نشست علمی «جمهوری اسلامی و روایت زنان» به همت پژوهشکده زن و خانواده در قم برگزار شد و محورهای متعددی از جمله چهار دوره انقلاب اسلامی ایران در رابطه با مسائل زنان، راویتسازی ناقص غرب در خصوص زنان آمریکایی، علل لکنت ایران در روایتسازی مباحث زنان و ... مورد تشریح و بررسی قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده، نشست علمی «جمهوری اسلامی و روایت زنان» با حضور اعضای هیأت علمی این پژوهشکده، جمعی از اساتید حوزوی و دانشگاهی، پژوهشگران و طلاب به صورت حضوری و برخط سوم اسفند ماه در قم برگزار شد.
دکتر فریبا علاسوند عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ابتدای این نشست ضمن عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن اعیاد مبارک ماه معظم شعبان اظهار کرد: امید است پیشرفت و بهروزی هر چه بیشتر مردم ایران را در بر گیرد.
وی ادامه داد: مباحث مربوط به «رابطه زنان و انقلاب اسلامی ایران» در چهار محور به صورت خلاصه صورتبندی شده و ارائه خواهد شد که برآمده از مشاهدات مستقیم تجربه زیستی کسی است که همه مراحل را با آنها زندگی کرده است. بررسی اینکه قبل و بعد از انقلاب چه اتفاقات فرهنگی به خصوص در حوزه زنان رخ داد خیلی برای نسل همعصر با دوران وقوع انقلاب و سالهای بعد از آن مشهود بود. رخداد انقلاب بر همه جمعیت ایران به ویژه خانوادههای معمولی بسیار اثرگذار بود. در سالهای اول انقلاب باز شدن زندانها، انتشار خیلی سریع کتابهای خاطرات زندانیان سیاسی و پرتاب دستهای از مفاهیم به فضای زندگی مردم به ویژه زنان و دختران، نخستین دوره انقلاب اسلامی را رقم زد که از آن به عنوان «آرمان بخشی» یا آرمانگرایی برای بانوان ایرانی نام برده میشود. بر این اساس محور نخست، دوره آرمانگراییها است.
*بانوان ایرانی در نخستین دوره انقلاب اسلامی به دنبال اوج آرمانهای خود بودند
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی به جهت ایجاد تحول بنیادین نخستین کاری که کرد مفاهیم را جا به جا کرد که این خاصیت هر انقلاب است، یعنی در پی وقوع انقلاب نوعی مفاهیم و فرهنگ از ادبیات رایج یک جامعه گرفته میشود و نوع دیگری از فرهنگ جایگزین آن میشود. در نخستین سالهای وقوع انقلاب اسلامی ایران دخترانی که شنیون کردن موها، تنظیم لباسها، پیدا کردن عکس سلبریتیها و ... برایشان مهم بود به ناگهان به فضایی انتقال یافتند که این مفاهیم کنار رفت و مفاهیم بسیار آرمانگرایانهای جایگزین آن شد. در این شرایط همان دختران شروع کردند به انجام مباحث سیاسی، حضور در تظاهرات و سایر فعالیتهای از این قبیل. این فضا به علت فعالیت گروهکها متعدد در اوایل انقلاب خیلی رادیکال بود و آرمانی شد. در آن زمان جنگهای داخلی ایران و سپس جنگ ایران و عراق وضعیتی را کشور به ویژه استانهای مرزی ایجاد کرده بود که تنها دلخوشی مردم آنجا مشارکت در جریانهای شهادتطلبانه و آرمانگرایانه و همچنین انجام فعالیتهای خیلی بزرگ و فاخر بود. این آرمانگرایی همراه با بستهای که بخش مهم آن پوشش بود در ذهن زن مسلمان ایرانی جا گرفت و نسلی بسیار پرکار با آرزوهای خیلی بزرگ پدید آورد که فکر میکردند تمام کارهای بزرگ را باید انجام دهند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: آرمانگرایی اوایل انقلاب اثر خیلی مهمی بر زنان داشت و آن اینکه تمام مسائل عادی یک زن معمولی پیش پا افتاده شد در مقابل امور کلان و مهم؛ مثلا اینکه چه لباسی پوشیده شود یا سرزدن به سینما یا رفتن به باشگاه و ... کلاً رنگ باخت. البته این تأثیرات در بستههای تربیتی بعد از انقلاب از بین رفت. اتفاقاتی که در دوره اول انقلاب رخ داد اختصاص به زنان ندارد ولی برای زنان خیلی مشهود است همانند فنر فشرده شدهای که پس از رها شدن پرواز بیشتری دارد. وضعیت زنان پیشا انقلاب چنین وضعیتی است. اگر به آخر رساله استفتائات امام خمینی(ره) نیز رجوع شود سؤوالات بسیاری از دختران مشاهده میشود که بیانگر وقوع تحولات بزرگی در جامعه زنان آن دوران است و نشان میدهد آنان زندگی نرمال قبلی را نمیخواستند بلکه به دنبال منتها الیه آرمانهای خود بودند.
*انقلاب اسلامی ایران در امکانگستری برای زنان دارای رکورد است
علاسوند مطرح کرد: مرحله دوم دوره امکان گستری جمهوری اسلامی ایران برای زنان بود. دلیل زنانه نگریستن به این قضیه این است که روند امکانگستری حتی به صورت لاکپشتی همیشه برای مردان وجود داشته است ولی طبیعتاً طبق همه جوامع، طبقه عقب نگه داشته شده بیشتر در بین زنان بودند؛ یعنی زنان کمتری باسواد بودند، زنان کمتری تحصیلات دانشگاهی داشتند و سایر موارد. انقلاب اسلامی در آن فضای امکان گستری تا امروز از نظر پیشرفت دارای رکورد بوده است. برخی میگویند چرا عنوان میکنید ایران در این قضایا دارای رکورد است در حالیکه با توسعه علاقه به تحصیل در بین زنان در سطح جهان به دنبال آن در ایران نیز این علایق شکل میگرفت و زنان ایرانی به این سمت قدم میگذاشتند حتی خارج از قالب انقلاب اسلامی. در پاسخ به آنان باید گفت حتی اگر این اتفاق هم میافتاد ولی در فاصله زمانی خیلی بیشتری حاصل میشد. وقتی حرف از رکورد به میان میآید سرعت و زمان سنجیده میشود و عنصری با عنوان شتاب به دست میآید، بر این اساس وقتی در فاصله زمانی بسیار کمتر، افراد بسیار بیشتری به مجموعهای از استانداردها دست مییابند آن کشور دارای رکورد میشود. ایران در مسئله امکانگستری برای بانوان واقعا دارای رکورد است.
وی اضافه کرد: در جریان این صورتبندی مرحله سوم بحث تئوریزه کردن اندیشه انقلاب اسلامی ایران درباره زنان است. این اتفاق خودش پیشران دیگری دارد که شامل باز شدن فضای انتقاد و اصلاحات و همچنین روایتگری جریان مقابل از مسئله زن در انقلاب اسلامی با نادیده گرفتن تمام اتفاقات پیشین در دهه 70 میشود. در دهه 70 روزنامهها و مجلاتی سربرآوردند که نگاه حاکمیت و انقلاب اسلامی درباره زنان را به چالش کشیدند. چون انقلاب بر پایه اسلام بود و تحولات از حوزه و روحانیت شروع شده بود نخستین بخشی که مورد نقد و چالش قرار گرفت بخش فقه و حقوق بود. بحث حقوق زنان و تفاوتهای حقوقی از همان زمان به قصه درجه یک زنان ایرانی در کشور تبدیل شد و از چالشهای خیلی بنیادین شروع شد تا چالشهایی مثل دوچرخهسواری یا موتورسواری زنان. هم اندیشههای فقهی اسلامی کهن و هم جریانهای سنتی پس از انقلاب و حتی جریانهای انقلابی به شدت مورد نقد قرار گرفتند. ابتدا نقدها زنانه نبود بلکه فرازنانه بود و از مباحث بنیادین شروع کردند و سرریز آن در مسائل زنان بود.
*دوره تئوریزهسازی اندیشه انقلاب اسلامی درباره زنان عصری پرافتخار در انقلاب ایران است
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تشریح کرد: این چالشها در حوزه مسائل زنان از سویی برای انقلاب اسلامی ایران خیر بود چون ناخودآگاهی را به سمت خودآگاه کشاند و در این سطح کسانی و نهادهایی پدید آمدند که به شدت وظیفه خود را دفاع تئوریک از آنچه اتفاق افتاد دانستند. اگر این نقدها صورت نمیگرفت اکنون ایران در نقطهای که حالا در آن قرار دارد نبود. جنگ روایتها از همان زمان کلید زده شد. جاهایی مثل شورای فرهنگی اجتماعی زنان و بعدا در دهه 70 دفتر مطالعات زنان در قم شروع به فعالیت کردند و نهادهای دیگری نیز به ندرت به مرور پدید آمدند و به دفاع از این سنگر پرداختند. اواخر دهه 70 و کل دهه 80 تئوریزه کردن دیدگاههای انقلاب اسلامی در خصوص زنان رایج شد و مجلات، کتابها، مقالات و منابع انسانی یعنی آدمهای کنشگر فاخر با پایههای معرفتی بسیار وابسته به پایه گفتمانی انقلاب اسلامی در این زمینه پدید آمدند و به تبیین و توضیح این قضیه پرداختند. آنچه وجود داشت به صورت کشفی از منابع دینی، دیدگاههای رهبران انقلاب و ... حاصل شد. قصد بر این نیست که گفته شود هیچ هماوردی در بین اینها وجود نداشت بلکه در گفتمان انقلاب اسلامی مخالفینی هم با نگرشهای سنتی وجود داشتند. به نظر میرسد ناخنک زدنهای جریانهای فمنیستی یا فمنیست اسلامی یا ... بسیار در این مسئله تأثیرگذار بود.
علاسوند ادامه داد: این مرحله دورهای ایجابی و بسیار فاخر در انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود که غیر از منابع مکتوب منابع انسانی خوبی نیز در این دوره تربیت یافتند که برای تک تک گزارههای تبیین شده حاضر بودند از جان و عمر خود مایه بگذارند.
*جمعیت بانوان متخصص، تحلیلگر و اثرگذاری که انقلاب اسلامی تربیت کرده شگفتآور است
وی اضافه کرد: نتایج اتفاقاتی که در دوره متأخر در حال رخ دادن است بعدها نشان داده خواهد شد و نقطه اوج آن اغتشاشات سال جاری بود. گفتمان انقلاب اسلامی در بحث زنان تاوان بسیاری از مشکلات بزرگ کشور همچون مسائل معیشتی و اقتصادی را دارد پس میدهد. انقلاب اسلامی در این دوره با چالشهای جدیدی مواجه شده است چون جهان با چالشهای جدیدی مواجه شده است. رکورد و سرعت موجود، ضرب در تکنولوژیهای ارتباطی در این عصر، جهان را دچار یک پرش کرده است و وضعیت حوزه زنان را به یک جهش رسانده است. حوزه زنان میخواست به آخرین واگنی که جهان در دوره تحولی طی میکند ملحق شود، به عنوان مثال با پدید آمدن جریانی مانند « #me_too» بعد از دوره خفقان چندین ساله در هالیوود یکدفعه زنان در ایران هم چنین چیزی را برملا میکنند؛ یا بحث پوشش و حجاب لایه بیرون یک تحول خیلی بنیادیتر در بحث زنان و دختران است که از طریق تکنولوژی ارتباطی به جامعه ایرانی نیز رسیده است و وقتی شکافته میشود مشخص میشود ته این جریان اباحهگری خیلی گستردهتر است که برونداد آن مبارزه با پوشش، حجاب و خودتحقیری درباره زنان میشود. به نظر میرسد تمام کسانی که روایت سلبی از زن و انقلاب اسلامی ارائه میدهند میدانند که این اتفاق و رخداد بزرگ درباره زنان در ایران رخدادی استثنایی است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: به عنوان کسی که چهار دوره ذکر شده در بحث زنان در انقلاب اسلامی را رویت کرده میگویم، اتفاقی که در فاصله پنج ماهه اخیر برایم مشهود بود این بود که غفلتی از ذهن خیلی از گروهها برطرف شد و نمایان شد که انقلاب اسلامی جمعیت زیادی از بانوان متخصص، شجاع، دارای قوه تحلیل و تبیین، توانا در عرصه مدیریت و با شخصیت اثرگذار تربیت کرده است. حجم این دسته از بانوان به قدری زیادی است که وقتی در فاصلهای کوتاه مورد بررسی قرار میگیرند رندمی که مشاهده میشود شگفتآور است. واقعیت این است که اگر اکنون جنگ روایتها میخواهد این حقیقت را مخفی کند به این دلیل است که خودش به این نتیجه رسیده است که انقلاب اسلامی در پیشرفت وضعیت زنان دارای رکورد است.
علاسوند عنوان کرد: روایتسازی دو بعد جدی دارد که شامل هجوم و تخریب میشود. معمولا کسانی که روایتسازی میکنند و در این زمینه دست برتر را دارند کسانی هستند که خیلی سریع روایت برتر، مسلط و دلخواه خود را به عنوان روایت اول به خورد یک جامعه میدهند. در دهه 70 که جریانهای فمنیستی آمدند و به صورت پیشدستانه زمینهای را برای جمهوری اسلامی اجبار کردند که ایران را برای دفاع به سمت تئوریزه کردن نگرشهای خود سوق داد، در خصوص تشریح وضعیت زندگی زن ایرانی صاحب روایت نخست شدند؛ در حالیکه زنان ایرانی نسبت به تفاوتهای حقوقی چندی که داشتند نگرشی منفی، تحقیرآلود و تبعیضآمیز نداشتند ولی آنها توانستند این هژمونی را حداقل در ذهن نسل جدید ایجاد کنند که برآمده از قرائت اسلامی در شرایط نابرابر قرار گرفتهاند. این مسئله در روایتگری در خصوص زنان غربی نیز وجود دارد.
*غرب روایت دلخواه خود را از جامعه زنان آمربکا بیان میکند نه حقیقت را
وی اضافه کرد: در تمام این سالها که جریانهای غربی دارند وضعیت زنان در آمریکا را برای دیگران روایت میکنند هیچوقت رویه قوی خانوادهگرا را روایت نکردهاند. در فیلم «خانم آمریکا» نشان داده میشود در شرایطی که اصلاً یارگیری در جامعه مدنی آمریکا ممکن نبود در دهه 80 میلادی، اینها توانستند با تلاشهای خود جلوی فدرال شدن قانون جواز سقط جنین بایستند، اینقدر قدرتمند بودند و هستند. در سفری که سال 2004 به آمریکا داشتم تجمعی را دائماً جلوی مراکز سقط جنین که مراکز معروفی در آنجا هستند میدیدم، بعدها که این مسئله را مورد بررسی قرار دادم متوجه شدم این تجمعات سه شیفته است و به صورت 24 ساعته برقرار است و عدهای که مخالف سقط جنین هستند همیشه جلوی مراکز سقط جنین هستند و حتی برگرداندن یک زن از انجام این کار هم برایشان اهمیت بالایی دارد.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: غرب روایتی را به دلخواه خود در بخش هجوم برای ایران روایت میکند و این به شدت در جریان داخلی کشور و زنان تأثیر دارد. در قالب فعالیت در بخش دوم یعنی تخریب نیز روایت رقیب را هم روایتی میرا میسازد و هم با گره زدن آن به مفاهیمی مانند سنت یا امر قدیمی یا مخالف پیشرفت و این قبیل مفاهیم، طوری رقم میزند که نسل جدیدِ رو به جلو از نظر روانی احساس بدی داشته باشد که در این پایگاه باشد. به این ترتیب حتی در جریانهای مذهبی نیز افرادی دیده میشود که از نظر سیاسی پایگاه معرفتی انقلابی دارند ولی از نظر امر زنانه انقلابی نمیاندیشند و اصرار دارند نمودها و نمادهای متجددانهتری در زندگیشان وجود داشته باشد.
*تمرکز بر مفاهیم اخلاقی به جای مباحث سیاسی نتایج بهتری در پی خواهد داشت
علاسوند اضافه کرد: منازعه جمهوری اسلامی با غرب در بحث زنان بر سر مباحث حقوقی است که این ظاهر کم ارزشش است ولی در اصل منازعه بر سر مفاهیمی است که آنان با ابزارهای خود آن را مسلط ساختهاند؛ مفاهیم دارای معانی که ما فکر میکنیم نیستند مانند بحث عدالت، تبعیض، برابری و ... . غرب در کنار این مسائل مفاهیم اسلامی- انقلابی مانند مادر بودن، حزباللهی بودن، حجاب و ... را به صورت برچسبهای اجتماعی طوری بیآبرو میکنند که افراد برای خروج از ننگ نام این برچسبها میخواهند خود را طور دیگری نمایش دهند. سلطه مفاهیم گاهی مانع نمایش پیشرفت زن انقلابی میشوند. چند وجهی متکثری در زنان ایران اکنون وجود دارد که ناشی از انقلاب اسلامی است. نمیگذارند این دستاوردها دیده شود.
وی با بیان اینکه صفآرایی ذیل مفاهیم یکی از موارد قابل توجه است گفت: باید روی دفینهها ایستاد نه روی مرزهای سیاسی. مباحث سیاسی خیلی بُرنده هستند و نباید روی آنها ایستاد ولی مفاهیم اخلاقی در بین تودههای مردمی مورد توافق بیشتر قرار دارد و باید به آنها توجه بیشتری کرد.
*جمهوری اسلامی ایران در روایت برخی عرصههای خود دچار لکنت است
دکتر محمد تقی کرمی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در ادامه این نشست در تحلیل علت ناتوانی انقلاب اسلامی در روایتگری از خودش بیان کرد: به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران در برخی عرصهها دچار وضعیت بیزبانی یا لکنت است و زبان فصیحی در برخی زمینههای دیگر دارد. گرچه فصاحت جمهوری اسلامی در جای خود قابل تأمل است ولی در نشست امروز قصد بررسی این مسئله وجود ندارد.
وی ادامه داد: در تشریح وضعیت لکنت یا بیزبانی جمهوری اسلامی سه مؤلفه برجسته است، نخست اینکه «سوژه در روایت خود ناتوان است». دوم اینکه «سوژه در روایت رقیب و برساخت ضدروایت در برابر او ناتوان است» یعنی با توجه به اینکه در هر روایت یک رقیب و دشمن وجود دارد که تعامل، گفتوگو یا جنگ با او برقرار است؛ سوژه وقتی خود را روایت میکند باید بتواند رقیب را هم روایت کند. وقتی میتوان گفت جمهوری اسلامی در بحث زنان چه کرده است که بتوان گفت غرب در بحث زنان کجا ایستاده و انقلاب اسلامی ایران کجا ایستاده است. باید توانست ضدروایت ساخت یعنی وقتی رقیب دارد روایت ارائه میدهد بتوان ضدروایت ساخت. سوم اینکه «سوژه فاقد خودآگاهی همزمانی و در زمانی است» یعنی جمهوری اسلامی در موضوع خاصی که لکنت دارد فاقد آگاهی تاریخی و همزمانی نسبت به وضعیت زن ایرانی در جهان و در مقایسه با سایر کشورها است؛ البته به معنای این نیست که نقدی نسبت به نظام در خصوص زنان وجود ندارد، بحث بر سر این است که آنچه وجود دارد درست روایت و دفاع نمیشود.
*علل لکنت ایران در روایت بحث زنان
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی عنوان کرد: عوامل متعددی سبب بیزبانی و لکنت جمهوری اسلامی ایران در بحث زنان شده که یکی از این موارد وجود رقیب قوی است. ایران با رقیب قوی مواجه است که به او امکان تفکر نمیدهد و او را مست میکند، به عنوان مثال اگر قصد بر این باشد که درباره دولت تفکر شود به این مسئله توجه میشود که غرب چگونه دولت را سامان داده است و نسخه خارجی شناخته شده دائماً در ذهن و زبان ما وجود دارد و ما را از تفکر درباره خویشتن وا میدارد و به جای آن ما را به تفکر درباره خودش میگمارد. این رقیب قوی ابزار روایت یعنی رسانه و مفاهیم علوم انسانی را به شدت بسط داده و از آن خود ساخته است.
کرمی تصریح کرد: مشکل دیگری که جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه است روایت مخدوش از رقیب است. ایران رقیبی دارد که قوی است و این رقیب برساخت یکدستی از خود میدهد یعنی انگار کلِ یکپارچه و امر غیر متکثری است که در طول تکثر در 500 سال گذشته به صورت یکدست دارد به حیات خود ادامه میدهد در حالیکه غرب دارای تکثرات متعدد و فراز و فرودهای گوناگون است و در درون خود دارای مقاومت است.
وی اذعان کرد: به نظر میرسد سومین عامل لکنت جمهوری اسلامی به تاریخ ایران طی 400 سال گذشته برمیگردد که ایران در تکوین ایرانِ جدید با وضعیت سوژه شکستخورده به حیات ادامه داده است. دستهای از مورخان میگویند ایران جدید از صفویه شکل گرفته یعنی آنچه امروز به عنوان ایران شناخته میشود از دوران صفویه وجود داشته و چیزی به آن افزوده نشده و اگر تغییری رخ داده چیزی از ایران کاسته شده است.
*ایده فرانسویها در بازه زمانی طولانی ایده مسلط در ایران بوده است
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: ایران 400 ساله اخیر در روند تکوین در وضعیت کنونی، جنگی را تجربه کرد به نام جنگ چالدران که بین ایران و عثمانی رخ داد و بعد از آن پادشاهان ایرانی به شدت از درگیر شدن با حکومت عثمانی اجتناب کردند مگر در برهههایی از زمان که مطمئن بودند در جنگ پیروز خواهند شد؛ این فاصله به قاجاریه و جنگ ایران و روس میرسد. ایران دو جنگ با روسیه داشته که در خلال آنها بخشهای بسیار بزرگی از سرزمین در قالب عهدنامه گلستان و ترکمانچای از دست رفت. مورخان و کسانی که این بحث را تحلیل میکنند میگویند اینجا سوژه ایران مدرن شکل گرفته است یعنی تفکر درباره ایران از اینجا آغاز شده و این نقطه را «آنِ عباسمیرزایی» میدانند. «آنِ عباسمیرزایی» این است که ایران در جنگهای ایران و روسیه شکست خورد و به فرانسه پناه برد، فرانسه با ایران مرز مشترک ندارد و قدرت جدید در اروپا بود. مستشاران اروپایی در ایران حاضر شدند و جلساتی برپا شد، عباسمیرزا سؤالی از مستشار فرانسوی پرسید مبنی بر اینکه « ای اجنبی به من بگو چرا شما همیشه پیروزید و ما همیشه شکست میخوریم؟» مورخان معتقدند در این آستانه آگاهی، ایرانیها به فهم جدیدی از خود و غرب رسیدند و این مسئله آنِ شکست و گسست است. یعنی ایران در لحظهای شروع به تفکر درباره خود کرد که آن زمان شکست خورده بود. مسئله در این آستانه باقی نماند و قضیه مواجهه با غرب به محوریت فرانسویها در ایران ادامه پیدا کرد. فرانسه که در آستانه انقلاب فرانسه و تکوین ایده روشنگری بود در کل اروپا مرجعیت داشت بر این اساس در ایران هم مرجعیت پیدا کرد ولی مرجعیت فرانسه به معنای استیلای فرانسته نبود یعنی در همان ایام ایدههای انگلیسی و ژرمنی به عنوان ایدههای رقیب وجود داشت ولی ایده فرانسویها ایده مسلط شد.
کرمی افزود: اصل مدرنیته فرانسوی بر ایده گسست، شکست و ترجیح امر متغیر بر امر ثابت است یعنی اصالت اعتراض اینجا شکل گرفت. سوژه فرانسه از زمان انقلاب فرانسه تاکنون اعتراض و شالودهشکنی از امر ثابت و هر آنچه ثابت باشد مانند خانواده، دین، اخلاق، معرفت و ... است. اروپاییها به تدریج از هژمونی ایده گسست فاصله گرفتند و به سراغ ایدههای پیوست و انسجام رفتند ولی ایرانیها با همان ایده گسست و ترجیح امر متغیر بر امر ثابت به خودآگاهی رسیدند. در طول دوره قاجار و بعداً در تکوین نظام جدید مدرسه دارالفنون و سپس در مشروطه گفتوگوهایی شکل گرفت که اساس آن بر پایه زیر سؤال بردن مشروعیت مسائلِ قدیمی و ثابت بود.
*غرب جریان حاشیهای را برای سایر کشورها به جریان اصلی تبدیل میکند
وی عنوان کرد: در نهانخانه ذهن ایرانیها این است که اساساً معترض باشند و لزوماً این اعتراضات امر منفی نیست. اتفاق دیگری که رخ داد مسئله علوم انسانی در ایران است یعنی علوم انسانی جدید که غرب جدید را روایت میکند. دو روایت و جهت از علوم انسانی وجود دارد. وجه علوم انسانی فرانسوی ایدههای گسست را تئوریزه میکند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: غرب یک جریان اصلی دارد و یک جریان حاشیهای که جریانات حاشیهای جریان اصلی را تعدیل میکنند و نمیگذارند جریان اصلی به حاشیه برود. جریان حاشیهای معمولا جریان اعتراض، انتقاد و درگیر شدن با امر ثابت است. غرب جریان حاشیهای خود را برای دیگر کشورها به جریان اصلی تبدیل میکند؛ به عنوان مثال جریان هیپیها در زمان پهلوی، در غرب به عنوان گروههای انحرافی حاشیهای در جامعه مطرح بودند و وقتی به ایران آمدند به عنوان جریان آوانگارد و مدرن تبدیل شدند و حقیقت این است که غرب با هوشیاری چنین کاری را میکند. هیچوقت غرب جریان اصلی را برای خود با جریان حاشیهای جا به جا نمیکند.
*صدور سوژه اعتراض به کشورهای جهان سوم پروژه هوشمندانه غرب برای کشورهای جهان سوم است
کرمی اضافه کرد: بحث صدور سوژه اعتراض به کشورهای جهان سوم یک پروژه کاملا هوشمندانه و حساب شده است که به واسطه یکسری مکانیزمها دارد صورت میگیرد؛ یکی از این مکانیزمها خلق مفاهیم و جهان شمول ساختن این مفاهیم است در حالیکه این مفاهیم جهان شمول نیستند. سوژه زنانه و انقلابی نیاز به مفاهیم دارد و یکی از این مفاهیم انقلابی مفاهیمی است که در توصیف وضعیت زنانه به کار میرود؛ به عنوان مثال گفته میشود وضعیت زنان در ایران فاجعه است. یکی از علائم اینکه این وضعیت فاجعهبار نیست این است که حدود چند هزار زن دارای مدرک دکتری و کارشناسی ارشد امروز در زمینه زنان حرف میزنند و وضعیت زنان را نقد میکنند. بر این اساس سوژه زنانه در ایران دارای لکنت نیست و دارد حرف میزند و سوژهای که در موقعیت فاجعه باشد زبان ندارد.
وی تصریح کرد: قبل از فیلتر شدن اینستاگرام وقتی در این شبکه اجتماعی فعالیت داشتم بیش از 60 صفحه فعال در حوزه زنان را دنبال میکردم که همگی عنوان میکردند وضعیت زنان در ایران فاجعه است؛ فاجعه به شرایطی میگویند که روند عادی زندگی مختل شود مانند زمانی که زلزله رخ میدهد و حدود 10 روز فاجعه وجود دارد. اکنون روند عادی زندگی جاری است هر چند شرایط نامطلوبی هم بعضاً وجود دارد. غرب در حال مفهومسازی است و به طرف مقابل اجازه نمیدهد درباره مفاهیم مناقشه کند. به عنوان مثال بحث آزادی ماهیتی سلبی است در حالیکه وانمود میکنند ماهیتی ایجابی دارد. مسئلهای که برای برطرفسازی این لکنت باید به آن توجه شود این است که بازاندیشی در مفاهیم و خودآگاهیها شکل گیرد، تاریخ ایران با خودآگاهی درزمانی و همزمانی دیده شود و این نکته مورد توجه واقع شود که سوژهای که در حال شکلگیری است اساساً سوژه شکست دانسته نشود.
*غرب مغرضانه مسئله مردسالاری را مختص اسلام و ایران معرفی میکند
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اذعان کرد: در مقاله یکی از جامعه شناسان مهم خانواده با موضوع نظامهای خانواده در دنیا آمده است که در دنیا هفت نظام خانواده شناخته شده وجود دارد؛ نخست نظام مسیحی- اروپایی، دوم نظام خانواده غرب آسیا و شمال آفریقا که اسلامی است، سوم الگو خانواده جنوب آسیا، چهارم الگو خانواده شرق آسیا، پنجم الگو خانواده صحرای آفریقا، ششم الگو آسیای جنوب شرق، هفتم الگو خانواده سرخپوستان آمریکای لاتین. این الگوها برآمده از بررسیهای تجربی است. در این مقاله در ذیل مباحث نظام مردسالار بیان میکند اساساً مردسالاری ویژه نظام خانواده در شرق آسیا است نه در خاورمیانه و شمال آفریقا چون آنان نظم حقوقی سنتی دارند که مبتنی بر تعامل و تفاهم حقوق میان زن و مرد است. در ادامه مواردی را در محدوده مردسالاری معرفی میکند که به هیچ وجه نشان گفتمان غرب وجود ندارد. در سازمان ملل و سایر مجامع مربوطه تا کنون مشاهده شده است که مثلا گفته شود در چین یک نوع نظام خانواده مردسالار است؟ غرب مغرضانه این مسئله را مختص ایران و جهان اسلام معرفی میکند و دارد این بازی را پیش میبرد که دائماً گمان رود انحراف در ایران و اسلام است و باید از خود دفاع کنیم. وقتی در لاک دفاعی باشیم برای تبرئه خود میگوییم ما مثل شما هستیم و آنچه شما میخواهید و مطلوب شما است را ما داریم؛ به این ترتیب بخشی از بازی را غرب پیش میبرد و بخشی از بازی را ما خود ناخواسته به آن دامن میزنیم.
کرمی تصریح کرد: در همه جای دنیا اصلاحات پایدار اصلاحات تدریجی بوده است و الان در دانشگاههای ما در حوزه علوم انسانی نسبت اساتید دانشگاه خانم به اساتید دانشگاه آقا نسبت یک به دو است. این مسئله را به دو گونه میتوان روایت کرد، نخست اینکه گفته شود چرا نسبت آقایان دو برابر است؛ دوم اینکه گفته شود سالهای قبل یا زمان شاه وضعیت این مسئله در این مملکت چطور بود. اگر اینها را اصلاحات بدانیم قرار است در شیب ملایم اصلاحات صورت گیرد.
انتهای پیام/