عرصهی سیاستگذاری خانواده جزء عرصههای سیاستگذاری معاصر محسوب میشود و علیرغم اینکه سیاستگذاری عمومی بهطور عینی و عملی، بیش از صد سال سابقه دارد اما سیاستگذاری خانواده بهعنوان یک سیاستگذاری متمرکز در عرصهی خانواده امر نوپدیدی محسوب میشود که در برخی از کشورها به پنجاه سال میرسد و ورودش به کشور ما به بیش از دو دهه نیز نمیرسد. عمدتا وقتی از سیاستگذاری خانواده بحث میشود مناقشه ای مطرح است که آیا حاکمیت باید دخالتی داشته باشد یا باید اجازه دهیم خانواده در مسیر طبیعی خودش، مسائلش را حل و فصل کند؟
متاسفانه در ایران و در این عرصه با فقر متون مواجهیم؛ به همین علت، پژوهشکده زن و خانواده سعی نموده تا در این حوزه تولیدی داشته باشد.
نشست نقد کتاب «سیاست خانواده در جهان» با حضور و کارشناسی حجت الاسلام والمسلمین دکتر مجید دهقان عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده و نقد وارزیابی سرکار خانم دکتر شهلا باقری عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، برگزار شد. در ابتدای جلسه آقای دکتر دهقان انگیزه و هدف از ترجمهی کتاب را بیان نموده و به نکات مثبت آن اشاره کردند.
از ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی ایران، خانواده جزء حساسیتهای سیاستگذاران بوده و بهطور صریح یا ضمنی در قوانین بالادستی به آن پرداخته شده است اما نکتهای که وجود دارد این است که صرف بودن خانواده در ذیل سیاستهای اجتماعی کافی نیست؛ زیرا لزوما تحولات اجتماعی در راستای تقویت خانواده نیست و ممکن است سپردن خانواده به سیاستهای کلی اجتماعی، موجب تقویت مدل خاصی از خانواده شود و یا موجب تقویت افراد خانواده شود نه خانواده؛ به همین علت، پرداختن جداگانه به خانواده و تمرکز بر ویژگیهای خانواده و تمایزهای آن، جزء دغدغههای اصلی پژوهشکده بوده است.
مسئلهی سیاست خانواده، مسئلهای نوپدید است؛ بدین معنا که ادبیات جا افتادهی دارای قدمت نیست. کتابهای این حوزه نیز بسیار محدود است. یکی از نقاط قوت این کتاب این است که فارغ از بحثهای نظری است و تاکید آن بر برنامههای عملی و سیاستهای دولتهای مختلف در حوزهی خانواده، ارزیابی این تحولات، ارتباط این سیاستها به بعد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است؛ درحالیکه بسیاری از بحثهایی که در این چند دههی اخیر در حوزهی خانواده شده است، ناظر به یک نگاه کلان در حوزهی سیاستهای اجرا شده نیست و اظهار نظرهای مطرح شده اغلب بدون در نظر گرفتن زیرساختهای اجتماعی و رفاهی کشور صورت گرفته است.
نکات مهمی در این کتاب برای سیاستگذاران این حوزه وجود دارد؛ مهمترین نکتهی آن این است که مشخص میکند چگونه برخی از کشورها در تدوین این سیاستها موفق بودند ولی در کشور ما این چرخهی تدوین بهدرستی پیاده نمیشود؛ یا اینکه در بررسی سندهای بالادستی نگاه تقدسگونه باعث میشود که با خانوادهی واقعی مواجه نشویم و مسائل عینی یک خانوادهی واقعی را نبینیم. این کتاب به ما این تنبه را میدهد که در مورد تحقق سیاستها درست فکر کنیم؛ مانند اینکه برای تحقق سیاست رفاهی خانواده، صرفا از ابزار افزایش بودجه استفاده نکرده و ابزارهای دیگر را هم مورد استفاده قرار دهیم. همچنین این کتاب برای پژوهشگران فضای خوبی را ایجاد میکند که از ایدههای پژوهشی خوبی که ناظر به مسائل عینی جامعه است، استفاده کنند.
در ادامه خانم دکتر باقری به نقد و ارزیابی کتاب پرداخته و آن را از نظر محتوایی مورد بررسی و مداقه قرار دادند.
این کتاب بهلحاظ محتوایی با یک پیشفرض نظری که مفروض بوده و اینجا عنوان نشده، سیاستهای خانواده در جهان را براساس جغرافیای مد نظر خودشان بیان کرده است. این به این معناست که آنها برای پرداختن به سیاست خانواده، متوجه بحث یا پیشینهی نظری موضوع هستند، اما چیزی که باعث اجتناب آنها از آوردن آن میشود توجه آنها به انضمامی بودن کتاب است؛ به همین خاطر میتوانند از قِبَل جمع آوری سیاستهای خانواده در اقصی نقاط جهان، یک چیز را به نمایش بگذارند و آن تنوع و اختلاف سیاست خانواده در کشورهای مختلف به حسب شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنهاست. این انتخاب جغرافیایی بهنوعی مبتنی بر پیشینه هایی است که زمینه را برای مستعد کردن کشور در حوزهی خانواده فراهم میکند. به عنوان مثال، چون کشورهای آفریقایی از حیث امنیت و سلامت در معرض خطر هستند، این مسئله در رأس مسائل است و طبیعتا سیاست خانواده به آن سو میرود. این کتاب متذکر میشود که سیاستهای خانواده باید معطوف به حل مسائل اجتماعی باشد و اساسا مطالعهی سیاستهای خانواده ما را به چنین بینشی میرساند و این بسیار حائز اهمیت است.
اصولا مطالعهی سیاستهای کشورهای دیگر بسیار مفید است؛ وقتی سیاستهای کشورهای دیگر را مطالعه میکنیم با مسائل اجتماعی آنها آشنا میشویم و آنها را درک میکنیم؛ زیرا در وهلهی اول مهمترین قدم برای حل مشکلات، مطالعه کردن و فهمیدن آن مسائل است.
کتاب از این جهت به ما این تنبه را میدهد که چه تفاوتی بین سیاستهای خانواده در کشورهای مختلف وجود دارد؟ چه چیزهایی زمینههای تفاوت را ایجاد میکنند؟ و در نهایت ما باید در کشور خودمان از چه مدلی استفاده کنیم؟ نوع و رویه و خط مشی گذاری چگونه باشد؟
اما نکتهای وجود دارد و آن اینکه نگاه ما به این کتاب صرفا باید در راستای توجه و بینش و بصیرت افزایی در حوزهی دانش سیاستگذاری باشد و از تقلید بدون بینش و الگوبرداری محض خودداری کنیم؛ چون فضای ترجمه در کتاب حاکم است و سیاستهای کشورهای مختلف بر اساس گفتمانهای حاکمیت و مسائل خاص زیست بوم آنها استوار است.
دانش سیاستگذاری در ایران آکادمیک نیست
چرا دانش سیاستگذاری در کشور ما دانش با پشتوانهی آکادمیک نیست و ما با تاخیر وارد این موضوع شدهایم؟
یکی از جوابهایی که به اشکال مطرح شده مبنی بر صحیح کار نکردن چرخهی تدوین سیاستها در ایران میتوان گفت این
است که ما در ایران متخصص این کار را نداشتیم و به لحاظ آکادمیک تنها یک رشته به نام سیاستگذاری عمومی داریم که در آن هیچ تنوع شاخهای یافت نمیشود و هیچ گرایشی از این رشته وجود ندارد. طبیعتا در این فضا، سیاستگذار از لحاظ آکادمیک تنها میتواند در رشتهای تحصیل کند که مرتبط به حوزهاش بوده نه خود آن حوزه. در نتیجه کار کردن چرخهی تدوین سیاستها، مستلزم یک سری تمهیدات اداری و سازمانی خاص خودش است که باید در آن چرخه گنجانده شوند درحالیکه کشور ما فاقد چنین سیستمی است.
نکتهی دیگر تعریف سیاست خانواده در کتاب است که نسبت به آن در قسمتهای مختلف کتاب مواضع مختلفی گرفته شده است ولی نگاه کتاب اکثرا ناظر بر تامین خانواده است؛ یعنی اتخاذ رویههایی برای تامین خانواده.
آقای دکتر دهقان در ادامهی بحث به تفاوت نگاهها نسبت به خانواده اشاره کرده و سیاستگذاریهای ناظر به هرکدام را مورد بررسی قرار دادند.
سیاست خانواده در کتاب خانم کارن بوگن اشنایدر که Family Policy Matters” “ نام دارد، به سیاستهای ناظر به ارتقاء رفاه خانواده ترجمه شده است. اینکه سیاستهای خانواده در این مدل کتابها به سیاستهای رفاه خانواده معطوف میشود، دور از انتظار نیست؛ چون نوع نگاه ما به خانواده با نوع نگاه نظامهای دیگر به خانواده متفاوت است و وقتی نوع ثابت خانواده مطلوبیت نداشته باشد و روابط و هویتها در تعاملات اجتماعی و تاریخی تعیین شود، خانواده به مثابه نهاد ثابت، چندان ارزش ذاتی ندارد که بخواهند سیاستهایی را ناظر بر آن تدوین کنند. ولی ما اگر اعتقاد داشته باشیم که خود نهاد خانواده، نهاد تعین یافتهای است که برخی از چارچوبهای ثابت را دارد، سیاستهای خانواده لزوما به سیاستهای رفاهی تقلیل پیدا نمیکند و باید از سیاستهای فرهنگی نیز بحث کنیم. اگر خواستیم در سیاست رفاهی هم ورود کنیم صرفا بحث بودجه نباشد. اگر دنبال رفاه خانواده هستیم آیا راهی هست که این رفاه را وابسته به بودجه نکنیم؟ مثل اینکه اگر نقشهای جنسیتی آنگونه که باید باشد نیست چه سیاستهایی باید داشته باشیم و چه برنامههایی در ذیلش باشد؟
وابستگی رفاهی به بودجه باعث میشود که در زمان ریاضت اقتصادی سطح رفاه پایین بیاید و اقشار آسیبپذیر، آسیبپذیرتر شوند؛ اما اگر وابستگی رفاه به بودجه را کنترل کنیم میتوانیم سطح رفاه را در یک سطح پایداری برقرار کنیم. مخصوصا در کشور ما که سطح اقتصادی ناپایدار است، میتواند الگوی رفاهی برای خانوادهها باشد.
این کتاب این نکته را به ما گوشزد میکند که تصمیم بگیریم که در بین نظامات رفاهی اجتماعی کدام را انتخاب میکنیم. برای مثال آیا میخواهیم بر اساس نظام ریبرال، سطح همگانی رفاه را گسترش بدهیم؟ مثل اینکه به همه یکسان یارانه بدهیم؛ یا اینکه میخواهیم سیاست رفاهی را هدفمند و مبتنی بر استحقاق سنجی ارائه کنیم. اینها نکاتی است که باید مد نظر سیاستگذاران در تصمیمگیری باشد. البته قبل از ورود به این فضا، نظریههای ما باید در فضای آکادمیک آماده باشد که اینگونه نیست.
یک اصل در کتاب بیان شده که به تصمیم خصوصی ترجمه شده است؛ به این معنا که اصل بر این است که بهترین تصمیم گیران نزدیکترین تصمیم گیران هستند. این چیزی است که که از تجربیات کشورهای دیگر و با توجه به ویژگیهای بومی کشور خودمان، میتوان استفاده کرد؛ البته این استفاده منوط به این است که در وهلهی اول در پژوهشکدهها و جلسات تدوین سیاستها مورد فکر و بررسی دقیق قرار بگیرند.
بهنظر میرسد که شاید در کشور ما، پرداختن بیش از حد به سیاستهای صریح بهجای سیاستهای ضمنی در حوزهی خانواده، مشکل را دوچندان کرده است. برای مثال وقتی هنوز خیلی از مشکلات در حوزه تشکیل ازدواج، مشکلات فراخانوادهای باشد مانند: بیکاری، تامین حداقل معیشت، بالا بودن خط فقر و... صرف اندیشیدن به بالا بردن رقم وام ازدواج، ندیدن مشکل است نه حل آن.
خانم دکتر باقری نیز در بخش پایانی سخنان خود به اهمیت شناخت مشکل سیاستگذاری در کشور پرداختند.
در پایان سوالی که مطرح میشود این است که با توجه به جمیع شرایط در ایران، باید از کجا شروع کنیم؟ آیا مشکل در سند است؟ یعنی بهاندازهی کافی سندی که به مثابهی سیاست خانواده است نداریم؟ یا اینکه مشکل در تبدیل سند به طرح و برنامهی عملیاتی است؟ این را باید مشخص کرد. به عبارت دیگر، اولا باید نسبت به گذشته یک توصیف و نگاه انتقادی از وضعیت خودمان داشته باشیم. و ثانیا راهی که در آینده در پیش رو داریم را ترسیم کنیم. بحثهای مرتبط به بحثهای آینده پژوهی یکی از تکنیکهای سیاستگذاری است و نباید از این حوزه غفلت کرد.