در نشستی که با همکاری پژوهشکده زن و خانواده و مبنا، در آستانه 30 اردیبهشت روز ملی جمعیت با موضوع جمعیت برگزار شد، به مناسبت سالروز ابلاغ سند جمعیت توسط مقام معظم رهبری، با موضوع جمعیت جوان حجت الاسلام زیبایی نژاد با اشاره به مهم بودن موضوع جمعیت، سخنان خود را با بیان پیشینه موضوع جمعیت، آغاز کردند:
پیشینه موضوع
" سال 89 رئیس جمهور وقت شاید از اولین مسئولینی بودند که موضوع اهمیت جمعیت را مطرح کردند.و گفتند: شعار کافی بودن دو بچه، فرمول اضمحلال ملت هاست. سال 90/91 رهبر انقلاب با بیان اینکه کشور با کاهش رشد جمعیت روبرو است، وارد طرح بحث شدند و فرمودند لازم است رویکردهای کلی کشور متحول شود. بعد از آن دستگاه برنامه ریزی کشور به سمت تغییر برنامه ها و قوانین در بحث جمعیت رفته و شورای عالی انقلاب فرهنگی در اوایل دهه 90 در بحث جمعیت وارد شد و سیاست های جمعیتی را تدوین کرد. مجلس قوانین ضد جمعیتی را تعدیل و آخرین اقدامی که در دستور کار است این است که مجلس در موضوع جمعیت یک بسته نسبتا جامعی را طراحی و ابلاغ کند. شورای نگهبان با وارد کردن 51 ایراد از نوع ابهام در متن نویسی، آن را به مجلس ارجاع و مجلس برای اصلاح ایرادات شورای نگهبان، آن را در دستور کار دارد.
ایشان با اشاره به مخالفت خود با سیاست جمعیتی، متذکر شدند که ما به عنوان نهاد و پژوهشکده زن و خانواده در سال 86 ویژه نامه مجله «حوراء» را با عنوان تحولات جمعیتی طراحی و ابراز نگرانی کردیم، اما به نظر می رسد با تاکیدهایی که رهبر انقلاب و کارشناسان دارند، هنوز ابعاد مهمی از مسئله تحولات جمعیتی مورد عنایت کارشناسانه، پژوهشگران و مبلغان قرار نگرفته است.
جامعه پیر و مشکلات آن
هر بحثی که در حوزه جمعیت مطرح شده، با کلید واژه جوانی جمعیت دنبال شده است. بحث این بوده که اگر چه در دهه 90، با بودن در پنجره جمعیتی، وضعیت بد نیست ولی در آینده جمعیت پیر خواهد شد. جمعیت پیر دو اشکال اساسی دارد:
الف): یک مشکل تحلیل رفتن قدرت اقتصادی است که جمعیت کاری کشور باید با کار کردن، حق بیمه و مالیات پرداخت کند تا برای جمعیت بازنشسته استفاده شود.
ب): مشکل دیگر موضوع امنیت است زیرا جمعیت جوان کشور بر خلاف جمعیت پیر، بنیه و جسارت برای دفاع از کشور را دارد.
این دو بُعد اقتصادی و امنیتی در کلید واژه جوانی جمعیت خودش را نشان می دهد.
پژوهش در ابعاد مسئله
ایشان با بیان فراتر بودن مسئله و عدم توجه کارشناسان به ابعاد آن، گفتند کارشناسان باید با انجام پژوهش، موضوعاتی مثل نسبت تعداد اعضای خانواده با موضوع الگوهای تربیتی و موضوع امکان بروز فرزند سالاری در خانوده های پر جمعیت و کم جمعیت را بررسی کنند. چین با سیاست تک فرزندی با معضل بچه های لوس مواجه شده است.
همچنین موضوع رابطه بین میزان فرزندان یک خانوار و فرد گرایی در والدین آن ها، که در خانواده هایی با فرزندان کم، خود محوری توجه به من بیشتر دیده می شود. الگوهای تربیتی فرد گرایانه در خانواده های کم جمعیت احتمال بروز بیشتری دارد. حتی موضوع رابطه بین کاهش رشد جمعیت و تحولات اخلاقی جامعه، که حجت الاسلام زیبایی نژاد محققین را فراخوان کردند که موضوع نسبت بین تحولات جمعیتی و الگوهای تربیتی، نسبت بین تحولات جمعیتی و تحولات روانشناختی، نسبت بین تحولات جمعیتی و تحولات اخلاقی در جامعه را پیگیری کنند.
رابطه ازدواج و فرزندآوری با جامعه اخلاقی
حجت الاسلام زیبایی نژاد با اشاره به نظر محققی غربی، گفتند: از 18 تا 40 سالگی شور جنسی زن می باشد، در جامعه سنتی این زمان با فرزند زایی سپری میشود لذا انرژی مادی بدن مادر با جنین یا شیردهی تخلیه میشود که این تخلیه باعث عدم مطالبه جنسی زن می شود، از طرفی ذهن زن درگیر با فرزند است و فرصت کمتری برای پیگیری جنسی دارد و مطالبه جنسی در چنین زنی زیاد نیست. چنین جامعه ای را می توان با الگوهای اخلاقی مبتنی بر خویشتن داری جنسی اداره کرد. ولی در جامعه ای که سن ازدواج بالا رفته است یا اینکه ازدواج بدون فرزندآوری و یا تک فرزندی است، زن فرصت جوانی و مطالبه جنسی دارد که چنین جامعه ای را سخت تر میتوان دعوت به خویشتن داری جنسی کرد. در چنین جامعه ای باید انتظار بروز تحولات جنسی داشت. در کشورهای اروپایی وقتی روش های جلوگیری از بارداری در دهه 1960 شیوع پیدا کرد، با تفکیک زادآوری از رابطه جنسی، انقلاب جنسی رخ داد.
اختلاف نتیجه با اختلاف نگاه
اگر از کلید واژه پنجره جمعیتی استفاده شود، نتیجه این می شود که سیاست جمعیتی ایران در برنامه اول توسعه از سال 69 تا سال 74 خوب بوده است. ولی چون هدف رسیدن از 4/6 فرزند به ازای هر زن، به 4 فرزند تا سال 90 بوده است و در سال 74 به این عدد رسیده، باید در آن زمان سیاست جمعیتی برداشته میشد. در نتیجه با این کلید واژه، سیاست جمعیتی ما تا نیمه دهه 70 خوب ولی از آن به بعد اشتباه بوده است.
اما اگر با دید تحولات اخلاقی یا الگوهای تربیتی نگاه شود، نتیجه این می شود که سیاست جمعیتی ما از همان اول اشتباه بوده است.
لزوم فهم مشترک قبل از حل مشکل
ایشان با اشکال به رویه ای که در اولین برخورد با مسئله جمعیت به دنبال حل مشکل است گفتند اول باید به یک فهم و تحلیل مشترک در بحث جمعیت رسید، هنوز نخبگان انقلابی فهم مشترکی از تحولات جمعیتی ندارند و دارای برداشتهای متفاوتی هستند. به عنوان مثال، بیشتر افراد علت به وجود آمدن تحولات جمعیتی در کشور را اینگونه بیان می کنند که «از سال 65 با این تفکر که جمعیت ما بی وقفه در حال زیاد شدن است، بعد از متقاعد کردن علماء، نظام سلامت با فرستادن بهداشت یاران برای متقاعد کردن مردم به عدم فرزند آوری، باعث به وجود آمدن این قضیه شد» .ولی این تحلیل مبالغه آمیز و اشتباه است زیرا در این تحلیل عوامل اصلی تحولات جمعیتی دیده نشده است.
علل تحولات جمعیتی
حجت الاسلام زیبایی نژاد تحولات جمعیتی را از نیمه اول دهه 60 دانستند و چنین بیان کردند که چند سال قبل از برنامه ریزی برای کنترل جمعیت، رشد جمعیت در حال کم شدن بود که عوامل آن اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و نه سیاستهای جمعیتی بوده است. طبق مطالعات ما، به میزانی که تحصیلات مدرن زن و مرد افزایش پیدا کرده است به همان میزان تمایل آنها به فرزند آوری کم شده است، فهم و چهارچوب نظری آنها از مناسبات خانوادگی متحول والگوی «الرجال قوامون علی النساء» را نمی پذیرند.
جنگ شهرها که از سال 62 شروع شده است و مراکز صنعتی مورد حمله قرار گرفته است موج بیکاری و ابهامات اقتصادی در خانواده های ایرانی به وجود آمده و باعث تجربه جدید شده است. در بستر تحولات مدرن، فهم ریاضی مردم تقویت و بر اساس آن مردم متقاعد شده اند که در صورت نبود اشتغال، با آمدن فرزند، وضع زندگی بدتر می شود. پس در نظام تعلیم و تربیت که مردم فهم مدرن پیدا می کنند، فشار اقتصادی باعث کاهش فرزند می شود.
جامعه شناسان معتقد به رابطه و نسبت بین تحولات جمعیتی با صنعتی شدن جامعه هستند. قبل از انقلاب، 70 درصد جامعه روستایی و 30 درصد شهری است، در سال 90 این معادله عکس شده است و 71 درصد شهرنشین و 29 درصد روستایی هستند. الگوهای زیست شهری که فرهنگ مدرن است، فرزند زیاد را پس می زند.
فرهنگ فرزند آوری در سیستان
علت فرزند آوری زیاد در استان سیستان و بلوچستان به این دلیل است که فرهنگ دینی اهل سنت شبیه فرهنگ دینی ما قبل از انقلاب است که علماء نهی از الگوهای کاهش جمعیت می کردند، علمای اهل سنت هم کنترل جمعیت را دارای اشکال شرعی می دانند. زیست متدینین در سیستان، فرزندآوری است ولی اهل سنت کردستان تفکر مدرن دارند. یک مسئله دیگر این است که در سال 90 جمعیت شهری سیستان 30 درصد و جمعیت روستایی آن، 70 درصد است.
فهم پدیده قبل از راه حل
چون تحلیل ما از تحولات جمعیتی اشتباه است، در راهکارها روی آیتم هایی تاکید میشود که سهم آن آیتم ها در تاثیر بر تحولات جمعیتی کم یا ناچیز است که این تحلیل غلط، باعث هدر رفت ظرفیتهای ملی می شود، مثلا تصور می شود مشوق های فرزند آوری، باعث انقلاب در بحث جمعیت می شود. 80 درصد ظرفیت باید صرف فهم یک پدیده اجتماعی شود و در فرآیند فهم، راه حل مشخص می شود.
حل مشکل در قانون گذاری
در الگوهای اصلاح جمعیت، گاهی در مقیاس راهبردی، باید در بحث قانون گذاری مشکل را حل کرد. سیاست های شورای عالی انقلاب فرهنگی که قبلا طراحی شد و آنچه که در مجلس شورای اسلامی تدوین شد حتی با اجرای درست آن، اتفاق مهمی در بحث اصلاح جمعیت نمی افتد بلکه چه بسا مضر هم باشد (در تصویری که در تبلیغات شهری و رسانه ای داده اند ممکن است این تبلیغات بر ضد خودش منجر شود).
توصیه هایی به کنش گران و مبلغان
اقدامات قاعده مند
اولا باید اقدامات قاعده مند داشته باشند، به این معنی که شور دینی ایشان برعقلانیت غلبه نکند. فهم ازتحولات اجتماعی و شناخت بدنه اجتماعی مردم باید وجود داشته باشد. نسل جدید که در اواخردهه 60، دهه 70 به بعد متولد شده است با نسل دهه 30 ،40 و50 متفاوت است، این نسل بخش مهمی از عمر خود را در مواجه با نظامات مدرن و پست مدرن گذرانده است، انسان مدرنی که اراده تحول دارد و خودش را لحظه به لحظه بازسازی می کند و هویت سیال دارد.
«من» در فرهنگ مدرن
در فرهنگ دینی هر مفهومی با مفهوم خدا، معنا پیدا می کند ولی در فرهنگ مدرن، «من» به جای خدا قرار گرفته است که به آن فرد گرایی گفته می شود. در حدی استعلاء پیدا می کند که ادعای ربوبی میکند، ادبیاتی مثل « من حق دارم که بدانم»، « من باید انتخاب کنم» دارند. «من» در مرکز نظام معنایی انسان مدرن حتی شخص مذهبی نشسته است. پس انسان مدرن به راحتی اجازه هدایت نمی دهد.
منطق منبر و قهوه خانه
در فضای منبر، واعظ در موضع استعلاء نسبت به مردم قرار دارد که به مردم می گوید من فهمی از دین دارم که شما ندارید. در فضای مدرن، اطراف منبر خلوت شده است زیرا با نزدیک شدن به شخص، احساس نصیحت می کند و پس می زند. منطق انسان مدرن مثل منطق قهوه خانه است که دو نفر روبروی هم می نشینند و هیچ کدام بالاتر از دیگری قرار نمی گیرند، اگر شخص احساس کند قصد شما اصلاح است، کنار شما نمی نشیند. باید به بهانه گپ زدن و دوستی، گارد او را باز کرد و بعد با زبان غیرمستقیم وارد قلمرو او شد. مسئله اصلی در فضای تبلیغ این است که فعلا حرف تبلیغی نزد بلکه در گام نخست، با مردم دوست شد و بعد از اعتماد ودل دادن با آنها حرف زد. انسان جدید این چنین است، کسی که تجربه بچه در سن بلوغ دارد بهتر درک می کند زیرا در بسیاری از اوقات، نوجوان با نفس سخن مشکلی ندارد بلکه با سبک بیان مشکل دارد و معترض است که نباید مثل بچه با او سخن گفت. یک جریانی از نوجوانان در خانواده مقابل دستورات خانواده مقاومت می کنند و مدعی هستند بزرگ شده اند و نباید آنها را هدایت کرد، والدین آنها باید ابتدا با بچه ها دوست شوند و بعد از باز شدن گارد، آنها را هدایت کنند.
عدم توجه مبلغ به زبان هنر
متاسفانه بسیاری از مبلغین هنگام تبلیغ دین، مردم را فراری می دهند زیرا به روش و زبان هنر توجه ندارند. تبلیغ مستقیم در برخی موارد جواب می دهد ولی در برخی موارد جواب نمی دهد، جایی که جریان زندگی روزمره موافق شماست، می توانید نسل جدید را راهنمایی کنید، مثلا در بحث کمربند ایمنی، راننده، با تجربه و باور خود فهمیده است که کمربند ایمنی تاثیر مثبت در زندگی او دارد و اگر چه زحمت اندکی دارد ولی همراهی می کند، ولی در مورد استفاده نکردن از موبایل در رانندگی چون پاسخ موبایل لذت دارد، در مقابل نهی استفاده از موبایل، همراهی نمی کند. رهبری چند بار در مورد جمعیت اعلام موضع به جا کردند زیرا جاده را ترسیم کرده اند ولی اگر رهبری هر روز در مورد بچه دار شدن به مردم تذکر دهند، روی اعصاب مردم تاثیر می گذارد.
تجربه زیسته مردم که در بستر فهم مدرن دارند، به صورت به اصطلاح، دو دوتا چهارتا هست و هزینه زندگی و منبع تامین آن را محاسبه می کنند که از کجا باید تامین شود. در مواجه با این افراد و حمایت از فرزند آوری باید توصیه به فرزند آوری نکرد چون اعصاب آنها تحت تاثیر قرار می گیرد، برخی افراد دچار خطای در تحلیل می شوند به این صورت که با ایجاد شبکه اجتماعی با افراد صحبت می کنند و هر کدام سخن طرف مقابل را تایید می کنند و تصور می کنند خیلی موفق بوده اند، ببینید چقدر روی بدنه اجتماعی تاثیر گذاشته اید، اینجاست که به تحلیل های اشتباه در اسلوب های تبلیغی می رسیم، توصیه زیاد به بچه آوری، باعث زیاد شدن شکاف اجتماعی می شود زیرا تصور می شود حاکمان جامعه در رفاه و شکم سیری، بقیه را راهنمایی می کنند. به جای این کار باید از زبان غیر مستقیم و زبان هنر استفاده کرد، به جای توصیه به بچه دار شدن، از توصیف استفاده شود مثلا در فیلم و سریال، حمایت و... نشان داده شود که باور مردم در ذهنشان جای بگیرد.
عدم تحمیل استثناء به عنوان قاعده
نباید استثنائات به عنوان قاعده تحویل مردم داده شود. مثلا یک فردی به مردم نشان داده شود که با داشتن 8 فرزند، مدرک دکتری را اخذ می کند و نماینده مجلس هم هست، آیا می شود به همه مردم گفت این تعداد بچه بیاورند؟، تجربه اکثریت جامعه بعضی از مطالب را پس می زند، باید تجربیات نزدیکتر در گام نخست آورده شود که همانند سازی با آن، برای بدنه اجتماعی راحتتر باشد.
استفاده از مفاهیم دیگر
باید از مفاهیمی استفاده کرد که فرزند آوری نیست اما مثل احساس مسئولیت اجتماعی تاثیر دارد. زمانی که رهبری مطالبه استفاده از تولید ملی کردند، وقتی از جمعی که انقلابی هم بودند، در مورد این مطلب سئوال شد، درصد پایینی تمکین کرده بودند. این نشان می دهد که آن «من» برای زن امروز مهم است، باید بدنه اجتماعی را متقاعد کرد که مسئولیت پذیر باشد و مصلحت اجتماع را بفهمند و بر اساس فهم اجتماعی رفتارهای فردی خود را تنظیم کنند.
آینده نگری
نکته بعدی که مورد اشاره قرار گرفت، آینده نگری است. تبلیغ مؤثردر جوانان، تبلیغ به اصطلاح پپسی کولایی است، هویت انسان پست مدرن در لحظه زندگی کردن و به آینده و گذشته فکر نکردن است. مهم بودن آینده نگری را باید به آنها متذکر شد.
ایجاد تردید در فرهنگ مدرن
مساله بعدی تردید ایجاد کردن در ادبیات به اصطلاح دو دوتا چهارتا است که فرهنگ مدرن است. البته نیازی به گفتن فرهنگ مدرن نیست بلکه باید گفت دین ما منطق دیگری به نام برکت را هم مورد توجه دارد، آیه قرآن: «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مائه حبه والله یضاعف لمن یشاء». اگر خدا بخواهد از یک تخم هفتصد تخم می روید. آیه قرآن: «یمحق الله الربا و یربی الصدقات». وقتی از امام صادق (ع) پرسیدند که معنای این آیه چیست که صدقه باعث زیاد شدن مال می شود و ربا آن را کم بهره می کند در حالی که وقتی ربا داده می شود، مال به دست می آید و با صدقه پول از دست می رود، امام (ع) بچه های گوسفند و بچه های سگ را مثال زدند که با وجود اینکه تعداد بچه ای که یک سگ در یک زایمان به دنیا می آورد، چند برابر زایمان یک گوسفند است و در عین حال بیشتر گوسفندان قربانی می شوند ولی با این وجود، تعداد گوسفندان بیشتر است. در مواجه با جوانان امروز اگر این حرف را باور ندارند می توان گفت بیست مرد مجرد چهل ساله و بیست مرد متاهل چهل ساله را مقایسه کنند که کدام پولدارتر است. درآمد مرد متاهل به صورت تقریبی به مراتب بیشتر از مجرد است.
اعتماد به وعده الهی
یکی از مسائلی که باید کار شود، اعتماد به وعده الهی است. عدم اعتماد به وعده الهی باعث اتفاقات ناگوار است، مثل کوهنوردی که در حال کوهنوردی نزدیک غروب است، وقتی مقداری سقوط می کند و معلق بین زمین و آسمان می ماند در حالی که هوا تاریک است، از خداوند کمک می خواهد، ندایی به او می گوید بند طناب را پاره کند و نجات پیدا کند ولی او اعتماد نمی کند، فردا صبح عده ای می آیند و می بینند کوهنوردی در یک متری از سطح زمین از سرما یخ زده است.
موضوعات پیشنهادی
می توانید روی موضوع تنهایی که بحران آینده است کار کنید. موضوع فرزند ناصالح، کم بهرگی است و نه ضرر، اگر در تربیت فرزند سعی شود ولی فرزند ناصالح شود، شخص مستحق ثواب است. خوب تربیت کردن ثواب دارد ولی خوب تربیت شدن دست ما نیست. فرهنگ مدرن، مفهوم موفقیت را به ما دیکته می کند و این خطرناک است، در فرهنگ دینی مفهوم کمال وجود دارد یعنی باید در مسیر درست حرکت کرد، نه اینکه باید به نتیجه رسید. درست عمل کردن مهم است، نه اینکه موفقیت مهم باشد.
زبان هنر در دین
ایشان کلام خود را با بیان استفاده از زبان هنر به پایان رساندند و به آیه قرآن اشاره کردند که می فرماید خداوند ایمان را در قلبهای شما زینت داده است. کار خداوند زینت دادن ایمان است که آن را دوست داشته باشید و کفر را دوست نداشته باشید، حضرت عیسی (ع) به یارانشان می فرماید من تلاش کردم دنیا را در چشم شما به زمین بزنم، دنیا را بعد از من بالا نبرید، آخرت را در چشم شما بالا بردم، آخرت را زمین نزنید.
باید توجه شود که در تبلیغات خود چه مفاهیمی را برجسته و چه مفاهیمی را تحقیر، و این مفاهیم چه نسبتی با بحث جمعیت پیدا می کند.