به گزارش دبیرخانه همایش خانواده مقاوم، حجتالاسلام و المسلمین میلانی عضو هیئت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشکده زن و خانواده، در هفتمین نشست هم اندیشی همایش بین المللی خانواده مقاوم که در راستای غنابخشی به مبانی نظری و ادبیات این همایش روز یکشنبه نهم بهمن1401در این پژوهشکده برگزار شد، پیششرطهای معرفتی مقاومت نخبهگرا را تبیین کرد.
آنچه در ادامه می آید بیانات آقای میلانی در این نشست است:
خلاءهای معرفتیمفهومی موجود در موضوع مقاومت، مانع تئوریزه کردن مطلوب این مفهوم شده است. لذا چهارچوب معرفتیمفهوم مقاومت باید به طور دقیق تبیین شود چرا که اگر این تبیین دقیق صورت نگیرد ممکن است این مفهوم یا در معنایی که پیشتر در ساحت های دیگر به کار رفته تلقی گردد یا به مثابه همان نگاه تجددی انگاشته شود که مقاومت اندیشه دینی و دینداران را عملی مذبوحانه و منفعلانه و محکوم به شکست میداند.
لازمه رفع این خلاءهای معرفتی را در سه محور کلی می توان مطرح کرد:
محور اول، ضرورت توجه به پرسشی از سنخ فلسفه تاریخ است که ناظر به خطی-تکاملی دیدن تحولات تاریخی، گسستی دیدن جریان تاریخ یا حتی رو به افول بودن آن است. این سوال از این رو واجد اهمیت است که اگر در سطح هوشیار یا ناهوشیار مسیر کلی تاریخ خطی تکاملی تحلیل شود عملا هرگونه مقاومت در برابر تحولات دنیای معاصر بر خلاف سعادت انسانی و در راستای مناسبات قدرت و به معنای اصرار بر حفظ نظم سنتی و موقعیتهای قدرت پیشامدرن فهم خواهد شد. برپایه همین خطی تکاملی دیدن تاریخ است که جریان تجددخواهِ متقدم و متاخر بدون نگاه پدیدارشناسانه از مقاومت اندیشه دینی و دینداران نتوانسته است فهم درستی از این مقاومت را ارائه کند. ذیل همین محور دو آسیب مهم مفهوم خانواده مقاوم را تهدید میکند: اول، وارونگی گفتمان مردسالار که در هئیت زنسالاری نمود پیدا کرده است و دوم: لانهگزینی زنگرایی یا خرده گفتمان زنسالار در بافت گفتمان مشروع خانوادهگرایی.
محور دوم، ضرورت گفتگوی انتقادی با اندیشه تجددی است. پرسشی که در اینجا مطرح است آن است که زبان و منطق گفتگوی انتقادی یا همان مقاومت در ساحت نخبگانی، با دنیای متحول و عقلانیت پشتیبان آن بایستی از چه شاخصهایی برخوردار باشد؟ در تحلیلهای گیدنز و جواد طباطبایی انتخاب زبان و منطق سنت برای گفتگو با جدید و نقد آن میتواند به پدیدارشدن اندیشه سلفی و بنیادگرایانه منتهی شود و از طرفی گزینش زبان و منطق تجددی برای نقد تجدد و دفاع از سنت به بازاندیشه تجددی سنت خواهد انجامید که در نهایت به استحاله اندیشه دینی منجر خواهد شد. طباطبایی که خط ارزشی تجددی دارد با بایسته و ضروری دانستن این رویکرد از آن به «جدیدِ قدیم» تعبیر کرده و معتقد است که تنها اصلاح دینی ممکن در اندیشه شیعی همین فهم قدیم در قالب جدید و با زبان و منطق جدید است. در این میان راه سومی نیز مطرح است که برخی همچون مطهری و شریعتی (علیرغم تفاوتهایی که در صورتبندی مباحث خود دارند) با عنوان اجتهاد از آن یاد کردهاند که آن نیز مشکلات خاص خود را دارد. از این رو منطق و زبان مقاومت نیز پیچیدگیهایی دارد که نبایستی با سادهسازی از کنار آن رد شد.
محور سوم، ضرورت توانمندسازی اندیشه دینی و دینداران برای بازاندیشی و خودپالایشی به مثابه شرط امکان مهم و اساسی در رسیدن به مقاومتی پویا و خلاقانه است. برخی افراد توان معرفتی لازم برای مواجهه انتقادی با مفاهیم انباشته در گذشته را ندارند و برخی دیگر به لحاظ روانشناختی آمادگی کافی برای خودپالایشی و زودون غبار سنت از تراث دینی را ندارند و گروه سومی نیز فهم کنونی خود را که میتواند صرفا یک صورتبندی تاریخی از نگاه دینی و امکانی در عرض سایر امکانها باشد را نگاهی کاملا عینی میدانند و در نتیجه هرگونه تنزل از آن را به مثابه خودباختگی تفسیر میکنند.
اما عملا هر سه رویکرد به مقاومتی ایستا و منفعل که لازمه آن پیاده شدن اندیشه دینی از قطار سریعالسیر تحولات است، دامن میزنند و از ایده مقاومت مطرح در همایش فاصله معناداری دارند. استاد مطهری در مقالهای «هدایت یعنی چه؟» از این گروهها یاد کرده است.
اصولا مقاومت در معنای پویا و خلاقانه آن متعلق به خط سومی است که محدودیتهای نظام آگاهی کنونی اجازه صورتبندی کامل آن را نمیدهد ولی مفاهیمی همچون جسارت، جنگیدن، نگرویدن، گم نشدن، هستم، احتیاط و حزم اشاراتی هستند که می توانند برخی از ابهامات مفهومی این واژه را بکاهند.