در نشست تحلیل تازههای نشر حوزه زن و خانوده طی دو سال اخیر مطرح شد؛
سه پسزمینه برجسته منشورات حوزه مطالعات زنان در سال 1400 و 1401، پرداختن به مباحث فلسفی، تاریخ اجتماعی و نیز متون کلاسیک فمنیستی است
در نشست علمی «تحلیل تازههای نشر در حوزه زن و خانواده در دو سال 1400 و 1401» که در پژوهشکده زن و خانواده قم برگزار شد محورهای متعددی از جمله «علت پیوستن زنان غربی و شرقی به داعش»، «بررسی مسائل زنان در عصر قاجار»، «تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی»، « ظاهر شدن بازگشت تفکر مارکسیست خالص در ایران طی ناآرامیهای اخیر»، «درگیری حوزه مطالعات زنان با مباحث فلسفی در آینده» و ... در قالب تحلیل کتابهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده نشست علمی «تحلیل تازههای نشر در حوزه زن و خانواده در دو سال 1400 و 1401» صبح چهارشنبه 23 آذر ماه سال جاری همزمان با هفته پژوهش در سالن جلسات این پژوهشکده به صورت برخط و حضوری در قم برگزار شد.
معرفی و تحلیل کتاب «مهمانسرای بیوههای جوان در میان زنهای داعشی»
حجتالاسلام امیرمهاجر میلانی عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ابتدای این نشست در تحلیل کتاب «مهمانسرای بیوههای جوان در میان زنهای داعشی» عنوان کرد: این کتاب در سال 2019 به زبان انگلیسی به چاپ رسید و در سال 1400 در ایران ترجمه شد و نشر تاریخ ایران آن را منتشر کرد. آزاده معاونی نویسنده این کتاب است که تحصیلات علوم سیاسی دارد و با بسیاری از روزنامههای معتبر بینالمللی همکاری میکند.
وی تشریح کرد: کتاب «مهمانسرای بیوههای جوان در میان زنهای داعشی» شامل مصاحبه با زنان داعشی در بندِ نیروهای آمریکایی یا نیروهای کرد در سوریه است و نویسنده این اطمینان را داده که همه اشخاصی که در کتاب نام برده شده واقعی هستند و متن مصاحبهها با رویکردهای علمی نگارش شده است.
*اندیشمندان در پی یافتن علت پیوستن زنان غربی به داعش
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: دلیل اینکه چرا حجم انبوهی از زنان تربیتیافته در بستر فرهنگ غربی در سراسر جهان که نظام سیاسیشان سکولار بوده و سالها زیر آموزشهای ضددینی قرار گرفتهاند جذب داعش شدند و به آنان پیوستند به تازگی شدت مورد توجه اندیشمندان غربی و عربی واقع شده است.
حجتالاسلام میلانی اذعان کرد: کتابهای متعددی در خصوص بررسی علت این مسئله در حال نگارش و ترجمه است. گرچه این مسئله جامعه ایران نیست ولی وقتی فرایند آن از جهتهای متعدد مورد بررسی قرار گیرد بصیرتهای تحلیلی به بخشی از جامعه ایرانی ارائه میدهد.
وی بیان کرد: نویسنده با بسیاری از زنان داعشی مصاحبه انجام داده ولی تنها 13 مورد آن را منعکس ساخته است. سبک نوشتاری این کتاب بسیار زیبا، جذاب و در نوع خود بینظیر است. میتوان گفت جذابیت این کتاب همانند فیلم است و مخاطب را تا آخرین فصل کتاب با خود همراه میکند.
*اداره وحشیانه کمپهای زنان داعشی
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: در زمان انتشار این کتاب در ایران یعنی سال 2020 از 13 هزار و 500 زن از ملیتهای مختلف در کمپهای آمریکایی و کردی نگهداری میشود. نویسنده عنوان کرده 17 درصد از مجموع جمعیتی که از کشورهای اروپایی به داعش پیوستند شامل زنان میشود.
حجتالاسلام میلانی تصریح کرد: در این کتاب آمده است که حجم انبوهی از زنان داعشی آفریقایی و آسیایی و همچنین از کشورهای قزاقستان و تاجیکستان بودهاند.
نویسنده در این کتاب توضیح میدهد کمپهایی که زنان داعشی در آن نگهداری میشوند بسیار بزرگ است و به صورت وحشیانه اداره میشوند. بسیار خطرناک است که زنانی که هنوز پایبند به آرمانهای داعشی هستند و زنانی که توبه کردهاند مورد آزار قرار میگیرند و ضمن تشکیل دادگاههای صحرایی آنان را میکشند.
*سلب امتیاز شهروندی زنان داعشی در غرب
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: نویسنده این کتاب در ادامه توضیح میدهد غرب نپذیرفته است که این زنان به کشورهای خود بازگردند. بریتانیا و فرانسه اعلام کردهاند امتیاز شهروندی این زنان را باید سلب کرد و آنان را به زنان بیوطن تبدیل کرد تا دیگر نتوانند در فرایند قانونی به حقوق خود برسند.
حجتالاسلام میلانی تشریح کرد: در این کتاب آمده است که از نگاه کشورهای اروپایی زنان داعشی طرد شدهاند و ارزش زندگی در اروپا را ندارند؛ اراده حکومتها هم این است که خود را درگیر مسئلهای که برای مردمشان اهمیت چندانی ندارد نسازند، بر این اساس درگیری سیاسی در این زمینه در کشورهای اروپایی نیست که بخواهند این زنان را دوباره به کشورهای خود برگردانند.
*داعش در جذب زنان ایرانی موفق نشد
وی ادامه داد: وضع زنان عراقی داعشی در این کتاب بسیار اسفناک توصیف شده است و به اختصار به زنان ایرانی میپردازد و میگوید داعش در جذب زنان ایرانی موفق نشد و فقط یک زن ایرانی 20 ساله به اسم مستعار «نهال» در یک فرایند ناخواسته جذب داعش شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: نویسنده ابتدا یک تحلیل تاریخی از شکلگیری جریانهای سلفی نوبنیادگرا در جهان اسلام ارائه میدهد و علت آن را بیان میکند. توضیح داده نشده است که دستگاه تحلیل این کتاب بر چه اساسی است و ابتدا ساختار فراملی ارائه شده و عنوان شده که باید به موقعیت از منظر فراملی نگاه شود چون اتفاقات متعددی که در جهان رخ میدهد در ساختار چنین جنبشهایی مهم است.
حجتالاسلام میلانی ادامه داد: نویسنده معتقد است که علاوه بر نگاه فراملیتی، مناسبات ملی و محلی نیز باید در تحلیلها مورد توجه قرار گیرد و علاوه بر اینها تحلیل روانشناختی نیز از زنهایی که جذب داعش شدهاند صورت گیرد.
وی اذعان کرد: تحلیل کلی کتاب بیان میکند که شکلگیری این جریانها و جذبهایی که در قالب آن صورت گرفته چیزی بیش از یک مقاومت منفعلانه و مذبوحانه نیست. وقتی این افراد هویت خود را در خطر دیدند و هرگونه اجازه کنشورزی در هویت دینی و اسلامی را غرب و تجدد از اینها سلب کرده است طبیعی است که نوعی جریانها برای «بازگشت به خود و گذشته» شکل گیرد.
*اسلامزدایی مستبدانه جوامع شرقی یکی از عوامل پیدایش جریانهای نوبنیادگرا است
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: شکلگیری جریانهای نوبنیادگرا در این کتاب معلول استبداد جوامع شرقی دانسته شده است، یعنی گفته شده اگر نظام حکمرانی در جوامع شرقی سخت و سفت فرایند اسلامزدایی و مدرنیزاسیون را اجرا نمیکرد و فرصتها و زمینههایی برای کنشورزی دینداران فراهم میشد جریانهای نوبنیادگرا شکل نمیگرفت.
حجتالاسلام میلانی با بیان اینکه نویسنده فهم روانتری از اینکه مقاومت میتواند فعالانه باشد ارائه نمیدهد افزود: چون نویسنده در خط تجدد تحلیل میکند طبیعی است که مقاومت از منظر تجدد روایت شود.
وی تشریح کرد: نویسنده این کتاب ضمن همدلی با زنان داعشی میگوید نباید آنان را به عنوان انسانهای شیطانی برشمرد چرا که در این صورت نمیتوان تحلیل واقعبینانه نسبت به این پدیده داشت؛ بهتر است آنان را مغلوب رشته ساختارهای اجتماعی و روانشناختی دانست که در شرایطی قرار گرفتند که به سمت پیوستن به جریانهای نوبنیادگرا کشانده شدهاند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اضافه کرد: نویسنده در صدد تحلیل این مسئله است که زنانی که در بطن تجددگرایی غربی رشد یافتهاند چه زیبایی در خشونتهای داعش میبینند و چه بعدی از ابعاد روانشناختیشان ارضا میشود که میخواهند از محل زندگیشان دور شوند و خود را به آرمانشهرشان در رقه و سوریه برسانند.
حجتالاسلام میلانی ادامه داد: در بخشی از تحلیلهای این کتاب به ماهیت امپریالیسمی غرب اشاره شده که سبب شد همه جنبشها، حتی جنبشهای سکولار جوامع اسلامی به شکست منجر شود. در ادامه نهضت ملی نفت ایران، نهضت ملی مصر و ... را مثال میزند و میگوید غرب هر جا که جنبشی ملی در حال رخ دادن بوده است آن را سرکوب کرده و عقدهای ملی را در دل جوامع شرقی ایجاد کرده است.
وی افزود: در ادامه تحلیلها عنوان شده که غرب فقط نسبت به جنبشهای سکولار چپ حساس نبوده و حتی با جنبشهای سکولار راست هم وقتی بعد ملیتی پیدا میکرده مشکل داشتهاند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: از نگاه نویسنده پس از شکست جنبشهای سکولار، وقتی انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک روحانی که در دفاع از انگیزههای دینی و ملی پررنگ ظاهر شده است به پیروزی رسید این مسئله برای جهان اسلام بسیار معنا دار میشود. سپس به حمایت آمریکا از طالبان و جنگجویان خارجی که با شوروی سابق میجنگیدند اشاره میکند.
*راهی که زنان داعشی تا انتها رفتند
حجتالاسلام میلانی مطرح کرد: تاریخچه زن در جریانهای سلفی نیز در این کتاب توضیح داده شده است که ابتدا ایمنالظواهری میگفت در جریانهای تکفیری مثل القاعده جایی برای حضور فعال زنان نیست ولی در سال 2010 اتفاقی میافتد که زنان به صورت گسترده اجازه مشارکت در جریانهای سلفی مییابند. علت اینکه چرا به زنان اجازه فعالیت در جریانهای سلفی داده شد در ادامه کتاب توضیح داده شده است.
وی عنوان کرد: مصاحبه با زنان داعشی در این کتاب در قالب داستان بیان شده، در یکی از این داستانها اتفاقاتی که برای نورا دختر تونسی افتاده تشریح میشود که وی چگونه در ابتدا از طریق یوتیوب جذب جریان سلفی میشود، سپس از جامعه طرد میشود و پس از ازدواج با یک سلفی و مشارکت در جنبش تونس به داعش میپیوندد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده بیان میکند: در بخش آخر این کتاب عنوان شده که در حقیقت همه زنان داعشی تا انتهای مسیر را رفتهاند و مشاهده کردهاند که در انتها چیزی جز سراب وجود ندارد.
حجتالاسلام میلانی عنوان کرد: تحلیلهای نویسنده گاهی از عمق لازم برخودار نیست و اطلاعاتش نسبت به جریانهای سلفی خیلی پایین است؛ کسی که اندک اطلاعاتی نسبت به جریانهای سلفی داشته باشد میداند که جریانهای سلفی وابسته به جریانهای حنفی نیستند بلکه وابسته به جریانهای حنبلیاند و عربستان اصلا حنفی نیست و مذهب فکری حنبلی دارند. چنین اشتباهات بزرگی در کتاب دیده میشود ولی در مجموع ارزش خواندن دارد.
معرفی و تحلیل کتاب "زن در ایران نو"
*بررسی مسائل زنان عصر قاجار در روزنامه ایران نو
دکتر سمیه حاجیاسماعیلی عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده نیز در ادامه این نشست پیرامون کتاب «زن در ایران نو» عنوان کرد: این کتاب شامل واکاوی مسائل زنان در روزنامه ایران نو است که توسط علی باغدار دلگشا نوشته شده است، وی استاد درس مطبوعات و احزاب سیاسی دوران قاجار در دانشگاه فردوسی است.
وی ادامه داد: زمان قاجار شروع مواجهه و آشنایی ایرانیان با جهان غرب بوده است و این مسئله نقش محوری در ایجاد تغییراتی که در آن مقطع در ایران رقم خورده داشته است، از شکلگیری اندیشه مشروطهخواهی تا تلاش ایرانیان برای تغییرات اجتماعی در قالب حقوق مدنی و تساوی همه افراد ملت با هم.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: مطبوعات فارسیزبان برونمرزی مثل روزنامه قانون، اختر، حبلالمتین و ... در زمان قاجار به نقد ساختار سیاسی در ایران میپرداختند و نقش محوری در راستای آگاهی ایرانیان از تحولات سیاسی کشورهای اروپایی داشتند.
حاجیاسماعیلی افزود: روزنامههای برونمرزی همچنین گزارشهایی از اقدامات زنان کشورهای عثمانی، مصر، انگلیس، ژاپن و فرانسه ارائه میدادند و درباره قوانینی که مربوط به زنان بود مانند حق آموزش و حق رأی نیز توضیح میدادند.
وی تشریح کرد: به موزات نشریاتی که در خارج از کشور منتشر میشد نشریههای داخلی نیز به طرح دیدگاههای مشابه دیدگاههای جراید برونمرزی میپرداختند و بحث مسائل زنان برای نخستین بار در این جراید مطرح شد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در خصوص علت انتخاب روزنامه ایران توسط نویسنده برای نگارش این کتاب گفت: علل مختلفی برای این انتخاب وجود داشته است از جمله اینکه دارای ساختاری متفاوت بوده، برخلاف بسیاری از جراید آن زمان که به صورت ماهانه یا هفتگی چاپ میشدند این نشریه روزنامه منتشر میشده است، رویکردی انتقادی برای رسیدن به ایرانی جدید داشته، خطی دموکراتیک داشته و تمام اقشار را پوشش میداده و از حقوق اقلیتها دفاع میکرده و اندیشههای سوسیالیستی را ترویج میداده است.
حاجیاسماعیلی تصریح کرد: نکتهای که نویسنده بر آن تأکید دارد بحث مسئلهمحوری است؛ مسئله تفاوت وضعیت موجود با وضعیت مطلوب. رویکرد کتاب، معرفی مسائل حاضر ایران و کشف حل مسئله است و روزنامه ایران نسبت به مسائل و حقوق زنان دغدغه داشته است به همین خاطر انتخاب شده است.
وی مطرح کرد: نویسنده با روش اسنادی به صورت تمام شماری از روزنامه ایران نو برای نوشتن کتاب خود بهره گرفته است یعنی 475 شماره این روزنامه را بررسی کرده تا به پاسخ سؤوال برسد؛ سؤال این است که زنان اگر خودشان نویسنده باشند به طرح چه مسائل و دغدغههایی میپردازند و آنجا که مردان درباره زنان مینویسند به کدام مسائل زنان اشاره میکنند.
*تقسیمبندی مطالبات زنان عصر قاجار در سه محور آموزشی، فرهنگی- حقوقی و اقتصادی
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: روزنامه ایران نو از دید نویسنده کتاب به سه بخش تقسیم شده است، یک بخش مکتوبات حقوق طلبانه زنان بوده که نویسندگان آن زنان تحصیلکرده طبقه اشراف یا طبقه متوسط شهری بودهاند و در این قسمت به مطالبات اجتماعی میپرداختهاند که این مطالبات نیز سه بخش داشته است آموزشی، حقوقی- فرهنگی و اقتصادی.
حاجیاسماعیلی مطرح کرد: در مطالبات آموزشی زنان به این میپرداختند که تحصیل زنان مهمترین عامل توسعه کشورهای آسیایی است و عمدتا با زنان ژاپن و عثمانی قیاس میکردند. حق تحصیل را مطالبه میکردند و تأکید بر تحصیل دختران با در نظر گرفتن نقش مادری زنان بوده است.
وی تشریح کرد: در بخش حقوقی- فرهنگی انتقاداتی نسبت به مسائل مختلف مانند تعدد زوجات، نظام پدرسالار و رفتار برخی مردان ایرانی با زنان خود مطرح میشده و همچنین بر قدرت خودباوری و اختیار زنان تأکید میشده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: برخی از انتقادات متوجه اعتقادات خرافی زنان بوده است چرا که برخی زنان در آن زمان بر این باور بودند که خداوند زنان را بدبخت خلق کرده ولی زنان نویسنده عامل انقیاد را خود زنان معرفی میکردند.
حاجی اسماعیلی اضافه کرد: مطالبات اقتصادی زنان در آن زمان کمتر دارای شاخص فردیت بوده چون استقلال اقتصادی نداشتند و محدودیتهای کاری وجود داشته، اغلب مطالبات اقتصادی آنان حول جمعآوری کمک برای بانک ملی به منظور جلوگیری از استقراض از دولتهای خارجی بوده است.
وی اضافه کرد: زنان در هیچ یک از مکتوبات مطالبه سیاسی نداشتهاند و درمورد حق رأی چیزی را مطرح نکردهاند.
*تأسیس نخستین مدارس دخترانه در ایران در پوشش اسلامی ولی به کام فمنیست
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه سخنرانی در مدارس دخترانه از دیگر بخشهای این روزنامه بوده است افزود: در این قسمت نوشتههای شبه گزارشی جای میگرفته که صحنه رخداد آن مدرسه بوده و نویسنده آن مدیران مدارس دخترانه بودهاند. این روشی ابتکاری برای اطلاعرسانی بین زنان بوده است که پس از تأسیس چند مدرسه در تهران مورد استفاده قرار گرفت.
حاجیاسماعیلی مطرح کرد: با توجه به اینکه باور عرفی جامعه در آن زمان نگاه منفی به تحصیل زنان داشته و آموزش دختران مغایر با مبانی شرعی معرفی میشد، زنان در خطابههای مدارس از پردازشهای دینی از جمله آیات قرآن و احادیث در مطالبات خود استفاده میکردند.
وی ادامه داد: پردازش دینی به مطالبات حول آموزش و تحصیل زنان پوششی بوده است برای ورود زنان به مدارس و آموزش مبانی فمنیستی به آنان چرا که دروسی که به آنان تدریس میشده بر خلاف مسائل اسلامی است که از آن دم میزدند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده عنوان کرد: مدارس فقط محل تحصیل زنان نبوده بلکه مکانی برای گردهمایی و هماندیشی، سخنرانی و طرح مسائل مختلف زنان بوده است. در ادامه انتقادهایی نیز به دلیل تداوم نداشتن تأسیس مدارس دخترانه و وجود نداشتن شاخص ارتقا کیفی در این مدارس به دولت وارد شد.
حاجی اسماعیلی تصریح کرد: لزوم استخدام معلمان زن برای مدارس دخترانه و افزوده شدن دروس تخصصی مانند دندانسازی و قابلگی در بین سایر محتواهای تدریسی مدارس دخترانه از دیگر مطالبات زنان در این حوزه بوده است.
*چرخش واژگانی عرصه زنان
وی بیان کرد: زنان در آن زمان به دنبال این بودند که پیشرفت و یا تنزل جامعه را به ترقی یا پسرفت حوزه زنان گره بزنند و در پی چرخش واژگانی بودند و در نوشتههای خود از واژه ضعیفه در کمترین حد استفاده میکردند، کلماتی چون عورت را از ساختار زبانی به کلی حذف کردند و در متنها از ضمیر ما استفاده میکردند تا بر هویت جمعی زنانه یا همان عبارت فمنیستها مبنی بر «خواهری جهانی» تأکید شود.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: به مرور واژه زن، زنان، بانوان در ادبیات نوشتاری زنان راه باز کرد. در یک ستون با عنوان «زن در اخبار داخله و خارجه» تظلمخواهی زنانی منعکس میشد که به دلیل ظلمهای شوهرشان زبان به شکایت باز میکردند یا به ارائه گزارش در خصوص مدارس زنانه پرداخته میشد.
حاجی اسماعیلی با بیان اینکه تلاش زنان ایران برای تشکیل نخستین انجمنها در ادامه این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است افزود: در بخش دیگری از کتاب نیز به ستون اخبار خارجه که بیشتر درباره تلاش زنان غیر ایرانی برای به دست آوردن رأی و حق کاندیداتوری بوده پرداخته شده است؛ درج چنین اخباری در حالی بود که بر اساس ماده سه و پنج قانون مشروطه زنان از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم بودند و به عنوان افرادی نیازمند قیم شرعی معرفی میشدند. نمایندگان هم دلیل ممنوعیت مشارکت سیاسی زنان را قابلیت نداشتن آنان برای انتخاب کردن و انتخاب شدن بیان میکردند. در مکتوبات مردنگار روزنامه به برابری حقوق در این زمینه اشاره میشده است.
وی تشریح کرد: آخرین بحث مهم در این کتاب بافت اجتماعی ایران در زمان قاجار است که زن ستون ایران باستان بوده است. یکی از ابزار مهم مسئله پردازی در آن زمان داستاننویسی بوده است که زنان به مرور به داستاننویسی روی آوردند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: ایران نو مبارزه ساختارمند افراد برای رسیدن به برابری اجتماعی زن و مرد در جامعه سنتزده و جنسیتگرای قاجار را نشان میدهد.
*معرفی و تحلیل کتاب "تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید"
دکتر فهمیه زارع عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده نیز در ادامه این نشست در ارائه تحلیل کتاب «تاریخ فرهنگی بدن و بدنمندی در ایران عصر جدید» اظهار کرد: نویسنده این کتاب زهره روحی از پژوهشگران حوزه انسانشناسی است که در شورای انسانشناسی نیز عضویت دارد.
وی ادامه داد: مقدمه این کتاب به توضیح مبانی نظری و فرهگی بحث بدن پرداخته است و از مسئله بدن و مدرنیته شروع میشود. تاریخچه بحث درباره بدن قدمت طولانی دارد و به یونان باستان برمیگردد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: سؤوال اصلی این کتاب این است که آیا میتواند بعد جسمانی و فیزیکی بدن را از بعد روحانی بدن جدا کرد، پاسخ روشن اندیشه باستان و تمدن هند و اروپایی به سؤوال این بوده است که بدن زندان روح به حساب میآید و محکوم به فنا و زوالپذیری است.
زارع تصریح کرد: ایده اصلی کتاب که در سراسر متن به آن تصریح میشود این است که الگوهای ساختاری نو و شکل گیری دولت جدید از سوی تجددگراها که وام گرفته شده از غرب بود در ایران نمایان شد بدون اینکه تجارب دموکراتیک فرهنگ انتقادی، اجتماعی و سیاسی غرب به کار گرفته شود؛ یعنی جامعه ایرانی از ابتدای راه که تجربه تجدد را در پیش گرفت با پارادوکس مواجه شد.
وی ادامه داد: پارادوکسی که در جامعه ایرانی در این زمان پدید آمد این بود که گرچه ساختارهای جدید و غربی وارد شد ولی روح حاکم بر مدرنیته که در غرب بود یعنی نگاه انتقادی نسبت به دستاوردهای خویش و حضور دموکراتیک مردم در حوزه عمومی در ایران اتفاق نیفتاد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: نقد و آسیبشناسی از قلمرو عمومی در ادامه کتاب مورد توجه قرار میگیرد و عنوان میکند یگانه متولی بازسازی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مدرن در جامعه ایرانی دولت رضاخانی شد و به جای اینکه با استفاده از روشهای نرم ساختارها را ایجاد کند با دستورهای فرمانی و ابزار زور و خشونت وارد شد و تا همین امروز ایران با اثرات این انحراف مواجه است.
زارع اذعان کرد: نتیجه چنین تغییری که با خشونت از روی سنت رد شد و وارد ساختارهای مدرن شد، کنده شدن از شیوه زندگی مبتنی بر سنت، تبعیت از سبک زندگی جدید و تثبیت آن از سوی دولتی بود که با خشونت با مردم رفتار میکند.
وی بیان کرد: دوفصل اصلی کتاب به «بدن و قلمرو روزمره، مستعمره دولت جدید» و «نهادهای بازتولید دولت جدید» پرداخته است و برای مخاطب شفاف میکند که چگونه بدن و قلمرو روزمره افراد به یک میدان برای دولت رضاخان تبدیل شد که بتواند اهداف مدرنسازی خود را در آن پیاده کند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه شکست مشروطیت و ظهور رضاشاه از دل ستیزهجوییهای محافظهکارانه در ادامه کتاب مورد بحث قرار گرفته است افزود: نویسنده در خصوص صفبندیهایی که سنتگرایان و روحانیون فئودال با تجددگراها و حزب دموکرات داشتند بحث را به منافع و تضاد قدرتها میکشاند و از روحانیون دارای زمین که با قدرت مقابل تجدد ایستادند نام میبرد؛ یعنی علت تقابل روحانیون با تجدد را به خطر افتادن قدرت و منافعشان برمیشمرد.
زارع ادامه داد: حقیقت این است که بر خلاف چیزی که نویسنده پیرامون علت مخالفت روحانیون با تجددگرایی برشمرده است، روحانیون تراز اولی که در برابر بحث مشروطه و تجددخواهی قرار داشتند مثل شیخ فضلالله نوری و قربانعلی زنجانی از روحانیون طبقه فقیر بودند و ملک نداشتند. چنین نقدهایی را میتوان به محتوای کتاب وارد کرد.
*عامل موفقیت تجددگراها در برابر روحانیون در عصر پهلوی دیوانسالاری رضاخانی بود
وی مطرح کرد: بحث دوم در این فصل از کتاب پیرامون اصلاحات ساختارهای سیاسی و اجتماعی است که باز هم به دعوای روحانیت با موج جدید تجددگراها میپردازد. علت موفقیت روشنفکرها در مقابل روحانیت در این کشمکشها نیز مورد بحث قرار گرفته و ساختار دیوان سالاری و بروکراتیک رضاخانی به عنوان عامل موفقیت آنان معرفی شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تشریح کرد: نویسنده معتقد است عدم توجه به تودهها باعث شد آحاد مردم در آن زمان به جای همراه شدن با طبقه تجددگراها و دولت، با جریان سنتی و روحانیت همراه شوند و به این مقاومت دامن زنند. سپس به مباحث کشف حجاب، سپاه دانش، بدن آرمانی و دولت جدید اشاره میکند.
زارع اذعان کرد: در این کتاب در خصوص گذر بدن ایرانی از طبابت سنتی به پزشکی جدید و تاسیس بیمارستان اصفهان و اتفاقاتی که در آنجا رخ داده است نیز اشاره شده است.
وی مطرح کرد: ظهور و بروز اقلام جدید در کشور و تأثیر آن بر تغییر سبک زندگی و زیستجهان ایرانی در بخش دیگری از کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: ادامه کتاب به ایران بعد از انقلاب و جریان نئولیبرالیسمی که در بحث سرمایهداری روی زیبایی و بدن زیباشده تمرکز میکند پرداخته شده است. خواندن این کتاب به علاقمندان به مطالعه در حوزه فرهنگی پیشنهاد میشود.
معرفی و تحلیل کتاب «تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار»
*تشریح تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار
دکتر زهره باقریان عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه این نشست پیرامون کتاب «تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار» عنوان کرد: این کتاب شامل مجموعه مقالاتی است که 11 شماره مقاله را در بر میگیرد و به قلم سمیه سادات شفیعی به رشته تحریر درآمده است و توسط نشر ثالث انتشار یافته است.
وی ادامه داد: بخشی از مقالات این کتاب به خانم شفیعی نویسنده کتاب اختصاص دارد و بقیه مقالات را سایر نویسندگان در برخی از مجلات و جراید داخلی نوشتهاند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تشریح کرد: فصل اول این کتاب پیرامون «زن و خانواده و نظم جنسیتی در عصر قاجار» است به قلم فاطمه موسوی که شرحی بر ساختار نظام جنسیتی پدرسالار در این دوره است. زندگی دو جنس در این دوره مورد بررسی قرار میگیرد و نویسنده با تحلیل دادههای موجود، ابعاد و حدود استیلای فرهنگی نظام پدرسالاری را نشان میدهد.
باقریان مطرح کرد: مهمترین فرضیه فصل اول این است که گرچه در عصر قاجار تفکیک جنسیتی در فضای عمومی وجود داشته و غالبا مردان در فضای عمومی حضور داشتند و زنان در خانه میماندند ولی سیطره هژمونی مردان در فضای عمومی به این معنا نیست که همه زنان تجربه زیستی یکسان داشتند بلکه سه عامل در این تجربه زیستی تأثیر داشته نخست طبقه، دوم دین و سوم بردگی.
*سه محور تقسیمبندی نظم جنسیتی
وی عنوان کرد: تقسیمبندی که در ادامه این کتاب از نظم جنسیتی ارائه شده است در سه حوزه «کار»، «اقتدار و نظام حقوقی» و «روابط شخصی و خانوادگی» مشخص شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به نخستین شاخه نظم جنسیتی یعنی «کار» بیان کرد: در این کتاب عنوان شده است که در جهانهای سنتی شغلها از طریق طبقه اجتماعی معینی که شخص در آن متولد میشد پیشاپیش تعیین شده بود و همه مردم به صورت خودکار برای شغل آینده خود انتخاب میشدند و آموزش میدیدند. در این جامعه سنتی مشاغل زنان در جوامع کشاورزی، ایالاتی و شهری با هم متفاوت بود ولی در تمامی عرصهها کار زنان به حیطه اندرونی تعلق داشت یعنی نقشی حمایتی ایفا میکردند.
باقریان تشریح کرد: زنان در عرصه فرهنگی از فعالیت فرهنگی و دسترسی به آموزش محروم بودند و تعلیمات آنها جنبه تجمل و تفنن داشت چرا که تفکر سلطه مردسالارانه آموزش زنان را بیهوده میدانست.
زنان همچنین در عرصه سیاست و قدرت محرومیت داشتند ولی جایگاه آنان به شدت به پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده آنان بستگی داشت.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: در ادامه این کتاب به قدرت اقتصادی زنان میپردازد و به نقش برخی از آنان در اداره دکانها و مالکیت کاروانسراها و ... اشاره میکند. در بررسی قدرت سیاسی زنان نیز به زنان حکمران اشاره میکند.
در بررسی قدرت اندرونی زنان در این کتاب آمده است چیزی به نام سیاست اندرونی و یا قدرت خانوادگی وجود داشته که سبب اعمال نفوذ بر پادشاه و منجر به تغییر سیاست شاه میشده است. در عرصه روابط شخصی و خانوادگی نیز اُبژه میل جنسی مردان و ازدیاد نسل و فرودست به شمار میآمدند.
*نهاد شبستان در عصر قاجار
وی عنوان کرد: فصل دوم این کتاب به «نهاد شبستان در عصر قاجار» میپردازد و درصدد است بیان کند برخلاف روایات شرق شناسان شبستان صرفا فضایی جنسی نبوده که زنان در آن در حد اُبژههای جنسی منفعل باشند بلکه این نهاد کارکردهایی داشته است و سؤالی مطرح میکند مبنی بر اینکه «چگونه شبستان به نهادی سیاسی- اجتماعی تبدیل شد که جریان قدرت سیاسی و تدبیر زنان در آن سیال بوده است؟»
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: در ادامه این کتاب عنوان شده که برخورداری زنان درباری از سرمایه فرهنگی که در کسب مهارتهایی چون سواد و قرآنخوانی، هنرهای دستی، موسیقی، نقاشی و مهارتهای رزمی عیان بوده است، از کارکردهای فرهنگی نهاد شبستان در آموزش و تربیت معدودی از زنان تحصیلکرده هنرمند و شاعر در این برهه است.
باقریان تصریح کرد: در ادامه این مقاله عنوان شده است کارکرد اجتماعی شبستان در مقاطعی چون تحریم تنباکو و تعامل با عوام در فرصتهای حضور در عرصه عمومی در زیارتگاهها و انتقال عریضههای مردمی به دربار نیز قابل توجه است.
وی تشریح کرد: به بیان کلی فصل دوم این کتاب میگوید قدرت سیاسی و نقشآفرینی اجتماعی زنان صرفا در گرو ویژگیهای انتسابی چون تبار و زیبایی یا مکنت آنان نبوده بلکه خصیصههای ذاتی و ویژگیهای اکتسابی آنان تعیین کننده بوده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: فصل سوم این کتاب با عنوان «زنان قجری و مصرف فراغتی حوزه عمومی» مطرح میکند که آیا سبک زندگی زنان یعنی بدن و احوالات شخصیشان به سمت مدرنیته تغییر یافته است؟ و به منظور پاسخ به این مسئله تلاش میکند به شیوهای کاملا توصیفی مخاطب را با دو کارکرد زنان در حوزه عمومی آشنا سازد. سپس با تمرکز بر فراغت زنان در حوزه عمومی، نمایی از پیشینه تاریخی برنامههای فراغتی زنان ایرانی را ارائه میدهد.
باقریان مطرح کرد: فصل چهارم کتاب با محوریت «زنان و پزشکی» نوشته محمد بحیرائی مروری بر وضعیت بهداشت عمومی، تشخیص و درمان پزشکی و بیماریهای زنان، مخاطب را با پنداشت از زن در بیماری و عوارض جسمی، چگونگی برخورداری از درمان، بازگشت سلامت و دسترسی به خدمات پزشکی آشنا میسازد.
وی اضافه کرد: در این فصل از کتاب آمده است که تفکیک جنسیتی در عصر قاجار هنجارهای فرهنگی در مورد ممنوعیت دیدن و لمس شدن زنان به وسیله مرد نامحرم، معاینه و مداوای زنان توسط پزشکان را با مشکل مواجه میکرد، از این رو آنان اغلب از گفتمان عمومی و دانش پزشکی غایب بودند. در روستاها به طب جالینوسی و گیاهی اکتفا میشد.
*علت کم بودن عکسهای به جا مانده از زنان عصر قاجار
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: «مطالعه جنسیتی باورهای عامیانه در عصر قاجار» موضوع پنجمین فصل این کتاب است و سعی دارد به این سؤوال پاسخ دهد که چه باورهای عامیانهای به تفکیک در بین زنان و مردان عصر قاجار رواج داشته است.
باقریان افزود: «جرایم و مجازات در عصر قاجار» در ششمین فصل این کتاب به قلم فاطمه موسوی مورد بررسی قرار گرفته و مسئله محوری این فصل مبنی بر این است که زنان کمتر از مردان مرتکب جرم میشوند و اگر جرمی صورت گیرد جرایم آنان سبکتر است؛ آیا علت این مسئله فرصت اندک زنان برای ارتکاب جرم به دلیل تفکیک جنسیتی در عصر سنتی قاجار است یا اینکه به علت سلطه گفتمان پدرسالاری در جامعه و جامعهپذیری متفاوت، زنان عصر قاجار بیشتر از دورههای بعدی به هنجارهای اجتماعی مقید بودند؟
وی تشریح کرد: فصل هفتم با عنوان «زنان در گفتمان مشروطه» تلاش برای برابری آموزشی در نظام مشروطه را بررسی میکند و چهار گفتمان را بر تحولات این عرصه مؤثر میداند.
فصل هشتم این کتاب مقالهای از آقای باغدار دلگشا و خلاصهای از کتاب «ایران در عصر نو» است. «ارزشهای زنان در آغاز مدرن شدن ایران» مقالهای از خانم شفیعی و حسینیفرد است که نهمین فصل این کتاب را پوشش داده است. دهمین فصل آن شامل مقالهای است که به بینش سیاسی و اجتماعی زنان در عصر قاجار میپردازد و خاطرات دو خانم مربوط به آن زمان را مورد بررسی قرار میدهد.
باقریان اضافه کرد: فصل یازدهم این کتاب با عنوان «زنان در عکسهای قجری» نوشته فاطمه موسوی و سولماز صدقی بر موضوع زنان به عنوان سوژه و اُبژه عکاسی تمرکز دارد و ضمن بیان تاریخی از این موضوع به معرفی نگاه اروپامحور جهانگردان اروپایی از زن ایرانی در خلال عکسهای به جا مانده از آنان در این دوره میپردازد.
وی مطرح کرد: عکاسی از اروپا وارد ایران شد و با حمایت قدرتهای سیاسی یعنی ناصرالدین شاه در ایران پا گرفت. از مجموع چند هزار عکسی که از دوره قاجار باقی مانده است درصد اندکی زنان را نشان میدهد که این غیاب نشان از جایگاه زنان در سلسله مراتب اجتماعی، اختصاص زنان به فضای خصوصی اندرونی، سیستم سنتی مردسالارانه و تعصبات مذهبی دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: عکاسی از زنان مسئله حساسی در ایران سنتی بود که با قدرت گرفتن رضاخان و مدرنیزاسیون ایران این حساسیتها برداشته شد.
معرفی و تحلیل کتاب "خط آبی کمرنگ"
*«خط آبی کمرنگ» اثری خودمردم نگار در حوزه زنان
دکتر زهرا داورپناه در ادامه این نشست ضمن ارائه تحلیل در خصوص کتاب «خط آبی کمرنگ» عنوان کرد: این کتاب روایتی بازاندیشانه از تجربه مادری در ایران مدرن است که شیوا علینقیان آن را به نگارش درآورده است.
وی ادامه داد: در این کتاب خودمردم نگاری صورت گرفته و نویسنده تجربه فرایند بارداری تا پنج سالگی فرزندش در بستر اجتماعی- فرهنگی ایرانی را به عنوان زنی از طبقه متوسط بازاندیشیده و نوشته است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اضافه کرد: ویژگی کتاب این است که مدام برگه جدیدی را برای مخاطب رو میکند و در انتها از دادههای جالبی برای مقایسه خود با یک زن کولی که انواع محرومیتها را دارد استفاده میکند.
داورپناه تشریح کرد: در این کتاب رفت و برگشت خوبی بین مباحث فمنیستها، مباحث مطالعات مادری و تجربیات شخصی نویسنده صورت گرفته است.
وی اذعان کرد: در چند خط پایانی این کتاب آمده است «از مادران نباید انتظار داشت که گذشته را لگد مال کنند و ما را از زمان تاریخی خود خارج کنند و تنهایی سرآغاز جدیدی را رقم بزنیم. شاید تحمل ناپذیرترین انتظار که میتوان از مادران داشت این باشد که از آنها بخواهیم بحرانهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی را خنثی و بیاثر سازند.»
جمع بندی مباحث
*رشد سه برابری آثار حوزه علوم اجتماعی و انسانی و مطالعات زنان در سال 1400
دکتر محمدتقی کرمی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش انتهایی این نشست بیان کرد: محوریت این جلسه نقد کتاب نیست بلکه تحلیل تازههای نشر کتاب در حوزه زن و خانواده است و سلیقه نویسندگان و مترجمان مورد بررسی قرار میگیرد تا دلالت اجتماعی و سیاستگذارانه آن یافت شود.
وی اضافه کرد: وقتی در یک سال به طور قابل توجهی مجموعه کتابهایی که منتشر میشود مثلا به سمت بدن میرود نشان از اتفاقی است که زیر پوست جامعه در حال رخ دادن است که میتوان به این جریان نگاهی انتقادی داشت یا با آن همراه بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: غیر از اهدافی که از تحلیل کتابها دنبال میشود، فوایدی دیگری نیز از جمله تقویت کتابخوانی حاصل میشود و دسترسی اعضا به منابع توسعه مییابد.
کرمی با بیان اینکه سال 1400 سالی استثنایی در حوزه مطالعات علوم انسانی و اجتماعی به ویژه در عرصه مطالعات زنان بوده است افزود: دولتها در پایان دوره خود معمولا مجوز نشر کتابهای ممنوعهای که در ممیزی متوقف شدهاند را صادر میکنند، بر همین اساس در سال گذشته سه برابر سال 1401 و پنج برابر سال 1398 کتاب در این زمینه منتشر شده است.
*مباحث فلسفی آینده حوزه مطالعات زنان را درگیر خواهد کرد
وی اذعان کرد: تنوع و تکثر حوزه مطالعات زنان، بخشی نهادی و جمعیتی هم دارد یعنی وقتی فضای مطالعات زنان و علوم اجتماعی بسط مییابد فارغالتحصیلان حوزه زنان به صنعت نشر وارد میشوند و آثار خود را منتشر میکنند؛ در همین راستا انتظار میرود آثار این حوزه طی سه سال آینده بیشتر و متنوعتر شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح کرد: سه پسزمینه برجسته منشورات حوزه مطالعات زنان در سال 1400 و 1401 وجود دارد که نشر این حوزه را متمایز میکنند که نخستین مورد پرداختن به مباحث فلسفی است که این آثار میگویند پژوهشگران آینده حوزه مطالعات زنان با مباحث فلسفی درگیر خواهند شد و بخش مهمی از ایدهها و بحثهای خود را در مباحث فلسفی باید جست و جو کنند.
کرمی اضافه کرد: تاریخ اجتماعی دومین پسزمینه برجسته این آثار است که دو مورد از همین چند اثری که تحلیل آنها در نشست امروز ارائه شد نیز در همین حوزه قرار دارند.
وی عنوان کرد: در تاریخ اجتماعی ایده مهم این است که فهم اکنون در خلال گذشته برساخت میشود. به عنوان مثال مناقشات مسئله حجاب امروز در ایران پیچیده است و برای فهم مسئله باید به سر منشا این پیچیدگی رجوع شود تا به امروز برسد. در پس پروژه تاریخ اجتماعی شکاکیت در وضع موجود و فراروایتها و ارزشهایی که برساخت میشود وجود دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: تاریخ اجتماعی نویسان معمولا منتقد وضع موجود هستند و این انتقاد را از خلال تحلیل تاریخ اجتماعی پدیده خاصی دنبال میکنند و نهادی که میخواهد نقطه مقابل ایفا کند نمیتواند خود را نسبت به ژانر پژوهش بیتفاوت نشان دهد.
کرمی تصریح کرد: سومین پسزمینه، متون کلاسیک فمنیستی است که توسط نظریه پردازها نوشته شده است. صنعت نشر در ایران وقتی وارد بازار فمنیست شد معمولا کتابهایی را از شارحان ترجمه میکرد ولی در سالهای 1400 و 1401 تجربه ترجمه کتابهای کلاسیک فمنیستی ایجاد شد.
وی ادامه داد: بخشی از کتابهای فمنیستی کلاسیک متون فمنیست غربی و برخی فمنیست اسلامی است. ارتقا دانش ترجمه و عدم توجه مخاطب به کتابهای تکراری را میتوان سبب این تغییر دانست.
*بازگشت تفکرات مارکسیست خالص در ایران
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح کرد: اتفاق دیگری که در منظومه نشر ایران طی دو سال اخیر رخ داده مسئله پرداختن به آثار فمنیست مارکسیستی است. کتاب «انقلاب در نقطه صفر» و «مارکسیست و ستم بر زنان» دو نمونه از این موارد هستند که دلالت اجتماعی و جامعه شناختی عمیق دارند و اگر مورد توجه قرار گیرند بهتر میتوان جامعه نشر در ایران را فهم کرد.
کرمی تشریح کرد: از سال 1388 گرایشی در حوزه علوم اجتماعی ایران تقویت شد زیر عنوان گرایش چپ و مارکسیستی. پیش از آن کمتر علاقه و انگیزهای به سمت مارکسیست خالص وجود داشت ولی از آن موقع به بعد به سمت مارکسیست خالص گام برداشته شد.
وی افزود: این حجم از اقبال به سمت مارکسیست خالص غیر قابل هضم بود و اگر به گفتمان پشت و پس سخنان بسیاری از جوانان و حتی میانسال و قدیمیان در ناآرامیهای اخیر ایران توجه شود معلوم میشود جامعه با بازگشت مارکسیستهای قدیمی مواجه شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اذعان کرد: در حوزه فمنیست ارجاع به فمنیست مارکسیستی خیلی عجیب است چون روایت غالب گرایشهای فمنیستی طرد این دسته است و به کورجنسی شناخته میشوند چرا که اعتقاد بر این است که چیزی برای جامعه امروز ندارند.
کرمی ادامه داد: بسیاری از کسانی که ایدههای مارکسیستی داشتند سعی میکردند آموزهها فمنیستی را در گرایشهای دیگر جستوجو کنند ولی از سال 1400 و 1401 مشاهده می شود اقبال عجیبی به سوی آثار تفکر فمنیست مارکسیستی شده و در مقالات و ... نیز این غلبه مشاهده میشود.
وی مطرح کرد: امروز علوم اجتماعی در جامعه ایرانی تلفیقی از نظر و عمل است، یعنی برای کنشگری و رهایی و انقلاب مورد توجه قرار میگیرد. جریان علوم اجتماعی جریان فهم جامعه نیست بلکه جریان تغییر جامعه است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: باید بخشی از پتانسیل پژوهشکدهها صرف فهم جامعه شود که باری بر زمین مانده از سوی سایر گروهها است.
کرمی تصریح کرد: فضای علوم انسانی و اجتماعی ایران موضوع خانواده را جدی نگرفته است و از این موضوع مهم اکنون اثری در حوزه نشر دیده نمیشود.
انتهای پیام/