به گزارش روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده، کرسی ترویجی «نقد کتاب صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» روز یکشنبه ۱٠ بهمن ماه سال ۱۴٠٠ با همراهی جمعی از اساتید، پژهشگران، طلاب ودانشجویان به صورت حضوری و برخط در قم برگزار شد.
دکتر محمد پزشکی دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نویسنده کتاب صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام، در ابتدای این نشست گفت: در زمان نگارش کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» تحقیقاتی در خصوص اساس طبقهبندی موارد مختلف در جهان عرب بررسی شد و نتایج متعددی به دست آمد که در حوزه زنان اغلب بحث حقوق بشر، برخورد تمدنها و دیدگاههای چپ از جمله دیدگاه مارکسیستی مورد توجه نویسندگان عرب قرار داشت.
وی معیار اصلی در تنظیم کتاب صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام را «معاصرت» دانست و گفت: معاصرت یک جنبه زمانی و یک جنبه دیدگاهی دارد که جنبه دیدگاهی آن در نگارش این کتاب مورد توجه قرار گرفت.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» ادامه داد: در تعریف "معاصرت" به معنای دیدگاه، آنچه دارای اهمیت است نحوه وجود ما در شرایط کنونی است؛ بر این اساس میتوان دیدگاهها را به سه دسته سنتی، متجدد و پسا تجدد تقسیم کرد.
پزشکی اذعان کرد: در اندیشه معاصر، «هویت» شاه کلید بحث است و رویارویی نخبگان سیاسی با گروههای فکری و مذهبی از ویژگیهای این دوره است در حالیکه قبل از آن همسویی وجود داشت.
وی با بیان اینکه از سال 1980 به بعد در حوزه اندیشه معاصر تحولاتی حاصل شد که همگی به نوعی به انقلاب ایران بر میگردند افزود: این اعتقاد وجود دارد که انقلاب 1980 ایران بر حوزه مطالعات عربی و به ویژه مطالعات زنان تاثیر مهمی گذاشته است.
*دستیابی به پنج دیدگاه مختلف بر اساس تقسیمبندی بر پایه نوع تعامل با غرب
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: یکی از آخرین جریانهای مسلط بر حوزه اندیشه سیاسی ایران که بعد از جنگ شروع شد، جریانی است که یکی از سخنگویان آن به طور دقیق و ساده مطرح میکند که خواهان داشتن دموکراسی و ولایت فقیه همراه با هم هستند.
پزشکی با بیان اینکه هر هشت سردمدار این جریان مورد اشاره، بعد از ۱٠ سال فعالیت یا به سمت مدرنیته یا به سمت اسلام سنتی کشیده شدند اضافه کرد: این یکی از معضلات موجود است و نشان میدهد نظریه انحطاط شناسی که بر مبنای «چرایی عقب ماندگی» شکلگرفته ناقص است، چرا که اگر کامل بود کار به اینجا نمیرسید.
وی مطرح کرد: پاسخهای متعددی به این سوال که «چرا عقب ماندیم» داده شده است ولی اتفاقهای اخیر نشان میدهد که این پاسخها ریشههای عمیق زبان شناختی دارند.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» عنوان کرد: پنج دیدگاه مختلف بر اساس تقسیمبندی بر پایه نوع تعامل با غرب حاصل شده که در این کتاب مطرح شده است ولی همچنان کمبود دو دیدگاه دیگر در این کتاب حس میشود.
پزشکی با بیان اینکه نخستین دیدگاه «سنتی» است تشریح کرد: دوگانگی کامل بین قوای ظاهری و باطنی زن و مرد، نیاز روحی زنان به اتکا به مردان، ساخته شدن وجود زنان متناسب با دو نقش اصلی بارداری و بچه داری، سرپرستی زنان توسط مردان، حق تنبیه محدود زنان توسط مردان، مطلوب نبودن ورود زنان به حوزه سیاست، مضر بودن حضور زنان در عرصههای صنعتی و فعالیتهای اجتماعی و مخالفت با دستاوردهای علوم تجربی در مورد زنان از جمله محورهای دیدگاه سنتی است.
وی ادامه داد: دیدگاه دوم «نو سلفی» است که متعلق به آن دسته از متفکران اهل سنت است که هوادار اجتهاد هستند.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» تصریح کرد: پنج شاخصه دیدگاه دوم شامل اذعان داشتن به قدرت جنسی مخرب زن و ضرورت کنترل آن، یافتن الگوی صحیح و اصیل زن مسلمان جدا از بدعتها و سنتهای جاهلی قرن بیستم، دعوت زنان جهان اسلام به حفظ وحدت اسلامی و دوری جستن از جنبشهای مختلف زنان در دنیا، توجه به نقش عقل در مسئله زنان و اعتقاد به گشایش باب اجتهاد در مسئله زنان میشود.
پزشکی بیان کرد: دیدگاه «تجددگرا» نیز بر نفی خانهنشینی زن، برشمردن تفسیر نادرست تعالیم دینی و تداوم حکومتهای استبدادی به عنوان عامل عقبماندگی زن مسلمان، تأکید بر لزوم حجاب بانوان، مجاز دانستن حدی از اختلاط زن و مرد در جامعه و نفی چند همسری و مطلق بودن مسئله طلاق استوار است.
وی افزود: تاکید بر لزوم امر تعلیم و تربیت زنان در راستای دخالت آنان در امور و علوم تجاری، علمی و فنی و همچنین تمرکز بر حقوق زنان و رهایی آنان از قید محدودیتهای اجتماعی نادرست از دیگر مواردی است که دیدگاه «تجددگرا» قائل به آن است.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» اضافه کرد: چهارمین دیدگاه «معرفت شناسی» است که ۶ شاخصه اصلی آن شامل پالایش اسلام از مسؤولیت انحطاط و عقبماندگی زنان، اعتقاد به امکان استخراج الگوهای فرهنگی متنوع برای زنان، نیازمند دانستن عقل به علوم و مبانی تمدن جدید برای فهم دین در دوره معاصر، قرار دادن علوم دینی در زمره دانشهای بشری، تمایز قائل شدن بین عناصر ثابت و متغیر دین و ضرورت فهم هدف دین به منظور دسترسی به اصول ثابت و متغیر دین در امر مطالعات زنان میشود.
حجت الاسلاموالمسلمین امیر میلانی عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده نیز در ادامه این برنامه با اشاره به ویژگیهای مثبت کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» اظهار کرد: این کتاب بر پایه مطالعه کتابهای فراوان ارائه شده است بر همین اساس عمده جریانهای جهان اسلام به ویژه جریانها و نویسندگان عرب مورد توجه قرار گرفتهاند.
وی بیان کرد: این کتاب دیدگاههای کلی جریانهای زنده جهان اسلام در حوزه مطالعات زنان را تشریح میکند، از این رو شاید نخستین کتابی است که در خصوص این موضوع در ادبیات فارسی تألیف شده است.
*بیتوجهی کتاب به تجربهها و تحولهای اندیشه اسلامی ایران
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: یکی از نقصهای مهم کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» توجه نکردن به تجربههای متفاوت در مطالعات اسلامی زنان در جهان اسلام است؛ یعنی تجربههای متفاوتی که هر یک از کشورهای جهان اسلامی در فرایند ورود به مباحث نوبنیاد داشتند نادیده گرفته شده است.
حجت الاسلام میلانی اذعان کرد: عدم توجه به تجربهها و تحولهای اندیشه اسلامی در ایران و معرفی کردن مصر به عنوان خاستگاه الگویی تحول در حوزه جنسیت سبب شده است که نتوان به بسیاری از تحولات اندیشه شیعی نزدیک شد.
وی بیان کرد: این کتاب با اشاره به بازخیزی اسلامی دوره معاصر شروع میشود در حالیکه مطالعات تاریخی نشان میدهد این بازخیزی به هیچ وجه اسلامی نبوده است؛ یعنی بنیانگذارانش به ویژه در ایران عناصر وارداتی بوده و دغدغه اسلامی نداشتهاند بر این اساس نمیتوان آن را بازخیزی اسلامی دانست.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اضافه کرد: بر اساس تقسیمبندی کتاب، مرحله نخست اسلامی «نوگرا» نامیده میشود و سپس نویسنده بنا به دلایلی تصمیم گرفته است که وارد جزییات این بحث نشود.
حجت الاسلام میلانی تشریح کرد: درست نیست که گفته شود مرحله ابتدایی دوره صد و پنجاه سال خیزش اسلامی، در حوزه اندیشه جنسیت مرحله اسلامی نوگرا است، چرا که در این دوره اندیشه اسلامی به شدت فریز شده است و با تحول در اندیشه قدمایی مقابله میشود.
وی ادامه داد: در آن دوره هیچگونه تغییر و تحول به رسمیت شناخته نمیشده، اعتقاد بر این بوده است که نظم قدیمی حوزه جنسیت همچنان باید حفظ شود و تغییر در نظم آن حوزه جنسیت را با حوزه آسیبهای تمدنی، اجتماعی و فردی ارتباط میدهد و اگر این نظم بشکند آسیبهای تمدنی جدی ایجاد خواهد شد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده عنوان کرد: در این کتاب رشید رضا به عنوان نویسنده جریان اسلامی نوگرا محسوب شده است در حالیکه او خود را در کتابی دیگر نوسلفی معرفی کرده است.
حجت الاسلام میلانی افزود: اشاره به دیدگاههای ابوحامد غزالی در بیان سرشت فطری زن در نگاه جریان نوسلفی و همچنین ارجاع به سخنان عبدالرحمن کواکبی در بحث سرشت زن از نگاه نوسلفیها در حالیکه وی نوسلفی نیست از دیگر نقدهایی است که به این کتاب وارد است.
وی بیان کرد: مهمترین ویژگیهای جریان نوگرای اسلامی در این کتاب، عقلگرایی عبده و پیروان عبده، توجه به فطرت و توجه به حقوق طبیعی عنوان شده است ولی هیچ یک از این سه مورد اختصاص به جریان نوگرایی اسلامی ندارد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: در بحث نقد جنبشهای رهایی زنان، نویسنده خیلی خوب نگاه سلبی جریان نوسلفی نسبت به این مسئله را توضیح داده است که چنین چیزی امتیاز جریان نوسلفی است چون نشان میدهد آنان فهمیدهاند رفتن به دنبال اجتهادهای تسهیلگر در فقه در حقیقت بازی در میدان حریف و رویکردی انفعالی نسبت به مفاهیم نوبنیاد غربی است.
حجت الاسلام میلانی اذعان کرد: در این کتاب گفته شده است دوره مرحله دوم از سال 1950 شروع میشود و در سال 1975 تمام میشود و مرحله دوم سه بخش نوسلفی، اجتهادگرا و تجددگرا را شامل میشود که در رویکرد اجتهادگراها به مجموعه افرادی اشاره شده است در حالیکه در آن دوره نیستند.
وی تشریح کرد: به عنوان مثال سید فضلالله به عنوان یکی از نمایندگان جریان اجتهادگرا معرفی شده است در حالیکه در پایان دوره دوم که نویسنده انتهای آن را 1975 میداند او تقریبا 20 ساله بوده است و اوج اندیشه ورزیاش در حوزه زنان از سال 1995 یا 2000 است، پس وی باید مربوط به دوره سوم شود.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به سومین بخش از مرحله دوم این کتاب که به تجددگراها پرداخته شده است گفت: در این بخش آقای سروش مورد ارزیابی قرار گرفته در حالیکه سبک کاری او معرفت شناسانه است؛ همچنین از نظر بازه زمانی در دوره 1950 تا 1975 گنجانده شده ولی مربوط به این بازه نیست.
حجت الاسلام میلانی مطرح کرد: عدم نگاه تکینگی به تحولات معرفتی در جهان اسلام در این کتاب سبب شده است نگاه فرایندی و جریان شناسانه نسبت به این تحولات وجود نداشته باشد.
وی افزود: در خصوص مسئله بازنگری و گسست از سنت در مسیر تحول اندیشه اسلامی هیچ تحلیل و نگاه جریان شناسانه تحلیلی و تبیینی در کتاب ارائه نشده است که این مورد نیز از دیگر نقدهای وارد به آن محسوب میشود.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اضافه کرد: به باور بنده تحول در عرصه اندیشه دینی در حوزه جنسیت در ایران معاصر هیچ ربطی به تحولات مصر ندارد بر خلاف شهرت فراوانی که این حرف دارد.
حجت الاسلام میلانی عنوان کرد: رفتن به دنبال قالبهای ابتدایی اندیشهپژوهی مبتنی بر کلیشهها مخاطب را به تاریخ عینی از اندیشهها رهنمون نخواهد کرد و در این چارجوب گاهی کتاب به دلیل کمبود نظریه به بخشی از نویسندگان و متنهایشان میپردازد و ممکن است فصل بعدی هیچ ارتباطی با فصل قبلی نداشته باشد.
وی با بیان اینکه در قالببندی باید ویژگی مهم آن مسئلهای که متمایزکننده جریان الف از ب است ذکر شود افزود: اگر در ارائه مفاهیم و قالبها از مواردی استفاده شود که تمایزساز نیستند و هم جریان الف این موارد را دارد و هم جریان ب، پس نتوانستیم قالبی را ارائه دهیم که الف را از ب جدا کند.
*زمانبندیها بر اساس دوره شدت فعالیت صورت گرفته است
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» در خصوص ایرادهای مطرح شده به این کتاب گفت: نقدهایی که در مورد تقسیمبندی کتاب عنوان شد وارد است؛ در حقیقت طبقهبندی و سادهسازی جریانهای فکری مسلمانان خیلی سخت است.
پزشکی بیان کرد: پیرامون زمانبندیهای ذکر شده در کتاب به عنوان مثال وقتی گفته میشود از سال 1970 یعنی در این دوره به شدت فعال هستند و چیز بعدی بوجود نیامده است.
وی تصریح کرد: یکی دیگر از عمده مشکلات این کتاب نپرداختن به داعش است؛ در بحث داعش، یوسف قرضاوی که نوسلفی است به شدت به سمت سنتی شدن گام برمیدارد و تمام چارچوبهای فکری را بهم میریزد.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» عنوان کرد: زمانی که اندیشه یک نفر به صورت بنیادین عوض میشود یا یک نفر را نمیتوان در یکی از دستهبندیها قرار داد نیاز به بررسی جامعه شناسی نظریهپردازی است.
پزشکی یک مسئله مرسوم در حوزه اندیشه را این دانست که گاهی اوقات اندیشهها از افرادی سرچشمه میگیرند که درست ضد خودشان هستند و افزود: مثل نیچه که گرچه به شدت ضد زن است ولی یکی از منابع فمینیزم غربی تندروها محسوب میشود.
وی اذعان کرد: وقتی تاریخی برای اندیشه معاصر عنوان میشود منظور این است که در این تاریخ در اوج خودش قرار دارد وگرنه همین الان نیز اندیشههای هویتگرا و معرفت شناسانه وجود دارد.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» مطرح کرد: دلیل قرار نگرفتن سروش در گروه معرفتشناسان هم این بوده است که سروش در حوزه مطالعات زنان خیلی کم کار کرده و متعلق به حوزه اندیشه قارهای نیست بلکه متعلق به حوزه اندیشه تحلیلی است.
پزشکی با بیان اینکه در آیین نگارش استراتژیهای مختلفی برای چینش محتوا بیان میشود و یکی از این استراتژیها طبقه بندی است که در این کتاب به کار رفته است گفت: بنابراین انجام مواردی که دکتر میلانی متذکر شد خوب است ولی در این کتاب جای نمیگیرد چون بر اساس استراتژی متفاوتی تالیف شده و هدف طبقه بندی موارد بوده است.
وی با اشاره به طبقهبندی محتوا در این کتاب عنوان کرد: به عنوان مثال نوسلفیگرا و اجتهادگرا در قالببندی یکی هستند و تفاوتهایشان در آبشخور اندیشهشان و نتایجی است که از آن میگیرند. این دو مورد به لحاظ منطق طبقهبندی و قالب یکی هستند ولی به لحاظ محتوا فرق میکنند.
نویسنده کتاب «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» بیان کرد: در مجموع این مسئله مورد پذیرش است که تا زمانی که از درون و مفردات فرهنگ خود قالب تهیه نشود، این مشکلات در زمینه قالببندی وجود خواهد داشت.