نشست تخصصی «مسایل زنان و خانواده، افق پیشرو و الگوهای اقدام محتمل» با حضور حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا زیبایینژاد، رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده؛ دکتر فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، دکتر محمدتقی کرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و فاطمه قاسمپور، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، در تاریخ 22خرداد 96 در دفتر تهران این مرکز برگزار شد.
به گزارش مرکز تحقیقات زن و خانواده، در ابتدای نشست سرکار خانم قاسمپور به ارائه بحث خود پرداخت و گفت: اولین بحثی که در مسئله زن با آن درگیر هستیم، این است که از هویت و نقش زن تعریف مشخص نداریم؛ یعنی نمیدانیم که نقطه مطلوبمان در بحث زنان کجاست و تعریفمان از زن ایدهآل آرمانی مشخص نیست. به تعبیر دیگر نتوانستهایم دیدگاه های دینی درباره مسئله زن را شاخصسازی کنیم.
الگوی ابرزن ارائه میشود
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با اشاره به الگوی زن ادامه داد: البته ممکن است اولین بحثی که مطرح شود این باشد که اصلاً باید به یک تعریف واحد از زن ایدهآل آرمانی دست یابیم یا باید تعاریف متکثری در این حوزه داشته باشیم. به هر حال ما چه نیاز به تکتعریف داشته باشیم چه تعاریف متکثر، در حال حاضر وضعیتمان مشخص نیست و نمیدانیم که نقطه مطلوب کجاست و به کجا باید برسیم. به همین جهت اغلب الگویی که از بحث زن از سوی ما ارائه می شود، یک الگوی ابرزن است؛ یعنی زنی که باید تمام نقشهای لازم را به نحو احسن انجام دهد؛ نقشهای همسری، مادری و حضور اجتماعی که این الگو قابلیت تحقق ندارد؛ چراکه اولاً ممکن است با فیزیولوژی زن سازگاری نداشته باشد، ثانیاً موانع بسیاری برای رسیدن به این تعریف آرمانی داریم. لذا با این الگو در نهایت به سرخوردگی زنان منتج میشویم.
او افزود: از مسایل دیگر این است که به مسئله زن توجه ویژه نداریم؛ علیرغم دیدگاه رهبری که مسئله زن را مسئله درجه یک کشور میدانند. کادرسازی و تربیت متخصص و پژوهشگران یکی دیگر از دغدغههایی است که باید به آن بپردازیم.
نداشتن کنش اجتماعی؛ مشکلی دیگر
این پژوهشگر در خصوص نداشتن کنش اجتماعی تصریح کرد: یکی دیگر از مشکلات در مسئله زن، نداشتن کنش اجتماعی در دو سطح است؛ اولاً در سطح مسئلهشناسی؛ این جریان مسئله را از میدان پیدا نمیکند و نسبت به میدان دغدغهای ندارد و ثانیاً در سطح شناخت درست مسئله؛ یعنی نگاهمان معمولاً از بالا به پایین است. همچنین از دیگر مشکلات، فقدان همگرایی در مسئله زن است. به این معنا که معلوم نیست آبشخور فکری ما در حوزه زن کجاست. یک روز نگاهمان از سنتیها، سنتیتر است. یک زمان در بازه اجتهادگراها هستیم و یک زمان هم کاملاً با نگاه روشنفکری به مسائل نگاه میکنیم. تکلیف خودمان را روشن نکردیم که اگر میخواهیم در حوزه زن برنامهای داشته باشیم، از کجا این برنامه را ارائه میدهیم. بهتبع با جامعه دانشگاهی و فضلایی هم ارتباطمان خیلی کمرنگ است. از سویی شاخصهایمان در مسئله زنان و خانواده کیفی است. مشخص نیست اگر قائل به عدالت هستیم، این عدالت چطور معنا میشود. به همین دلیل هم نمیتوانیم مسائلمان را ارزیابی کنیم و مدلهایی برای آنها ارائه دهیم.
لزوم توجه به دیدگاههای امام و رهبری
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده تأکید کرد: دیدگاههای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در مسئله زن در بسیاری از موارد مانند امنیت زن و عدالت قضایی، دیدگاههای بیبدیلی است، اما جریان ارزشی نسبت به این مسایل از خودش همت نشان نمیدهد.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به جریان اصلاحطلبی در حوزه زنان اشاره کرد و گفت: جریان اصلاحطلبی عمدتاً مسئلهمحور پیش میرود. ممکن است مسائل مطرحشده توسط آن جریان، نیاز کاذب باشد، ولی مسئله خود را مسئله جامعه زنان میکند. حضور زنان در ورزشگاهها، مسئله کاذبی است ولی جریان اصلاحطلبی آن را به مسئله زنان تبدیل میکند. همچنین به افراد و اعضای خود هویت میدهد. یعنی مدلهای مدیریتی که در ارتباط با نسل جدید دارند، هرمی نیست و معمولاً از مدلهای ماتریسی بهره میبرند.
قاسمپور افزود: علاوه بر آن، محل منازعه جریان اصلاحطلبی هم مشخص است و میدانند زنان را میخواهند به برابری جنسیتی برسانند. مسائل و موضوعاتی هم که انتخاب کردهاند کاملاً مشخص است و بیش از 20 سال است که روی همین موضوعات کار میکنند.
راهکارهایی برای خروج از وضعیت فعلی فرهنگی – اجتماعی
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در ادامه درخصوص محور سوم صحبتهای خود گفت: برای خروج از وضعیت فعلی فرهنگی – اجتماعی، به اتاقهای فکر و خلاقیت نیاز داریم تا بتوانیم مسائلمان را پیگیری کنیم. همچنین لازم است در دو عرصه ورود کنیم؛ یکی عرصه نظریهپردازی در حوزه زنان و دیگری عرصه کنش اجتماعی. تربیت متخصص نیز یکی از مواردی است که باید نسبت به آن ورود عالمانهای داشته باشیم و در نهایت اینکه به فکر طراحی شبکهای از اقدامات باشیم که هر کدام از ما بتوانیم بخشی از آن را انجام دهیم و این شبکه در بهبود شرایط فعلی مؤثر واقع شود.
در موقعیت یک دهه پیش نیستیم
در ادامه خانم دکتر علاسوند با بیان اینکه مباحث خود را در سه محور ارائه میدهد، اظهار داشت: محور اول بررسی وضعیت خودمان است. مطلب اول بحث پیچیدگی مسائل است. در حال حاضر موقعیت ما با موقعیت 20 سال پیش بسیار متفاوت است. شاید بتوان گفت اصلاً در موقعیت یک دهه پیش هم نیستیم. افزون بر شتاب تغییر و تحولات، مردم و کشور مسائلی را آزموده و ارزیابیهایی درباره خود پیدا کردهاند که در مواردی شاید باعث شده باشد برخی گروهها و جناحها به بازنگری درباره رفتارهای خود بیندیشند. البته نمیخواهم بگویم در این جریان همه الزاماً بالغ شدهاند.
وجه برساختی جنسیت برملا شده است
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به مسائل زنان افزود: ممکن است کسی بگوید مسائل زنان کماکان بحث ازدواج، طلاق و آسیبهای مختلف موجود درباره دختران است، ولی درواقع همه اینها عمق و پیچیدگیهایشان بیشتر شده است. برای مثال وقتی درباره پدیده دختران مجرد صحبت میکنیم، آمار و وضعیت الان با وضعیت قبل فرق میکند. در یک دهه قبل همه در مرحله تصمیمگیری برای ازدواج بودند اما الان این وضعیت نیست. یک دهه قبل در شرایط سنی، تحصیلی و شغلی امروز نبودند. همین تغییر وضعیتها مسئلهای را ایجاد کرده که میخواهم اسم آن را برملا شدن وجه برساختی جنسیت بگذارم. زنانگیها با وجود ابعاد ثابتی که دارند تغییراتی هم تجربه کردهاند. زیبایی، مد، برندگرایی، اهمیتیافتگی بدن در کنار تحصیل، شغل و فرار از ابژگی جنسی، همه با هم در زنانگی جدید با اشکال جدیدش تجربه میشود.
تکثر اطراف مؤثر و تنوع ورودیهای نظری و عملی به مباحث زنان
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با تأکید بر اینکه به دنبال پیچیدگی بالا، دستهبندیهای ما بههم خورده است، گفت: اگر فرض کنید دو جناح وجود داشت، از نظر سیاسی به پایگاهی تعلق داشت که از نظر عقیدتی، فقهی و برنامهریزی اجتماعی هم به همان پایگاه تعلق داشت. جناح دیگری بود که با تمام این ویژگیها به پایگاه مقابل متعلق بود. الان شقهای ثالث و رابعی پدید آمده است. یعنی افرادی هستند که پایگاه سیاسیشان پایگاه سیاسی اصولگرایی است، اما پایگاه فقهیشان، پایگاه فقهی سنتی نیست. پایگاهی نیست که این تقسیم جنس براساس مرد نانآور و زن خانهدار را تبعیت کند. همان زن نمیخواهد در الگوی مادرش زندگی کند و میگوید شرایط به من این اجازه را نمیدهد.
نسل جدیدی که علایق نسل قبلی را در حوزه سیاسی دنبال میکند، الزاماً سایر علایق آن را دنبال نمیکند
علاسوند با اشاره بر لزوم حرکت در جریان جاری کشور اظهار کرد: اینها همه نشان میدهد که باید مقداری با این امر جاری حرکت کنیم؛ نه برای اینکه آن را تأییدش کنیم، بلکه برای اینکه آن را فهم کنیم. درواقع با اینکه ظاهر مسئله، مسئلههای قبل است، ولی الان ابعاد پیچیدهتری پیدا کرده؛ چراکه کنشگران و عاملها در این فضا تغییر کردهاند و وقتی آن آدم و ساخت زندگیاش تغییر میکند، مسئلهها هم حتماً ابعاد خاصتری پیدا میکند.
فضا دیگر فضای مونولوگ نیست
این استاد حوزه و دانشگاه درباره حوزه مطالعات زنان تصریح کرد: بحث دومی که در فهم این وضعیت مهم است، مسئله حوزه مطالعات زنان و زنان و زندگی آنان به عنوان سوژه مطالعات این عرصه است. بهعنوان فردی که میخواهم خودم آن سوژه را فهم کنم و جامعه را بفهمم یا برای این سوژه تئوری و راهحل بدهم باید بدانم که در حال حاضر اندیشهها و رویکردهای متعددی وارد عرصه شدهاند. یعنی اگر یک زمانی مونولوگی وجود داشت، الان در همین پایگاه، دادهها بسیار متنوعتر شدهاند. مقالات و پایاننامهها وکتابهایی وجود دارد که ممکن است رویکردها و تحلیلهایشان متفاوتتر باشد. حتی شاید متفاوت نباشد اما دیگر آن مونولوگ را نمیخواهند. اینطور نیست که من بگویم و او بشنود و برود کار کند.
با فضایی متکثر روبهرو هستیم
وی به افزایش نیروی متخصص اشاره کرد و افزود: در حال حاضر فضای کارشناسی این عرصه و آدمهای مدرک بهدست و مدعی در این عرصه به قدری هستند که این موازنههای دو به دو را بههم میزند و این خود حائز اهمیت است. بهطور کل ما با چنین فضای کاملاً متکثری مواجهیم که افراد فعال در آن، احساس همعرضی و تقارن دارند.
نگاه به شرایط جهانی
علاسوند در خصوص تغییر شرایط جهانی، بیان کرد: مسئله سوم که در شناخت وضعیت مهم است، بزرگشدن ابعاد آن و ورود به شرایط جدید جهانی است. شرایط جهانی از دو سو تغییر کرده است. یکی از سوی کسانی که همیشه گفتمان را میسازند؛ در همان چارچوب گفتمانهای برابری، مفاهیمی ایجاد کردهاند و ابزار مختلف هم به کمکشان آمده است. آن مفاهیم چالشهای جدید درست میکند. مثل مفهوم شهروندی اجتماعی که در دیباچه سند 2030 هم مطرح شده است. در تعریف مفهوم شهروندی اجتماعی، یکی از ارکان مهم هویت است. میگوید شهروندی اجتماعی نه تنها حقوق و وظایف متفاوت تعریف میکند بلکه هویت متفاوت تعریف میکند. این برای ما چالشهای جدید درست میکند. از سوی دیگر جریانهای به ظاهر اقلیت، قدرتمند شده و در فضای متکثر و رسانهای بهتر و رساتر صدای خود را رساندهاند؛ مانند تفاوتگراها، خانوادهگراها، متدینین و پیروان ادیان و اخلاقگراها.
از کلیشههای مطالعات زنانی خارج نمیشویم
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به قرار گرفتن در کلیشهها اشاره کرد و ادامه داد: جریان سلطه خیلی سریع گارد خود را عوض میکند و بهتر شرایط تغییر را میفهمد و هر دهه یا هر دو دهه مفاهیم و برنامه جدیدی مطرح میکند تا زمام تحولات و اهدافی که میخواهد ما را به آن نقاط برساند، را در دست داشته باشد اما ما با این شرایط و مفاهیم جدید بیگانه میمانیم؛ نه برای مقابله بههنگام، وارد رویارویی فرهنگی و حقوقی و... می شویم و نه با اجزای موجود در آرایشهای جدید ارتباط مناسب میگیریم و لابی میکنیم. درواقع تا حدودی از کلیشههای مطالعات زنان و جنسیت خودمان در حوزه داخلی و همچنین از کلیشههای موجود در فضای سیاسی کشور خارج نمیشویم تا ببینیم برنامه بعدی که اینها برای ما در نظر گرفتهاند، چیست و چه چالشی ایجاد میکند. همانگونه که استراتژیهای آیندهنگر و پیشبرنده برای جهانی که نگاه دینی و خانوادهگرا در آن نیرومند باشد را نیز دنبال نمیکنیم.
سند 2030 و امکان تحفظ
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به سند 2030 و در رابطه به نکته فوق خاطرنشان ساخت: در متن انتقادی شارون اسلاتر درباره سند 2030 قسمتی که از این منظر برای من خیلی قابل توجه بود، بخش پایانی این متن راجع به تحفظهاست. یعنی جریانهای مقابلی که در جهان فعالیت میکنند و به شدت دوستدار خانواده هستند، دقیقاً فکر میکنند که برای شرایط جدید نیازمند برنامهریزیهای جدید هستند. یکی از مواردی که این فرد پیشنهاد میدهد این است که ما باید نقد خود را متوجه عبارات تفسیرپذیر در تمام این اسناد کنیم؛ چراکه عبارات تفسیرپذیر دست ما را کوتاه میکند. نکته دوم بحث تحفظهاست که میگوید باید استراتژی خود درباره تحفظات را عوض کنیم. به جای اینکه هر کشوری برای خود تحفظ بدهد، باید کشورها به سمت تحفظهای گروهی حرکت کنند. تحفظهای گروهی قدرتمندند و این به ما بسیار کمک میکند که عقب نمانیم و ناخودآگاه به حاشیه رانده نشویم.
علاسوند با اشاره به لزوم بهکارگیری نیروهای جوان تصریح کرد: الان در جریان اصولگرایی بزرگترهایی را داریم که در خلال تجربههای نفسگیر به بلوغ فکری و سیاسی رسیدهاند. در کنار آن عدهای نیز هستند که با تحصیلات و فهم کارشناسی به بلوغ در حوزه مطالعات زنان دست یافتهاند و تجربههای خیلی خوبی هم در فضاهای کنشگری دارند؛ به همین دلیل لازم است این جریان از نظر عوامل و منابع انسانی تاحدودی جوان شود و روی نقاط علمی حرکت کند.
بینش و رفتار سیاسی ما باید اصلاح شود
ایشان با بیان اینکه همواره نمیشود با روشهای قدیمی برنامههای جدید را دنبال کرد، افزود: زبان جریان مطالعات زنانِ عالمانه، این است که بتواند آنقدر قدرتمند موضوعات و مسائل را تشریح و تبیین کند که جامعه گفتوگومحور متقاعد شوند و این به جز در بستر کارهای علمی امکانپذیر نیست. نیاز داریم وقتی بدنه را بازسازی میکنیم، به بدنه، پختگی سیاسی، پختگی اجتماعی و فهم و تعامل اجتماعی بدهیم. این پختگیهای سیاسی هم محقق نمیشود مگر اینکه بینش و رفتار سیاسی ما اصلاح شود. مادامی که بینشها و رفتار سیاسی ما عمق پیدا نکرده باشد، نمیتوانیم در این فضای نامتقارن فعالیت داشته باشیم.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده با اشاره به اساسیبودن بحث مطالعات زنان گفت: بحث مطالعات زنان با رویکردهای جدید که ما در این فضا میتوانیم ایجاد و از امکانات خودمان برای کارهای چهره به چهره استفاده کنیم، بسیار راهگشاست. ما به یک برنامهریزی جدی با رویکردهای جدید برای کار در دانشگاهها وحوزهها بهصورت وسیع نیاز داریم.
ارتقای معاونت زنان ممکن است صرفاً کمی باشد
وی به پیشبینی وضعیت آینده پرداخت و اظهار کرد: در برنامههای انتخاباتی جریان حاکم در قوه مجریه، سه محور اساسی وجود دارد که قابل توجه هستند. یکی بحث ارتقای سازمانی نهادهای دولتی مربوط به زنان و خانواده است. اینکه این نهاد چگونه میخواهد ارتقا پیدا کند و چه برنامهریزیهایی برای آن وجود دارد، میتواند نقطه بیم و امید باشد. ممکن است این ارتقا ارتقای کمی باشد نه الزاماً کیفی.
پیشنهاد تفکیک زنان و خانواده نگرانکننده است
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به پیشنهاد تفکیک بحث زنان و خانواده اشاره کرد و گفت: بحث دیگری که حائز اهمیت است، پیشنهاد تفکیک بحث زنان و خانواده است. الان به هر حال با توجه به رویکردهای حاکمیتی و قانون اساسی و نهادهایی که فضای اجتماعی را رصد میکنند، بحث خانواده برای ما مهم است. تفکیک زنان و خانواده در نهاد معاونت امور زنان و خانواده با ساختارهای متناظر که در برنامههای پیشنهادی دولت تصریح شده، میتواند برای ما در حال حاضر نگرانکننده باشد. به این جهت که مشخص نیست در بودجهریزی و فعالیتهایی که انجام میشود، سهم خانواده و سهم عرصه زنان چقدر است.
برنامههای LGBT هدف تمام اسنادی است که واژههایی مانند آزادی، آموزش جنسی فراگیر و برابری جنسیتی دارد
علاسوند درباره آموزشهای مبتنی بر برابری جنسیتی تصریح کرد: در فضای بینالمللی تقریباً تمام اسنادی که از واژه آزادی، حقوق بشر و برابری جنسیتی استفاده میکنند، در چارچوب برنامههای LGBT است؛ یعنی برنامههای مربوط به بهرسمیت شناختن حقوق لزبینها، گیها، بایوسکچوالها و ترنسها. وقتی رد این موارد را دنبال میکنیم، به این نتیجه میرسیم که هیچ پروژهای در سطح جهانی به اهمیت این پروژه نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: رصد برنامههای پیشنهادی دولت امر سومی را نشان میدهد که بدون اشاره به چارچوب فوق تاحدی آن برنامهها دنبال میشود. مثلاً در این برنامه دو مفهوم سلامت جنسی و مضرات ازدواج زودهنگام کنار هم قرار میگیرد. ایجاد و ارتقای آموزشهای مربوط به سلامت جنسی و بهداشت باروری برای مدارس را مینویسند و در کنارش درباره آگاه کردن خانوادهها و دختران از خطرات ازدواج زودهنگام و بارداریهای نابههنگام هم نوشتهاند. اینها را که در هم ضرب کنید، بخشی از همان برنامههایی است که در جامعه جهانی در زمینه LGBTها کار میکند. یعنی همان ریلی که در سازمانهای بینالمللی برای حرکت ما گذاشتهاند. این رویکردها میتواند رویکردهای نگرانکنندهای باشد و فکر میکنم روی هر سه محور باید برنامهریزیهای جدیای داشته باشیم و وارد شور و گفتوگو شویم.
توجه به کلیدواژه «تغییر»
به گزارش مرکز تحقیقات زن و خانواده، در بخش دیگری از نشست دکتر کرمی درباره فهم میدان بیان کرد: دو سخنران قبلی از منظر سوژه میدان یعنی فعالان جنبش زنان مباحثی را مطرح کردند که کسانی که میخواهند در این میدان فعالیت کنند، باید به چه نکاتی توجه داشته باشند. بحث من معطوف بر این است که ما چه فهمی از میدان باید داشته باشیم که این فهم به ما کمک میکند تا کنشگران مؤثری باشیم و حتیالمقدور بتوانیم به اهدافی که طراحی میکنیم، دست یابیم. اگر حوزه زن و خانواده را که درواقع دو حوزه هستند و عجالتاً در بحث امروز، یک حوزه محسوب کنیم، یک محیط پیرامونی را برای حوزه مطالعات زنان ترسیم کنیم و یک حوزه درونی؛ یعنی مسائلی که پیرامون حوزه مطالعات زنان اتفاق میافتد، بخواهیم این دو را در یک منظر تحلیل کنیم، کلیدواژه «تغییر» شاید رساترین کلیدواژهای باشد که هم محیط پیرامونی و هم محیط درونی را تعریف میکند.
نسبت سیاستها و اقدامات مهم است
این استاد دانشگاه با اشاره به توجه به تغییر ادامه داد: البته این امری نیست که از منظر ما دور مانده باشد. همه ما کم و بیش وقتی بخواهیم مسائل حوزه زن و خانواده را معرفی و فهرست کنیم، دائماً تاکید میکنیم که حوزه مطالعات زنان و خانواده و عینیت مسائل زنان و خانواده در معرض تغییر است، اما توجه به این تغییرات و نسبت سیاستها و اقداماتی که انجام میدهیم با این تغییرات، مهم است.
مطالعات زنانیها تمایل به مسائل اقتصادی ندارند
ایشان درباره تحولات ساختاری و خرد افزود: در ترسیمی که از وضعیت میکنم، دو دسته تحولات ساختاری و خرد را مدنظر قرار میدهم. در بحث تحولات ساختاری و کلان، تحولی در حوزه اقتصاد داریم. معمولاً مطالعات زنانیها تمایل ندارند مسائل اقتصادی را ببینند و تحلیل کنند. در صورتیکه حتی اگر ما از نگاههای چپ و مارکسیستی هم فاصله بگیریم و منتقد آنها باشیم، باز نمیتوانیم انکار کنیم که مسائل اقتصادی در کنشهای فردی و جمعی و سطح متوسط بسیار مؤثر هستند. اقتصاد در پایان قرن بیستم و آغاز قرن یبیستویکم اقتصاد اطلاعاتمحور است، نه اقتصاد کالامحور. تا قبل از سال 1960 اساس اقتصاد مبادله کالا بود؛ جنسی از جایی به جای دیگر میرفت. سطح اصلی اقتصاد؛ یعنی 40 یا 50 درصد افزوده اقتصاد به همین بعد کالا متعلق بود و بقیه، به بعد خدمات و ابعاد دیگر تقسیم میشد. امروزه اقتصاد از کالامحوری به اقتصاد اطلاعاتمحوری تبدیل شده و بازیگر عرصه اقتصاد، صنعتهای سخت صنایع سنگین نیستند.
استارتآپها فضایی مناسب برای زنان از دو منظر داخلی و فمینیستی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه بازیگر عرصه اقتصاد امروز اطلاعات است و گاهی وقتها کنشگر اصلی عرصه اقتصاد فرد است، افزود: امروز عرصههای اقتصادی جدید مثل استارتآپها هستند که خیلی با تأخیر وارد جامعه ما شدند مثل اسنپ یا تبسی. راه انداختن چنین استارتآپهایی احتیاج به بوروکراسی گسترده و تشکیلات سلسلهمراتبی ندارد. کافی است شما یک نرمافزار و شبکه مجازی تعریف کنید و تبدیل به بازیگر اقتصاد شوید. با این شبکههای به ظاهر کوچک، گاهی وقتها با بسیاری از صنایع سنگین رقابت میکنیم. مالک این صنعت میتواند یک فرد باشد. این فضا وقتی ضرب در موقعیت زن و خانواده میشود، معنایش این میشود که در اقتصاد اطلاعاتمحور، زنان محدودیت کنشگری و عمل ندارند. اگر نگاه داخلی داشته باشیم، میتوانیم بگوییم میتوانند در خانهشان بنشینند و فعالیت اقتصادی کنند. اگر نگاه فمینیستی داشته باشیم، میگوییم که این ساختارها، جدید است و نظام مردسالاری در آنها نهادینه نشده؛ پس عرصههای ورود و بازی برای زنان در این میدانها بسته نیست.
کرمی به اهمیت بحث اقتصاد اطلاعاتمحور اشاره کرد و ادامه داد: بحث اقتصاد اطلاعاتمحور به قدری مهم است که بعضی از افرادی که آینده مسائل جهان را تحلیل میکنند، معتقدند در مسائل آینده جهان چون آمریکا بازیگر اصلی نیست، دست به یکسری اقدامات رادیکال در منطقه خاورمیانه، آفریقا و آمریکای لاتین خواهد زد. بازیگران عرصههای جدید، هند و چک هستند. کشورهایی که شاید 30 سال پیش وقتی میخواستید از آنها اسم ببرید که در آینده اقتصاد جهانی بازیگر اصلی است، احتمال آن را نمیدادید.
با وساطت شبکههای مجازی با مرگ کلانرسانهها مواجهیم
این استاد دانشگاه درباره تحول رسانهها بیان کرد: مسئله بعدی تحول رسانههاست. وقتی میخواهیم از 1980 به بعد را توصیف کنیم، در توصیفمان کلیدواژهای را به نام جامعه رسانهای به کار میبریم. جامعه رسانهای یعنی همه چیز در بازنمایی شکل میگیرد؛ خانواده، دین، زن، آزادی، نژاد و هرچه شما فرض کنید اگر در رسانه وجود دارد، وجود دارد در غیر این صورت، وجود ندارد. وقتی صحبت از جامعه رسانهای میکنیم، باز هم دولتها و قدرتهای متمرکز بازیگران اصلی هستند. هرکشوری یک صدا و سیمای رسمی دارد. خبرگزاریها در دنیا محدودند، اما به وساطت نرمافزارهای جدید، شبکههای مجازی و استارتآپها ما امروز با پدیدهای به نام مرگ کلانرسانهها مواجه هستیم. یعنی کلانرسانهها تأثیر و اقتدار خود را از دست دادهاند. در حال حاضر بسیاری از افراد در تهران ترجیح میدهند اخبار مهم مانند اخبار انتخابات و تجمعات تروریستی و... را از طریق موبایل خود پیگیری کنند. شاید وقت نکنند صدا و سیما را ببینند. اینکه خودشان انتخاب میکنند، برایشان جذاب است.
وی ادامه داد: این فضای رسانهای جدید فضایی است که عاملیت فرد در آن مهم است. از هر خبری خوشتان بیاید، آن را منتشر میکنید، هر خبری را خوشتان بیاید برایش نظر میگذارید، هر خبری را که نخواهید، دیسلایک میکنید. یعنی این فضا، فضایی است که فرد احساس میکند به تنهایی خودش رسانه است. این فرد دیگر زن و مرد ندارد؛ میتواند یک زن یا یک مرد باشد. تأثیرگذاری در فضای مجازی، تأثیرگذاری فردی است که جنسیت برنمیدارد.
تحول جهانی در مدل دولتها
این جامعهشناس با تأکید بر تحول دولتها در سطح جهان افزود: در حال حاضر با پدیدهای به نام اتحادیههای قارهای و منطقهای مواجه هستیم. معنای این اتحادیهها این است که دولت مرکزی به کار نمیآید و باید به سمت دولتهای فراملی برویم. اینکه کار دولتهای فراملی چیست، بحث دیگری است، اما مهمتر از همه تحولاتی که اتفاق افتاده، این است که تصور و انتظار افراد از دولت تغییر کرده است. دولت؛ چه دولت فرامنطقهای، چه دولت ملی، باید به فرد خدمات بدهد؛ یعنی دولت، دولت رفاهی است. البته لزوماً دولتهای رفاهی که عمدتاً در کشورهای اروپایی وجود دارد، مدنظرم نیست. بحثم این است که در همه دنیا مردم به این سطح از مطالبه رسیدهاند که دولت در قبال بهداشت، مسکن، بیمه، امنیت و فرزندانشان مسئول است. بقیه عرصهها، عرصههایی است که خودشان باید تصمیم بگیرند. این انگاره و باور به شدت در جهان در حال گسترش است. ما از دولت چه انتظاری داریم؟ انتظارمان این است که هر جا اراده میکنیم پشت سر ما باشد نه جلوی ما. قرار نیست دنبال دولت راه بیفتیم. باید مطالباتمان را فهرست کنیم و دولتها نسبت به این مطالبات تمکین کنند.
اولین مطالبهگر از دولتهای رفاه حاشیهها هستند
کرمی درباره مطالبهگران دولتهای رفاه گفت: وقتی صحبت از دولت رفاه یا دولتهای خدماترسان میکنیم، معنایش این است که اولین مطالبهگر از دولتهای رفاه، حاشیهها هستند. حاشیه به معنای کسانی که از دو میدان ثروت و قدرت حذف یا طرد شدند. این حاشیه میتواند اقلیتهای نژادی، سیاسی، مذهبی و جنسیتی باشند یا اقلیتهای خاص مثل معلولان انتظار دارند دولتها از آنها حمایت کنند. اگر مفهوم دولت در سطح جهانی تغییر میکند، معنایش این است که در ایران نیز تغییر خواهد کرد یا در حال تغییر است و درحقیقت خود به خود حاشیهها صدا پیدا میکنند. البته رسانه، فضا، جو جهانی و تجربههای پیرامونی نیز کمک میکند. اگر اتفاقی در افغانستان افتاد و موفق بود، این اتفاق مردم پاکستان را تحریک میکند که مسیر را ادامه دهند و دنبال کنند. بنابراین با تغییر انتظار از دولت، زنان به مطالبهگر اصلی دولتها تبدیل خواهند شد.
عرصه، عرصه حذف گفتمان نیست
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با اشاره به فعالیت موازی گفتمانها ادامه داد: تغییر دیگری که در این فضا اتفاق افتاده این است که گفتمانها به شکل موازی با هم فعالیت میکنند. عرصه، عرصه حذف گفتمان نیست. امروزه در فضایی حرکت میکنیم که هیچ گفتمانی نباید به سمت حذف گفتمان دیگر برود؛ چون عملاً ممکن نیست. گفتمانها با هم رقابت دارند. این رقابت، رقابت درونمکانی نیست؛ یعنی ممکن است شما یک گفتمان را از منطقهای بیرون کنید اما صدای آن در منطقه شما شنیده شود. اقتضای جامعه رسانهای این است. پس وقتی میخواهید آن فضا را ببینید، باید این فضا را به شکل گفتمانی ببینید. اگر ما این نکات را در فهم محیط پیرامونی حوزه مسائل زنان و خانواده در نظر بگیریم، میبینیم که اتفاقی در درون حوزه مسائل زنان و خانواده افتاده است. این اتفاق درواقع چیزی است که گاهی به سوژگی اشتدادیافته و گاهی از آن به هرمنوتیک مضاعف تعبیر میکنند.
زن امروز به فردیت خود توجه دارد
او با بیان اینکه زن امروز به لحاظ درکی که از خود و مطالبات خود دارد به یک آگاهی همزمانی و آگاهی درزمانی از خودش رسیده، افزود: زن امروز درکی از تاریخ دارد. تاریخ را میفهمد. هرچه را شما به زن امروز بدهید، اولین چیزی که سؤال میکند، این است که قبلاً این وضعیت چطور بوده است؟ یعنی فکر نمیکند که با پدیدهای مطلق مواجه شده است. میگوید این داستان از چه زمانی اینطور شده است؟ فهم تاریخ یعنی فهم خود در بستر تاریخ. یعنی من میفهمم منی که امروز اینجا ایستادهام تمام گذشته تاریخ بشریت در من بودن امروز من تقصیر دارد، ایفای نقش میکند و بازیگر است. زن امروز به تاریخ آگاهی و توجه دارد. این توجه به تاریخ، لازمهاش فردیت است. فردیتی که آن فردیت اشتدادیافته است. چه درست و چه غلط زن امروز اگر در عرصه خانواده میآید، به این فردیتش توجه دارد. اگر در عرصه دانشگاه میآید، به این فردیت توجه دارد. حتی اگر به عرصهای میرود که آن عرصه قلمرو اصالتالاجتماع است، باز این اصالتالاجتماع را فردی میبیند؛ یعنی با فردیت خودش ساماندهی و سازماندهی میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره ارتباط مباحث بالا با جامعه متکثر تصریح کرد: همه اینها را در چیزی به نام جامعه متکثر ضرب کنیم. الان شما اگر در حزب دموکرات یا حزب جمهوریخواه آمریکا بروید، با این واقعیت مواجه میشوید که حزب دموکرات همهشان یک دست نیستند و در درون خود دعوا زیاد دارند. یک عنوان انتزاعی به نام حزب دموکرات دارند و تمام وحدتهای اجتماعی و واحدهای فرهنگی در ظاهر واحدند، اما وقتی آن را بشکافی متکثر هستند. کسی در میدان مطالعات زنان و در حوزه مطالعات زنان موفق است که به این سه توجه داشته باشد؛ 1- تحولات حوزه اقتصاد، رسانه، مفهوم دولت، رقابت گفتمانها، 2- تحول در سوژگی و فردیت زن و 3- اینکه با یک جامعه متکثر مواجه هستیم.
زن را در تهران دیدهایم و برای زنان کل کشور برنامهریزی کردهایم
کرمی با اشاره به یکی از مشکلات 37 سال گذشته ادامه داد: یکی از مسائلی که در جامعهمان داریم، این است که طی 37 سال گذشته همیشه در تهران برای کل کشور سیاستگذاری کردهایم. در تهران زن را دیدهایم و برایش سیاستگذاری کردهایم و توقع داریم دختری که در سیستان و بلوچستان زیست دارد و فردیت دارد، در مقابل این سیاست و برنامه همراهی کند. وقتی من حرف او را نمیزنم فردا که از او انتظار همراهی دارم، او با من همراهی نخواهد کرد. سیاست موفق در فضای فرهنگ و علم، دیدن همه نکاتی است که من با عنوان کلیدواژه «تغییر» از آن یاد کردم.
انقلابیگری یعنی تولی و تبری را ناظر به زمان خود تطبیق دهیم
در ادامه این نشست حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا زیبایینژاد تصریح کرد: ما انقلاب کردیم و امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب شاخصهایی برای انقلابیگری ارائه دادند. شاخصها چه بود؟ اصلاً انقلابیگری یعنی چه؟ انقلابیگری یعنی تولی و تبری را ناظر به زمان خود تطبیق دهیم. اینکه من به امامی که الان کنار من نیست تولی داشته باشم، خیلی هنر نیست؛ باید داشته باشم، ولی هنر نیست. اینکه در زمانی که امام امت از دنیا رفته اند، دم از امام بزنیم که هنر نیست. انقلابیگری یعنی تولی و تبری را که در دین به ما یاد دادهاند، تطبیق دهیم بر ولایت فقیه که مسئله امروز ماست؛ حساسیت نسبت به اسلام ناب محمدی و تبری نسبت به اسلام آمریکایی. تبری نسبت به غربزدگی و التقاط. تبری نسبت به تحجر و ایستایی. اینها برخی شاخصهای انقلابیگری است.
توجه به مردم، از شاخصهای انقلابیگری است
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده درباره توجه به مردم اظهار کرد: از دیگر شاخصهای انقلابیگری توجه به مردم است. امام خمینی (ره) نسبت به کلیدواژه مردم، توجه به اقشار مستضعف و محروم، کوخنشینان و حقوق مردم حساسیت ویژهای داشتند. اعلامیه هشت مادهای یکی از نقاط عطف نسبت به بحث حقوق مردم بود که امام حساسیت نشان دادند؛ حساسیت نسبت به عدالت اجتماعی، حساسیت نسبت به مردممحوری و اینکه میزان رأی ملت است. گرچه ذیل بحث مشروعیت، بحث مقبولیت مردمی مطرح میشود، اما مردم، دال مرکزی مباحث امام خمینی (ره) بود. توجه به وحدت و انسجام در جامعه از تأکیدات اساسی ایشان بود. استقلال و خودباوری بهویژه در عرصههای فرهنگی حساسیت امام و رهبری است. تأکید بر آزادی، نه فقط آزادی معنوی بلکه آزادی اجتماعی نیز از شاخص های انقلابیگری بوده که در کلمات و سیره بزرگان ما وجود داشته است.
گرفتار لغزش از انقلابیگری به اصولگرایی شدهایم
او درباره لغزشی طی این مسیر بیان کرد: به نظر میرسد در این مسیر 40 ساله گرفتار لغزشی شدهایم؛ لغزش از انقلابیگری به اصولگرایی به معنای سیاسی آن. آن صفبندی که امام و رهبری درست کردند، صفبندی انقلاب و ضدانقلاب بود. صفبندی مستضعفین و مستکبرین بود. اسلام ناب و اسلام آمریکایی بود. ولی ما این صفبندیها را به صفبندی اصولگرایی و اصلاحطلبی تبدیل کردیم.
زیبایینژاد با تأکید بر اینکه ولایت را فقط در قوس نزولی، آن هم به صورت ناقص فهمیدهایم، افزود: ولایت در قوس صعودی اش یعنی همیشه پشت دست رهبری تحلیلهای جامع و عمیق وجود داشته باشد تا قدرت انتخاب و قدرت مانور رهبری را بالا ببرند. یعنی جامعه کارشناسان انقلابی مسائل را تحلیل عمیق کنند و به نهاد رهبری ارائه دهند که این اتفاق نیفتاده است. قوس نزول هم یعنی اینکه زمانی که رهبری مطالبهشان شکل میگیرد، چگونه آن را به گفتمان عمومی در کشور تبدیل کنیم. این اتفاق هم نیفتاده است. فکر میکنیم فقط باید رهبری صحبت کنند و ما هم تکرار کنیم.
ایشان به حقوق مردم اشاره کرد و ادامه داد: متأسفانه مسئله عدالت و حقوق مردم برای جریان انقلابی مسئله اولویتدار نیست. در اسیدپاشیهایی که در اصفهان روی صورت زنان شده بود، چه واکنشهایی صریحی را از اصولگرایان دیدیم؟ اینها مسئله نبود؟ احساس همدردی با مردم مسئله ما نیست؟ اصلاحطلبها هم یاد گرفتهاند که هر زمان حرف میزنند نقش اپوزیسیون بازی کنند. فحش به نهادهای انتصابی بدهند تا حرفشان پیش برود. یعنی ژستهای اصلاحطلبانه و ژستهای اصولگرایانه جای دغدغههای انقلابی ما را پر کرده است. در فضای تخاصم بین اصولگرا و اصلاحطلب، نقاط تمایزات برجسته شده و حساسیتهای انقلابی به فراموشی سپرده میشود و در نتیجه تیغ انقلاب کند خواهد شد.
بعد از انقلاب گرفتار اشرافیت ارتباطی شدیم
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده افزود: بعد از انقلاب وضعیت ما با قبل از انقلاب تفاوت کرد. گرفتار اشرافیت ارتباطی شدیم. ارتباط با مردم برای ما دغدغه نبود. به تعبیری مردم دور ما جمع شدند نه اینکه ما برویم کنار مردم و ببینیم چه می گویند و زبان مطالبات درست مردم باشیم. بعد از انقلاب معنای کاریکاتوری از اسلام سیاسی ارائه دادیم. اسلام در بعد اجتماعی و فرهنگی آن مجال را برای اسلام در بعد سیاسی به معنای خاص جناحیاش خالی کرد؛ یعنی در عرصههای کنشگری اجتماعی نه روحانیت و نه نیروهای انقلابی حضور فعال نداشتند. قبل از انقلاب وقتی زلزله قیر و کارزین و طبس اتفاق افتاد، عَلَم را روحانیت استان و استانهای همجوار بلند کردند و مردم متدین هم پشت سرشان قرار گرفتند. سال 82 زلزله بم آمد و عَلَم دست دولت بود.
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده تحرک، تلاش و اقدام، مبارزه مستمر و خستگیناپذیر با تکیه بر ظرفیتهای مردمی را جزو ادبیات انقلاب و شاخص انقلابیت دانست و ادامه داد: این موارد در اقدام فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را نشان میدهند. نمونه آن تاکیدی است که امام در بسیج و جهاد سازندگی داشتند. بحث تعاون اجتماعی که به واژگان دیگری بر کلام امام حاکم بود.
ایتامالشیعه را از ضعف بیرون آورید
زیبایینژاد با تأکید بر لزوم توجه به گروههایی که توانایی تشخیص خوب و بد را ندارند، افزود: در فصل اول کتاب احتجاج طبرسی آمده که کسانی از جماعت شیعه هستند که قدرت تحلیل خوب و بد را ندارند و اطلاعات دستشان نیست، به اینها ایتامالشیعه میگویند. ائمه میگویند گروهی از دانشوران و علما هستند که مسئولیت قبول میکنند تا ایتام و ضعفای شیعه را از ضعف بیرون بیاورند و راه درست و غلط را به آنها نشان دهند. اینها فضلشان بر دیگران از امت، مثل فضل خورشید بر ستاره های کمفروغ است. در روایات دیگری است که در زمان غیبت اگر این گروه قلیل نبودند، خداوند لحظهای به فاسدین مهلت نمیداد. این وظیفه ما در عصر غیبت و در زمان انقلاب است.
آگاهی به زمان، ما را از دام اشتباهات دور میکند
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده با اشاره به آگاهی از زمانه تصریح کرد: زمانآگاهی از شاخصهای انقلابیگری است. امام صادق(ع) میفرمایند: «العالم بزمانه لاتهجم علیه الوابس»؛ کسی که به زمان آگاه است و اقتضائات زمانش را میشناسد در دام اشتباهات گرفتار نمیشود. ما باید مسیر خودمان را لحظه به لحظه تعیین کنیم. جریان اصولگرایی اگر فقط تمرکز بر ثابتات و ارزشهای ثابت داشته باشد، زمینگیر میشود. باید ذیل توجه به ارزشهای ثابت، تحولات اجتماعی را رصد و مسیرمان را لحظه به لحظه تعیین کنیم و اهداف میانیمان را انعطاف دهیم. اهداف غایی ما ثابت است، اما این باعث تغییر موضع نمیشود. باید نیروهای متناسب با این جهان متحول تربیت و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم.
مرجعیتها متکثر میشوند
ایشان در خصوص ورود مرجعیتهای متکثر گفت: توجه داشته باشید که در جهان رقابتیشده مرجعیت های متکثری حتی در حوزه دین وارد شده است. هر رشته حوزوی که میبینید بدیل دانشگاهی دارد. در این فضای متکثر نیاز به ارتباط با مردم بیشتر میشود. در این فضا تبلیغ به معنای سنتی که بنشینیم از موضع برتر نصیحت کنیم و افراد فراگیرند و من رهنموددهنده شوم، کمتر جواب میدهد. نسل امروز حوصله ندارد. نسل امروز احساس میکند بزرگتر نمیخواهد؛ چون فردیتش زیاد شده است. باید کنارش نشست از موضع برابر او را فهم و با او تعامل کرد و در مسیر به اندازهای که اقتدار گفتمانی و روانی داشته باشیم، در او تأثیر گذاشت.
باید نسل جدید از نخبگان علمی و کنشگران اجتماعی تربیت کنیم
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده به ارائه پیشنهاداتی پرداخت و افزود: در فرصت طلایی امروز و فردای خودمان اقدامات اساسیای را باید انجام دهیم؛ اول، تربیت نسل جدید از نخبگان علمی و کنشگران اجتماعی. ساختن نسل جدیدی که تجربه نسل قدیم را دریافت کند و نخبگی علمی آن بیش از نسل قبلی باشد. نسل اول فعالان عرصه زنان، بیشتر فعالان تجربی بودند. الان باید با استفاده از تحربیات 30- 20 ساله این گروه، به سمت نخبهگرایی علمی برویم. این نخبگان علمی باید پایههای نظریشان قوی باشد؛ برخلاف خیلی از کنشگران نسل اول که حوصله مباحث تئوریک را نداشتند و همیشه میگفتند ما تئوریزده هستیم و هیچوقت هم پشت میز مباحث تئوریک ننشستند. نسل جدید هم باید در مباحث تئوریک قوی باشد و هم درگیر مسئله اجتماعی باشد و این دو را ترکیب کند.
باید در متن بدنه دانشگاهی کشور پوست بیندازیم
وی با بیان اینکه تا زمانی که در حاشیه جریان اصلی علم قرار داریم، بازنده هستیم، ادامه داد: باید حرف خودمان را در بدنه اصلی جریان علمی کشور با انجمن جامعهشناسی، انجمن روانشناسی و انجمن حقوق مطرح کنیم، نه اینکه حرفشان را بپذیریم یا حرف ما را بپذیرند. کرسی به ما بدهند که آنجا حرفمان را بزنیم، نقد کنیم و نقد شویم، پخته شویم و لعاب بیندازیم تا بتوانیم مؤثر شویم و در متن بدنه دانشگاهی کشور پوست بیندازیم. آن زمان موفق خواهیم بود.
زیبایینژاد با اشاره به راهاندازی جریان مردمی گفت: کنشگران معطل نهادهای حاکمیتی نباشند. حتیالامکان در تعامل با آنها باشند اما معطل نباشند. از ساختارهای حاکمیتی معجزهای در نمیآید. آن هم یک ظرفیت است، اما اگر مردم کار نکنند، حاکمیت زمینگیر است و هیچ کاری نمی تواند بکند. جریان مردمی راه بیندازیم و در ارتباط با حاکمیت باشیم. همافزایی کنیم تا بتوانیم مشکلات اجتماعی را حل کنیم. باید این نسل از کنشگران را تربیت کنیم و آنها را کماهمیت ندانیم.
خودمان را از نقدمحوری به اقداممحوری تغییر دهیم
این پژوهشگر با اشاره به ضرورت تغییر رویکرد اظهار کرد: باید رویکرد خودمان را از نقدمحوری به اقداممحوری و اصلاحمحوری تغییر دهیم. باید اتخاذ رویکرد اجتماعی افزایش یابد. گفتگوهای افراد درون نیروهای انقلاب برای اجتماعسازی و رسیدن به فهم مشترکی از مسائل میدان لازم است. لازم است به فهم مشترکی از الگوهای اقدام برسیم و بتوانیم الگوهای اقدام مشترکی را با حفظ تنوعات ترسیم و پیگیری کنیم. برای ما بسیار مهم است که باب گفتوگو در درون نیروهای انقلابی باز شود. ضعف بسیار عمده، ضعف در الگوهای تأثیر اجتماعی است. الگوهای اقدام را بلد نیستیم. الان نهادهای متصل به سازمان ملل در برخی عرصهها خیلی پیشروتر از ما هستند. ما مینشینیم و میگوییم که این ساختارها و الگوهای جدید، الگوهای غربی است. میدانیم که الگوهای غربی است، اما الگوهایی که ما هم در آن کار میکنیم الگوهای غربی قرن نوزدهمی و قرن بیستمی است. باید پویشی نسبت به راهکارها داشته باشیم و خودمان را اسیر ساختارهای پوسیده نکنیم.
سیاست دنیا به سمت تکثر نهادهای مردمی است
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در خصوص تکثر نهادهای مردمی در دنیا گفت: سیاست دولت درست یا غلط، به سمت تکثیر نهادهای مردمی است. دنیا به این سمت میرود که نهادهای مردمی را تکثیر کند، اما سر نخ آن دست نهادها و اتحادیههای بینالمللی، سازمان ملل و یونسکو باشد. یعنی تأثیر دولتهای منطقهای کم میشود و دولتهای جهانی و جریانهای مردمی مهم میشوند. در این فضا باید به دنبال الگوهای جدید و مؤثر اقدام باشیم. باید با هم مباحثه کنیم و به الگویی از تعامل در ضمن اعمال اراده آزاد دست یابیم؛ یعنی هرکسی کار خودش را بکند، اما از الگوی تعامل برای همفکری بیشتر استفاده کنیم.
میتوان به الگوی شبکه اجتماعی فکر کرد
زیبایی نژاد در پایان با اشاره به الگوی شبکه اجتماعی بیان کرد: شبکه اجتماعی به معنایی که در طول تاریخ شیعه تاحدی وجود داشته، امروز باید نوآمد شود. فضایی در جامعه مدرن که فردیتها مهم میشود، این فردیتهای گروهی هم مهم میشود؛ یعنی گروهها، افراد و کارشناسان میگویند ما هم هستیم. این «ما هستیم» ضرورتاً در همه عرصهها بد نیست. «ما هستیم» زمینه مباحثه را فراهم میکند.