به گزارش مرکز تحقیقات زن و خانواده، جلسه هماندیشی «مسائل زنان و خانواده از نظر نخبگان جوان» با حضور سرکار خانم علاسوند، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و جمعی از نخبگان علوم انسانی، در واحد تهران مرکز تحقیقات زن و خانواده برگزار شد.
در این جلسه علمی، مدعوین به ارائه مباحثی در موضوعات «مسئله مطالعات جنسیت با رویکرد دینی»، «مسائل روز زنان و خانواده»، «جنسیت»، «نظریهپردازی در حوزه مسائل زنان»، «بحران هویت» و .... پرداختند.
به نظر میرسد رشته مطالعات زنان از یک جایگاه سلبی آغاز شده است
خانم حبیبی، دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تهران با اشاره به بررسی «مسئله علم مطالعات جنسیت با رویکرد دینی» و با طرح این پرسش که اصلا رشته مطالعات زنان و خانواده با گرایش اسلامی و بومی، ناظر به کدام مسئله شکل گرفته است، اظهار داشت: به لحاظ تاریخی اینطور به نظر میرسد که نقطه آغاز این رشته، نقد نظریات فمینیستی غربی بوده است؛ یعنی به لحاظ تئوری علوم فمینیستی به عنوان بخشی از کل پیکره مدرنیته، به علوم سنتی یا به ایدئولوژی دینی و مذهبی و سنت تاریخی ما تعارضها و تهاجمهایی داشته و رشته مطالعات زنان از این جایگاه سلبی آغاز شده است و رفته رفته به اینجایی رسیده که بدیلی برای فمینیسم غربی طراحی کند.
وی افزود: در واقع میتوان گفت زیست مدرن بخش تفکیکناپذیری از شئون ما شده و در این درهمآمیختگی که با علم مدرن پیدا کردهایم، تفکیک بین زن مذهبی و غیرمذهبی وجود ندارد. شئونی مثل اشتغال و تحصیل، به سبک مدرن و مردانه خوانده میشود. ما دچار بحران شدهایم، بحران در تغییر فرآیند خانواده، طلاق، فرزندآوری و ...
پژوهشگر ما همان نسبتی را با مدرنیته برقرار میکند که مدرنیته برایش تعریف کرده است
ایشان با بیان اینکه پژوهشگر در خلاء زمانی و مکانی به سر نمیبرد و نسبتش با مسئلهای که میخواهد به آن بپردازد، نسبتی عینی است، گفت: دوباره این سؤال را مطرح میکنم که موضع پژوهش مطالعات زنان با رویکرد بومی دقیقا کجاست؟ از چه زاویهای نگاه میکند و چه افقهایی پیش رویش است؟ چه راهحلهایی را میخواهد برای عبور از این بحران ارائه دهد.
وی ادامه داد: دو مسئله اینجا وجود دارد: اول اینکه اینجا پژوهشگر همان نسبتی را با مدرنیته برقرار میکند که مدرنیته برایش تعریف کرده است؛ یعنی زمین بازی زمین مدرنیته است و باید دقت شود که این تعریف در ذات خودش تعریفی استعماری است. ما برای اینکه مطمئن باشیم در جای درستی ایستادهایم، سنگ بنا را عقبتر میبریم تا در زمین بکری بگذاریم و مطمئن باشیم انحراف و از جانب تفکرات آنها یا هجمههای اجتماعی و فرهنگی آسیبی ندیده است. اینجاست که به متن رجوع میکنیم. درون متن پژوهش و بررسی میکنیم و میخواهیم از دل متون خود که نقطه مقابل متون فمینیستی غربی است، پژوهش را آغاز کنیم. نکته دوم این است که پژوهشی که از درون متن آغاز میشود، چه دیدی نسبت به وضعیت کنونی دارد. آیا به دنبال این افق هست که آن را تعریف و تبیین کند و چارهای بیندیشد یا تعاریف و هنجارهای پیشینی را ارائه میدهد.
مواجهه فیلسوف مسلمان با غرب در یونان باستان مواجهه تهاجمی بوده است نه سلبی
این پژوهشگر تجلی مواجهه مسلمانان با غرب در فلسفه یونان را مواجههای موفق خواند و تصریح کرد: فلسفه یونان دارای مظاهری به شدت شرکآلود است و در نگاه اول به هیچ عنوان با اندیشه اسلامی و باورهای یک فیلسوف مسلمان قابل جمع نیست. اما فیلسوف مسلمان غرب را اینگونه ندید، بلکه تفسیر مطلوب خودش را از غرب ارائه داد و اثبات کرد که این تفسیر درستترین تفسیر است، نه آن تفسیری که خود غربیها و فلاسفه یونان و روم در آن دوره که فیلسوفی وجود نداشته و فقط شارحان بودهاند، ارائه کردهاند. آن را تصرف کرد؛ چون اعتقاد داشت درون این علوم گوهری وجود دارد که ذاتش با توحید قابل جمع است و شرکِ درونش قابل حذف. او از اینجا کارش را شروع کرد که شرک را حذف کند و سنگ بنایش را در این موضع قرار داد که موفق به تصرف شد و آن فلسفه را هضم کرد.
وی افزود: اما در شرایط کنونی مسلمانان مقهور قدرت غرب هستند و به دلیل همان ذات استعماری، نگاه اندیشمند مسلمان معاصر به این غرب، قطعا مهاجم و مخاصم نیست.
باید به واقعیات انضمامی و درهمآمیخته کنونی توجه کنیم
ایشان وضعیت کنونی را وضعیتی مشابه با دوران یونان باستان شمرد و تأکید کرد: اکنون ما به دنبال تأسیس علوم انسانی بومی هستیم، با محوریت اعتقادات، ارزشها، جهانبینی دینی و فرهنگی. میتوانیم به جای موضع نفی و طرد از موضع تصرف وارد شویم. البته نیاز است به واقعیات انضمامی و درهمآمیخته کنونی هم توجه کنیم. شئون مدرن و شئون سنتی در زیست ما درهمآمیخته و قابل تفکیک از هم نیست. نمیتوانیم با یک مدل نظری که بر انشقاق و جدایی بین سنت و مدرنیته تأکید میکند، آن را صورتبندی کنیم.
نیازمند مواجهه جدیتر با علوم فمینیستی هستیم
خانم حبیبی در پایان سخنان خود تصریح کرد: اگر بخواهیم موضع پژوهشی خود را از زمین خوانش متن به واقعیت انضمامی منتقل کنیم و این موضع را در دل خود واقعیت ببریم، نیازمند مواجهه جدیتر با علوم فمینیستی هستیم. نه از این جهت که علوم فمینیستی تبیینی از این واقعیت ارائه دهد که قطعا اینطور نیست. از این جهت که مقابل این زمین فمینیستی ایستاده که موضع ایدئولوژیک، تخاصمی و سرکوبگر دارد و اجازه نمیدهد تعلقات سنتی ما به درستی دیده و شناخته شود. در پس آن هم موضع سنتی قرار دارد که نمیخواهد واقعیت را کما هو به رسمیت بشناسد. برای اینکه سنگ بنا را در این واقعیت قرار دهیم، لاجرم در رفت و برگشت بین این دو زمین هستیم تا به خوانش مطلوبتر از فمینیسم برسیم. خوانشی که برای ما بیشترین نکتهها و بیشترین بصیرتها را داشته باشد و برای حل بحرانی که گرفتارش هستیم، بتوانیم تفسیری جدیدتر و قابل توجه پیدا کنیم.
اگر همین فمینیسم خوب فهمیده و نقد شود؛ یعنی ما وارد فاز اسلامی شدهایم
پس از ارائه خانم حبیبی یکی از حضار، با اشاره به نکتهای در باب فلسفه یونان اظهار داشت: من با این نکته که ما با ارزشهایمان سراغ متن فمینیستی برویم و سعی کنیم برای مسائل خودمان جواب دربیاوریم، مسئله جدی دارم. از ابتکارات فلسفه اسلامی این است که در دورهای شخصی مثل ابنسینا در اواخر عمر و آثار متاخرش اشاره میکند که فلسفه یونان خوب فهمیده شد و اشکالاتش درآمد. بعد یکی مثل شیخ اشراق روشی ذوقی ارائه میدهد، به روش فلسفی آن نقد جدی میکند و بعد در حکمت متعالیه به کمال خودش میرسد. این مواجهه غلطی است که با غرب داشته و داریم؛ به این معنا که با ارزشهایم سراغ فمینیست بروم و سعی کنم مسائل خودم را به آن بار کنم. البته برای همه ما روشن است که رویکرد انفعالی هم، رویکرد اشتباهی است.
ایشان افزود: عقیده دارم که اگر همین فمینیسم خوب فهمیده و نقد شود؛ یعنی ما وارد فاز اسلامی شدهایم؛ یعنی برای فهم مطلوب لازم است بدون ارزشهایمان سراغ متن برویم. به نظر میرسد فمینیسم درست فهم نشده و صرفاً فاکتورهایی از یک بحث کلی در بستر حرکتهای اجتماعی و سیاسی است.
چطور باید علوم اسلامی انسانی پدید آید؟
خانم دکتر علاسوند در نقد بحث خانم حبیبی اظهار داشت: هرگونه قرائتی از مسائل و مشکلات زنان یا برنامهای برای پیشبرد رفع ستم یا تبعیض، برندی فمینیستی است. مشخص نشد دعوای شما با کدام قسمت تحلیل فمینیستی است. مثلا با تحلیلهای دوره مدرن یا تحلیلهای فعلیشان؟ با فمینیسم سیاسی است یا مثلا فمینیسم فلسفی که تردید دارم داشته باشیم.
وی افزود: شما برای حل مسئله یا شکلدهی مطالعات بومی، درباره رفت و برگشت میان سنت و مدرنیسم صحبت کردید، بیان این رفت و آمد میان سنت و فمینیسم بسیار کار آسانی است ولی به لحاظ مصداقی یعنی چه؟ یعنی چطور رفت و برگشتی؟ اصلا به نظر من معضل علوم اسلامی همین است. ما هنوز راجع به آن گفتگو نکردهایم. اگر قرار است علوم اسلامی انسانی پدید بیاید؛ چطور باید این اتفاق بیفتد؟ این رفت و برگشت چطور رفت و برگشتی است؟ نظری است یا تبیینی یا مسئلهشناسانه؟
مسئله من با بخش آکادمیک فمینیسم است
خانم حبیبی در پاسخ این نقد اذعان داشت: مسئله من نظری بود. آن بخشی از فمینیسم که آکادمیک است و به علوم و فلسفه فمینیسم به عنوان کلی اشاره دارد. اینها اتفاقاً مخالفتی با گرایشهای سیاسی و جنبش فمینیسم دارند و معتقدند جنبش فمینیسم به تثبیت مردسالاری انجامیده؛ چون تئوریهای مردسالارانه را تثبیت کرده است. اینها دنبال تعاریف فمینیستی هستند و معتقدند جنبش فمینیستی با یکسانانگاری مرد و زن موضع مردسالارانه گرفته است.
دچار یک فقر مفهومی در حوزه جنسیت هستیم
خانم مرضیه شعربافچی ارائهدهنده بعدی برنامه بود. او که دانشجوی دکتری مطالعات زنان، گرایش حقوق زنان در اسلام است، با اشاره به مباحثی چون جنسیت، عدالت جنسیتمحور، آموزش جنسیتمحور، جنسیت توسعه، رسانه و جنسیت گفت: در هر کدام اینها خلاءهایی وجود دارد، ولی وقتی میخواهیم به لحاظ کلان با مسئله جنسیت مواجه شویم، اولین خلأیی که به ذهن میرسد، بحث مفهوم جنسیت است. ما هیچ مفهوم و تعریف کاملی از این واژه نداریم؛ یعنی متاسفانه فهم درستی از آن در کشور ما اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل وقتی میگوییم جنسیت در سیاستگذاری و تدوین، چون پیشدرآمدی نداریم، برونداد خوبی از آن در این حوزه شاهد نیستیم. این یک فقر مفهومی در حوزه جنسیت است.
زبان تعاملی و مشترکی برای بیان مطالعات جنسیت در دنیا نداریم
وی افزود: نکته مهمی که اینجاست، بحث فمینیستزدایی از رویکرد جنسیت است؛ یعنی نگاه خیلی بدی به جنسیت وجود دارد که با بحثهای فمینیستی توأم میشود و ما را از نگاه معقول و منطقی به این بحث دور میکند. ما میتوانیم نظریات تاریخ مصرف گذشته را کنار بگذاریم و نظریات بومی خودمان را ترویج کنیم.
ایشان با بیان این نکته که سالهاست در دنیا از مطالعات زنان با عنوان مطالعات جنسیت یاد میشود و قریب شانزده سال است در ایران هم تأسیس شده، ولی هیچ تولید علمی نداشتهایم تصریح کرد: ما زبان تعاملی و مشترکی برای بیان این صحبتها در دنیا نداریم. وقتی فوکوس میکنیم به مطالعات زنان، در حوزه اسلامی بحث میکنیم.
فقه و حقوق در کنار رویکرد اجتماعی میتواند به داد مشکلات زنان و خانواده برسد
وی افزود: بحث دوم، بحث مشکلات روزمره زنان و خانواده است. معتقدم در بحث حل مشکلات رویکردهای اجتماعی خیلی فراگیرتر و عاجلتر از رویکردهای فقهی حقوقی است، ولی نمیتوانیم خلاء قانونی در این زمینه را هم منکر شویم و از آنجا که قانون ما پشتوانهاش فقه امامیه است، به بستر فقهی حقوقی برای حل مشکلاتمان میرسیم. هر چه از نظر اجتماعی فعالیت بیشتری داشته باشیم و عرفیاش کنیم تا بحث فانونی آن حل نشود، کاری از دست ما برنمیآید. خیلی از مشکلات جنسی که زنان و دختران ما با آن درگیرند، خلاءهای قانونی دارد که عرف جامعه به این صورت شکل گرفته است.
برای ارائه نظریات روزآمد به خوانش جدید از فقه و استخراج قوانین متناسب با روزگار کنونی نیازمندیم
ایشان یکی از راهها برای رسیدن به قانون درست را سنجش موقعیت زمانی و مکانی زنان یا عرف فقهایی از قدما دانست و افزود: اتفاقا برخی قدما تصمیمات مهمی در حوزه زنان داشتهاند مثل شیخ طوسی و نظریه قضاوت زن یا نظریه قطع در فراش. بررسی اینکه چه شده شیخ طوسی بر خلاف سیدمرتضی و شیخ مفید به این نتیجه رسیده و اتفاقا به خاطر آن سکوت صد ساله که بعد شیخ طوسی، در بین علما و فقهای ما هم این نظریه، نظریه غالب شده و تا امروز ادامه دارد، مهم است. بنابراین برای دادن نظریات روزآمد مجبوریم به خوانش جدید و مدرن فقه و استخراج قوانین متناسب با روزگار کنونی برسیم. ما حلقه واسطی بین بدنه جامعه و نخبگان سیاسی و اجتماعی لازم داریم که حرف بدنه جامعه را به گوش آنها برسانند. چون نخبگان ما سر و کاری با بدنه جامعه ندارند و مسائلی که به عنوان مسئله اساسی زنان و خانواده مطرح میکنند، شاید خیلی مبتلابه آنها نباشد. ما به لحاظ اجتماعی به سمنهایی که روی این قضیه فوکوس کنند نیاز داریم.
حقوق زنان را بزرگ کردهایم و تکلیف را بلاتکلیف گذاشتهایم
خانم شعربافچی در پایان سخنانش تصریح کرد: ما همواره در طبل تو خالی حقوق زن میکوبیم و زنان را علیه مردان میشورانیم. حقوقشان را میخواهند و ما تکلیفشان را برایشان باز نمیکنیم. از آن طرفتر هم بستری برای فراهم شدن حداقلی این حقوق برایشان فراهم نیست و این در درازمدت و حتی کوتاهمدت میتواند منجر به یأس و افسردگی شود. اینکه حقوقی دارم و امکان دستیابی به آن را ندارم. نیز از آن طرف مردگریزی و عدم تعریف راه حل. بستر فقهی-حقوقی و اجتماعی دو بال هستند که کنار هم میتوانند جریان حوزه زنان را به سرانجامی برسانند.
واژه جندر یک واژه استراتژیک برای جریان فمینیستی است
خانم علاسوند در تبیین اهداف فمینیستها اظهار داشت: هدف و رویکرد اصلی واژه جندر(جنسیت) بیاهمیت کردن تفاوتهای مرد و زن است. الان مراد از این کلمه، نادیده گرفتن مرزهای بیولوژیک هم هست؛ یعنی به راحتی عنوان میشود که چرا دو جنس؟ پنج جنس، شش جنس. واژه جندر بیش از آنچه من و شما فکر میکنیم برای جریان فمینیستی استراتژیک است. شاید اگر زمانی میگفتیم نظریه اسلام راجع به نقشه جنسیتی، نظریه تلفیقی است، الان شاید نتوانیم این حرف را بزنیم.
رئیس شورای پاپی خانواده گفت ایدئولوژی جندر تنها عامل فروپاشی خانواده در اینجاست
وی افزود: اسناد بینالمللی علیرغم تصور ما، حقوقی نیستند، همه ترمینولوژیک هستند. در این شصت هفتاد ساله اخیر بیشترین تلاش این اسناد برای بسط و جمع مفاهیم موردنظرشان بوده که اتفاقات بعدی بر اساس آنها بیفتد و ما از این غفلت کردهایم.
این پژوهشگر با بیان نکتهای از زبان رئیس شورای پاپی خانواده گفت: در اولین سفری که به واتیکان داشتم رئیس شورای پاپی خانواده تعبیر نقشه جنسیتی و واژههای از این قبیل به کار نبرد. بلکه از آن به ایدئولوژی تعبیر کرد. گفت ایدئولوژی جندر تنها عامل فروپاشی خانواده در اینجاست. ایدئولوژی جندر خودش را بازسازی میکند؛ یعنی یک حیات آمیبی دارد که با شرایط جدید خود را وفق میدهد. آن را به یک مسئله مثل نقشه جنسیتی فروکاهش ندهید. سیال بودن مصطلحات جندر باعث میشود ما نتوانیم به هیچ وجه بگوییم واژه جنسیت واژه گویا و خوبی است. حتی فرهنگستان هم درباره این واژه کاری انجام نداده است.
ایشان ادامه داد: اشکال ما این است که اینجور بحثهای جامعهشناسی یا روانشناسی را معمولاً به یک زمان خاص و یک اصطلاح خاص گره میزنیم و حواسمان نیست که چون اینها در حد مصطلح تعریف میشوند، نه در کتاب لغت و واژه لغوی، به لحاظ معنا متفاوت میشوند. مصطلح را کسانی ایجاد کردهاند و خیلی فرق میکند با معنی لغوی یک کلمه.
اگر ریشه همه مشکلات متون فقه و حقوق است، پس چرا مشکلات زنان در همه جای دنیا مشترک است؟
ایشان خروجی توجه نکردن به بحث کتاب و لغت را دارای آفت دانست و گفت: ما ریشه همه مشکلات را فقهی حقوقی میگیریم و حل همه مسائل زنان را از این راه تصور میکنیم که این خیلی اشتباه است.
وی افزود: اگر ریشه همه مشکلات متون فقه و حقوق است، پس چرا مشکلاتی که در 1995 طراحی کردند و نوشتند، همان مشکلاتی است که در موزامبیک و آمریکا و ایران وجود دارد؟ مگر آنها فقه و حقوق دارند؟ از شکستن سیطره سنت در امریکا و اروپا زمان زیادی گذشته، چرا هنوز بعضی از مشکلات مشترک است؟
به راحتی نمیتوان مسائل فقهی را زنانه و مردانه کرد
خانم علاسوند با اشاره به این نکته که نمیتوان به راحتی گفت که چون من زن هستم و مسئله زنانه را میشناسم و چون الان دنیا متحول شده، میشود از این دسته روایات صرفنظر کرد، گفت: جمع این روایات راحت نیست. الان روش تحقیق هر کدام از دوستانی که در مدیریت یا فلسفه یا فقه یا حقوق درس خواندهاند، متمایز است. ما نمیتوانیم بگوییم کسی که براساس روششناسی معینی حرکت کرده، مثلاً الزاماً میتوانسته به نتیجه دیگری برسد؛ چون مرد است و چون من زن هستم به یک نتیجه دیگری برسم. اینطور نیست. نمیگویم به تحولات فقهی حقوقی نیاز نداریم. ولی هوار کردن مسائل و مشکلات گردن فقه و حقوق غلط است.
ما چیستی یک مفهوم و یک معنا را در بستر تاریخی میفهمیم
خانم زهرا مینایی، دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، فقدان نگاه تاریخی را خلأیی نظری دانست و گفت: در علوم انسانی داشتن نگاه تاریخی به عنوان یکی از رویکردهای مطرح و غالب شناخته میشود. در غرب هم معمولا مسائل را با این نگاه تاریخی بررسی میکنند. نگاه تاریخی به این معنا نیست که بخواهیم پایاننامه بنویسیم و پیشینه را بررسی کنیم. به این معناست که ما چیستی یک مفهوم و یک معنا را در بستر تاریخی میفهمیم و اساساً یک معنا در تحولات تاریخی به وجود میآید. به نظر میرسد در مسئله زنان نگاه خیلی مطلقی به مفهوم وجود دارد.
مدل زن فرنگی باعث بازنگری در معنا و مفهوم مدل زن خودی شد
وی افزود: مردها به غرب میرفتند و زنان را میدیدند و درباره آنها بررسی و تحلیل داشتند. زنان فرنگی باعث بازنگری در زن خودی شدند و معنا و مفهوم آن را تغییر دادند. نیز در برخی مفاهیم کلیدی در فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی ما مثل بحث سنت و تجدد، اسلام و ایران، عبودیت و آزادیخواهی، خصوصا در بحث آزادی، عصمت و تربیت، حجابداری و بیحجابی تحول ایجاد کردند. همه اینها در واکنش به نگاهی که به زن فرنگی وجود داشته شکل میگیرد و دغدغههایی که بعد از آن دیده میشود.
وی با اشاره به این نکته که برای متجدد فرنگ رفته، این سؤال پیش میآید که زن فرنگی با وجود بیحجابی چطور به فساد نیفتاده است، گفت: پاسخ متجددین این است که عدم فساد به دلیل تربیت و سوادآموزی بوده است. پس اگر ما زنانمان را تربیت کنیم، دیگر نیازی به حجاب نیست. این درحالی است که سنتگرایان معتقد بودند زن فرنگی فاسد است و جدالی بین تجدد و سنت درمیگرفت.
ما باید یک تغییر گفتمانی ایجاد کنیم
خانم مینایی نگاه بعد از انقلاب اسلامی را متفاوت با قبل دانست و اظهار داشت: این روایت از حجاب که مردان به گناه نیفتند و خانواده حفظ شود، جاافتاده است و کارآیی ندارد. ما باید یک تغییر گفتمانی ایجاد کنیم. معنای حجاب را از آن نگاه جنسیاش خارج کنیم. چون در این نگاهِ شخصی، افراد انسانهایی هستند که کنترلی روی شهوات ندارند و با دیدن برهنگی به فساد میافتند. تا وقتی نتوانیم تغییر گفتمانی ایجاد کنیم و نتوانیم دال مرکزی که روی شهوت میچرخد، تغییر دهیم، در بحث حجاب شکست میخوریم.
بحران هویت دختران و زنان را جدی بگیریم
خانم وکیلی دانشجوی دکتری مطالعات برنامه درسی دانشگاه تربیت مدرس، مسئله بحران هویت و بلاتکلیفی زنان را یکی از مسائل مهم زنان خواند و گفت: روندی ایجاد شده است که باعث رقابت جدی دختران با پسران است. شما خیلی از مدرسههای خوب را نگاه کنید در رقابتهای دخترانه و پسرانه شکل گرفتند. دختران ما در یک فشار شدیدی از مقایسه با پسران چه در مدرسه مشابه و چه در خانواده و این باعث تخریب اعتماد به نفس دختران و دقیقا همین بحران هویت است. دختری که این همه تلاش کرده بود به بالاترین مدارج علمی برسد و مثل پسران مدال طلای المپیاد بیاورد، پزشکی دانشگاه فلان درس بخواند و .... به ازدواج و بچه که میرسد از هم وا میرود و متلاشی میشود.
بحث جنسیت بالا گرفته است
ایشان با اشاره به اینکه زمانی دعوای ما با بقیه در بحث فمینیست بود و الان بحث جندر است، اظهار داشت: ما هر روز چالشمان با ترنسکشوالها بالاتر میرود. با آدمهایی که طرفدار رفتارهای جنسی چندگانه هستند، دگرخواهانه و همجنسخواهانِ به صورت توأمان. امروز اعتراض میکنند چرا در شناسنامه دختر من عنوان دختر ثبت میشود، شاید یک وقت خواست پسر بشود!
نیاز است در حل مسائل زنان به خودکفایی برسیم
وی ادامه داد: مسئله زنان در هر حوزهای به دست زنان حل میشود، نه اینکه به حضور و همکاری آقایان احتیاج ندارد، ولی تدبیر کردن و راه پیدا کردن و از منظر زنانه دیدن، خیلی وقتها به دست خود خانمها ممکن است. آقایان ما را دوباره در پازل خودشان میگذارند. البته مثال هشداردهندهای زدید و گفتید به عنوان یک خانم تلاش کردید تفقه کنید، ولی دیدید به نتیجه دیگری نمیرسید. این هشدار خوبی است برای ما که فکر میکنیم هر چه خانمها وارد شوند، اتفاق دیگری خواهد افتاد. ولی به کرات هم میبینیم مسئلههای ما در منافع مردانه بازنگری میشود. حالا منفعت نگوییم حتی خصمانه نگوییم، در نوع جنس نگاهشان، چیزهایی را متوجه نمیشوند. ما روز به روز با مسائل پیچیدهتری مواجهیم و ناگزیریم از اینکه در تحلیل و بررسی مشکلات خود به خودکفایی و به این اعتماد به نفس برسیم و البته بدانیم که مشکلات بدون تعامل حل نخواهد شد.
زنان جرأت اندیشهورزی داشته باشند
خانم وکیلی اصلیترین حلقه مفقوده در آموزش دختران را تمرین دادن و برنامهریزی کردن برای این تعامل دانست و گفت: این مهم است که زنان ما جرأت اندیشهورزی داشته باشند، اعتماد به نفس داشته باشند، مسائل را خیلی بالاتر ببینند و لنزشان را عقب ببرند. حتی چیزهایی که امروز مورد مجادله نیست، مورد تعامل قرار بدهند.
نگاه تمدنساز امام به زن، راهگشای مسائل زنان
خانم فهیمه فداکار، دانشجوی دکتری مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی یکی از مسائل اصلی بعد از انقلاب را مسئله زنان دانست و اظهار داشت: این فقط به دلیل حضور زنان در راهپیماییها و امثالهم نبوده است. ما در سخنرانیهای امام یک طیف گسترده داریم. جایی زن دامنی است که مرد از آن به معراج میرود، مادر و بستر آرامش خانواده است و این در کنار حضور اجتماعی و سیاسی اوست.
وی افزود: این بحران هویتی که خانم وکیلی میگویند نه آن دختر چهارده ساله دبیرستانی که منِ سی و یک ساله هم دارم، از من بزرگترش هم دارد. گاهی با فعالیت تشکیلاتی بخشی از این اعتماد به نفس و نگاهها به دست میآید. یک لحظه احساس میکند باید فلان مادر شهید باشد که در خانه نشسته و دوازده تا سرباز امام زمان بزرگ میکند و این جهادالمراء است و از طرف دیگر قابلیت دارد خانم مرحوم دباغ رحمه الله علیه باشد و فرمانده سپاه شود با آن نوع فعالیتها. این تکثر و این الگو و هر دوی این نگاهها در سخنرانی امام وجود دارد. این الگو، ناشی از نگاهی است که آقای سبحانی میگفتند نگاه تمدنساز امام نسبت به زن؛ اما مسئله این است که ما الان جسارت بیان بخش زیادی از این دیدگاهها را نداریم.
ورود در امر مطلوب در حوزه زن و خانواده و حل مسئله با نگاه جزئی و دقیق
وی با اشاره به اینکه اگر مسائل زنان را در یک نمودار ببینیم در دو طرف این مجموعه اتفاقاتی وجود دارد، عنوان داشت: یک طرف آدمهایی داریم که همسرشان را ترغیب میکنند همسر دیگر بگیرد و معتقد است برای مذهبی بودن و انجام وظیفه درستتر، کارهایی کند که از نظر ما اینجا که نشستیم شاذ محسوب میشود. از آن طرف با آدمهایی روبرو هستیم در فضای روشنفکری با آن تفکرها درباره ازدواج سفید و همباشی و.... حالا من خیانت میدانم اسم همچین رابطهای مبتنی بر زنا را، ازدواج سفید بگذارم.
خانم فداکار با اشاره به امر مطلوب در بحث خانواده، افزود: وقتی به نظریههای خانواده رجوع میکنیم حقیقتا امر مطلوب در حوزه خانواده و فرزندان و سلسله مراتب قدرت معلوم است. ما این امر مطلوب را یک چیز بیخود در حدّ اینکه مثلاً موقع ازدواج آقایان چهار تا شش سال بزرگتر باشند، خلاصه کردیم. چیزی که خودش آسیب ایجاد میکند. آن امر مطلوب را باید ما لحاظ کنیم و بدانیم درباره چه صحبت میکنیم. مطلوب ما الان این است که بگوییم چه مقدار دختر مجرد سن بالا داریم و تفاوت سن را چگونه لحاظ کنیم؛ یعنی لازم است تا این حد مصداقی و عینی، مسائل و آسیبها را ببینیم.