به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، نشست تخصصی «نحوه بازنمایی آسیبهای اجتماعی» همراه با اکران فیلم «زیر سقف دودی» به همت مرکز تحقیقات زن و خانواده واحد تهران، با حضور کارشناسان علوم اجتماعی؛ آقای دکتر محمدتقی کرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ خانم دکتر سهیلا صادقیفسایی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران؛ آقای دکتر ابوتراب طالبی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ آقای دکتر عبدالکریم خیامی، پژوهشگر حوزه ارتباطات و مدرس دانشگاه و خانم پوران درخشنده، کارگردان این فیلم، ۲۷تیرماه، در ایوان شمس برگزار شد.
در ابتدای این نشست سرکار خانم پوران درخشنده در توصیف چگونگی ساخت این فیلم گفت: ایده فیلم «زیر سقف دودی» از دل چنین نشستی بیرون آمد. بعد از اکران فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» نشستی که بیشتر اعضای آن فعالان اجتماعی بودند، برگزار شد و در آن جلسه فردی این مسئله را با من در میان گذاشت و خواست دربارهاش فیلم بسازم. این تلنگر برایم ایجاد دغدغه کرد و تحقیق را شروع کردم.
این پچپچهها باید کمی باز شود تا گامی به سوی حل مشکلات برداشته شود
این کارگردان رابطه خود و مردم را بسیار نزدیک دانست و گفت: شاید دفتر کار من مانند مطب یک روانپزشک باشد که اقشار مختلف به آن مراجعه و صحبت میکنند. بعضی از صحبتها پچپچه است؛ یعنی فردی که روبهروی من نشسته است تمام مدت اطراف را نگاه میکند و نگران است که نکند کسی حرف او را بشنود. این پچپچهها برای من ارزشمند است؛ اینها باید کمی باز شود. تا وقتی ما میترسیم در یک چهاردیواری و با کسی که خودمان انتخابش کردهایم، صحبت کنیم، چطور میتوانیم مشکلمان را حل کنیم؟
در تجربه روابط موازی کنار خانواده، بچهها چه میشوند؟/ نتوانستم فقط شنونده باشم
ایشان افزود: معتقدم اول باید خودم بفهمم که چقدر پرداختن به مسئله درست است، چه اندازه کار نیاز دارد و چقدر آمارش بالاست؛ سپس حرکت کنم، برای همین اول تحقیق و پژوهش میکنم. در تحقیقاتم به این رسیدم که طلاق عاطفی در همه طبقات وجود دارد و برخی گروهها و خانوادهها دو رابطه موازی در کنار خانواده را تجربه میکنند. احساس خطر کردم که اگر جامعهای بخواهد به این شکل جلو برود، بچههایش چه میشوند؟ قربانیان این فاجعه چه کسانی هستند؟ این احساس مسئولیت، باری بر دوشم گذاشت. احساس کردم نمیتوانم برای کسی که رفتاری خلاف جهت آب دارد و همه از کنارش میگذرند، فقط شنونده باشم.
زندگی با طلاق عاطفی لطمات و تبعات بسیاری دارد و خانوادههای اینچنینی از این لطمات غافلاند
این کارگردان سینما درباره مفهوم طلاق عاطفی و موضوع فیلم زیر سقف دودی بیان داشت: در این نوع رابطه، آدمها با هم زندگی میکنند، ولی هیچوقت یکدیگر را دوست ندارند و فقط با هم گذران میکنند. میگویند خانهمان است، دیگر جایی نمیتوانیم برویم و همین سقف را داشته باشیم خوب است، غافل از این که با این تفکر چه لطماتی به خودشان میزنند و چه تبعاتی ایجاد میکنند و چه اتفاقاتی رقم میزنند.
پا روی خط قرمزها نگذاشتم تا فیلم دیده شود
وی افزود: بعد از انجام تحقیقات و با کمک جامعهشناسان، روانشناسان و اعضای این خانوادهها، سعی کردم مسیری را بروم که من را به جایی برساند و این حرف زده بشود. بسیاری از اوقات میدیدم در حال ورود به خط قرمزها هستم و کنار میکشیدم؛ زیرا میدانستم در صورت ورود به خطوط قرمز، فیلم دیده نمیشود و همین کار را سخت میکرد. همه تلاشم این بود که قصهای را روایت کنم که هیچکس سیاه یا سفید نباشد، همه خاکستری باشند. همه اعضای خانواده حرف برای گفتن دارند و این ما هستیم که باید ببینیم کجا قرارداریم و چه باید بکنیم که مسئله پیش نیاید.
با هم حرف نمیزنیم و هیچ نمیگوییم! این رفتار عادت شده است!
وی با گلایه از عدم تعامل افراد خانواده با هم، تصریح کرد: هیچ کس از خودش چیزی نمیگوید و از هیچکس چیزی نمیپرسد. در خلوت خودشان با خودشان حرف میزنند و هم را محاکمه میکنند، ولی با هم حرف نمیزنند! من در ساخت این فیلم تلاش کردم تلنگری بزنم. با خودم کلنجار میرفتم که مخاطبان در نهایت با خودشان چه میبرند. جایگاه خانواده و بچهها برایم مهم بود. به شهرهای مختلف سفر کردم و بازخوردها را دیدم. احساس مشترک بین همه آدمها در برخورد با این فیلم در زاهدان، مشهد، اهواز و شیراز و ... قابل مشاهده بود. این، تاثیرگذارترین اتفاق این فیلم برای من بود.
درخشنده در پایان تاکید کرد: خانوادهها باید بدانند با قهر کردن و رفتن مشکلی حل نمیشود، با تعامل اما میتوان به نتیجه رسید. همیشه میگوییم مقصر تو هستی و تو اشتباه کردی، ولی یک بار هم که شده به خودمان برگردیم و بگوییم من اشتباه کردم.
در ادامه، نشست تخصصی «نحوه بازنمایی آسیبهای اجتماعی» برگزار گردید.
در ابتدای این نشست دکتر کرمی با بیان اینکه یکی از موضوعات سالهای اخیر که دغدغه بعضی از کارگردانها و عمدتا زنان کارگردان بوده، آسیبهای اجتماعی است، افزود: طلاق، آسیبهای جنسی، آزار جنسی کودکان، خیانت و... بحث مشترک دانشگاه و سینماست، اما ممکن است در نحوه انعکاس آسیبهای اجتماعی در دانشگاه و سینما تفاوتهایی وجود داشته باشد که به ذات این دو برمیگردد. این جلسه به چگونگی تعامل سینما و دانشگاه در بحث آسیبها معطوف است.
حضور موفق خانم درخشنده در حوزه کارگردانی سینما، از امتیازات جامعه اسلامی است
در ادامه دکتر صادقیفسایی با تأکید بر اینکه وقتی به زن و سینما نگاه میکنیم، زنان به چند صورت میتوانند به سینما مرتبط شوند، گفت: زنان در اشکال مختلف مثل موضوع فیلم، کارگردان و بازیگری میتوانند به سینما مرتبط شوند. به نظر میآید پوران درخشنده در دو وجه اول حضور پررنگی در جامعه دارد. در حوزه کارگردانی شاید کمتر از 3 درصد کارگردانها زن هستند و حتی این رقم در برخی کشورها کمتر است. اما در مجموع، آمار 3 تا 5 درصدی، آماری جهانی است. به عبارتی تعداد زنان فیلمساز در دنیا کم است. حضور موفق خانم درخشنده در سینما، از امتیازات جامعه اسلامی است.
وی درباره چرایی حضور کمتر زنان در مقام کارگردان تصریح کرد: در درجه اول زنان جاهطلبی لازم و تجربه کافی را برای این عرصه ندارند. در کنار این بحث، عدم تعهد زنان مطرح میشود که چه بسا در میانه راه، کار را رها کنند. البته این موضوع گاهی تحتتأثیر فشارهای بیرونی است. از طرفی ممکن است مورد حسادت همکاران مرد قرار بگیرند یا فیلم فروش نرود. در کل آنچه این امکان را محدود میکند، یکی فقدان فرصت است و نیز غلبه مذکرها در عرصه سینما و کارگردانی. پس اگر کارگردانی از این عرصه جان سالم به در ببرد، معلوم است که از موقعیت خوبی برخوردار است. از همه مهمتر همان سقفهای نامریی است که دائما فعالیتهای زنان را در عرصههای مختلف بهطور عام و در این عرصه بهطور خاص محدود میکند.
درخشنده سنت و آیین دارد/ آثارش خانوادهمحور است
این جامعهشناس با اشاره به فیلم زیر سقف دودی گفت: در نقدها فیلم را بسیار کلیشهای و سطحی دیدهاند. حتی عدهای گفتهاند فیلمنامه، بسیار غلبه دارد. من بهعنوان یک جامعهشناس میتوانم تفسیر جامعهشناسانه خود را داشته باشم. در موضعی نیستم که فیلم را به لحاظ اشکالات تکنیکی و هنری تحلیل کنم. یکی از نقدهای جدی این بود که فیلم فاقد فوکالپوینت(نقطه کانونی) است که من ثابت میکنم اتفاقاً فیلم فوکالپوینت دارد و به مسائلی اشاره کرده که معضل جامعه ماست.
صادقیفسایی با تأکید بر اینکه از نظر منِ جامعهشناس، درخشنده در بین کارگردانها ویژگیهای متمایزی دارد، افزود: او سنت و آیین دارد. حوزه علاقهمندی و به مرور زمان بستر خود را پیدا میکند که این ویژگی در بسیاری از کارگردانها وجود ندارد. او در فیلمهایش بزرگنمایی یا کوچکنمایی ندارد. زمانی فیلم «قصهها» را دیدم که به آسیبهای اجتماعی مختلفی پرداخته بود. آن فیلم خیلی حال من را بد کرد زیرا کارگردان به شدت سیاهنمایی کرده بود؛ تمام قصهها در این فیلم وجوه پاتولوژیکال(آسیبشناسانه) دارند و همه این وجوه را کارگردان سرهم زده است؛ گویا شما فقط در این فضا زندگی میکنید. ولی واقعیت اجتماعی ما این نیست. بعد از دیدن این فیلم فکر کردم که یک کارگردان چطور میتواند آنقدر از واقعیت اجتماعی بیخبر باشد. در فیلم درخشنده، نگاهی معتدل به مسائل وجود دارد. درخشنده به شدت به نهاد خانواده بها میدهد و برخلاف بسیاری که خانواده را از بیرون میبینند، ایشان به داخل میروند و خانوادهمحور هستند.
درخشنده سینما را سکویی برای طرح و بازنمایی مسائل اجتماعی میداند
دکتر صادقی در پایان این بخش از سخنان خود با بیان اینکه درخشنده ادا و اطوار ندارد، تصریح کرد: این موضوع را در جامعه هنری زیاد میبینیم. یکی از مهمترین ویژگیهای درخشنده، این است که در فیلمهایش، حوزه زنان و خانواده و بهخصوص مسائل اجتماعی را پررنگ میکند. درخشنده سینما را سکویی برای طرح و بازنمایی مسائل اجتماعی میداند و این جای تقدیر دارد. از طرفی به نظر میآید نقشی میانجی بین عرصه جامعه و سینما دارد. مطلب مهم دیگر در کارهای درخشنده، تحقیقات پیش از ساخت فیلم است. گاهی در برخی فیلمها میبینیم که محتوایشان با تحقیقات ما همبستگی دارد.
بخشی از سینمای اجتماعی جنبه آگاهیبخشی دارد
در ادامه دکتر طالبی با اشاره به بازنمایی آسیبهای اجتماعی در سینما اظهار کرد: اگر اجازه داشته باشم از سینمای اجتماعی بهعنوان یک ژانر نام ببرم، قطعاً میتوانیم پرداختن به آسیبهای اجتماعی را جزء آن نوع از سینما قرار دهیم. میخواهیم ببینیم وظیفه سینمای اجتماعی در بازنمایی آسیبها و مسائل اجتماعی چیست؟ فکر میکنم سه هدف را میتوان در این زمینه عنوان کرد. اول اینکه سینمای اجتماعی جنبه آگاهیبخشی دارد. بالاخره سینما یک رسانه است و آگاهیبخش است. در نتیجه میتوانیم انتظار داشته باشیم که فیلم خانم درخشنده هم راجع به موضوعی از موضوعات اجتماعی، به ما آگاهی دهد. اگر یک قدم جلوتر برویم، میتوانیم راجع به سطح و عمق آگاهی هم پرسش طرح کنیم که آگاهی که این فیلم به ما میدهد در چه سطح و عمقی قرار دارد؟
التیامبخشی و ارائه راهحل از دیگر نقشهای سینمای اجتماعی است
وی ادامه داد: نقش دوم، فراغتی است. به هر حال سینما در دنیا و ایران نقش فراغتی دارد که در جامعه شهری و برای قشر خاصی پررنگتر است. نقش سوم نیز نقش التیامبخشی و ارائه راهحل است. زمانی که ما طلاق عاطفی را در این فیلم دیدیم، میبینیم که راهحلی برای آن مسئله و آسیبی که طراحی کرده، ارائه میکند. طبیعتاً این سه وجه ابعاد مختلف سینمای اجتماعی و آسیبشناسی و بازنمایی آن در ایران است. این یک چهارچوب مفهومی است که میخواهم مبانی اولیه ارزیابی خودم قرار دهم.
این فیلم بیشتر از آنکه نگاه زنانه داشته باشد، سوی زنگرایانه دارد
این جامعهشناس با اشاره به معنای بازنمایی تصریح کرد: وقتی از مفهوم بازنمایی استفاده میکنیم، بهنوعی به دخل و تصرف و خلق معانی توجه داریم. گفته میشود ایشان نگاه زنانهای به آسیب داشته؛ همین امر نشان میدهد که در معنا دخل و تصرف صورت گرفته است. در بازنمایی نمیتوانیم ادعای بیان همه واقعیت را داشته باشیم. اگر این را بپذیریم که نمیتوانیم ادعای بیان واقعیت را داشته باشیم، متوجه میشویم که فرمایش خانم درخشنده مبنی بر سعیشان در رعایت همه ابعاد و ملاحظه اینکه چیزی به کسی برنخورد، غیرممکن است. به هر حال علیرغم میل ما برای ارائه چنین تصویری از واقعیت، معنایی که میسازیم آن نیست که ادعا میکنیم. برداشت من این است این فیلم بیشتر از آنکه نگاه زنانه داشته باشد -که البته حداقل من نتوانستم این نگاه را کشف کنم- سوی زنگرایانه دارد. تقریبا دارندگان نقش زن فیلم، نقش مثبت داشتند و مردها مشکلاتشان بیشتر بود.
نوع تحلیل، انسانگرایانه و روانشناسانه است/ فقدان توجه به وجوه ساختاری و راهحلهای اجتماعی
طالبی درباره بحث ارائه راهحل در فیلم اظهار کرد: درست است که میگوییم این فیلم، فیلم آسیب اجتماعی است، اما نگاه و نوع تحلیل، انسانگرایانه، فردگرایانه و روانشناسانه است. در حالیکه اگر میخواهیم در بازنمایی آسیبهای اجتماعی کار کنیم، حتماً باید وجوه ساختاری و بسترهایی که ایجادکننده آن پدیده هستند و نیز راهحلهای اجتماعی و ساختاری که میشود برای آن آُسیب، ارائه کرد، در فیلم دیده شود. اما عمده المانهای ما در این فیلم، جنبههای روانشناختی دارد.
وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران بسیار بحرانی است
دکتر طالبی در پایان صحبت خود در این بخش با ارائه پرسشهایی گفت: آیا سینمای اجتماعی ضرورتا انتقادیِ منفی است؟ این پرسشی است که علاقهمندم راجع به آن صحبت شود. وجه تحلیلگرایانه سینمای اجتماعی میتواند موضوع بحث باشد. نکته پایانی کلیشههایی است که در فیلم و سینمای ما شکل میگیرد و دائماً تکرار میشود. در این فیلم هم میبینیم که مادر خانواده چای میریزد، گریه میکند و دلش میسوزد.
وی تصریح کرد: به هر حال پرداختن به بازنمایی آسیبهای اجتماعی بسیار مهم است. در جامعهای زندگی میکنیم که آسیبهای اجتماعی در آن بسیار زیاد است. آخرین مطالعه علمی درباره وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران، نشان میدهد که وضعیت، بحرانی است.
بین سینما و شرایط اجتماعی هر جامعه، نسبت بسیار تنگاتنگی وجود دارد
به گزارش مرکز تحقیقات زن و خانواده، در ادامه دکتر خیامی با تأکید بر اینکه بین سینما و شرایط اجتماعی هر جامعه، نسبت بسیار تنگاتنگی وجود دارد، افزود: البته این موضوع براساس نظریه بازنمایی مخالفینی نیز دارد. حتی مواقعی که سینما سکوت میکند، باز هم از آرایشی سیاسی و اجتماعی یاد میکند. آنجایی که جامعهشناسان به مقوله سینما ورود کردند؛ یعنی در جامعهشناسی سینما، تعاریف زیبایی ارائه شده است؛ یکی از متأخرترین این تعاریف میگوید سینما ترکیبی است از موقعیت اجتماعی و موقعیت زیباشناختی یا به تعبیری دیگر سینما ترکیبی از شرایط اجتماعی و ساخت هنری هنرمندان است. اگر این تعریف را بپذیریم، مردمشناسان هم وقتی میخواهند دورههای مختلف یک جامعه را بررسی کنند، یکی از منابعشان برای شناخت آن مقطع تاریخی، مطالعه سینمای آن جامعه است.
وی درباره این عبارت «حتی زمانهایی که سینما سکوت میکند، باز هم از آرایشی سیاسی و اجتماعی یاد میکند»، تشریح کرد: در تقسیمبندیهای سینمای ایران در دهه اول و دوم پهلوی دوم که برخی تاریخنگاران سینما به آن دوره سکوت گفتهاند؛ یعنی سینما به سمتی میرود که نسبت کمتری با اجتماع دارد، باز هم میبینید که اسامی فیلمها و سوگیریشان، شرایط سیاسی آن زمان را بیان میکند.
بازنمایی یعنی مؤلفین متن رسانهای به اجبار در واقعیت دست بردهاند
این پژوهشگر حوزه ارتباطات با اشاره به نظریههای حوزه سینما اظهار کرد: اگر اصطلاح بازنمایی را برای سینما یا هر رسانه دیگری به کار بردید، از نظریههای بازتابی یا ارادی فاصله گرفتهاید. طیفی از نظریهها درباره رسانه یا سینما داریم که یک سوی آنها نظریههای بازتابی است که معتقد است رسانهها به مثابه پنجره هستند؛ کافی است پنچره را باز کنید، واقعیت آن سوی پنجره را بیکم و کاست به شما گزارش میکند. در سر دیگر طیف، نظریههای تفسیری را داریم. این میان وقتی بازنمایی را انتخاب میکنید؛ یعنی مؤلفین متن رسانهای به اجبار در واقعیت دست بردهاند.
سینما در موضوع آسیبهای اجتماعی دست بازتری دارد و بیشتر با نظریه دومرحلهایِ پیام کار میکند
خیامی درباره نسبت سینما با تلویزیون گفت: در تحلیل این دو ابزار ارتباطی و رسانه نباید بحث را به مقایسههای خام تقلیل داد. به لحاظ تاریخی سینما سابقه طولانیتری از تلویزیون دارد، اما تلویزیون رسانه عام است و انبوه مخاطبان را در برمیگیرد، مؤلفهها، چهارچوبها، شاخصها و اقتضائات دیگری دارد. سینما خصوصاً در موضوع آسیبهای اجتماعی دست بازتری دارد و بیشتر با نظریه دومرحلهایِ پیام کار میکند. یعنی روی قشر خاصی که به هر دلیل به سینما علاقهمندند یا در ارتباط هستند، اثر اول را میگذارد و آن جمع میتوانند سایرین را درگیر کنند.
باید بهگونهای با نقدهای سیاسی، اخلاقی و حقوقی مواجه شد که منجر به سکوت و حاشیهرفتن نشود
این مدرس دانشگاه به نقدهای سینمای اجتماعی اشاره کرد و افزود: هرجا آسیبهای اجتماعی وارد سینما میشود یا سینما به مقوله مسائل یا آسیبهای اجتماعی میپردازد، معمولا تحتتأثیر چند نقد سیاسی، اخلاقی و حقوقی قرار میگیرد. تجربه نزدیک ما اثر «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» است. این اتفاق خیلی طبیعی است و اینطور نیست که نقدها وارد نباشد، بلکه نقدها درست است، ولی متولیان سینمای اجتماعی یا سینمایی که به مسائل اجتماعی میپردازد، باید بهگونهای با نقدها مواجه شوند که منجر به سکوت و حاشیه رفتن نباشد.
عدم بزرگنمایی آسیب از شروط اثرگذاری یک فیلم با موضوع آسیبهای اجتماعی است
دکتر خیامی در پایان این بخش از سخنان خود درباره شروط اثرگذاری یک فیلم تصریح کرد: معمولاً چند شرط اثرگذاری برای فیلمهایی با موضوع آسیبهای اجتماعی بیان کردهاند؛ اول، حجم و میزان نمایش آسیب، دوم، پیامد آن؛ یعنی اگر درباره تبعات منفی آسیبهای اجتماعی بیش از حد بزرگنمایی شود، مخاطب پس میزند و باورپذیر نیست و اگر عقوبت این آسیبها خیلی کم باشد، نقش بازدارندگی و هشداردهندگی فیلم کم میشود. اثر زیر سقف دودی تقریباً این شرایط تأثیرگذاری را به لحاظ محتوا دارد.
اساساً سینما را بازنمایی میدانم/ سینمای درخشنده سینما نیست
در ادامه، دکتر کرمی با بیان اینکه اساسا سینما را بازنمایی میدانم، افزود: همچنانکه دانشگاه را نیز بازنمایی میدانم. در حال حاضر هر علم، نظریه و دیدگاهی، چشمانداز خود را از معرفت ارائه میکند. بنابراین به حوزههایی که اساسا کمتر ادعای واقعگرایی دارند؛ مانند سینما و هنر، بیشتر برچسب بازنمایی میخورد. من این را در بحث خودم بهعنوان پیشفرض قرار میدهم. در یکی از فیلمها بازیگر میگوید «سینما خوبش خوب است». مسئله منتقدان زیر سقف دودی و چالش من و خانم دکتر صادقی (نهتنها نسبت به زیر سقف دودی، بلکه نسبت به سایر کارهای خانم درخشنده) این است که سینمای ایشان، سینما نیست؛ به این معنا که سینما یعنی استفاده از قاب، نور، تصویر و صحنهآرایی برای بیان داستانی که در آن، شخصیتها درآمده باشند.
سینما اگر به رسالت اول خود که سرگرمی است، عمل کند، پیامهای ضمنیاش منتقل میشود
ایشان با تأکید بر اینکه رسالت اول سینما سرگرمی است، افزود: سینما دانشگاه نیست و انتظار منبر و دانشگاه از آن نداریم. سینما اگر به رسالت اول خود عمل کند، پیامهای ضمنیاش منتقل میشود، اما اگر رسالت هنری و سرگرمی خود را فراموش کند و داستانی که روایت میکند به دل ننشیند، این اتفاق نمیافتد. از علائم به دل نشستن سینما این است که وقتی فیلمی را میبینیم و بیرون میآییم به چند نفر توصیه کنیم که این فیلم را ببینند.
وی افزود: اساساً منطق صنعت سینما که براساس مصلحت سینماداران در کشور ما مدیریت میشود، این است که آیا مردم پول میدهند تا فیلم ببینند؟ مخاطب زمانی میرود فیلم ببیند که احساس کند یک داستان را در اوج هنرمندی و شخصیتپردازی تماشا کرده است. اینجاست که اگر پیام اخلاقی داشته باشید، دیده میشود و اگر به آسیبهای اجتماعی پرداخته باشید، پیام شما را مخاطب درک میکند.
سینماگر در پرداخت به بحث آسیبهای اجتماعی دنبال القای چه پیامی است؟
دکتر کرمی در پایان این بخش از سخنان خود عنوان داشت: وقتی یک سینماگر به بحث آسیبهای اجتماعی میپردازد، درواقع دنبال القای چه پیامی است؟ دنبال این است که این آسیب دیده شود؟ این آسیب را در فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند»، دیدیم که بحث آگاهیبخشی از جنس تنبیه در آن پررنگ بود. یا اینکه ما میخواهیم بگوییم که اساساً جامعه، جامعهای است که نباید در آن آسیب اجتماعی وجود داشته باشد؟
در جامعهای که ابزارهای محدودی دارد، سینما تنها وظیفه سرگرم کردن ندارد
در ادامه دکتر صادقیفسایی درباره نسبت سینما با آسیبهای اجتماعی گفت: سینما هم میتواند مسئلهساز باشد و هم مسئلهپرداز. برخلاف دکتر کرمی که سرگرمی را وظیفه اصلی سینما میداند، من معتقدم در جامعهای که ابزارهای محدودی دارد، سینما تنها وظیفه سرگرم کردن ندارد و این نگاه میتواند تقلیلگرایانه باشد. به عبارتی سینمایی که از دل آن تغییر و انعکاس مسائل اجتماعی نتیجه نشود، نمیتواند در جامعه جایگاه بالایی داشته باشد.
دستاندرکاران سینمای مسئلهساز، دنیای ما را به شکلی که میخواهند، جعل میکنند
ایشان درباره چگونگی مواجهه سینما با مسائل اجتماعی تصریح کرد: در فیلمهایی که در چند سال اخیر دیدهام، در بعضی جهات، سینما برای ما مسئلهساز بوده است. اگر به انعکاس طبقه اجتماعی متوسط در فیلمها نگاه کنید، متعجب میشوید. طبقه اجتماعی متوسطی که در فیلم سعادتآباد به تصویر کشیده میشود، هیچ ربطی به طبقه متوسط جامعه ما ندارد. این سینما یک سینمای بسیار برساختگرا و مسئلهساز است. یا در فیلم شکاف، در مسائل این طبقه اجتماعی غلو شده است و کارگردان بهصورت مبهمی خودکشی بچههای زیر 10 سال را نشان میدهد که پدیدهای بسیار غیرممکن است. معتقدم که بسیاری از کسانی که به این شکل کار میکنند، دنیای ما را به شکلی که خودشان میخواهند، جعل میکنند و این با واقعیت اجتماعی که ما با آن سروکار داریم، متفاوت است.
سینما میتواند زمینهساز برخی از تغییرات اجتماعی باشد
این جامعهشناس ادامه داد: سینما میتواند مسئلهپرداز نیز باشد؛ کما اینکه خانم درخشنده در فیلمهایش به مسائل اجتماعی میپردازد. آقای دکتر طالبی اشاره کردند که یکی از نقشهای سینما میتواند آگاهیبخشی باشد. از نظر من یک بعدِ نسبت سینما با مسائل اجتماعی همین بعد آگاهیبخشی است. اما سینما میتواند حساسیتسازی هم بکند. کمااینکه در جریان «هیس! دخترها فریاد نمیزنند»، سینما حساسیتسازی میکند که این سوءاستفاده از کودکان میتواند مسئلهای جدی باشد. همچنین این سینما میتواند مسائلی را به دانش مردم وارد کند. خیلی از مواقع، مسائل اجتماعی که در دانشگاهها بررسی میکنیم، فقط در پنلهای تخصصی بررسی میشوند، اما سینما میتواند این مسائل را به عرصه وسیعتری آورده و از همه مهمتر اینکه میتواند زمینهساز برخی از تغییرات اجتماعی باشد؛ یعنی وقتی آگاهیسازی و حساسیتزایی رخ داد و اطلاعات را به مردم ارائه کرد، میتواند این مطالبات را نیز ایجاد کند که در جنبههایی باید تغییرات داشته باشیم.
باید نگاهی منسجم و نظری به سینما داشته باشیم
وی با انتقاد از سرگرمی دانستن سینما اظهار داشت: نمیتوانیم نگاه دوگانه متناقضی داشته باشیم. زمانی که سینما فیلم قلادههای طلا را میسازد، وجه سرگرمی آن چیست؟ ما آنجا به یک شکل قضاوت میکنیم و میخواهیم در جای دیگری به شکل دیگری بحث کنیم. باید نگاهی منسجم و نظری به سینما داشته باشیم و بعد در آن نگاه، نسبت به سینما و وظایفش قضاوت کنیم.
حتی سینمای دینی هم اولاً و بالذات باید توانایی روایت یک قصه جذاب را داشته باشد
در ادامه دکتر کرمی در پاسخ به دکتر صادقی گفت: سینما در کار برساخت یا مسئلهسازی و مسئلهپردازی است. بحث بر سر این است که کدام سینما موفق است. سینما را برای نخبگان نمیسازند، بلکه برای تودههای مردم میسازند. اگر مسئله اجتماعی یا برساخت یک مسئله، دغدغه شما باشد، وقتی موفق هستید که یک قصه جذاب و شنیدنی را بیان کنید. حتی سینمای دینی قبل از اینکه در خدمت اهداف دینی و آیات قرآنی باشد، مثل سریال حضرت یوسف و مردان آنجلس، اولاً و بالذات باید توانایی روایت یک قصه جذاب را داشته باشد. در غیر این صورت، برای نخبگان و تودهها حرفی ندارد. اصلاً منظورم این نیست که رسالت سینما فقط سرگرمی است، بلکه سینما در گام نخست سرگرمی است. اگر این اتفاق رخ ندهد، اهداف بعدی هم محقق نخواهد شد.
عرصه هنر را نتوانستیم مدیریت کنیم
در ادامه صادقی تصریح کرد: با این توضیح نشان داده میشود که به یک وجه اشتراک میرسیم. اینکه محتوا چه باشد یک بحث ثانوی است. یعنی توافق داریم که سینما باید به شکلی وارد عرصه شود که بتواند هم مخاطبان و هم نخبگان را به روشی جذب خود سازد؛ این یک وجه اشتراک است. به نظر من یکی از جاهایی که بعد از انقلاب اسلامی نتوانستیم درست استفاده کنیم، عرصه هنر بود. یعنی اگر عرصه هنر، سینما، تلویزیون و رسانه را توانسته بودیم درست مدیریت کنیم، شاید الان با بسیاری از مشکلات مواجه نبودیم. بسیاری از مسائل بیربطی که در جامعه ما مطرح میشود به خاطر نابهسامانی در عرصه هنر است.
واژه طلاق یک مفهوم حقوقی است و نباید از این واژه، در بحث فاصله عاطفی زوجین استفاده کنیم
ایشان با بیان اینکه زیر سقف دودی یک ژانر خانواده است و به مسائل خانواده میپردازد، افزود: یکی از نقدهای اساسی این بود که این فیلم فوکالپوینت ندارد؛ در حالیکه اینطور نیست و وقتی با یک نگاه اجتماعی و کارشناسانه به فیلم نگاه میکنید، میبینید که کارگردان به مسائل متعددی که خانوادههای ایرانی میتوانند درگیر آن باشند، اشاره کرده است. یکی از مسائلی که در فیلم به آن اشاره میشود، بحث شکنندگی در روابط زوجین است. البته کارگردان اشتباه بزرگی میکند و آن را با عنوان طلاق عاطفی مفهومسازی و صورتبندی میکند. در حالیکه واژه طلاق یک مفهوم حقوقی است و ضرورتی ندارد برای کسانی که وارد فاز طلاق نمیشوند، از این مفهوم استفاده کنیم. آنچه درست است فاصله در روابط زوجین است.
فاصلهای که درخشنده در فیلم به آن اشاره میکند، فاصله معطوف به تعارض است
این جامعهشناس درباره انواع فاصلهها گفت: در تحقیقی در دانشگاه تهران به این نتیجه رسیدیم که چند نوع فاصله در روابط خانوادههای ما وجود دارد. یکی فاصله انتخابی است که الزاماً منفی نیست. گاهی در حوزه خانواده فرد میگوید بگذارید در حال خودم باشم. این فاصلههای معطوف به انتخاب نهتنها در حوزه خانواده بد نیست، گاهی فضای خصوصی برای افراد ایجاد میکند و افراد میتوانند در این فضا بازاندیشی کنند. مورد بعدی فاصلههای معطوف به موقعیت است که الزاماً منفی نیست، اما بعضاً میتواند تبعات بدی را ایجاد کند. مثلاً شوهر برای ادامه تحصیل به شهر دیگری رفته است. اما فاصلهای که درخشنده در فیلم به آن اشاره میکند، فاصله معطوف به تعارض است؛ یعنی خانواده به لحاظ ارتباطی با هم مشکل دارند که یکدیگر را نمیفهمند و به لحاظ احساسی و عاطفی هم فاصله دارند. اینطور فاصلهها میتواند روابط اعضای خانواده را به شدت مخدوش کند.
زیر سقف دودی روابط بین نسلی را به تصویر میکشد
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با اشاره به روابط بین نسلی اظهار کرد: موضوع و تم دومی که فیلم به آن میپردازد، روابط بین نسلی است که در رابطه آرمان و خانواده متجلی میشود و نشان میدهد چقدر متفاوت از یکدیگر فکر میکنند. در سطحی مادر را داریم که گرایشات سنتی دارد و در سطحی پسری که میگوید جوانان همسن من همینطوری با هم زندگی میکنند، چرا شما بیشتر از این از من انتظار دارید؟ همین روابط بین نسلی را در رابطه زنهای فیلم نیز شاهدیم. شیرین را در نقش زن میانسالی میبینیم که کاملاٌ وقف شده است و از آن طرف زنی به نام رعنا داریم که شوهرقاپ است و وارد حریم خانواده دیگران میشود و نگاهی ابزاری به فرهاد دارد. همچنین از سویی کیانا را میبینیم که از نسل دیگری است و اتفاقاً تنها جایی که شاهد سوژگی از ناحیه زنان هستیم، همان جایی است که این دختر نقشآفرینی میکند. این دختر میخواهد جلوی خشونت آرمان بایستد، او را به روانشناس معرفی میکند، میخواهد در مسائل آرمان مشارکت و دخالت داشته باشد و نمیخواهد نقشش حاشیهای باشد. پس کارگردان روابط بین نسلی را هم در فیلم خود به نمایش میکشد.
نمیتوان همه مشکلات را با مشاوره حل کرد
در ادامه دکتر طالبی با طرح سؤالی مبنی بر اینکه چه نوع آسیبشناسی یا بازنمایی آسیب اجتماعی در سینما میتوانیم داشته باشیم، گفت: این فیلم، داستان و نقطه کانونی دارد. آیا میتوانیم همه مسائل را در یک فیلم روایت کنیم و بعد بخواهیم همه چیز با خوبی و خوشی تمام شود؟ نکته دیگر اینکه در جامعهای که همه چیزش به همه کس برمیخورد، مگر میشود فیلمی ساخت که به هیچکس برنخورد و همه راضی باشند؟ نگاهی که به نقد اجتماعی اشاره کردم، دقیقاً اینجاست. نمیتوان همه مسائل را با مشاوره حل کرد. به طور پیوسته تعداد مشاورانمان زیادتر شده و به همان نسبت تعداد مسائل هم زیادتر شده است. اینکه گفتم چه راهحلی ارائه میکند، به این نکته برمیگردد. درباره مسائل بین نسلی چطور میتوانیم شیرین و رعنا را بهعنوان دو نسل در نظر بگیریم؟ آیا میتوانند نمایندگی دو نسل را داشته باشند؟ ما این سوءارتباط و اختلال رابطهای را در همه سطوح داریم.
قصه فیلم تکراری است/ این فیلم را میتوان «یادآوری» آسیبهای اجتماعی تلقی کرد
این استاد دانشگاه با اشاره به ویژگیهای فیلم زیر سقف دودی اظهار کرد: فیلم خانم درخشنده فیلمی است که خصوصیات هنری، پرداخت، تدوین و صحنهآرایی آن باید به شکلی باشد که ویژگیهای فراغتی و تفننی هم برآورده شود، همچنین در کنار آن میخواهد پیام اخلاقی هم داشته باشد و پیام اخلاقیاش هم خیلی سادهانگارانه مانند یک برنامه خانوادگی در تلویزیون مطرح میشود. در حالیکه یک فیلم جدی اجتماعی باید به نقد بنیادین بپردازد. روی یک مسئله متمرکز شود، ابعاد آن را خوب بشکافد و نگاه اجتماعی داشته باشد؛ زیرا در غیر این صورت نمیتواند همه را راضی کند و کاری دشوار است. یکی از ملاحظات فیلم، تکراریبودن قصه آن است. آیا باید هم معتاد و هم پارتی و هم سایر مسائل اجتماعی در فیلم مطرح شود؟ اینها هرکدام، فیلمهای موردی دارند که خیلی هم خوب است. مگر اینکه این فیلم را به عنوان یادآوری تلقی کنیم که مروری به عمده مسائل دارد. چنین فیلمی نمیتواند جدی باشد.
حق مردان در این فیلم ادا نشده است/ مردان فیلم همه بدیهای عالم را دارا هستند!
این جامعهشناس بر وجود نگاه زنگرایانه در این فیلم تأکید کرد و افزود: اگر خانم درخشنده میخواست به همه وفادار باشد، باید حق مردان را نیز بیشتر ادا میکرد. واقعیت این است که بهرام همه بدیهای عالم را دارد؛ تصمیم درست نمیتواند بگیرد، در حال ورشکستگی است، دلش جای دیگر است و عقلش جای دیگری. آرمان هم به همین شکل است و کیانا دستش را میگیرد. درباره بهرام نیز شیرین و رعنا دستش را میگیرند که زمین نیفتد. بازنمایی بیطرفانه غیرممکن است و این تناقضی نظری است که در بنیاد این فیلم وجود دارد.
در نقد یک فیلم، نیاز به توجه به لایههای مختلف معنایی و رمزگشاییهای مخاطب داریم
دکتر طالبی در پایان سخنان خود درباره لایههای معنایی یک فیلم بیان کرد: اگر از هر فیلمی یک روایت بسازیم و بگوییم یک لایه معنایی دارد، خطاست. هر فیلمی لایههای معنایی مختلفی دارد و از طرفی مخاطبان فیلم هم معنای واحدی ندارند و لذا اگر بخواهیم نقد و ارزیابی کنیم، نمیتوانیم یک روایت را برای همه مخاطبان، چه در ارزیابی اثرات و پیامدها، چه درباره ساخت فیلم تعمیم بدهیم. نیاز به توجه به لایههای مختلف معنایی و رمزگشاییهای مخاطب داریم.
فیلمهای خانم درخشنده، در بعد تکنیک و در برخی جاها بازیگردانی و تدوین، دچار کاستیهایی است
در ادامه این نشست، دکتر خیامی بر لزوم داشتن اطلاعات نسبی از منظومه آثار درخشنده تأکید کرد و ادامه داد: تقریباً در همه آثار خانم درخشنده، مسئله و دغدغه اجتماعی وجود دارد و این یک تم پیوسته است. البته به معلولان و ناتوانان جسمی هم در سینمای خانم درخشنده توجه میشود. نکته دوم در بررسی منظومه آثار خانم درخشنده این است که محتوا یا پیام بر تکنیک، ساختار و فرم غلبه دارد. اجمالاً دغدغهای که کارگردان دارد این است که پژوهش کند، پیام چه باشد و نگاهی به ابعاد قصه بیندازد، ولی در بعد تکنیک و حتی در برخی فیلمها بازیگردانی و تدوین، دچار کاستیهایی است که شاید نتواند بستر جذابی را برای مخاطب فراهم کند.
در فیلم زنانگی یا سوگیری زنانه دیده میشود
این مدرس دانشگاه با اشاره به انتقال تجربیات و دغدغههای فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» به فیلم زیر سقف دودی تأکید کرد: اصل اینکه کسی سراغ این جنس موضوعات برود، محل قدردانی است؛ موضوعاتی که هر کارگردانی حاضر نیست هزینههای اجتماعی آن را پرداخت کند. اما معتقدم در جاهایی که وارد آسیبهای اجتماعی میشود، بحث زنانگی یا سوگیری زنانه دیده میشود. مثلاً میبینیم که شیرین بهرغم اینکه بخشی از اشکالهای اساسی در ارتباط با همسرش به او برمیگردد و حتی در فیلم هم به آن اشاره میشود که پس از به دنیا آمدن فرزند، به شوهر بیتوجهی کرده یا بعد از دو دهه موهایش را رنگ میکند، اما این اشکال خیلی جدی گرفته نمیشود؛ در حالیکه این اشکال کم از اشکال بهرام نیست. همچنین رعنا به رغم اینکه دختری است که میداند بهرام متأهل است، باز هم دختر بدی نیست و زمانی که میفهمد بهرام از شیرین جدا شده، ناراحت میشود. حلال مشکلات هم که مشاور است، باز هم زن است؛ یعنی هم آن کس که پیگیری میکند تا مسئله را حل کند و هم حلال مشکل، زنان هستند. حتی شخصیتهای دوم و سوم قصه، مادر شیرین و مادر کیانا هم زنان خوبی هستند و مادر کیانا نسبت به پدرش منطقیتر است. این سمت، بهرام، آرمان و همکار بهرام در شرکت همگی منفی هستند. این سوگیری اگر حادثه یا رویداد باشد، اشکالی ندارد، اما اگر روند شد و همیشه در آثار بود، محل تأمل است.
لازم است در این نوع فیلمها، به نقش بزرگترها و دین، توجه شود
ایشان افزود: قطعاً ما احتیاج بیشتری به روانشناسان داریم، اما روانشناسی و مطالعات روانشناسان در کشور ما ترجمهای است. شما را به آمارها ارجاع میدهم. آیا با ازدیاد مراکزی که روانشناسان جدید در آن کار میکنند، موفق بودهایم یا خیر؟ قضاوتی ندارم. اما لازم است در این نوع فیلمها، به نقش بزرگترها و دین، توجه شود. کلیشهگویی و مستقیمگویی در فیلم دیده میشود. صحنهای که مشاور با شیرین گفتوگو میکند، گویی یک برنامه خانوادگی تلویزیونی است. این جنس دیالوگها دغدغه محتوایی کارگردان را نشان میدهد، اما اینجاست که از بستر تکنیک و جذابیت فاصله میگیرد.
مباحث نشانهشناسی فیلم نکات خوبی دارد
خیامی درباره شکاف نسلی در خانوادههای نشانداده شده در فیلم تصریح کرد: این سه خانوادهای که به نمایش درمیآیند، شکافی را نشان میدهند؛ خانواده پدر و مادر شیرین، خانواده شیرین و بهرام و خانواده آرمان و کیانا. مباحث نشانهشناسی فیلم اگرچه کم است، اما نکات خوبی دارد. شاخصترین نشانه، ریختگی فیلم است؛ وقتی زن میخواهد VHS فیلم عروسی خود را احیا کند، مغازهدار میگوید شاید احیا نشود. درواقع به لحاظ نشانهشناسی، ریختگی خانواده در ریختگی فیلم عروسی نمود پیدا کرده است.
فیلم در دفاع از خانواده قیام میکند
وی ادامه داد: دفاع تمامقد از خانواده پس از لحظهای که تصمیم میگیرند از هم جدا شوند، جای قدردانی دارد. در فیلمهای مشابه وقتی مرد یا زن با فرد دیگری در ارتباط است و این جدایی حاصل میشود، حداقل چند دقیقه از فیلم لحظات شادی را نشان میدهد. اینجا مخاطب منتظر است بهرام بگوید «حالا آزاد شدم». فیلم در طراحی صحنه، نور، بازی، موسیقی و دیالوگ اجازه یک دقیقه فرصت برای این شادی را نمیدهد و در دفاع از خانواده قیام میکند.
مشکل سینمای فمینیستی ایران دوگانه مردانگی و زنانگی است/ ما دائما با موقعیت غلبه شهود زنانه بر عقلانیت مردانه مواجه هستیم
در ادامه این نشست دکتر کرمی با بیان اینکه مشکل سینمای فمینیستی ایران این است که دوگانه مردانگی و زنانگی داریم، افزود: نگاه فمینیستی سینمای اجتماعی وقتی میخواهد به مسئله اجتماعی بپردازد، اول باید توجه کند که این مسئله، مسئله جامعه ما هست یا خیر. این نقشها هم آیا در جامعه ما کاراکتر قالب هستند یا خیر. مسئله این است که ما دائما با موقعیت غلبه شهود زنانه بر عقلانیت مردانه مواجه هستیم. از طرفی در کنار این سوژگی مبالغهآمیز، دوباره با برساخت زنان بهمثابه قربانی مواجه هستیم. اینها چیزهایی است که نمیشود با هم جمع کرد.
سوژه خیانت سوژه تهوعآوری شده است، در این سوژه زن، قربانی و مرد جنایتکار است
ایشان با تأکید بر اینکه این فیلم علاوه بر طلاق عاطفی به بحث خیانت هم میپردازد، گفت: مسئله خیانت موضوعی است که سینمای ما در 10 سال اخیر بسیار آن را دستمالی کرده است. آدم حالت تهوع میگیرد از این تکرار. در همه فیلمهایی که در تم خیانت ساخته میشود، قرائت مرجح متن یا دوربین این است که زن، قربانی و مرد جنایتکار است و این را در فیلم شوکران و زندگی خصوصی شاهدیم.
درخشنده در این فیلم همه زنان را مستأصل نشان داد
در ادامه صادقی در نقد صحبتهای دکتر کرمی تصریح کرد: درخشنده برخلاف تهمینه میلانی و رخشان بنیاعتماد موضعگیری زنانه ندارد؛ اتفاقاً نقدی که بر فیلم درخشنده دارم، این است که همه زنانی که به تصویر میکشد، زنان ضعیفی هستند و وضعیت ضعیف آنها را نشان میدهد. رعنا با همه سرمایههای فیزیکی و جنسی دنبال یک مرد چاق است. فیلم، شیرین را به شدت تحقیر میکند و از او چهرهای ابله میسازد که نمیتواند شوهرش را نگه دارد و راضی کند و اجازه میدهد او را از دستش دربیاورند. حتی زنی که در قالب روانشناس نقش بازی میکند هم، بهنوعی سرزنش را بر روی شیرین میگذارد و اینطور میگوید که شیرین در نقشهایش کوتاهی کرده است. از سویی مردهایی که درخشنده در فیلم خود به نمایش میگذارد از موضع برتری و تصمیمگیری برخوردارند و از موضع بالاتری به مسائل نگاه میکنند. مثل پسری که برای مادرش تصمیم میگیرد که باید پیش روانشناس برود یا همسری که دائماً به رخ میکشد که من همه چیز را تهیه میکنم و شما چه میخواهید که شکایت میکنید؟ حتی اگر سکانس بسیار کوتاه دیالوگ پدر و مادر شیرین را ببینید، مادر میگوید مشکل از آرمان است، اما پدر با نگاهی بسیار خردمندانه میگوید «نه بهرام هم است» و تشخیص درستتری دارد. درخشنده در این فیلم همه زنان را مستأصل نشان داد و شاید تنها سوژگی و عاملیت در نقش کیاناست.
نقش دوگانه فرزندان در خانواده قابل توجه است
ایشان با اشاره به نقش فرزندان در خانواده ادامه داد: موضوعی که در این فیلم جالب است و کاش به آن در موضوعات اجتماعی بیشتر بپردازیم، نقشی است که بچهها در خانواده بازی میکنند. بچهها در خانواده نقشی دوگانه دارند؛ یعنی از زمان تولدشان هم میتوانند اتصال بهوجود آورند و خانواده را بهعنوان گروه تعریف کنند و نقش میانجی داشته باشند و هم میتوانند انفصال را رقم بزنند. در این فیلم میبینید که آرمان مایه انفصال میشود. این یک واقعیت اجتماعی است که در هر صورت بچه از مردان افرادی کارزده و از زنان فردی بچهزده میسازد.
زن در پروسه تربیت فرزند حتی خود را فراموش میکند
این جامعهشناس ادامه داد: به قدری پروسه پرورش فرزند غیرقابل پیشبینی است که نهتنها توجه به مردان کمرنگ میشود، حتی توجه زن به خود هم کوچک میشود. به عبارتی مادر شدن خودفراموشی میآورد. جالب است که بسیاری از تحقیقات ما نشان میدهد زنان همیشه خودشان را تبعه بچه و خانواده تعریف میکنند و برای خودشان جایگاهی بهعنوان فردی مستقل قائل نیستند. زن خودش را وقف میکند، اما متأسفانه در این فیلم و در واقعیت اجتماعی نهتنها از این زن تقدیر نمیشود، بلکه حتی سرزنش هم میشود. درواقع مرد میگوید تو که فرزند ما را پرورش میدهی، پس ما چی؟ ما مورد فراموشی قرار گرفتیم. نقد بزرگی که به فیلم دارم این است که سوژگی زنان کم است و به تعبیری در فیلم، زن دوباره قربانی میشود.