مرکز تحقیقات زن و خانواده پنجشنبه چهارم مهرماه کرسی ترویجی با موضوع تجربه مادرانه از جدایی را برگزار کرد. دراین کرسی خانم دکتر سمیه عرب خراسانی به ارائه مباحث پژوهشی خود پرداختند. این کرسی با حضور جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه و کارشناسی آقای دکتر سید بیوک محمدی (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و علوم اجتماعی) برگزار شد.
خانم دکتر عرب خراسانی دلیل خود را مبنی بر مطالعه و پژوهش در این موضوع رسیدن به پاسخ این پرسش دانست که چرا برخلاف تصور ذهنی ما مبنی بر اینکه فرزندان همواره می توانند استحکام بخش پایه های زندگی باشند، با این حال همواره شاهد ثبت طلاق های با وجود یک فرزند و یا بیشتر از آن هستیم؟! این کمرنگ شدن نقش فرزندان در تثبیت بنای زندگی به کدام علت باز می گردد؟
ایشان در روند مطالعات خود به صورت داده بنیاد به زوایای مختلف تصمیم گیری بر امر طلاق پرداخت و از عوامل تاثیر گذاری چون جنسیت فرزندان و تعداد فرزندان در روند رسیدن به این تصمیم نام برد. طبق تحقیقات ایشان مادرانی که در زندگی زناشویی خود به بن بست رسیده اند چنانچه فرزند و یا فرزندان دختر داشته باشند زودتر به تصمیم طلاق میرسند تا مادرانی که فرزند پسر دارند و این موضوع به نگرانی های آنها در روند مشکلات تربیتی فرزندان دخترشان در آینده برمی گردد. شاغل بودن یا نبودن زنان، میزان تحصیلات، نوع فرهنگ و عوامل دیگر از سایر عوامل مهم در روند این تصمیم گیری به حساب می آید.
خانم دکتر عرب خراسانی در پاسخی کوتاه به این سوال که "چه می شود که مادران دیگر فرزند ها را موانعی در راه طلاق نمی بینند؟" به دوره ای به نام دوره خاموشی موقت اشاره کرد. دوره خاموشی دوره ای است که در آن مادران با وجود تمام علقه های عاطفی و احساسی که بین خود و فرزندانشان می بینند، هرچیزی جز شرایط خود را به حال تعلیق قرار می دهند و در آن دوره ناخواسته تنها به خودشان فکر می کنند که آیا می خواهند در این زندگی بمانند و یا نمی خواهند؟! در این دوره دیگر نه فرزند برایشان مسئله اصلی است و نه حتی شرایط اقتصادی و اسکان پس از جدایی! فشارهای وارده در طول مدت زندگی چندین ساله سبب شده تا آنها در این دوره تنها و تنها به شرایط روحی و حال بهتر خود فکر کنند.
ایشان ادامه داد مسئله فرزندان در درجه دوم در زمانی اهمیت خود را نشان می دهد که تصمیم طلاق اتخاذ شده است یعنی پس از دوره خاموشی موقت و حالا این مادران اند که دائم شرایط بهزیستی فرزاندانشان را بررسی می کنند." آیا بودن من در این زندگی و در کنار فرزندم به تربیت بهتر او کمک می کند؟" " آیا در کنار من بودن بیشتر به نفع فرزندانم خواهد بود و یا اینکه ماندن در کنار پدرشان؟" جمع بندی و پاسخِ به این سوالها تعیین کننده آن است که مادران چه استراتژی ای را در مورد فرزندانشان پس از طلاق اتخاذ می کنند؟!
نکته بسیار مهم دیگری که خانم دکتر عرب خراسانی بر آن تاکید کرد بحث سه پایه مهم هویتی زنان بود که بر زنانگی، همسری و مادری بنا شده و هرکدام از این موارد یک بخش از هویت زنان را تشکیل میدهد. از این سه عنصر مهم هویتی، بخش زنانگی و بخش مادری ارتباط تنگاتنگ بیولوژی و طبیعی با هم دارند، اما موضوع همسری یک مفهوم اکتسابی است که زنان آن را تغییر پذیر می دانند. در واقع زنان ابتدا در ذهن خود مفهوم زندگی خانوادگی را به جای یک امر ثابت و مفهوم مقدسِ تغییر ناپذیر و الی الابد، یک مفهوم متغییر و وابسته به شرایط در نظر می گیرند و سپس در شرایط خاص از بعد همسری هویتی خود دست می کشند تا سایر ابعاد هویتی شان را از دست ندهند.
خانم دکتر خراسانی گفت زنان در این مسیر به جای اینکه تمام هویت خود را در همسری خلاصه کنند به مادری و زنانگی خود می پردازند و در این مسیر می کوشند تا هرچه بیشتر وضعیت روحی و شرایط فعلی خود را ترمیم بخشند و به موفقیت ها و یافته های بیشتری دست یابند.
البته اینکه زنان می توانند از هویت همسری خود دست بکشند و بر تمام ترس های خود غلبه کنند شاید به نگاه خوش بینانه آنها به زندگی پس از طلاق بر می گردد اما اینکه تا چد حد این نگاه خوش بینانه پس از طلاق به واقعیت تبدیل شود اصلا آمار خوبی را نشان نمی دهد.
از دلایل دیگری که زنان را به تصمیم طلاق می رساند حمایت اجتماع از زنان مطلقه می تواند باشد مثل تخصیص انواع تسهیلات بانکی به زنان مطلقه یا مشاهده وضعیت زنان مطلقه دیگری که پس از طلاق شرایط بهتری را سپری می کنند و به وضعیت بهتری دست یافته اند، دادن حزانت به زنان و تمایل بسیار کم پدران برای گرفتن حزانت فرزندان و عوامل دیگری از این دست، به عنوان مقوُم و تشویق کننده زنان به تصمیم طلاق در نظر گرفته شد.
خانم دکتر عرب خراسانی در جمع بندی مباحث خود این چنین نتیجه گرفت که فرزندان، دیگر کما فی السابق به عنوان مهمترین دلیلِ ماندن مادران، در شرایط نا مطلوب و بحرانی زندگی تلقی نمی شوند، و این اتفاق هرگز به معنای مهم نبودن فرزندان برای مادران نیست، چرا که اگر اینچنین بود مادران هرگز خود را برای گرفتن حزانت فرزندان به آب و آتش نمی زدند و به درد سر نمی انداختند.
در این جلسه دکتر محمدی در مقام نقاد و کارشناس ناظر به نکاتی اشاره کردند که مسئله عدم تناسب نام مقاله با محتوای کارشده یکی از آنها بود، ایشان معتقد بودند که در طی این مقاله بیشتر به روند تصمیم گیری طلاق پرداخته شده تا اینکه تجربه ی مادرانه از جدایی بیان شود. از نظر ایشان برای رسیدن به یک نظریه کامل مدتهای بسیاری زمان لازم است و تعداد داده های ما در روند رسیدن به نظریه باید بسیار بیش از اینها باشد.
بخش پایانی جلسه به پرسش و پاسخ حضار اختصاص داده شد.
کانال مرکز تحقیقات زن و خانواده در سروش
https://sapp.ir/womenrc
کانال مرکز تحقیقات زن و خانواده در ایتا
https://eitaa.com/womenrc
با ما همراه باشید