جستجو فارسی / English

در نشست «مواجهه با اسناد بین‌المللی در عرصه تعلیم و تربیت» مطرح شد: امروزه اصلی‌ترین ابزار ایدئولوژیک در اختیار دولت‌ها، تعلیم و تربیت است/ اسناد بومی ما باید اسناد اصلی تلقی شوند

تاریخ انتشار: 1396/06/22     
در نشست «مواجهه با اسناد بین‌المللی در عرصه تعلیم و تربیت» مطرح شد: امروزه اصلی‌ترین ابزار ایدئولوژیک در اختیار دولت‌ها، تعلیم و تربیت است/ اسناد بومی ما باید اسناد اصلی تلقی شوند
به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده نشست «مواجهه با اسناد بین‌المللی در عرصه تعلیم و تربیت» دوشنبه ۲۰ شهریور در مرکز تحقیقات زن و خانواده واحد تهران برگزار گردید. پنل اول این نشست به موضوع «بررسی مواجهه جمهوری اسلامی با سازمان‌های بین‌المللی در عرصه فرهنگ» اختصاص داشت و دکتر محمدباقر خرمشاد؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر حکیمه سقایی‌بی‌ریا؛ پژوهشگر و دانش‌آموخته دکتری مطالعات آمریکا و دکتر مریم اردبیلی؛ پژوهشگر و آینده‌پژوه، به ارائه بحث پرداختند.

به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده نشست «مواجهه با اسناد بین‌المللی در عرصه تعلیم و تربیت» دوشنبه ۲۰ شهریور در مرکز تحقیقات زن و خانواده واحد تهران برگزار گردید. پنل اول این نشست به موضوع «بررسی مواجهه جمهوری اسلامی با سازمان‌های بین‌المللی در عرصه فرهنگ» اختصاص داشت و دکتر محمدباقر خرمشاد؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر حکیمه سقایی‌بی‌ریا؛ پژوهشگر و دانش‌آموخته دکتری مطالعات آمریکا و دکتر مریم اردبیلی؛ پژوهشگر و آینده‌پژوه، به ارائه بحث پرداختند.

در جهان امروز چه رابطه‌ای بین نظام بین‌الملل و امر فرهنگ است؟
در ابتدای این پنل، خرمشاد با طرح سؤالاتی پیرامون «نظام بین‌الملل و امر فرهنگ در جهان امروز» اظهار داشت: آیا نظام بین‌الملل مقوله‌ای صرفا سیاسی است و نسبت به مسائل غیرسیاسی خنثی است؟ می‌توان از گفتمان مسلط سخن گفت؟ بازیگران مؤثر عرصه بین‌الملل سوگیری سیاسی ندارند یا چیزی را به نظام بین‌الملل القاء نمی‌کنند؟ آیا این بازیگران صرفا کارگزارانی در نظام بین‌الملل هستند؟ ساختارهایی که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شدند بدون بار اقتصادی، فرهنگی و امنیتی بودند یا ابزاری برای اداره جهان و تسلط بر آن؟ آیا شرق و غرب دیروز در پی اعمال سلطه احتمالی اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از طریق ساختارهای نظام بین‌الملل آن روز نبودند؟ بعد از فروپاشی نظام دو قطبی جهان، شرایط جهان در سی سال گذشته از این جهت چطور بوده؟ آیا تمدن غرب ارزش‌های خود را به‌حق و جهان‌شمول نمی‌داند؟ آیا قائل نیست که راه سعادت بشریت در پایبندی به ارزش‌های غربی است؟ آیا از ساختارهای بین‌المللی برای حاکمیت ارزش‌های‌شان در جهان استفاده نمی‌کنند؟

روشنفکران آمریکایی با ابزار زور درصدد صدور آرمان‌های بنیادین به جهان هستند
وی افزود: آیا این کشورها فرصت را برای جهانی‌سازی ارزش‌های‌شان غنیمت نمی‌شمرند؟ اعلام پایان تاریخ به چه معناست؟ آیا به معنای اعلان رستگاری بشر با فرهنگ آمریکایی و رسیدن به خط پایان نیست؟ روشنفکران آمریکایی در سال 2002 نامه‌ای نوشتند و در آن به استناد اعلامیه استقلال آمریکا، نطق وداع جرج واشنگتون، نطق افتتاحیه دوره دوم ریاست‌جمهوری آبراهام لینکن و نامه مارتین لوترتینگ پسر، از اصول جهان‌شمول، آرمان‌های بنیادین و ارزش‌های آمریکایی سخن گفتند و این اصول شامل آزادی عقیده و آزادی انسان و آزادی مذهب را دستاوردهای تمدن خویش دانسته‌اند. آیا این نامه جز لزوم صدور ارزش‌های آمریکایی به جهان با ابزار زور معنایی دارد؟ آیا کسی که حاضر است ارزش‌های خود را با استفاده از زور به دیگران القا کند، از ابزارهای نرم از جمله ساختارهای نظام بین‌الملل استفاده نمی‌کند؟ آیا به رغم تلاش غرب، تک‌صدایی و یکسان‌سازی فرهنگی در جهان، شدنی است؟

وقتی جامعه مدنی از طریق ایدئولوژی هژمون می‌شود
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی خاطرنشان کرد: برای پاسخ به این سؤالات از چارچوبی که دو نفر از مارکسیست‌های انتقادی؛ یعنی گرامشی و آلتوسر استفاده کردند، استفاده می‌کنیم. گرامشی به‌عنوان تجدیدنظرطلب چپ که نگاهی انتقادی به بنیادهای مارکسیسم دارد، در پاسخ به این سؤال که چرا علی‌رغم این‌که نیروهای تولیدی، بورژوازی را تحت فشار قرار می‌دهند بورژوازی فرونمی‌پاشد، پاسخ می‌دهد که بورژوازی علاوه بر جامعه سیاسی، جامعه مدنی را که بر اقناع بنا شده، از طریق ایدئولوژی هژمون می‌کند و جامعه مدنی را در شرایطی قرار می‌دهد که هژمونی بورژوازی را بپذیرد و این امر باعث تداوم بورژوازی می‌شود.

سلطه فکری و اخلاقی ایدئولوژی غرب و القای ارزش‌هایش، وجود طبقه حاکم را به عنوان ضرورت در جامعه مطرح می‌کند
خرمشاد در ادامه گفت: بورژوازی از طریق ایدئولوژی توانسته سلطه فکری و اخلاقی در جامعه برقرار کند. سرمایه‌داری با ایدئولوژی، کل نظام اجتماعی را تحت سلطه درآورده و توانسته ارزش‌هایش را حتی به پرولتاریا بقبولاند. وقتی این فضا پیش آمد، شرایط هژمونی پدید می‌آید که وجود طبقه حاکم به‌عنوان ضرورت توسط جامعه احساس می‌شود و آن را مطالبه می‌کند. در این شرایط نهادهای نظم ایدئولوژیک، ارزش‌های طبقه حاکم را در جامعه توزیع و منتشر می‌کنند. جامعه این ارزش‌ها را طوری درونی می‌کند که به‌عنوان ارزش‌های جهانی‌شده، درک می‌شود و بدون کوچک‌ترین تردیدی آن‌ها را قبول می‌کند. این‌جاست که قدرت طبقه حاکم مشروع تلقی می‌شود. نقش روشنفکران نیز در این‌جا توزیع ایدئولوژی حاکم و تضمین آن است. گرامشی می‌گوید برای حاکمیت بر جامعه در اختیار گرفتن هدایت فرهنگی و اخلاقی جامعه ضروری است. در این میان آنچه اهمیت دارد هدایتگر بودن قبل از حاکمیت است.

امروزه اصلی‌ترین ابزار ایدئولوژیک در اختیار دولت‌ها، تعلیم و تربیت است
ایشان خاطرنشان کرد: آلتوسر هم می‌گوید دولت برای استمرار حاکمیتش، دو ابزار اجبار و ایدئولوژیک در اختیار دارد. ابزارهای ایدئولوژیک عبارت‌اند از ابزارهای دینی، تربیتی، خانوادگی، سیاسی، سندیکایی، رسانه‌ای، فرهنگی، هنری و... . به گفته آلتوسر این کارها قبل از عصر جدید به دست کلیسا اتفاق می‌افتاد و به همین دلیل در دوره روشنگری قبل از هر چیز ترجیح دادند کلیسا را پایین بکشند و به این ترتیب، دولت فئودالی مشروعیت خود را از دست داد. امروزه اصلی‌ترین ابزار ایدئولوژیک در اختیار دولت‌ها، تعلیم و تربیت است؛ چون می‌توانند از این طریق ایدئولوژی حاکم را از همان دوران کودکی تلقین کنند و به این ترتیب مدرسه از یک نهاد خنثی به بازتولیدکننده روابط کاپیتالیستی در جامعه تبدیل می‌شود.

نظام لیبرال دموکراسی از نهادهای بین‌الملل در جهت بسط ارزش‌های خود و ایجاد مطالبه جهانی استفاده می‌کند
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: نظام سرمایه‌داری توانسته از طریق نهاد آموزش ارزش‌هایش را تبدیل به ضرورت برای جامعه کند. وقتی این موضوع درون جوامع صادق است حالا که لیبرال دموکراسی در شرایط بسط خود قرار دارد می‌تواند ابزاری برای بسط این دیدگاه در دنیا باشد از جمله از طریق نهادهای بین‌الملل. شاید یکی از دلایلی که بحث آموزش در سند 2030 حساسیت‌زا شد، به دلیل ظرفیت آموزش در دوره کنونی است. طبیعی است که این نظام می‌خواهد ارزش‌هایش را به‌گونه‌ای ترویج کند که شرایط هژمون در همه جای دنیا پدید آید. به‌گونه‌ای که ضرورت آن را مطالبه کنند. با این شرایط آیا می‌توان نتیجه گرفت که ساختارها فقط ابزارها و ظرفیتی در اختیار غرب هستند؟

یونسکو برای ما هم تهدید است هم فرصت/ در زمینه تحریک کشورهای هم‌فکر و ایجاد هژمونی ارزش‌های خود، منفعل عمل کرده‌ایم
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان داشت: یونسکو می‌تواند برای ما هم تهدید و هم فرصت باشد. 200 کشور در جهان وجود دارد که به دلیل اینکه چیزی برای ارائه ندارند، در بخش‌هایی منفعل هستند. لازمه خروج از این انفعال این است که ما ارزش‌های خودمان را در قالب‌های مرتبط درآوریم و به مشتری‌های خاص آن عرضه کنیم. وقتی آن‌چه داریم را در قالب قانون و آیین‌نامه بیاوریم و کسانی که با ما هم‌فکر هستند را در این زمینه تحریک کنیم می‌توانیم این هژمونی را کاهش دهیم. اگر عقب مانده‌ایم به این دلیل است که منفعل هستیم یا آدم‌هایی که در این عرصه کار می‌کنند به این موضوع باور ندارند. همه مسئله هم فقط به تهدید برنمی‌گردد؛ تنبلی‌های خودمان را به حساب پرزور بودن طرف مقابل نگذاریم.

در شرایطی که گفتمان تمدن غرب گفتمان مسلط است، گفتمان ما دگراندیشی محسوب می‌شود و ما را در موقعیت ممتازی قرار می‌دهد
این استاد دانشگاه در خصوص پیش‌بینی آینده این هژمونی عنوان داشت: گفته می‌شود که دگراندیشی همیشه جذابیت بیشتری دارد. اگر این سخن درست باشد، در فضای بین‌الملل موجود که گفتمان مسلط تمدن غربی توسعه مادی است، ما دگراندیش محسوب می‌شویم و این موضوع ما را در موقعیت ممتازی قرار می‌دهد. هرجا توانستیم این حرف را به زبان امروز مطرح و مدون کنیم، دست بالا را داشتیم. الان با توجه به صدمات و آسیب‌هایی که نظام غرب داشته، می‌شود دادخواستی جدی علیه غرب ارائه داد. اگر همین موضوع را فرمولیزه کنیم و به آن سامان دهیم و از فضای رسانه‌ای خوب استفاده کنیم، امید به این‌که ما هم جریان‌ساز باشیم وجود دارد. شاید قدرت ما در موضع دگراندیشانه در فضای گفتمان مسلط غربی باشد. در شرایط کنونی تعداد کشورهای تحریمی اینقدر زیاد شده‌اند که خود می‌توانند پارادایم مقابل گفتمان مسلط را مطرح و مدون کنند.

باید فعال شویم و ارزش‌های خود را در قالب گفتمان و سند به کشورهای همسو ارائه کنیم
خرمشاد درخصوص پذیرش یا عدم پذیرش اسناد بین‌الملل گفت: نمی‌توان حکم واحدی در مورد مقابله یا پذیرش این اسناد صادر کرد بلکه این مسئله به میزان انفعال خودمان و فعالیتی که در این زمینه انجام می‌دهیم بستگی دارد. مهمترین مسئله این است که باید فعال شویم. ما باید ارزش‌هایمان را در قالب سند به مشتری‌هایی که همسو با ما هستند ارائه دهیم. ما حرکت نمی‌کنیم و فقط اظهارنظر می‌کنیم؛ در حالی‌که لازمه این اتفاق، داشتن ثروت مادی و فکری و اراده استفاده از آن است.


آیا در سند ۲۰۳۰ گفتمان رقیب هم دیده شده و اجازه صحبت به آن داده شده است؟ آیا این سند جهانی است؟
به گزارش مرکز تحقیقات زن و خانواده، در ادامه این پنل سقایی‌بی‌ریا با بیان این‌که از منظر مطالعات پسااستعماری به سند 2030 می‌پردازد، بیان داشت: برای جهت دادن به بحث باید چند سؤال مطرح شود از جمله این‌که از منظر مطالعات پسااستعماری، چالش‌های بنیادین در مورد سند 2030 چیست؟ این سند، عملیاتی‌کردن کنوانسیون‌های حقوق بشر است و به همین دلیل مناسب است که ببینیم نظام حقوق بشر تا چه اندازه جهانی است و از این منظر انتقاداتی به سند ۲۰۳۰ وارد کنیم. چه رابطه‌ای بین شرق‌شناسی و اروپامحوری و نظام جهانی حقوق بشر وجود دارد؟ آیا گفتمانی خاص در این سند نهادینه شده و به گفتمان رقیب اجازه صحبت داده می‌شود؟

نظام جهانی حقوق بشر بر مبنای اروپامحوری است
وی افزود: اعلامیه حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم صادر شد، اما در آن توجهی به استعمار و نقش آن در نقض حقوق بشر نشده است. تأسیس اسرائیل و جنگ الجزایر پس از این اعلامیه اتفاق افتادند. منتقدین غربی مانند موتوآ بر این نظر هستند که نظام جهانی حقوق بشر بر مبنای اروپامحوری است و نژادپرستانه نوشته شده و جوامع را به‌ سه دسته تقسیم می‌کند. عده‌ای قربانی هستند، نظام حقوق بشر ناجی است و فرهنگ کشورها به‌عنوان فرهنگ وحشی محسوب می‌شود. در این نظام حقوق بشری، حقوق فرد محور قرار می‌گیرد که همین امر موجب ایجاد نابرابری میان افراد بشر می‌شود.

در این اسناد استعمار، کاپیتالیسم، مدرنیته و فهم مسلط از توسعه دیده نشده است
سقایی‌بی‌ریا تصریح کرد: سند 2030 هم بر مبنای کنوانسیون‌های حقوق بشری طراحی شده، اما آیا این سند می‌تواند به اهدافی که مطرح کرده برسد؟ در مقاله‌ای گفته شده بود این آموزش برای نابرابری‌های پایدار است و یکی از نقدهایی که به اسناد توسعه‌محور داشت این بود که در این اسناد استعمار، کاپیتالیسم، مدرنیته و فهم مسلط از توسعه دیده نشده است. این‌که چه کسانی مسئول به وجود آمدن وضعیت فعلی در جهان هستند؟ سند در ابتدا می‌گوید چه جهانی می‌خواهیم و مسئولیت‌ را برعهده دولت‌ها قرار می‌دهد، اما نمی‌گوید نقش شرکت‌های بزرگ جهانی در ایجاد این نابرابری‌ها چیست.

مفهوم‌سازی اروپامحور و سرمایه‌محور از توسعه پایدار و نادیده گرفتن فرآیندی که جهان را به فقر و گرسنگی کشانده، سند را از وجاهت می‌اندازد
این پژوهشگر با اشاره به این نکته که گفتمان غالب در این سند بر پایه گفتمان حقوق بشر غربی است تأکید کرد: با این وصف توجهی به روابط نابرابر قدرت نمی‌شود . چه کسی باید مسئولیت رفع این نابرابری‌ها را بپذیرد؟ در اینجا دولت‌ها در رفع نابرابری‌ها مسئول‌ شمرده می‌شوند. مفهوم‌سازی اروپامحور و سرمایه‌محور از توسعه پایدار به‌عنوان مفهومی جهانی عرضه شده و اجماع جهانی را به رخ می‌کشد و رابطه‌ای با مؤلفه‌های عصر استعمار فرانو ندارد. شاید بتوان از این یکسان‌سازی تعاریف مفاهیم مرتبط با توسعه با عنوان «خشونت فرهنگی» نام برد. گفته می‌شود که جهانی عاری از فقر، گرسنگی و نیازمندی می‌خواهیم تا کرامت انسانی محترم شمرده شود، اما وقتی فرآیندی که جهان را به این‌جا رسانده در نظر نمی‌گیرند باید ببینیم که در نهایت سند می‌تواند جهان را به این اهداف برساند یا خیر.

بی‌توجهی به خشونت علیه زنان و «جنسی‌زدگی» در 2030
ایشان خاطرنشان کرد: اگر به نظام حقوق بشر جهانی و سند 2030 با این دید نگاه کنیم، خلأهای خود را نشان می‌دهد و حرکت‌های عدالت‌محور برای رسیدن به حقوق بشر و صداهای خاموشی که در اسناد بین‌المللی دیده نمی‌شود، چالش را برای ما آشکار می‌کند. خشونت علیه زنان از جمله صداهای خاموشی است که در جهان وجود دارد، اما در سند دیده نشده است. در سال 2007 انجمن روان‌شناسی آمریکا گزارشی با عنوان جنسی‌زدگی زنان و دختران ارائه داد. این مسئله مبحثی است که باید رسانه‌ها و فرهنگ غربی را در آن مسئول بدانیم. جنسی‌زدگی یعنی دختران ما به جایی برسند که هویت خود را تنها در بدن‌شان خلاصه ببینند که این موضوع در آینده آن‌ها اثرگذاری منفی دارد، اما در این اسناد به این مسائل توجه نشده است.

در گزارش به سازمان ملل درباره سند 2030 ضعف داشته‌ایم/ اختیاراتی که می‌توانستیم داشته باشیم نادیده گرفته شده
سقایی‌بی‌ریا مسئولیت کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران را در رساندن صداهای خاموشی که در اسناد دیده نشده، خطیر دانست و افزود: بحث تعامل با نظام بین‌الملل باید در این سطح باشد که اگر نظام بین‌الملل به صداهای مختلف اجازه طرح نمی‌دهد، ایران بتواند این صداها را مطرح کند. پس باید از طرف جریان‌هایی که مخالف هژمونی غرب در همه ابعاد آن هستند، یک حرکت ضدهژمونی شکل بگیرد. چالشی که سند 2030 برای ایران پیش می‌آورد، استقلال آن از پیگیری الگوهای بومی و رسیدن به پیشرفت است. وقتی زیربنای اسناد براساس توسعه غربی و حقوق بشر غربی نوشته شده، نباید آن‌ها را پایه و اساس قرار دهیم. اگر نگاهی به گزارش ایران به سازمان ملل درباره سند 2030 داشته باشیم، مشخص می‌شود که در این زمینه ضعف داریم. بحث به‌گونه‌ای مطرح می‌شود که گویی سند اصل است و سایر اسناد در طبقه‌های بعدی قرار می‌گیرند. وزارت‌خانه‌ها مسئول شدند که پیگیری‌های لازم را در این زمینه انجام دهند و در انتها هم می‌گوید که رویکردهای اقتصاد مقاومتی هم‌راستا با سند 2030 است. اختیاراتی که باید داشته باشیم مورد توجه قرار نگرفتند؛ در حالی‌که ایران می‌توانست به‌عنوان هسته ضدهژمونیک علیه غرب عمل کند.

نیاز به گفتمان‌سازی و بومی‌سازی اسناد داریم/ اسناد بومی ما باید اسناد اصلی تلقی شوند
این پژوهشگر در پایان اظهار داشت: اگر این رویکرد که به دنبال تعامل سازنده با دنیا هستیم به انفعال بینجامد، نمی‌توانیم تأثیرگذار باشیم. نیاز است که به صداهای مخالف در جهان توجه کنیم. با این‌که اهداف متعالی در سند ذکر شده اما این سند قابلیت رسیدن به این اهداف را ندارد. باید فعالیت‌هایی در راستای بومی‌سازی روندها و گفتمان‌سازی موازی صورت گیرد تا در سال‌های آتی به نقطه قابل قبولی برسیم. اسناد بومی ما باید اسناد اصلی تلقی شوند و اگر تعاملی هم با حوزه بین‌الملل داریم این تعامل با احتیاط باشد. باید به تعامل مردمی یا دیپلماسی عمومی بیشتر توجه کرد تا گفتمان‌سازی انجام دهیم و راه را برای اثرگذاری‌های بعدی باز کنیم. نهادهای مردمی زیادی وجود دارند که به وضعیت موجود اعتراض دارند و دنبال حقوق بشر عدالت‌مدارانه هستند.

در نظام توسعه مادی هم فقر تولید می‌شود، هم احساس فقر
در ادامه این پنل مریم اردبیلی با اشاره به اینکه محدودکننده‌های توسعه مادی در جهان هویدا شده‌اند و این درحالی است که اسنادی که در سال‌های اخیر نوشته شده توسعه مادی را پیش فرض گرفته است، گفت: در این شرایط این بحث مطرح می‌شود که چگونه این توسعه مادی را پایدار کنیم؟ مسئله ‌آن‌ها این نیست که اشکالات توسعه مادی را برطرف کنیم. آن‌ها توسعه مادی را پیش‌فرض گرفته‌اند که در SDG و سایر اسناد، اهداف زیبایی مانند ریشه‌کن کردن فقر دیده شده، اما نه تنها در نظام توسعه مادی فقر تولید می‌شود، بلکه حس فقر هم تولید می‌شود. «ما»یی که در این اسناد به آن‌ها اشاره می‌شود آیا کشورهای توسعه‌یافته هستند که می‌خواهند سلطه داشته باشند یا مایی هستیم که شهروند جهانی هستیم؟

روح و ادبیات آینده‌پژوهانه و آینده‌نگارانه سند، ابتکار عمل جهانی‌کردن و عمل‌گرایی را فراهم می‌کند
وی افزود: روح و ادبیات حاکم بر سند آینده‌پژوهانه و آینده‌نگارانه است. اسناد قبلاً بیشتر وجه مدیریت استراتژیک داشتند، اما الان آینده‌نگر هستند؛ چون از این طریق بهتر می‌توانند فضای اجماع و عمل‌گرایی را فراهم کنند. در حال حاضر، به اجماع رساندن آدم‌ها بسیار سخت است و این اسناد ابتکار عمل جهانی‌کردن را بیشتر به دست می‌دهد و ما هم لاجرم باید در فضای آینده‌پژوهانه ورود کنیم. الان این ادبیات واحد را در دنیا آموزش می‌دهند و دوره‌های آموزشی و بورسیه‌های ویژه‌ای برای کشورهای در حال توسعه و به‌ویژه برای زنان این کشورها دارند. افرادی هم که آموزش می‌بینند و برمی‌گردند موقعی که کشور می‌خواهد کارگروهی برای بررسی و تصمیم‌گیری در مورد این اسناد تشکیل دهد، همین افراد انتخاب می‌شوند.

گفتمان حاکم بر سند گفتمان اومانیستی،عمل‌گرا و کاربردی است و با حق شرط مشکل حل نمی‌شود
اردبیلی با اشاره به این‌که مجموعه‌ای از کلیدواژه‌ها در سند مؤید روح حاکم بر آن هستند، اظهار داشت: سند به صورت بالا به پایین و خارج به داخل نگاه می‌کند و می‌گوید گزارش موقعیت صفر، راهکارها و اقداماتی که انجام گرفته را ارائه بدهید. ما با این ادبیات بالا به پایین مشکل داریم و در انتقاد مقام معظم رهبری نیز این وجه از قضیه مورد توجه قرار گرفت. گفتمان حاکم بر سند گفتمان اومانیستی است و جالب است که تصور کنیم با حق شرط مشکل سند حل می‌شود. رویکرد سند 2030 بسیار عمل‌گرا و کاربردی است و باید از آن یاد بگیریم؛ این در حالی است که اسناد ما در کتابخانه‌ها می‌مانند و عمل‌گرا نیستند.

در اسناد جدید پایه را محکم می‌گذارند. این اسناد زودتر و راحت‌تر به قاعده تبدیل می‌شوند
این پژوهشگر عنوان داشت: از لحظه دست گرفتن موضوع باید تمام خبرگان، ذی‌نفعان و مردم را در موضوع درگیر کنیم. روش تدوین این اسناد در مراحل مختلف این‌گونه است که به کشورهای مختلف کارشناس می‌فرستند و از آن‌ها کارشناس می‌خواهند و با آن‌ها تعامل دارند؛ تا وقتی سند نهایی شد، اعتراضی وجود نداشته باشد. به‌قدری فضای اجماع‌سازی ارزشمند است که از جزئیات دارای اختلاف گذر می‌کنند. نسل سندهای جدید با سندهای گذشته فرق دارد. قبلاً می‌گفتند اگر مثلاً 20 کشور سند را امضا کنند، لازم‌الاجرا می‌شود و بعد تلاش می‌کردند تا کشورهای دیگر را ملحق کنند، اما در اسناد جدید پایه را محکم می‌گذارند مثلاً 200 کشور سند را امضا می‌کنند و بنا را بر اجماع حداکثری می‌گذارند و در نتیجه این اسناد زودتر تبدیل به قاعده می‌شوند.

ادبیات آمرانه حاکم بر سند ناهنجاری‌ها را کم‌کم تبدیل به هنجار می‌کند و کشورها را به سمتی می‌برد که حق تحفظ‌ها را پس بگیرند
اردبیلی ادبیات حاکم بر سند را آمرانه خواند و گفت: این ادبیات به‌تدریج کشورها را به این سمت می‌برد که حق تحفظ‌ها را پس بگیرند. در گذشته هم‌جنس‌گرایی جرم و ناهنجاری محسوب می‌شد، اما به‌تدریج تبدیل به بیماری روانی، ناهنجاری عمومی، هنجار و پس از آن هنجار غالب شد؛ به‌طوری که الان کسی که می‌خواهد رییس‌جمهور آمریکا شود ابتدا باید تکلیف خود را با این موضوع مشخص کند.

باید مشخص کنیم در برخورد با چنین اسنادی ارجحیت با تقابل است یا تعامل؟
ایشان در خصوص استراتژی جمهوری اسلامی در قبال این اسناد بین‌المللی بیان داشت: یک استراتژی این است که همه اسناد و مجامع بین‌المللی را تحریم کنیم و منزوی شویم. استراتژی دیگر حضور در مجامع بین‌المللی با موضع تقابل است. برخورد دیگر هم تعامل و تبعیت است. در کشور ما دو قطب قضیه کمترین طرفدار را دارد. ما باید در این میانه موضع‌مان را مشخص کنیم که تقابل و تعامل کدام‌یک ارجحیت دارد و مرز آن کجاست. ابتدا باید ببینیم جبهه جهانی که مطرح می‌شود واقعیت است یا توهم. عده‌ای عقیده دارند وجه مشترکی بین جبهه اسلام و کفر نیست، اما اگر معتقد به این جبهه باشیم، باید تلاش کنیم کشورهای دیگر را در این جبهه بیاوریم.

شبکه‌سازی، دوری از سیاست‌زدگی و تبیین نظام معطوف به عمل و اجماع، از جمله کارهایی است که باید صورت گیرد
این پژوهشگر تصریح کرد: سؤال دیگر این است که آیا با مبانی دینی و بومی ما امکان تعالی و پیشرفت وجود دارد یا خیر. ضرورت دارد سراغ تعالیم دینی برویم؟ نگاهمان به پیشرفت درون‌زاست یا برون‌زا؟ باید تکلیفمان را مشخص کنیم. ما نباید از مواضع بنیادی خود عقب‌نشینی کنیم، اما در عین حال باید نظام مطلوبیت آینده را مشخص و برای خودمان شبکه‌سازی کنیم که این نظام باید کاربردی، معطوف به عمل و اجماعی باشد. باید سیاست‌زدگی و جناح‌زدگی را از مباحث بنیادین برداریم و گفتمان مشترک بین نخبگان و مردم به وجود بیاوریم و به استراتژی مشترک برسیم.

نگذاریم اصول آن‌ها به قواعد آمره و گفتمان غالب تبدیل شود
اردبیلی در پایان سخنان خود تأکید کرد: باید در همه مجموعه‌ها افرادی تربیت کنیم که از ابتدا در جریان موضوع قرار بگیرند و بتوانند از دیدگاه‌ها و مبانی ما دفاع کنند. بعد از اقناع درونی باید به سمت لابی‌گری با کشورهای مختلف برویم و روی یک‌سری از اصول توافق کنیم و نگذاریم اصول آن‌ها به قواعد آمره و گفتمان غالب تبدیل شود.

اشتراک گذاری:
نظرات
اطلاعات تماس

مرکز قم: بلوار غدیر ، کوچه 10 ، پلاک 5
 تلفـن:  58-32603357 (025)
 فکس:  32602879 (025)
دفتر تهران: بلوار کشاورز ، خ نادری ، ک حجت دوست ، پ 56
 تلفـن:  88983944 (021)
 فکس:  88983944 (021)
دسترسی سریع

سامانه آموزش مجازی
کتابخانه
بانک محتوای علمی
کتابخانه دیجیتال
فصلنامه مطالعات جنسیت و خانواده
شبکه های اجتماعی

ایتا بله آپارات