جستجو فارسی / English

نقد و بررسی «مکتب تاریخ‌نگاری پست مدرن در مورد زنان» صورت گرفت

تاریخ انتشار: 1402/05/23     
نقد و بررسی «مکتب تاریخ‌نگاری پست مدرن در مورد زنان» صورت گرفت

سومین سلسله نشست تاریخ اجتماعی زنان با موضوع «مکتب تاریخ‌نگاری پست مدرن در مورد زنان» همراه با تحلیل کتاب «سه روز به آخر دریا» و همچنین بررسی تعدادی از آثار مکتوب تولیدی در ایران مرتبط با تاریخ‌نگاری پست مدرن و نظریه تحلیل جنسیت برگزار شد. 

به گزارش  روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده، سومین سلسله نشست تاریخ اجتماعی زنان با موضوع «مکتب تاریخ‌نگاری پست مدرن در مورد زنان» همراه با تحلیل کتاب «سه روز به آخر دریا» نوشته نازیلا ناظمی، صبح روز سه شنبه 10 مرداد ماه سال 1402 به صورت حضوری و برخط در پژوهشکده زن و خانواده در قم برگزار شد.

 

دکتر زهرا داورپناه عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ابتدای این جلسه عنوان کرد: کتاب «سه روز به آخر دریا» از سفرنامه‌های حج زنان در عصر قاجار است که توسط انتشارات «اطراف» منتشر شده است. از مجموع 50 سفرنامه گردآوری شده عصر قاجار توسط استاد جعفریان، هشت مورد آن مربوط به زنان است که تا کنون سه مورد آن با قالبی زیبا و به‌روز چاپ شده است. در مقدمه این جلد نقل قولی از ساموئل گرین بنجامین نخستین سفیر آمریکا در ایران در دوره ناصرالدین شاه ذکر شده که گفته است:« اگر عجولانه قضاوت و نتیجه‌گیری شود که زنان ایران عقب مانده، بی‌اطلاع و نادان هستند اشتباه محض است؛ آن‌ها گرچه تحصیل کرده و آشنا به تمدن غربی نیستند ولی به هیچ وجه کودن و احمق هم نیستند و در امور سیاسی و اجتماعی کشور نفوذ دارند و در پشت پرده خیلی کارها با مشارکت و مساعی آنان می‌گذرد، فقط نفوذ و مشارکت زنان ظاهر و آشکار نیست و خارجی‌ها در نظر اول به آسانی از آن مطلع نمی‌شوند. مثل معروفی هست که می‌گوید از صاحب قدرت نباید ترسید بلکه از عواملی که این صاحب قدرت را تحریک می‌کنند و پشت سر او هستند باید وحشت داشت؛ در ایران وضع چنین است و زنان در دربار مواضع قدرت نقش مؤثر ولی پشت پرده دارند. گذشته از این مورد استعدادهای بسیاری در اندرون و حرمسرا وجود دارد، زنان در موسیقی، شعر، نقاشی، قلابدوزی، سیاست و دیپلماسی به مرحله استادی رسیده‌اند.»

 

*تحلیل کتاب «سه روز به آخر دریا»

وی ادامه داد: نکته مهم این است که کلیشه علمی و عوامانه رایج درباره زنان ایران در عصر قاجار هم تا حد زیادی سیاه است و آنان را عقب مانده، نادان و بی‌اطلاع می‌دانستند. یکی از آورده‌هایی که مطالعه آثار تاریخی زنان ایرانی دارد این است که این تصور را به چالش می‌کشد و به نظر می‌آید که با چهره دیگری از زن ایرانی رو به رو هستیم، چهره‌ای که البته نمی‌خواهیم آن را تعمیم بدهیم و بگوییم همه زنان ایرانی در دوره قاجار خیلی وضعیت خوب، به‌روز و دانشمند داشته‌اند چرا که حتما در طبقات مختلف و شرایط گوناگون شرایط زنان فرق می‌کرده است ولی آن کلیشه هم حتما کلیشه درستی نیست.

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: اسم سفرنامه‌ای که اکنون مورد بررسی قرار می گیرد «روزنامه مکه» بوده است چون آن زمان اغلب سفرنامه‌ها و خاطرات روزنگاری را روزنامه می‌نامیدند. به دلیل تکراری بودن اسم این سفرنامه، انتشارات اطراف عنوان «سه روز به آخر دریا» را برای این سفرنامه انتخاب کرده است. نام نویسنده روزنامه مکه مشخص نیست ولی نسب خودش را کامل عنوان کرده است که از سمت پدر یکی از نوادگان فتحعلی قاجار به حساب می‌آمده است و از سمت مادر نیز نوه نادرشاه افشار بوده است، یعنی شاهزاده خانم بوده است و در متن سفرنامه نیز عنوان کرده است که بقیه او را شاهزاده خانم صدا می‌کردند ولی اسمش را در هیچ جای متن نیاورده است. آوازه زیبایی، دانشمندی، فضل و کمالات او تا تهران می‌رسد وبا اینکه در طبس زندگی می‌کرده است، در 15 سالگی به نامزدی ناصرالدین شاه در می آید، ولی چنانکه خودش می‌گوید دشمنی‌ها اجازه نمی‌دهد که این نامزدی به ازدواج ختم شود. بعد از سه سال در سن 18 سالگی به دستور ناصرالدین شاه او به عقد عمادالملک در می‌آید، عمادالملک حاکم پنجاه و چند ساله طبس بوده که صاحب زن و بچه‌های متعددی هم بوده است. طی اتفاقات بعدی، شاهزاده خانم در سال 1265 هجری شمسی به مکه می‌رود و این خاطرات را می‌نویسد. 14 سال بعد این خاطرات توسط یکی از فرزندان شوهرش بازنویسی می‌شود و حاشیه می‌خورد یعنی اکنون نسخه بازنویسی شده و حاشیه نویسی شده‌ای در دست ما است که یکی از پسران شوهر این خانم ثبت کرده است به عنوان گنجینه‌ای ارزشمند. شاهزاده خانم بچه‌دار نمی‌شود و فرزندی ندارد.

دکتر داورپناه اذعان کرد: در زمان قاجار دو مسیر برای رفتن به سفر مکه وجود داشته است، یکی مسیر خشکی و دیگری مسیر دریایی که این سفرنامه شرح گذر از مسیر دریایی است. نکته جالب این است که اغلب کشتی‌های مسیر دریایی سفر حج انگلیسی بوده‌اند. سرزمین عراق و عربستان آن زمان همچنان تحت حاکمیت عثمانی بوده است که ارتباطات عثمانی و ایران داستان‌های خودش را دارد و کشتی‌هایی که این میان سرویس می‌دادند به کلیه حجاج مردم این ناحیه انگلیسی بوده‌اند. شاهزاده خانم هم در کتابش نوشته است «اسم کشتی ما تیگران است» یا در جایی دیگر از متن کارکنان کشتی را رومی می‌خواند و اروپایی‌ها را اینگونه یاد می‌کند«اگر چه عمله کشتی همگی یهودی، نصاری و سنی هستند ولی از بس زحمت می‌کشند دلم خیلی برایشان می‌سوزد». راه زمینی سفر به حج که به راه جبل معروف بوده از کوفه و نجد می‌گذشته که راهی کوتاه ولی پرخطر بوده است. شاهزاده خانم از مسیر دریایی به حج می‌رود و از راه زمینی برمی‌گردد. آن زمان هم راه دریا ناامن بوده و هم راه خشکی ولی راه خشکی مقداری نا‌امن‌تر بوده است که سبب می‌شده عده‌ای راه دریا را ترجیح بدهند.

وی تشریح کرد: شاهزاده خانم  در ابتدای کتاب بیان می‌کند که چرا به این سفر رفته است. همچنین علت به هم خوردن ازدواجش با ناصرالدین شاه را بغض بزرگان عنوان می‌کند و این نشان می‌دهد ناصرالدین شاه آنقدرها هم که تصور می‌شود در ازدواج‌هایش دخیل نبوده است و بیشتر بر پایه تصمیم بزرگان این مسئله جریان داشته است. وی در خصوص ازدواجش با عمادالملک می‌‌گوید که گرچه عمادالملک به او محبت و توجه داشته ولی در مجموع خودش از این ازدواج، دوری از خانواده و ورودش به خانه‌ای پردشمن ناراحت بوده است. مسئله مهم در این بخش تنوع فرهنگی در رابطه با ازدواج‌های دوم و سوم در ایران و سایر ممالک اسلامی است. نویسنده در ادامه متن سفرنامه طی گفت‌وگو با سایر زنان در اصفهان، عراق و عربستان در خصوص ازدواج مجدد مطالبی را بیان می‌کند که نشان می‌دهد این باور درست نیست که گفته می‌شود این مسئله در برخی فرهنگ‌ها برای زنان امری عادی بوده است بلکه تنوع واکنش نسبت به ازدواج‌های مجدد مردان وجود داشته است و این قضیه نه بدون تنش بوده و نه ممنوع بوده است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: عمادالملک همسر شاهزاده خانم در ابتدا در باطن با مسافرت او به مکه مخالفت می‌کرده ولی بالاخره راضی می‌شود و او همراه با زنی دیگر راهی می‌شود. اینکه چنین زنانی بدون همسر و پدر راهی چنین سفرهایی می‌شدند در جای خود جالب توجه است و نشان می‌دهد که اینطور نبوده که زنان اصلا سفر نروند یا مجبور بوده‌اند که فقط با پدر یا همسرشان بروند، بلکه مواردی هم بوده که آنان بدون محارم درجه اول راهی سفر می‌شدند. نکته دیگر این است که طی سفرها، بانوان زنانی مهجور، پشت پرده و مقهور نبودهاند بلکه اشخاصی مثل این خانم نویسنده مدیر کاروان بوده‌اند و کارهایی به کمک خدمه‌ خود انجام می‌داده‌اند که دیگران قادر به انجامش نبوده‌اند. مسئله مهم دیگر قوت ارتباطات است، سؤال پیش می‌آید که در گذشته وقتی وسایل ارتباطی وجود نداشته است افراد چگونه همدیگر را پیدا می‌کرده‌اند! شاهزاده خانم در این سفر ضمن حضور در یکی از شهرها، با چند پرسش از اهالی شهر، عموی خود را که حدود 26 سال او را ندیده است پیدا می‌کند و ارتباطات دوباره احیا می‌شود. البته خانواده و اقوام او از افراد طبقه بالا و سرشناس بوده‌اند و پیدا کردنشان به نسبت دیگران راحت‌تر بوده است.

دکتر داورپناه اضافه کرد: مسئله قابل توجه دیگر در این سفرنامه، وضعیت نوکرها و خدمه است. تصور کلیشه‌ای درباره نوکرها وجود دارد مبنی بر اینکه خیلی بدبخت بوده‌اند، داغ و درفش تحمل می‌کرده‌اند، زیر بار مجموعه احکام ظالمانه‌ای بوده‌اند و هر لحظه ممکن بوده تمام داشته‌های خود را از دست بدهند؛ این موارد حتما بهره‌ای از حقیقت دارد و همینکه آدمی جزو تملکات فرد دیگری حساب می‌شده خیلی شرایط بدی است که اگر خوب بود عقل بشر و دین اسلام این مسئله را به سمتی نمی‌برد که جمع شود. جامعه‌شناسان کارکردگرا حرفی دارند که می‌گویند اگر چیزی در جامعه کارکرد نداشته باشد نمی‌تواند طولانی مدت باقی بماند پس اگر می‌بینید چیزی برای مدت طولانی در جامعه بشری وجود دارد حتما کارکردی دارد. عقل آدمی اجازه نمی‌دهد چیزی را تداوم بخشد که بهره‌ای برای او نداشته باشد. بحث نوکر و کنیز داشتن و برده‌داری هم همینگونه است، یعنی وقتی مطالعه می‌کنید می‌بینید عده‌ای از افراد با این شرایط قادر به گذران زندگی بوده‌اند و معلوم نبود اگر آزادانه زندگی می‌کردند چه شرایطی برایشان پیش می‌آمد از نظر مالی و امنیتی چرا که زندگی‌شان متکی به حمایت مالی و امنیتی و ... از سوی صاحب بوده است. گذشته از این مورد، روابط انسانی روابط سخت و خشنی نیست و شواهد زیادی در هر سه کتابی که بررسی شد وجود دارد مبنی بر اینکه نوکرها و کنیزها تا حدی اختیاردار بوده‌اند، اعمال نظر می‌کرده‌اند و زندگی‌شان در برخی حوزه‌ها همراه با لذت‌ها و خوشی‌ها بوده است. به عنوان مثال فیروزه که یکی از کنیزهای پیر خان یعنی عمادالملک بوده که او هم همراه شاهزاده خانم در این سفر بوده است؛ در این کتاب آمده است:« فیروزه،که از کنیزهای پیرِ خان و همراه است قهره کرده که من پیاده می‌آیم. به صد هزار معرکه سوارش کردم.» اینگونه نبوده که به فیروزه امر کند سوارشو و او سریع سوار شود. در جایی دیگر نیز فیروزه برای خودش و شاهزاده خانم خرید می‌کند یعنی هم کار انجام می‌دهد و هم برای خودش خرید می‌کند و خواسته‌اش لحاظ می‌شود.

وی اذعان کرد: مسئله قابل تأمل دیگر، رواج علم و سواد میان زنان است. در خاطرات مونس‌الدوله که به اسم خاطرات ندیمه ناصرالدین شاه چاپ شده و این خانم خاطراتش را در سن 90 سالگی نوشته است، تصویر ایشان و افراد دیگر این است که زنان خیلی بی‌سواد و جاهل بوده‌اند ولی مراجعه به این متون که می‌شود معلوم می‌شود اینطور نیست. در بخشی از متن آمده:« دختر پیرزن، حکیم بود، درس خوانده بود و معقول چیز می‌فهمید.» در جایی دیگر از متن آمده است:« منزل پسرهای حکیم هارون رفتیم. بسیار دخترها و زن‌های خوشگلی دیدم. بسیار خوب حکمایی هستند و ناخوشی‌ها را درمان می‌کنند.» در خاطرات مونس‌الدوله این عبارت چند بار تکرار شده است است که « با خط زنانه‌ای اینطور مینوشتند.» پس معلوم می‌شود حداقل در طبقاتی از مردم زنان باسواد بوده‌اند و یکسری علوم تخصصی کسب می‌کردند مثلا در حوزه درمان و طبابت. حتی متن همین سفرنامه با وجود اینکه خوشخوان است ولی خیلی ادیبانه و سنگین‌تر از سایر متون سفرنامه زنان است و برای مخاطب عام به رشته تحریر در آورده است.

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده مطرح کرد: مسئله دیگری که مورد توجه است حجاب بانوان است. گذر از مناطق مختلف و مشاهده زنانی که روی خود را نمی‌پوشانده‌اند برای شاهزاده خانم جالب بوده است. این نشان می‌دهد در میان زنان شهر و شاهزادگان رو پوشاندن اهمیت ویژه داشته است. در روستاها و ایلات به طور طبیعی به خاطر فضای کاری و الزامات عملی که وجود داشت است خانم‌ها رو نمی‌پوشانده‌اند ولی حجاب داشته‌اند که نویسنده حجاب زنان را به تفکیک توصیف می‌کند مثلا در جایی آورده است که زنان شال کردی زربفت داشته‌اند، یا جایی دیگر گفته پولک آویزان کرده‌بودند به پیشانی‌شان، مثل هم لباس می‌‌پوشیدند یا مثل هم لباس نمی‌پوشیدند و به همین ترتیب سایر جزییات را بیان کرده است. یک خاطره خنده‌دار سفرنامه هم این است که می‌گوید :« زنی دیدیم که 60 ساله به نظر می‌آید و غرق بزک شده است. معلوم است احمق است. امشب کنار دریا بیچاره دوباره بزک می‌کند، چارقد هم ندارد، همه حاجی‌ها را به معصیت انداخته. به نوکرها کار می‌گوییم ولی از دست این زنیکه نمی‌توانند بیایند پشت چادر. باز با خانمی که همسفرم است تماشا می‌کنیم و می‌خندیم و غیبت می‌کنیم. خدا ببخشد.» این پیرزن هم در مسیر حج بوده و بزک کردنش به بقیه می‌فهمانده که انسانی طبیعی نیست وگرنه زن نرمال حجاب دارد.

دکتر داورپناه ماجراهای عاشقانه‌ای که در طول این سفرنامه ذکر شده است را نکته قابل توجه دیگری دانست و افزود: یکی از جریان‌های عاشقانه این است که فردی سنی مذهب به خاطر عشق به یک دختر شیعه، شیعه می‌شود. این روزها مسئله‌ای در حال القا به جامعه است مبنی بر اینکه معشوق مرد، مرد است و زن نیست بلکه نقش زنان در زندگی مردان فقط برای انجام امور منزل و به دنیا آوردن فرزند بوده است. چنین داستان‌های عاشقانه تاریخی و مستند ناقض اینگونه ادعاها است. علاوه بر این‌ها، داستان‌های عاشقانه زیادی میان زنان و مردان وجود دارد که نقض کننده سخنان کسانی است که رابطه عاشقانه و عاطفی میان زنان و مردان را رد می‌کنند.  قبول است که عشق، عاطفه و رمانتیسیسم در مرکزیت ازدواج قرار نداشته و علل متعدد و گوناگونی در امر ازدواج دخیل بوده است ولی این تصور که اصلا عشق و احساس در این زمینه مطرح نبوده هم صحیح نیست. مردان و زنان همدیگر را دوست داشته‌اند و نسبت به همسر خود محبت داشته‌اند و بعضی‌ها هم نداشته‌اند.

وی تصریح کرد: مطلب دیگری که می‌توان در این کتاب مورد بررسی قرار داد این است که فهم زنان درباره خود چطور بوده است. برخی فمنیست‌ها و برخی از زنان سنتی بر این مسئله اذعان دارند که زنان از مشکلات خود آگاه نبوده‌اند و نیستند. فمنیست‌ها می‌گویند باید به زنان آگاهی داد تا ضمن فهم مشکلاتشان، از زیر سلطه نظام پدرسالاری خارج شوند. برخی از پیروان نگاه سنتی با خوانشی خاص نیز معتقدند اگر آگاهی به زنان داده نشود آنان در هر شرایطی که باشند احساس بدبختی نمی‌کنند و سازگاری می‌یابند حتی اگر هیچ قدرت انتخاب و اختیاری نداشته باشد، رشد نداشته باشد، وضعیت فرودستانه داشته باشد و ... حتی در این شرایط احساس خوشبختی هم می‌کند. اینگونه خاطرات تاریخی همه روایات مذکور را نقض می‌کنند چرا که نشان می‌دهد زنان از وضعیت خود آگاه هستند، مثلاً شاهزاده خانم نسبت به شرایط ازدواجش کاملاً آگاه است و چندین جا هم صراحتاً بیان می‌کند که شوهرم پیر و علیل است و مقایسه می‌کند با مردان جوان و زیبای دیگری که خواستگارش بوده‌اند و در راه مسافرت برخی آنان را می‌بیند. شاهزاده خانم نسبت به سختی‌ها و ظلم‌هایی که در حقش روا داشته می‌شود نیز آگاه است و برخی موارد را اشاره می‌کند.

دکتر داورپناه بیان کرد: شاهزاده خانم در اواخر متن سفرنامه ضمن تشریح زیارتش از عتبات عالیات درباره علت سفرش به حج و زیارت حرم ائمه معصومین عنوان می‌کند:« اتفاقی که افتاده بود این بود که من این سال‌ها دچار شک شده بودم و همش فکر می‌کردم از کجا معلوم که همانطور که یهودی‌ها، مسیحی‌ها، زرتشتی‌ها و پیروان سایر ادیان و مذاهب فکر می‌کنند خودشان بر حق هستند شیعه هم بیش از آن نباشد؟» بعد مفصل توضیح می‌دهد که :«اینگونه نبود که کافر شده باشم یا اعمال دینی را انجام ندهم بلکه فقط شکی ایجاد شده بود و من دوست داشتم بیشتر بدانم.» که این دغدغه فاخری است در ذهن یک زن دوره قاجار. کسانی که روی سکولاریسم کار می‌کنند ادعایشان این است که جامعه سنتی عاری از بی‌ایمانی و تردید در میان عموم مردم بوده ولی در این مکتوب خانمی را پیدا می‌کنید که دچار تردید است و به این می‌اندیشد که از کجا معلوم شیعه بر حق است و دلیل سفرش را جست‌وجوی حقیقت و معرفت دینی عنوان می‌کند. شاهزاده خانم در انتهای سفر که به نجف می‌روند دیگر قهر می‌کند و می‌گوید من این همه اماکن مقدس رفتم و دعا کردم ولی جوابی نگرفتم پس دیگر ادامه نمی‌دهم؛ سپس در سه شب، سه خواب می‌بیند که شک او را برطرف می‌سازد و به این نتیجه می‌رسد که تشیع برحق است و ائمه اطهار(ع) کسانی هستند که فراتر از انسان‌های عادی هستند و جواب زائران خود را می‌دهند. گذشته از سایر مسائل تجربه تردید دینی در یک فرد و تلاش او برای رفع این تردید مسئله مهمی در این سفرنامه تاریخی است.

وی تشریح کرد: وقتی درباره زن و خانواده در طول تاریخ در فرهنگ‌های مختلف به ویژه سنت سخن گفته می‌شود باید توجه داشت که روابط انسانی امری است که به دشواری ثبت می‌شود و به دشواری پیدا می‌شود، پس این قبیل مطالب که گفته می‌شود قدیم میان زنان و شوهران عشق نبود یا فرزند اهمیتی نداشت و مرگ فرزند به راحتی تحمل می‌شد یا اینکه جایگاه زن همانند اشیاء بود، این‌ها حرف‌هایی است که باید با احتیاط بیان شود و وقتی نسخه‌ای مطالعه می‌شود که در آن روابط انسانی ظهور دارند خیلی از مسائل را به چالش می‌کشد. زن قدر و قیمتی در طول تاریخ می‌بینیم گرچه همانطور ظلم به زن هم در تاریخ مشاهده می‌شود. مسئله دیگر این است که به نظر می‌رسد فهم ما از تاریخ زنان غلبه بحث گسست است یعنی گمان می‌شود یک روال وجود داشته و حالا ما که علاقه‌مند به اسلام هستیم فرضمان این است که اسلام این روال را عوض کرده است و دوباره این روال توسط رضا خان عوض شده و بعدا این روال توسط جمهوری اسلامی مجدد عوض شده است و برای هر دوره یک برچسب کلی می‌چسبانیم، آنان که نگاه روشنفکری دارند هم همینطور هستند با این تفاوت که برچسب‌هایشان برعکس ما است یعنی مثلاً روشنفکران می‌گویند دوره رضاخان وضعیت زنان عالی بود و ما می‌گوییم نخیر، در آن دوره این مجموعه مشکلات وجود داشته و بعد از انقلاب اسلامی وضعیت بهتر شد. مسئله این است که تاریخ پیوست در حوزه زنان نداریم. کتاب خاطرات انیس‌الدوله هم بر همین اساس است یعنی رویکرد گسست دارد.

 

* بررسی مطالعات تاریخ‌نگاری زنان بر اساس تحلیل جنسیت

دکتر زهره باقریان عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده نیز در ادامه این جلسه بیان کرد: مرور جلسه قبل را برای کسانی که این جلسه به بحث ما پیوستند بیان می‌کنم تا بتوانند همراهی بهتری با بحث امروز داشته باشند؛ مطالعات تاریخ‌نگاری زنان بعد از ورود اندیشه فمنیسیتی آغاز می‌شود و با رویکردهای متفاوتی در دوره‌های متفاوت در خصوص آن بحث می‌شود. تاریخ‌نگاری فمنیستی تاریخ‌نگاری آگاهانه و جانبدارانه است که دو ویژگی‌ و دو روش دارد یا موضوع محوری خودش را زن قرار می‌دهد و یا جنسیت. در مرحله نخست تاریخ‌نگاری که  تاریخ‌نگاری مبتنی بر مسائل اثبات‌گرایانه و پیش فرض‌های عینی بود، فقط روایات مردانه مورد نقد قرار می‌گرفت و سعی می‌کردند زنان، تاریخی را روایت کنند که بیشتر بر اساس جست‌وجو در میان منابع تاریخی نگاشته شده  بود و سعی می‌کردند ذیل آن زنان را در تاریخ جدا کنند و در مجموعه‌ای گردآوری کنند که بیشتر به شرح حال زنان می‌پرداخت. مرحله دوم بحث سوال از اینکه «زنان در کجای تاریخ ما قرار دارند» تغییر کرد و از «علت عدم حضور زنان در مطالعات تاریخی» بحث شد و علت آن به مسئله مردسالاری پیوند زده شد، بنابراین کلنگ تاریخ اجتماعی درباره زنان شکل گرفت، ولی بعد از مدتی مشاهده شد هر چه درباره تاریخ‌نگاری زنان مطلب نگاشته می‌شود ولی ظلم و نابرابری‌ها درباره زنان همچنان وجود دارد بر همین اساس روش، نظریه و تئوری جدیدی در زمینه تاریخ‌نگاری زنان مطرح شد که این بار فقط مختص به زنان نبود و زنان و مردان هر دو در آن دخیل بودند یعنی نظریه تحلیل جنسیت مطرح شد که به تفاوت‌های جنسی در جوامع مختلف می‌پرداخت. بنابراین دوره سوم تاریخ‌نگاری زنان که مبتنی بر تحلیل جنسیت است همان تاریخ‌نگاری پست مدرن است که سعی می‌کند با ترکیبی از اندیشه‌های فمنیستی به علاوه اندیشه‌های گفتمان، تحلیل گفتمان، اندیشه‌های پساساختارگرایانه و اندیشه‌های پست مدرنیسم در حوزه گفتمان، کتاب‌هایی در حیطه زنان بنگارد که در اختیار جوامع علمی و دانشگاهی قرار گیرد. این خلاصه مباحث جلسه گذشته بود.

وی ادامه داد: دوره سوم مطالعات تاریخ‌نگاری زنان که بر اساس تحلیل جنسیت است با مورخی به نام جون والاک اسکات آغاز می‌شود که تحلیل جنسیت را مطرح می‌کند. این تقسیم‌بندی که درباره مطالعات تاریخی زنان وجود دارد را اسکات ارائه داده است؛ یعنی گفته تاریخ‌نگاری زنان از سرگذشت آنان آغاز می‌شود و به تاریخ اجتماعی ختم می‌شود. سپس گفته سرانجام من در نظر دارم که نظریه تحلیل جنسیت را جایگزین دو روش قبلی مطالعات زنان قرار دهم. نظریه تحلیل جنسیت دانش تفاوت‌های جنسی است و فهمی از روابط میان زن و مرد در جوامع مختلف را بحث می‌کند البته این فهمی که مورد بحث است به همین سادگی تعریف و ارائه نشده است بلکه نوعی ترکیب اندیشه فمنیستی و اندیشه تبارشناسانه فوکو به جوامع علمی تاریخ‌نگاری ما وارد شده است.

 

*انکار اصالت زیستی جنسیت در تاریخ‌نگاری‌های پست مدرن

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: سؤالی که تاریخ‌نگاری جنسیت می‌کند که تاریخ‌نگاری‌های پست مدرن هم اغلب بر این تاریخ‌نگاری است این است که «تاریخ نگاری بر مبنای کدام عقلانیت نگاشته شده، طبیعی شده و مشروع شده است؟» در حقیقت به دنبال این است که تفاوت‌ها و نابرابری‌های جنسی را در عرصه روابط قدرت به لحاظ اجتماعی مورد بحث قرار دهد که چگونه این نابرابری‌ها ساخته و در عرصه روابط قدرت برساخت شده است. این نظریه دو گزاره داشت نخست اینکه معتقد بود که جنسیت از جنس ایجاد نمی‌شود و خود جنسیت نیز اصالت زیستی ندارد؛ یعنی نه به جنس طبیعی قائل بود و نه به جنست بیولوژیکی و آن‌ها را مورد انکار قرار می‌داد. برای انکار این مسئله از زیست شناسی کمک میگرفت و اکولوژی را در مسئله جنس نفی می‌کرد. معتقد بود کسانی که جنس را در جامعه تایید می‌کنند از اکولوژی استفاده کرده‌اند در حالیکه جوامع انسانی با جوامع وحوش متفاوت است و نمی‌توان اکولوژی که در خصوص جامعه حیوانات مورد استفاده است را به جامعه انسانی سرایت داد. همچنین جنس را در تاریخ نیز انکار کرد . اسکات در خصوص جنس در تاریخ (که از آغاز پیدایش دو جنس وجود داشته است و نمی‌توان آن را انکار کرد )نیز متوسل به اندیشه‌های پساساختارگرایانه و پست مدرن شد و روایت‌های تاریخی را به واسطه دخالت مورخ در متن و گزینش کردن روایات مورد سؤال قرار دادند. در اینجا وقتی تاریخ به لحاظ اندیشه‌های پساساختارگرایانه و اندیشه‌های پست مدرن به واسطه قدرت و دخالت مورخ و گزینش روایتی که در تاریخ ثبت می‌شود تضعیف شود، روایتی که از دو جنس زن و مرد انعکاس پیدا می‌کند هم تضعیف می‌شود.

دکتر باقریان مطرح کرد: گزاره دوم که اسکات از تعریف تحلیل جنسیت ارائه می‌دهد بحث قدرت است و معتقد است که جنسیت میدانی است که در آن قدرت فهم می‌شود و روشی است که برای فهم روابط قدرت در جامعه مطرح می‌شود، بنابراین هم جنسیت روی قدرت تأثیرگذار است و هم قدرت روی جنسیت. از مجموعه بحث‌هایی که درباره دوره سوم تاریخ جنسیت مطرح شد سؤالی که تاریخ‌نگاری پست مدرن درباره زنان مطرح می‌کند این است که «کدام گفتمان، چرا و چگونه، گفتمان جنسیتی در جامعه را سامان می‌دهد؟ این سؤالی است که با توجه به این مسئله وارد هر بافت فرهنگی در هر جامعه شویم باید به آن پاسخ داد و اغلب تاریخ‌نگاری پست مدرن در مورد زنان نیز به دنبال پاسخگویی به این مسئله است.

وی اذعان کرد: به برخی آثار که در ایران ذیل این تاریخ نگاری بحث شده است اشاره می‌کنم. مسئله تاریخ‌نگاری پست مدرن درباره زنان را نیز در این کتاب‌ها مورد جست‌وجو قرار داده‌ام که آیا این کتاب‌ها در پی پاسخگویی به این سؤال چه موضوعاتی را مورد بررسی قرار دادند و چگونه به این مسئله نگریستند. مهم‌ترین کتاب‌ها که ذیل تاریخ‌نگاری پست مدرن در جامعه ما نگارش شده است کتاب‌های خانم افسانه نجم‌آبادی است که تلاش می‌کند بر اساس تاریخ‌نگاری تحلیل جنسیت ، روابط دو جنس را در جامعه ما مورد بحث قرار می دهد. نویسندگان دیگری همچون خانم صادقی، آقای براهنی، بهزاد کریمی و ... نیز از دیگر افرادی هستند که در این زمینه قلم زده‌اند و مهم‌ترین کتاب‌ها در ایران در این حوزه را نوشته‌اند.

دختران قوچان : افسانه نجم آبادی :

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده عنوان کرد: خانم نجم‌آبادی کتابی دارد با عنوان «دختران قوچان» که موضوع مورد بحث در این کتاب فروش دختران قوچان به ترکمن‌ها و همچنین به اسارت رفتن زنان در حمله ترکمن‌ها است. او این دو موضوع را بر اساس نظریه تحلیل جنسیت در کتابش پیگیری کرده است و بحث را اینگونه شروع می‌کند که دختر فروشی و اسارت زنان همیشه وجود داشته است یعنی به خاطر ظلم حاکمان و فقر رعیت این مسائل در جریان بوده است ولی زمانی که این ماجرا اتفاق می‌افتد (یعنی فروش دختران و اسارت زنان مطرح می‌شود) این مسئله معنای تازه‌ای متناسب با قدرت پیدا می‌کند. فروش دختران قوچان واقعیتی است که در جامعه ما در عصر قاجار اتفاق افتاده است و خانم نجم‌آبادی می‌گوید این مسئله همواره پیش از آن هم وجود داشته ولی در زمان قاجار تفسیر متفاوتی که از آن شده است که بر اساس گفتمان حاکم صورت گرفته است. زمانی که این اتفاق افتاده عصر مشروطه‌طلبی است که زبان سیاسی آن زمان بر محوریت ضعیف دانستن حکومت مرکزی است و در صدد هستند بگویند که حکومت در مرزها از دست رفته است و این مسئله کاملاً منطبق می‌شود با خواسته مشروطه‌خواهان که در راستای کنارگذاشتن حکومت استبدادی در تلاش هستند. در این برهه زمانی فروش دختران قوچان تفسیر سیاسی مبتنی بر قدرت می‌گیرد. خانم نجم‌آبادی بر اساس موضوع نظریه تحلیل جنسیت ضمن اشاره به این اتفاق می‌گوید در واقع همه  روایت‌های تاریخی دارد در مناسبات قدرت درک می‌شود. زنان و کودکانی که همیشه جزو املاک مردان بوده‌اند و با ظلم به فروش می‌رسیدند و به اسارت می‌رفتند چه می‌شود که این بار تفسیر جدیدی از این رخداد ارائه می‌شود؟ علاوه بر آن سؤال دیگری هم مطرح می‌کند مبنی بر اینکه کدام منطق روایی بر گفتمان مشروطه حاکمیت دارد که این حادثه که توسط تقی‌زاده، کسروی و خیلی از مجلات بیان شده است بعد از اتمام مشروطه مسکوت می‌ماند؛ یعنی بعد از پایان مشروطه عوامل مختلف ایجاد مشروطه مثل چوب خوردن تاجران قند  و ... را در ایجاد مشروطه دخیل می‌دانند ،ولی در خصوص این علت یعنی فروش و اسارت دختران قوچان در ایجاد مشروطه بحثی نمی‌شود. نویسنده این کتاب در خصوص این اتفاق به تاریخ‌نگاری رسمی می‌تازد و آن را مقصر می‌داند و می‌گوید تاریخ‌نگاری رسمی مبتنی بر علت‌ها است و مورخ بر اساس این علت و معلول‌ها مسائل را گزینش می‌کند و از میان دلایل ایجاد مشروطه مشکلات دختران قوچان را حذف می‌کند و به جای آن مسائل و علت‌های دیگری را برای ایجاد مشروطه بیان می‌کند. نویسنده در این راستا بحث کلی که مطرح کرده بود را به صورت جزیی در نظریه تحلیل جنسیت باز می‌کند.

دکتر باقریان تشریح کرد: خانم نجم‌آبادی می‌گوید مناسبات جنسیتی حاکم بر روابط زن و مرد در جامعه باعث شده است که ماجرای دختران قوچان امروز فراموش شود. او می‌گوید اگر نظریه تاریخ‌نگاری تحلیل جنسیت سرلوحه قرار گیرد دیگر مسئله دختران قوچان در علت و معلول‌های روایات تاریخی گم نمی‌شود. سپس توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان بر اساس این نظریه، تاریخ که همیشه زنان در آن گم بوده‌اند را متفاوت نگارش کرد و فقر منابع تاریخی راجع به زنان را جبران کرد. نخستین حمله تاریخ‌نگاری پست مدرن در قلم خانم نجم‌آبادی به تاریخ‌نگاری سنتی است و می‌گوید می‌خواهم مفاهیم تاریخ را از نو صورت‌بندی کنم ولی این بار نمی‌خواهم به صورت خط زمان حرکت کنم که از «الف» به «ب» و از «ب» به «جیم» برسم و از روابط علی و معلولی در تاریخ بحث کنم بلکه می‌خواهم از تبارشناسی بحث کنم. تبارشناسی نظر فوکو است که به کمک نظریه تحلیل جنسیت می‌آید. بر اساس آنچه توضیح داده شد تاریخ‌نگاری تحلیل جنسیت وارد دسته تاریخ‌نگاری پست مدرن می‌شود. خانم نجم‌آبادی همانند خانم اسکات تاریخ‌نگاری رسمی را مورد ضربه قرار می‌دهد و آن را زیر سؤال می‌برد و به جای اینکه دنبال خاستگاه‌های چنین اندیشه‌هایی بگردد می‌گوید روابط جنسیتی در جامعه چگونه بوده که دختران قوچان در ماجرای مشروطه گم می‌شوند.

 

*کتاب «زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش» نخستین پروژه تاریخ‌نگاری جنسیت در ایران است

وی ادامه داد: کتاب «زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش» کتاب دیگری از خانم نجم‌آبادی در همین زمینه است و در مقدمه کتاب می‌گوید نخستین پروژه تاریخ‌نگاری جنسیت در ایران متعلق به من است و این کتاب اولین کتاب در ایران است که بر این محور واقع شده است. این کتاب دو بخش عمده دارد که فصل اول آن در ایران چاپ و ترجمه شده است و مابقی آن ترجمه و چاپ نشده است. آنچه تمام فصل‌های این کتاب را به هم پیوند میدهد تحول و تطور روابط جنسیتی و امیال جنسی است. خانم نجم‌آبادی در این کتاب می‌خواهد امیال جنسی و روابط جنسی دو جنس و وجود جنس در جامعه ایرانی در عصر قاجار را دوباره صورت‌بندی کند تا مانند خانم اسکات القا کند که نه جنس وجود دارد و نه روابط جنسی وجود دارد که به صورت بیولوژیک تعریف شده باشد و همه این مسائل امری برساخته است. وی در نخستین قدم برای انکار جنسیت و عشق، مفهوم زیبایی و جذابیت جنسی را در ایران مورد بحث قرار می‌دهد و مدعی می‌شود صفاتی که امروزه بیشتر تداعی کننده زیبایی زنان است در گذشته در انحصار زنان نبوده و در انحصار پادشاهان، کنیزان، غلامان و بردگان بوده است. وی در این کتاب به دسته‌بندی تازه‌ای از جنس می‌پردازد و مثلثی از جنس ارائه می‌دهد و به جای اینکه بگوید یک جنس زن و یک جنس مرد داریم می‌گوید یک زن، یک مرد و شخصی به نام امرد داریم که شامل غلامان، بردگان و کنیزان می‌شود. سپس ارجاع می‌دهد به آثار آقای توکلی و می‌گوید برخی مفاهیم که از گذشته وجود داشته بعد از ورود مدرنیته تغییر می‌کند و رنگ جنسیتی به خود می‌گیرد. سپس بسترهای اجتماعی زنانه کردن زیبایی را مورد بحث قرار می‌دهد و همچنین از فضاهای عمومی تک جنسیتی و مردانه که بعد از مدرنیته تبدیل به فضاهای دوجنس می‌شود بحث می‌کند.

 

*کتاب چرا محو شد از یاد تو نام من؛ افسانه نجم آبادی :

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: سومین کتاب خانم نجم‌آبادی «چرا محو شد از یاد تو نام من» است. در این کتاب مقالات متعددی مشاهده می‌شود که مورد بحث قرار می‌گیرند و مخاطب در خلال آن به این نتیجه می‌رسد که زنان در طول تاریخ نقش‌های کلیدی زیادی داشته‌اند. مجموعه این مقالات طبق نظر خانم نجم‌آبادی تداعی کننده این مسئله است که اصلا نقش- جنس هم نداریم و نقش-جنس برآمده از طبیعت انسان هم نیست و امری برساخته در تاریخ است؛ یعنی علاوه بر اینکه تمایزی بین زن و مرد نیست، نقش-جنسیت‌ها که به عنوان نقش زنانه و نقش مردانه می‌دانیم نیز وجود نداشته و آن را مورد انکار قرار می‌دهد. بر این اساس مجموع مقالات این کتاب هدفش به چالش کشیدن نقش‌ها و تصویرهایی است که از مرد و زن روایت شده است.

 

*کتاب «سیاست‌های جنسیتی در ایران معاصر»؛ ژانت آفری

دکتر باقریان تصریح کرد: خانم ژانت آفاری نیز کتابی دارد با عنوان «سیاست‌های جنسیتی در ایران معاصر» و در مقدمه کتاب گفته است که می‌خواهم فوکویی کار کنم و کاری که خانم نجم‌آبادی در کتاب زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش انجام داده و راجع به زنان قاجار است را می‌خواهم از زنان قاجار تا جمهوری اسلامی مورد بحث قرار دهم. بنابراین روش و مسئله خانم آفاری همانند خانم نجم‌آبادی است ولی محدوده زمانی و بافت فرهنگی مورد بحث او فرق دارد. او همانند خانم نجم‌آبادی قائل به چرخش از همجنسگرایی به دگرجنسگرایی در دوره قاجار است. هدف خانم آفاری با خانم نجم‌آبادی یکی است ولی در ارائه چنین روایتی ،صورتبندی جدیدی در این کتاب ارائه می‌کند.

 

 

*مقاله «دشواری‌های نگارش تاریخ زنان در ایران: وضع کنونی و راه آینده»

وی اذعان کرد: اثر دیگری که در تاریخ‌نگاری پست مدرن در ایران می‌توان به آن اشاره کرد اثر آقای حامد شهیدیان است که مقاله‌ای دارد با عنوان «دشواری‌های نگارش تاریخ زنان در ایران: وضع کنونی و راه آینده» که در این مقاله مفهوم جنسیت را به عنوان نظریه تحلیلی خود قرار می‌دهد. کار او نیز بر اساس تبارشناسی فوکو است و  همانند اسکات مواردی را مطرح می‌کند مثلا می‌گوید منابع تاریخی زنان کم است، کمبود مطالعات در این زمینه وجود دارد و محدودیت‌های سیاسی مذهبی نمی‌گذارد به راحتی در این زمینه بحث کرد. اما مسئله دیگری که وجود دارد و تاریخ‌نگاری زنان را با دشواری رو به رو می‌کند، فضای سیاست‌زده است. وی همچنین می‌گوید در حالیکه نگارش حوزه زنان باید معطوف باشد به شرایط خود زنان و زندگی آنان ولی قدرت‌های سیاسی این مسئله را به گونه‌ای به دست می‌گیرند و صورتبندی می‌کنند تا  با منافعشان همسو شود. شهیدیان در بخش دیگری از مقاله از مناسبات قدرت بحث می‌کند و به نظام مردسالارانه می‌پردازد و سپس از تاریخ‌نگاری فمنیسنی دفاع می‌کند.

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: قبل از ادامه بحث باید تاکید کنم که در جلسات گذشته نظریه تحلیل جنسیت را مورد نقد قرار دادیم و گفتیم این نظریه فمنیستی است که با اندیشه‌های ملی، آیینی و اسلامی ما ناسازگاری کامل دارد و علاوه بر آن، نقش زیست‌شناسی و تاریخ را در مساله اثبات جنس و جنسیت ،انکار می‌کند. بررسی آثاری که در این حوزه نوشته شده‌اند مبنی بر تایید این آثار نیست بلکه این آثار مورد نقد است که قبلا بیان شد.

 

*کتاب «جنسیت در آرای اخلاقی»: فاطمه صادقی

دکتر باقریان تشریح کرد: آثار دیگر آثار خانم فاطمه صادقی است و در همه آنان تاریخ‌نگاری پست مدرن مورد بحث قرار دارد.  یکی از آثار او با عنوان «جنسیت در آرای اخلاقی» است؛ وی در این کتاب ، جنسیت را به عنوان مقوله تحلیلی به کار می‌برد. او در این کتاب عنوان می‌کند مسائل جنسیتی در مناسبات اخلاقی اموری نیستند که از پیش تعیین شده باشند بلکه تاریخمند و زمانمند هستند و ریشه در مناسبات قدرت دارند. وی در ادامه می‌گوید اگر نظام‌های اخلاقی را در مناسبات قدرت مورد بررسی قرار دهیم این امکان را به ما می‌دهد که شکاف‌ها و گسست‌های موجود در گفتمان مسلط را در معرض دید و مورد نقد قرار دهیم. وی سوالی را نیز مطرح می‌کند مبنی بر اینکه چه چیزی در گفتمان‌های مسلط فقهی و اخلاقی وجود دارد که این گفتمان را اینقدر یکدست قرار می‌دهد و در جامعه مسلط می‌کند؟ سپس عامل قدرت را  در پاسخ به این سوال معرفی می‌کند و قدرت را عامل برساخت نظام‌های اخلاقی در جامعه می‌داند.

 

*کتاب « زنان در گفتمان پزشکی» ؛بهزاد کریمی

وی اذعان کرد: کتاب بعدی اثر بهزاد کریمی است با عنوان « زنان در گفتمان پزشکی» که در زمان صفویه بحث می‌کند و از مباحث فوکو نیز در این زمینه استفاده می‌کند. فوکو مبحثی دارد با عنوان رابطه بین دانش و قدرت که هر دانشی با قدرت در ارتباط است و هر قدرتی باعث تقویت دانش می‌شود و در مجموع دانش و قدرت همدیگر را تقویت میکنند. آقای کریمی در کتابش نوشته درست است که پزشکی نوعی دانش است ولی در جوامع مختلف در خدمت قدرت بوده است و نگرش‌های غالب به پدیده بیماری در عصر صفوی همانند هر جامعه دیگری فارغ از باورهای اجتماعی و فرهنگی نبوده است، پس پزشکی معرفتی با کارکردهای اجتماعی است و صرفا معرفتی جهان شمول نیست. نویسنده می‌خواهد اثبات کند که پزشکی به عنوان یک دانش، برساخته اجتماعی و فرهنگی است و در حقیقت اجتماع و فرهنگ است که پزشکی را معنا و مفهوم می‌بخشد.

 

*کتاب «کانون بانوان با رویکردی به ریشه‌های تاریخی حرکت‌های زنان در ایران»

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده تصریح کرد: کتاب «کانون بانوان با رویکردی به ریشه‌های تاریخی حرکت‌های زنان در ایران» نوشته مریم فتحی اثر دیگری است که در این زمینه نگاشته شده است. در این کتاب هم از مفهوم جنسیت استفاده شده است و محدوده زمانی خود را دوران رضاشاه قرار داده است. مفاهیم آزادی زنان و حقوق بشر، نقطه آغاز بحث در این کتاب است و نویسنده می‌گوید این‌ها مفاهیمی برساخته هستند. خانم فتحی که از ابتدا ادعا می‌کند که می‌خواهد نظریه تحلیل جنسیت و تاریخ‌نگاری پست مدرن را اساس مباحث تحلیلی خود قرار دهد، بعد از مدتی این مسئله در کتابش قطع می‌شود که به نظر می‌رسد متوجه رویکردهای فمنیستی این نظریه می‌شود چون در ادامه متن کتابش زن تجددخواه و غرب‌زده پهلوی اول را از زن سنتی ایرانی اسلامی جدا می‌کند و گاهی بیرون از زمان و مکان بحث را بررسی می‌کند. فتحی در انتها با تایید نقش-جنسیت، به تاریخ‌نگاری‌ پست مدرن و نظریه تحلیل جنسیت لگد می‌زند. نویسنده این کتاب اذعان می‌کند چیزی که به عنوان مناسبات جنسیتی بین زن و مرد به پایداری رسیده است مشروعیت دارد و موجب حفظ تعادل اجتماعی می‌شود. نویسنده در پایان کتابش مطرح کرده است که اسلام کرامت ذاتی و یکسان را به همه برگردانده است. در حقیقت او برخلاف ادعایی که می‌کند در کتابش از نظریه تحلیل جنسیت تبری جسته است.

 

*کتاب «جامعه پاک: شالوده‌شکنی سیاست نمایش بدن زنان در دوره پهلوی»

دکتر باقریان با اشاره به اثر «جامعه پاک: شالوده‌شکنی سیاست نمایش بدن زنان در دوره پهلوی» نوشته سراج‌زاده عنوان کرد: این خانم ادعا نمی‌کند که در حال کار کردن روی نظریه تحلیل جنسیت در متن آثار خود است بلکه فقط تاریخ‌نگاری راجع به زنان را مبتنی بر اندیشه پست مدرن کار کرده است. هر تاریخ‌نگاری که بر اساس اندیشه گفتمان پساساختارگرایانه انجام می‌شود لزوماً بر اساس نظریه تحلیل جنسیت نیست بلکه نظریه تحلیل جنسیت است که از اندیشه پساساختارگرایانه و اندیشه‌های پست مدرن استفاده کرده تا خود را در جوامع پست مدرن مشروع کند. خانم سراج‌زاده در این کتاب گفتمان مقاومت در مقابل شبه مدرنیته نظام پهلوی را مورد بحث قرار داده است.

 

*کتاب «جنسیت و قدرت در دیوارنگاره‌‌های صفوی»

وی بیان کرد: آخرین کتابی که به آن اشاره می‌شود « جنسیت و قدرت در دیوارنگاره‌‌های صفوی» اثر حکیمه طاهر است که محقق، نگاره‌ها را به سه سبک و چهار دسته کلی تقسیم کرده است. نگاره‌های مجالس میگساری جوانان و عشاق زیبا، نگاره‌های مجلس پذیرایی شاهان صفوی از سفیران کشورهای خارجی، نگاره‌هایی از زنان و مردان خارجی و نگاره‌هایی که با متون نوشتاری ادبیات ارتباط دارند. در این کتاب که نقش جنسیت و قدرت در آن مورد بحث قرار دارد، پژوهشگر با توجه به اسناد تصویری و سفرنامه‌ها تلاش می‌کند تا نوعی روابط قدرت را بین شاه و زنان نشان دهد؛ بر این اساس مسئله محرمیت شاه به همه زنان که در آن زمان مورد باور بوده است را در زمینه جنسیت مورد بحث قرار می‌دهد. نویسنده در این کتاب ادعا می‌کند که بر اساس دیوارنگاره‌ها، شاهد گروه‌های جنسی در عصر صفوی هستیم که شامل همجنسگرایان، خواجگان، دوجنس‌گرایان و مردان هستند. بنابراین کتاب مورد نظر، کتابی است که بین نشانه شناسی، گفتمان و اندیشه نظریه تحلیل جنسیت سعی در ارائه تفسیر جدیدی از دیوارنگاره‌های عصر صفویه دارد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده اذعان کرد: هر کتابی که با محوریت تاریخ‌نگاری زنان بر اساس اندیشه‌های پست مدرن نوشته می‌شود حتما مبتنی بر نظریه تحلیل جنسیت نیست ولی تحلیل جنسیت در مجامع آکادمیک مثل دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی بدون هیچ پیشینه‌ای که به عنوان نگاه فمنیستی شناخته شود و بدون هیچ معرفتی نسبت به این نظریه دارد مورد کاربست قرار می‌گیرد. کاربست این نظریه در واقع رواج معرفت‌شناسی فمنیستی در حوزه زنان است.

 

 

 

 

 

 

اشتراک گذاری:
نظرات
اطلاعات تماس

مرکز قم: بلوار غدیر ، کوچه 10 ، پلاک 5
 تلفـن:  58-32603357 (025)
 فکس:  32602879 (025)
دفتر تهران: بلوار کشاورز ، خ نادری ، ک حجت دوست ، پ 56
 تلفـن:  88983944 (021)
 فکس:  88983944 (021)
دسترسی سریع

سامانه آموزش مجازی
کتابخانه
بانک محتوای علمی
کتابخانه دیجیتال
فصلنامه جنسیت و خانواده
فروشگاه اینترنتی
شبکه های اجتماعی

ایتاسروشآپاراتاینستاگرام