کرسی ترویجی «گرهها در منازعات چندفرهنگیگرایی و فمینیسم با تأکید بر زن مسلمان» با ارائه سرکار خانم دکتر زهرا داورپناه، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، در تاریخ 12 شهریورماه، ساعت 10:30، در این مرکز برگزار گردید.
در این نشست، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید علی میرموسوی عضو هیئتعلمی دانشگاه مفید، به نقد و بررسی این موضوع پرداخت.
طرح بحث:
اینک پس از سالها رکود ظاهری دین در غرب، به نظر می رسد در عصر رونق دین داری هستیم و این تغییر چنان است که برخی دوران حاضر را عصر پساسکولار خوانده اند. به تبع این امر، نزاعی جدی درباره نقش دین در زندگی زنان و نسبت آن با برابری جنسیتی درگرفت و بسیاری از آثار به زن مسلمان نیز پرداخته اند.
مسائل این پژوهش ها عبارت است از اینکه چگونه جوامع اروپایی می توانند آزادی و خودشکوفایی زنان مذهبی را تامین کنند؟ کدام نظام سیاسی برای افرادی که هم مونث و هم دیندار هستند، بهینه است؟ آیا در مذاهب-به طور خاص اسلام- مانعی هست که بدون رفع آن، آزادی زنان میسر نشود؟ آیا مذهب/اسلام می تواند نیرویی مثبت جهت رهایی و عدالت برای زنان باشد؟ اساسا چگونه برابری جنسیتی و نسبت آن با دین یا سکولاریسم بدل به مسائل اجتماعی وعمومی شده اند؟این نقاط برخورد چه چالشهایی در مقابل نظریه ها ایجاد می کنند؟ درباره مفاهیم سیاسی اجتماعی معاصر مثل عامل جنسیتی، عامل مذهبی، شهروندی و نظایر آن چه می گویند؟ درباره دموکراسی چه تبعاتی دارند؟ این مسائل در حوزه های عمومی شامل رسانه های جمعی، فضای سیاسی و مباحث نظری چگونه ظاهر شده اند؟ و...این پرسش ها در حوزه های مختلف فلسفه سیاسی مورد بررسی قرار می گیرند.
در این پژوهش، منازعه فمینیستها و چندفرهنگی گرایان به عنوان یکی از بهترین تجلی گاه های مباحث جدید فلسفه سیاسی با رویکرد جنسیتی بررسی شده است. در نظر بسیاری از فمینیستها ادیان توحیدی معاصر، گرفتار جنسیت زدگی اند. آنها زنان و مادران را تفکیک می کنند و تنها مادران را به رسمیت می شناسند. هم جنسگرایان را نمی پذیرند و میل جنسی را منحصر به تولیدمثل می کنند. چون وضعیت فعلی جنگ تمدنها و تروریسم، بدن زنان را مبدل به نشانگان فرهنگ، هویت و سطح پیشرفت جوامع نموده است، لذا تفاوت های جنسیتی به شکلی واکنشی دوباره اهمیت یافته اند. در مقابل حمایت چندفرهنگی گرایان از انتخابهای زنان مسلمان و تلاش ایشان در حفظ هم زمان آرمان های لیبرالی و حقوق فرهنگ های غیرغربی در آغاز فرصتی گشاینده به شمار می آمد. اما با گذشت سالها بحث نظری و منازعه سیاسی میان فمینیستها و چندفرهنگی گرایان، علی رغم استفاده هر دو طرف از ادبیات و مباحث مشترک، تنها یک چیز روشن شد: اینکه چرا و تا چه اندازه رسیدن به هم زبانی و هم دلی درباره مفاهیم اساسی عدالت، آزادی و برابری حتی ذیل یک گفتمان، دشوار است.
در این پژوهش پس از بیان مقدماتی درباره نسبت دین داری و جنسیت در غرب، به دو نمونه عینی این مسائل شامل دادگاه شریعت در کانادا و مسئله حجاب در فرانسه اشاره می کنیم. در ادامه مرور کوتاهی بر مواضع فمینیسم و چندفرهنگی گرایی درباره دین داری زنان خواهیم داشت. پس از واکاوی مفاهیم مورد بحث شامل عاملیت،سوژگی، خودآیینی، آزادی، اصل ضرر،کنترل بر بدن،برابری و عدالت، حقوق زنان و حقوق اقلیتها،مرزهای جامعه سیاسی،قابلیت سازگاری اسلام با فرهنگ غربی و ماهیت فرهنگ، تلاش های صورت گرفته جهت تقریب این مواضع بیان خواهد شد. در نهایت می کوشیم این تلاش ها را مورد ارزیابی قرار دهیم و نسبت آن با مسائل بومی را روشن تر سازیم.