به گزارش روابط عمومي دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، همايش«الهيات فمينيستي» باحضور سرکارخانم علاسوند عضوهيئت علمي دفتر مطالعات و تحقيقات زنان در دانشگاه اديان برگزار گرديد.
در اين همايش خانم پروفسور کهلمن که به همراه تعدادي از دانشجويان خود از کشور آلمان در ايران جهت گفتوگوهاي بين ادياني حضور بهم رسانيدهاند راجع به الهيات فمينيستي سخن گفته و به سوالات حاضران در اين زمينه پاسخ دادند. پس از سخنراني وي، سرکارخانم علاسوند عضو هيئت علمي دفتر مطالعات و تحقيقات زنان به بيان ديدگاههاي خود در اين مبحث پرداختند. وي ابتداً به تبيين الهيات فمينيستي در آيين يهودي و فمينسيتي پرداخته و گفتند: فمينيستهاي يهودي و مسيحي برخلاف سنتگرايان يهودي و مسيحي که با استدلال به آيات متون مقدس زن را جنس دوم و مرد را جنس برتر مطرح کرده و همچنين بر خلاف فمينيستهاي سکولار که براي سرکوب مذهب از اين آيات استفاه کردهاند، ميکوشند با استفاده از بازيهاي واژگاني تفسيري زنانه از آيات ارائه نمايند. آنها با ريشهيابي لغات و اثبات وجود ريشههاي مؤنث براي کلماتي نظير آدم (آدام از ادما به معناي زمين و خاک) و روح حيات (نشميت خئيم) و... وجود اصل مادينه براي حيات، انسان و خدا ... مطرح ميسازند.
علاوه بر اين فمينيستهاي متأله با ارائه تفسيري زنانه و امرزوين از آياتي که راجع به زنان (مانند رفقه همسر اسحاق) آمده وجود الگوهاي جديد رفتاري- فمينيستي را به کتاب مقدس و زنان مقدس نسبت ميدهند. دومين کوشش فمينيستهاي متأله ناظر به ساختار مناصب در کليسا، انتقاد به اين ساختار و ايجاد تحول در آن است؛ در واقع حاصل تلاش آنان راهيافتن زنان به ساختارهاي کليسا بوده است.
کارشناس دفتر مطالعات و تحقيقات افزود: اگر چه گروهي از فمينيستهاي متأله پس از تلاش زياد به اين نتيجه رسيدند که ايجاد تغيير در مسيحيت ممکن نيست و خدا در يهوديت و مسيحيت يک مرد است و تلاش براي تأنيث خدا هيچ مشکلي را حل نميکند، اما عدهاي نيز همچنان در پي واژگاني براي خدا هستند که بتوانند از آنها جهت اثبات مدعاي خود استفاده کنند.
امروزه الهيات فميستيک معتقد است مراجعه به متون انجيلي براي کشف علل فرودستي زنان کفايت نميکند بلکه قرنها عادات و سنتهاي تکوين يافته بايد در اين باره مطالعه شوند.
از نظر علاسوند الهيات فمينيستي و روش تفسير فمينيستي ما را درباره کتاب مقدس به تناقض ميکشاند. آنان تفسير يکدستي از آدم و خدا ارائه نميکنند و تحليل و تفسيرشان غيرمتکي بر روشهاي تفسير متن، ساختار و محدوديتهاي زبان متون و مبتني بر پيشفرضهاي فمينيستي است. در واقع تفسيري با برداشت امروزي است که بر متون و حتي قواعد زباني آن تحميل ميشود. براي مثال در حالي که در زبان عبري مانند زبان عربي مؤنث حقيقي و مجازي وجود دارد، تفسير فمينيستي بدون توجه به عدم تأنيث واقعي معنا در مؤنث مجازي، گرفتار بازي واژگاني شده است.
عضو هيئت علمي دفتر مطالعات زنان سپس به تبيين ديدگاه اسلامي درباره جنسيت بر پايه قرآن کريم پرداخت. وي مباحث خود را در سه محور جايگاه انساني و جايگاه ارزشي زن در قرآن کريم و رابطه جنسيت و ارزشها از نگاه قرآن پي گرفت. از نظر وي، اعتقاد به عدم تجسيم و تجسّد درباره خدا به عنوان يک عقيده محوري و حاکم در فکر شيعه که بوسيله نصوص قرآني تأييد ميشود، هرگونه برداشت مذکرمحور يا مؤنثمحور از خدا را انکار ميکند. از سوي ديگر، محدوديتهاي زبان عربي به طور طبيعي گاه بر تبيين کلام الهي تأثير ميگذارد، ولي قرآن کريم با بيان اصول قاطع خود معنا را بهموقع از محدوديتهاي لفظ رها ميکند. قرآن معيارهاي انسانشناختي خود را در فهم مفاهيم کلي حيات، فهم عمل اخلاقي، گزينش و انجام آن و ارتباط شهودي با جهان و خدا را بين مرد و زن مشترک ميداند. نقطه سعادت و خير برين را براي مرد و زن مشترک و آنها را به طور يکسان ارزشمند دانسته و با استفاده از صيغههاي مذکر و مؤنث به طور همزمان زنان و مردان را براي رسيدن به مغفرت، حيات طيبه و سعادت ... برابر ميداند. ارزشهاي انساني نيز در حوزة اخلاق و حقوق در اکثر موارد ميان زن و مرد مشترک و در موارد خاصي با توجه به تفاوتهاي طبيعي ميان آن دو و اولويتهاي خانوادگي متفاوت هستند.