانی موضوعات پژوهش گفت: آقای قندیان از زبانشناسان برجسته، ایرادی که از تحلیل‌های گفتمانی می‌گیرد این است که بسیاری از تحلیلگران، پژوهش خود را از ویژگی‌های زبانی آغاز می‌کنند؛ درحالی‌که ویژگی‌های زبانی تناظر یک به یک با ویژگی‌های اجتماعی ندارد. به این معنا که اگر در یک متن فاعل آمده است، این فاعل لزوماً کنشگر اجتماعی نیست.

عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده درباره الگوی پیشنهادی که قندیان برای تحلیل گفتمان ارائه می‌دهد توضیح داد: الگوی پیشنهادی این است که باید تحلیل خود را از ویژگی‌های اجتماعی شروع کنیم. مثلاً برای ما این مهم باشد که آیا در گفتمان، شخص طرد می‌شود یا جذب می‌شود؟ و بعد از آن، به چگونگی جذب بپردازیم؛ این‌که آیا شخص ذکر شده است یا حذف شده است؟ و چگونه ذکر شده است؟ آیا تشخص‌دهی شده است؟ یا تشخص‌زدایی شده است؟ به عنوان مثال وقتی شخصی با اسم ذکر شده است، این درجه بالای تشخص‌دهی است و اگر از اسم عام استفاده شود، این جنبه تشخص‌زدایی است و یا اصلاً اسمی آورده نشده است که این یعنی شخص حذف شده است.

سوژه "زن" در قرآن فعال است یا منفعل؟!
حجت الاسلام دهقان به بخش دیگر الگوی پیشنهادی اشاره کرد که در حالت جذب‌شده موضوع فعال یا منفعل بودن مطرح است و تقسیم‌بندی کنش‌ها از این‌جا آغاز می‌شود. او ادامه داد: در تقسیم‌بندی کنش‌ها بحث کنش متعدی و کنش لازم مطرح است. به عنوان مثال جدل، کنش متعدی است و دعا خواندن، کنش لازم است و کنش متعدی هم شامل چند نوع می‌شود؛ گاهی اوقات متعدی عینی است مانند شکستن، ولی عقیده داشتن کنش ذهنی است و دوست داشتن کنش احساسی است، که این دسته‌بندی در کتاب در یک جدول آورده شده است. در قسمت بعدی، کنش‌هایی که به زن نسبت داده می‌شود را مورد بررسی قرارداده‌ام که تعدادی از این کنش‌ها متعدی ولی تعدادی لازم است و یا متعدی است و بخشی عینی و یا احساسی است و از این طریق، تحلیل کرده‌ام که سوژه زن فعال بوده یا این‌که منفعل بوده است.

این پژوهشگر در قسمت دیگر سخنان خود به موضوع پیوندزدایی اشاره و این مثال را بیان کرد که فرض کنید ایران در مذاکرات انرژی هسته‌ای در سخنرانی‌های سیاسی با کره شمالی و کوبا پیوند داده می‌شود یا با کشورهایی نظیر مالزی پیوند داده می‌شود و این پیوندها از لحاظ زبانشناسی تحلیل خاصی را ایجاد می‌کند که در کتاب توضیح داده‌ام که زن در قرآن با چه چیزی پیونددهی و با چه چیزی پیوند‌زدایی شده است. در قسمت آخر نیز به شبکه معنایی اشاره کرده‌ام و این‌که زن در چه شبکه معنایی بازنمایی می‌شود.

زنان تاریخ و زنان معاصر در قرآن
نویسنده کتاب «جنسیت و زبان قرآن» با اشاره به این‌که روش‌های به‌کار رفته در این پژوهش تلفیقی از سه لایه فرکلاف با الگوی تحلیل ون لیوئن بوده است، بحث را به دو فصل اساسی زنان تاریخ و زنان معاصر تقسیم‌بندی کرد و گفت: منظور از زنان تاریخ، زنانی هستند که از گذشته در قرآن ذکر شده‌اند مانند حضرت مریم سلام‌الله‌علیها یا ملکه صبا یا زلیخا و زنان دیگر، و منظور از زنان معاصر، زنانی هستند که از جنس تاریخ نیستند بلکه معاصر پیامبر بوده‌اند که آن‌ها نیز به دو دسته تقسیم‌بندی شده‌اند؛ دسته اول افراد خارجی معاصر هستند؛ افرادی که در خارج از قرآن حضور دارند و با پیامبر رفت‌وآمد دارند مثل زنان پیامبر و زنانی که در فتح مکه بیعت کردند، و دسته دوم، زنان حقیقی معاصر هستند؛ یعنی زنانی که افراد خارجی نیستند بلکه یک عنوان هستند که ممکن است بر افراد خارجی صدق کنند و یا به افراد غیر‌موجود صدق کنند. به طور مثال عنوان مادر، عنوانی حقیقی است عنوان همسران عنوانی حقیقی است.

تأملی در جزئیات مفهومی پیوست‌های کتاب
او ادامه داد: این کتاب دارای چند پیوست هم است که شامل است که در تنظیم منطقی پرپوزال تحقیق نمی‌گنجید اما به نظرم لازم بود که به صورت جداگانه آورده شود. مثلاً یکی از بحث‌های پیوست، شامل جنسیت در زبان عربی بود که اگر کسی تسلط کافی به زبان عربی نداشته باشد، می‌تواند تصویر کلی از جنسیت در زبان عربی را کسب کند.

نویسنده کتاب «جنسیت و زبان قرآن» در ادامه تشریح جزئیات پیوست‌های کتاب به محتوای هرکدام اشاره کرد و گفت: موضوع پیوست دوم به مردانه بودن خطاب‌های قرآن اختصاص دارد که چرا قرآن از الفاظ مذکر استفاده می‌کند. پیوست سوم درباره فرودستی زنان در زبان عربی است و در پیوست چهارم، به فرهنگ زنان در زبان قرآن اشاره دارد که این پیوست، بر اساس میدان اجتماعی لایه سوم که در ابتدا معرفی شد، آورده شده است. وقتی به کتاب‌هایی که در مورد زن در جاهلیت و صدر اسلام مراجعه می‌کنیم، خواهیم دید که آن ویژگی که زن در اشعار جاهلی دارد، آن‌جا وجود ندارد و لذا با مراجعه به منابع دست اول فرهنگ جاهلی، توصیفی از چهره دوگانه زن در زمان جاهلی ارائه داده‌ام؛ چهره‌ای که گاهی اوقات زنده به گور می‌شود و یا به حد یک زن معشوقه اول غزل‌ها تقلیل پیدا می‌کند.

تعدد الگوهای زن در قرآن
حجت الاسلام دهقان در مورد نتایج پژوهش خود گفت: نتیجه آن‌که به نظر می‌رسد در قسمت زنان تاریخ، تنوع قرآنی مهم بوده است. یعنی درواقع در بحث قسمت اول جذب گفتمانی، زنان متعددی ذکر می‌شوند و هرکدام ویژگی‌های مختلفی دارند که نشان می‌دهد قرآن الگوی واحدی را معرفی نکرده است و دارای تعدد الگوهای زن است و این‌طور هم نبود که مثلاً حضرت مریم سلام‌الله‌علیها را مدح کرده باشند و یا ملکه صبا را ذم کرده باشد؛ حتی ملکه صبا در اوج مدح قرآنی قرار دارد.

جایگاه‌های مختلف قرآنی زنان و بازنمایی‌های متفاوت از آن‌ها
عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده افزود: جایگاه‌های مختلف قرآنی زنان باعث شده است که بازنمایی‌های متفاوتی برای آن‌ها ایجاد شود. درواقع قرآن، زنان را هم در جایگاه منافقین بازنمایی می‌کند و هم در بقیه کنش‌های ایمانی، در همه جبهه‌ها زن و مرد با هم حضور دارند. حتی در اولین مواجه قرآنی با ابولهب که یکی از سران درجه اول قریش است، باز هم او تنها نیست؛ هم خودش حضور دارد و هم زنش؛ که حامل این نکته است که این حضور یکسان زنان در جبهه‌های مختلف، باعث می‌شود که از این غیریت‌سازی جلوگیری شود.

در قرآن تشخص‌دهی‌ها، هویت‌دهی نسبتی هستند
او درباره نتایجی که از تحلیل‌های خود در رابطه با بازنمایی جایگاه زن در قرآن به‌دست آمده است، اظهار داشت: در بخش انواع بازنمایی تشخص‌‌بخشی به این نتیجه رسیدم که تشخص‌دهی‌ها اکثراً هویت‌دهی نسبتی هستند و بستگی به آن جایگاه نظری پژوهشگر دارد که تحلیل‌های مختلفی از این یافته داشته باشد. این‌گونه است که اگر از جایگاه چشم‌انداز فمینیستی تحلیل کنید این‌طور نتیجه می‌گیرید که یکی از عوامل فرودستی زنان در جامعه، متن قرآن بوده است که بازنمایی زنان در آن بازنمایی هویت‌دهی وابسته است ولی چون من این چشم‌انداز را نداشتم، این‌طور تحلیل کردم که این نوع بازنمایی زن، با جایگاه زن در تشریع اسلامی کاملاً تناسب دارد.

این کتاب یک نمونه بی‌نظیر است
سخنران بعدی نشست شکوه سادات حسینی بود که به عنوان نقدکننده کتاب به طرح مباحث و نکته‌های مورد نظر پرداخت. او کتاب «جنسیت و زبان قرآن» را الگویی بی‌نظیر در بحث جنسیت در قرآن از لحاظ زبانشناسی دانست و ادامه داد: این کتاب شاید نمونه‌ای بی‌نظیر باشد از این جهت که آقای دهقان اولاً یک روش منظم را برای تحلیل انتخاب کردند و ثانیاً تمامی آیاتی که به نوعی مربوط به زنان است را مورد تحلیل قراردادند. همین‌طور دسته‌بندی آیات و این‌که زن‌ها در آن چگونه بازنمایی می‌شوند، در گذشته وجود نداشته است. همچنین در کتاب، آیات را به ترتیب نزول منظم کردند و این جدول ترتیب نزول، شامل دلالت‌ها و مفاهیم بسیار زیادی است. از این جهت می‌توانیم بگوییم این کار پژوهشی راهگشای پژوهش‌های بعدی خواهد بود و امیدوارم این کتاب ترجمه شود چراکه خاورشناسانی که با دغدغه‌های فمینیستی وارد متن قرآن می‌شوند، هیچ‌کدام دارای چنین دیدی نسبت به متن قرآن نیستند و این نگاه می‌تواند بسیار جدید و نو باشد.

وی پرهیز از کلی‌گویی نویسنده را در کتاب از نکات مهم و مثبت آن برشمرد و گفت: نویسنده جمع‌بندی کلی درباره جایگاه زن در قرآن ارائه نداده است و به همین خاطر نمی‌توانیم واقعاً به این جمع‌بندی برسیم که در نهایت زنان کنشگر هستند یا کنش‌پذیر و این از نکات مثبت تحلیل ایشان بود و همین موضوع کار را دقیق کرده است.

روش تحلیل گفتمانی بدون نگاه نقادی و تاریخی بی‌نتیجه است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نهایت به بیان نکات قابل نقد کتاب پرداخت و گفت: روش نویسنده، روش تحلیل گفتمان است و همان‌طور که می‌‌دانید روش تحلیل گفتمان دو پایه اصلی دارد؛ یکی آن‌که انتقادی است و دیگری آن‌که تاریخی است. قطعاً اگر بخواهیم این روش را در متن قرآن پیاده‌سازی کنیم، این روش کاربرد ندارد. و به همین خاطر سعی شده است با این تحلیل توجیه شود که نگاهی انتقادی به متن قرآن ندارید و اصولاً دیدی تاریخی هم ندارید؛ چون این متن متعلق به همه دوره‌هاست ولی این واقعیت را نباید نادیده گرفت که در روش تحلیل گفتمانی، نمی‌توان هیچکدام از پایه‌ها را کنار گذاشت؛ ما یا باید با نگاهی نقادانه و با نگاهی تاریخی وارد تحلیل متن شویم و یا این‌که روش را عوض کنیم.

حسینی ادامه داد: روش تحلیل گفتمانی در روایت‌ها و متن‌های داستانی رواج دارد و به همین دلیل در قرآن قابل کاربرد نیست. متن قرآن، یک متن داستانی نیست و درواقع شرح یک ماجراست و مدام مؤلف و یا راوی داستان، وارد داستان می‌شود و از نظر من اصلاً با این روش قابل تحلیل نیست. ما باید برای تحلیل این متن، روشی جداگانه و خاص خودش را انتخاب کنیم؛ همان‌طور که همه نظریه‌پردازهای روش‌شناسی معتقدند که هر متنی از هر جنسی که باشد، روش تحلیل منحصر به فرد خود را به تحلیل‌گر ارائه می‌دهد. آن‌وقت در مورد این متن که این‌قدر خاص است، قطعاً باید روشی پیچیده‌تر و مخصوص خودش را به کار ببریم.

دو نظریه درباره زبانشناسی جنسیت
او به پیوست‌های کتاب اشاره کرد و این نقد را ارئه داد که بسیاری از مباحث پیوست‌ها باید در متن اصلی گنجانده می‌شدند. در بحث زبان قرآن که یک زبان جنسیتی است و در پیوست به آن اشاره شده است گفت: در زبانشناسی درباره زبان جنسیتی بسیار بحث و بررسی شده است و تا جایی که اطلاع دارم، دو نظریه جدی و رقیب وجود دارد. یک نظریه این است که می‌گوید زبان‌های جنسیتی واقعاً به خاطر این‌که جنس عام در آن‌ها جنس مذکر است، در زمانی که عام را خطاب قرار می‌دهد، با زمانی‌که جنس مذکر را می‌خواهد مورد بازنمایی قرار دهد، افعال و ضمیرها و صفت‌های یکسان به‌کار می‌رود؛ پس زبان‌های جنسیتی، زبان‌های مذکر و مردمحور هستند و همیشه در بازنمایی‌ها، درواقع مرد را بازنمایی می‌کنند.

این استاد دانشگاه در تشریح صحبت‌های خود گفت: به عنوان مثال در جمله "مردم در مراسم شرکت کردند"، واژه "مردم" به خاطر آن‌که فعل و ضمیرهایش از جنس مذکر است، باعث می‌شود که کاربرهای زبان عربی این جمله را یک جمله مذکر ببینند و اولین تصویری که به آن‌ها داده می‌شود این است که "مردان" در این مراسم شرکت داشته‌اند.

حسینی افزود: اما نظریه دیگری هم وجود دارد که معتقد است که درواقع در این زبان‌ها جنس دستوری با جنس بیولوژیکی یکسان نیست؛ یعنی جنس دستوری مذکر نشان‌دهنده جنس بیولوژیکی مذکر نیست و ضمیر‌های عام و جنس‌های عام، جنس خنثی هستند و قرآن‌پژوهان این نظریه را در تحلیل‌ها به‌کار می‌برند که قرآن سعی کرده است ضدزن نباشد و هم زن و هم مرد به یک اندازه مفهوم آیه هستند. شما در دو پیوست به این اشاره کردید اما هرکدام از آن‌ها را اگر مورد نظر قرار دهید، خوانش ما از متن متفاوت خواهد شد.

ورود موضع‌گیرانه نویسنده به موضوع اصلی از ایرادات کتاب است
 سخنران سوم نشست سیده زهرا مبلغ بود. او درباره کتاب «جنسیت و زبان قرآن» گفت: در ابتدا تصورم این بود که این کتاب یک رساله دکتری و پایان‌نامه است؛ چراکه حس می‌کردم مطابق با فرمت کتاب نیست و به نظرم باید از نظر ظاهری روی آن کار شود. در رابطه با مطالبی که در پیوست‌ها آمده است، نمی‌دانم چرا این پیوست‌ها به صورت جداگانه آورده شده است؛ درحالی‌که بسیاری از مطالب پیوست‌ها به تحلیل موضوع می‌توانست کمک کند و آوردن آن‌ها به صورت جداگانه و جزیره‌ای، شاید حس بدبینی را به خواننده القا کندکه نویسنده نتوانسته است پژوهش را به طور منسجم پرداخت کند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ورود موضع‌گیرانه نویسنده به موضوع را در ابتدای کتاب به عنوان بزرگترین اشکال کتاب دانست و تأکید کرد: در پژوهش‌هایی این‌چنینی، مؤلف نبایستی در ابتدای کتاب موضع خود را بیان و نتیجه‌گیری کند. این اتفاق متأسفانه در ابتدای کتاب افتاده است.

او ادامه داد: قرآن یک گفتارنوشت است و بافت قرآن، مجموعه رخدادهایی است که ثبت شده است. اگر روی این متن با نگاه روایت‌شناسی ورود پیدا می‌کردید، شاید بهتر می‌توانستید جواب بگیرید. به خاطر این‌که کل راوی این کتاب خداست و روایتگر است، اوست که مقدمه می‌گوید و وارد بحث می‌شود و خطاب‌های مستقیم دارد و ضمیر غیب می‌آورد و ارزش‌گذاری می‌کند. این‌ها چیزهایی هستند که شاید از یک طرف دست ما را می‌بندند و از طرف دیگر هم به ما کمک می‌کنند.

مبلغ در ادمه بحث خود به ایرادات روش‌شناسانه کتاب اشاره کرد و گفت: شما از روش هالیدی اسم برده‌اید ولی آن را متأسفانه به تمامی استفاده نکرده‌اید. یکی از بخش‌های مهم در مدل هالیدی، بحث پیوندها و حروف ربط است که در این کتاب لحاظ نشده و تحلیل‌ها در سطح واژگان باقی مانده است و حتی به جمله هم سرایت نکرده است. برای همین به عقیده من یک‌سری مسائل کلان اجتماعی انسانی اخلاقی را تقلیل داده‌اید و به یک بررسی کمی جنسیتی پرداختید.

اجتناب از ارائه نتیجه‌گیری کلی در کتاب
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایراداتی به نحوه نتیجه‌گیری کتاب وارد دانست و گفت: نویسنده از ارائه نتیجه‌گیری کلی اجتناب کرده و این، نقطه ضعف است. شاید دلیل این مسأله تضاد دیدگاه، و نتیجه غیر همراه با متن است ولی از نظر من اشکال نداشت اگر آن دیدگاه‌ها بیان می‌شد. در بحث دستورهای قرآن که به‌مثابه حکم شرعی هستند و باید در متن حل شود و خیلی راحت می‌توانیم از خود متن تمام تعبیرهای صحیح قرآن را برداشت کنیم، این اتفاق در این کتاب اصلاً نیافتاده است و به بسیاری از دغدغه‌های جنسیتی که اتفاقاً از این زاویه قرآن مورد هجوم قرار می‌گیرد، نمی‌تواند پاسخگو باشد.

او در آخر به بحث غیریت و دیگری بودن زن در قرآن اشاره کرد و گفت: در بحث‌های خود بیان کردید یکی از اهداف کتاب این بوده است که بحث غیریت و یا دیگری را از زن بزداید. طبق گفته خودتان ادبیات جاهلی، زن را به عنوان دیگری بیان کرده است؛ درحالی‌که اشعار جاهلی با وصف مؤنث شروع می‌شود و با این غزل‌ها خیلی احساس غیریت نمی‌کنیم و به نظر من متن از این نظر کار خاصی نکرده است. درواقع غیریت را نتوانسته‌اید از ذهن بزدایید و اتفاقاً به بحث اصلی که مربوط به احکام است و گفتگوهایی که مطرح شده است، نپرداختید و از همه مهم‌تر این است که اصلاً بحث‌تان را با مطالب فمینیستی و بحث‌های الاهیات جنسیتی و جنسیت در قرآن شروع کردید که به نظر من حجم زیادی از مطالب آورده شده است و هیچ‌کدام از آن‌ها به هم ربط ندارند.

می‌توان در متونی که انتقادی نیستند، از تحلیل گفتمان غیر‌انتقادی استفاده کرد
پس از صحبت‌های ناقدان، حجت الاسلام مجید دهقان، مؤلف کتاب به برخی از شبهات و انتقادات مطرح‌شده پاسخ داد. او درباره این نکته مطرح‌شده از سوی منتقدان کتاب در خصوص عدم‌ کاربرد روش تحلیل گفتمانی در تحلیل متن قرآن گفت: در رابطه با انتقادی که مطرح شد مبنی بر این‌که تحلیل گفتمانی بدون در نظر‌گرفتن جنبه‌های تاریخی و نقادی قابل کاربرد نیست، باید این نکته را عرض کنم که تحلیل گفتمان لزوماً تحلیل گفتمان انتقادی نیست و ما تحلیل گفتمان غیر‌انتقادی هم داریم و درواقع تحلیل گفتمانی اگر در پارادایم انتقادی مورد استفاده قرار بگیرد، جنبه انتقادی آن برجسته می‌شود ولی می‌توان به راحتی در متونی که انتقادی نیستند، از تحلیل گفتمان غیر‌انتقادی استفاده کرد.

تفاوت نوع گفتمان‌هایی که به کار رفته است
وی اضافه کرد: علت بسیاری از نکته‌های انتقادی که مطرح شد، این است که سعی کردند نوع گفتمانی که در علوم اجتماعی و یا علوم سیاسی به کار می‌رود را در گفتمان زبانشناسی استفاده کنند؛ درحالی‌که تحلیل گفتمان در دو حوزه علوم ادبی یعنی زبانشناسی و علوم اجتماعی و یا سیاسی دو جریان جدا از هم را تشکیل می‌دهند. در علوم اجتماعی عموماً گفتمان فوکو را به عنوان گفتمان می‌شناسند؛ لذا این‌که می‌گویید چرا از اصطلاحات انسجام و بحث در جمله استفاده نکردم به خاطر تفاوت نوع گفتمان‌هایی است که به کار برده‌ام.

حجت الاسلام مجید دهقان در پایان توضیح داد: درباره روش ون لیوئن که گفته شد نمی‌شود در قرآن به کار ‌برد، من این نظر را قبول ندارم و اعتقادم بر این است که قرآن با وجود آن‌که راوی است و گاهی توصیه‌گر هم است ولی می‌توان با روشی که به کار بردم، آن را تحلیل کرد و مانعی از به کار‌بردن آن نمی‌بینم.

اشتراک گذاری:
نظرات
اطلاعات تماس

مرکز قم: بلوار غدیر ، کوچه 10 ، پلاک 5
 تلفـن:  58-32603357 (025)
 فکس:  32602879 (025)
دفتر تهران: بلوار کشاورز ، خ نادری ، ک حجت دوست ، پ 56
 تلفـن:  88983944 (021)
 فکس:  88983944 (021)
دسترسی سریع

سامانه آموزش مجازی
کتابخانه
بانک محتوای علمی
کتابخانه دیجیتال
فصلنامه مطالعات جنسیت و خانواده
شبکه های اجتماعی

ایتا بله آپارات