تاریخ انتشار: 1402/09/27
هفدهمین پیش نشست همایش بین المللی خانواده مقاوم، چالشهای اخلاقی در جهان متحول با موضوع خانواده مقاوم و مساله تربیت کودک در جهان متحول با حضور اندیشمندان و صاحب نظران حوزه خانواده در دانشگاه باقرالعلوم قم برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی همایش؛ حجت الاسلام دکتر حسین سوزنچی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، دبیر این نشست، با اشاره به نقش مهم خانواده در تربیت کودک در راستای مقاوم سازی خانواده در جهان متحول، گفت: تربیت کودک در جهان متحول مولفههایی پیدا کرده که به نظر میرسد مسائل را بسیار پیچیدهتر از تربیت کودک در اعصار و قرون گذشته کرده است. برای مثال ما حتی در خانوادههای مذهبی و متدین شاهد آن هستیم که به تک فرزندآوری روی آوردهاند، چرا که میاندیشند تربیت کودک و تربیت مذهبی آن در عصر امروز، امر پیچیده و سختی است.در ادامه این نشست حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، پژوهشگر حوزه تربیت دینی با اشاره به موضوع جلسه و همایش گفت: شما اگر بخواهید خانواده مقاوم داشته باشید و فرزندانتان در دوره متحول، تربیت دینی با دوام داشته باشند هیچ راهی ندارید، جز اینکه به نقاط ثبات عالم مراجعه کنید.
وی در این خصوص، توحید، فطرت انسان و سنتهای الهی را سه امر ثابت دنیا دانست و افزود: یکی از اشتباهات بسیاری که در مسیر تحول اتفاق میافتد، غفلت و فراموش کردن ثابتات است؛ چرا که ثابتات تکیهگاهند و شما اگر در دوران تحول به سرمایه ثابتات بیاهمیت شوید، تحول شما را به سمت مسیر خود، میکشاند و منحرفتان میکند.
حجت الاسلام عباسی ولدی در توضیح معنای ثابتات، بیان کرد: ثابتات آنهایی هستند که زمان و مکان قدرت تاثیر بر آنها را ندارد. یعنی هم زمان شمول و هم جهان شمول هستند.
این پژوهشگر حوزه تربیت دینی، ریشه ی هلاکت و افول جامعه ی امروز غرب را، در غفلت از این ثابتات دانست و گفت: اگر ما هم، در جریان تحول به همین سه ثابت توجه نکنیم در همین دور باطل که دنیا گرفتارش شده است، گرفتار خواهیم ماند و این دور باطل را تا آخر ادامه خواهیم داد.
وی با تأکید بر نقش مهم توجه بر اولین نقطه ی ثابت، در توضیح آن گفت: نقطه ثقل ثبات عالم خداوند است. ولی انسان در غرب این ربوبیت را کنار زد و خودش را رب خودش میداند. انسانی که میگوید من رب هستم، مدعی جایگاهی میشود که صلاحیتش را ندارد. این انسان از عبودیت در برابر خدا فرار کرده و به ربوبیت خودش روی آورده است. زمانی که انسان به نقطه ثباتی متصل نشود با کم و زیاد شدن دانشش یا نزدیک و دور شدن به ولایت شیطان تغییراتی را رقم میزند که ما نامش را تحول میگذاریم و این امر، یک جریان باطل مداوم را ایجاد میکند.
حجت الاسلام عباسی ولدی در این خصوص ادامه داد: وقتی ما از ربوبیت صحبت میکنیم، یعنی از ولایت الله در تمام شئونات انسان، سخن می گوییم. ولایت اولیای الهی در طول ولایت الله، تعریف میشود. در اینجا، توحید یعنی اینکه مالکیت و تدبیر خداوند، بر تمام ما و همه عالم است. بخشی از ربوبیت خدا در خلقتش، و بخشی از آن در شریعتش بروز میکند.
این پژوهشگر در ادامه ی تفصیل این اصل ثابت، افزود: منظور از توحید، در حقیقت توحید در مرحله اعتقاد، توحید در مرحله کشف نقشه زندگی، برنامهریزی و تدبیر امور و توحید در مرحله عمل است.
وی بازگشت به توحید و ولایت را، بازگشت به نقطه ثبات دانست و افزود: بدون بازگشت به این ثباتها نمیتوان به خانواده مقاوم دست پیدا کرد و باید توحید در این سه مرحله را در متن تربیت کودک وارد کنیم.
حجت الاسلام عباسی ولدی، در توضیح نقطه ثبات دوم، گفت: دومین اصل ثابت، فطرت است. فطرت نیز از ابتدای خلقت در ذات بشر ثابت بوده و جان مایه تربیت دینی است. فطرت انسان، خداشناس و ولی شناس است.
وی در ادامه، سومین نقطه ثابت را، سنتهای الهی دانست و افزود: این سنت ها، هرگز تبدیل پذیر و تغییر پذیر نیستند. اگر در طراحی برنامه زندگی انسان به سنتهای الهی به عنوان قوانین ثابت عالم توجه نکنید امری به نام تربیت فرزند از این طراحی، بیرون نخواهد آمد.
آقای عباسی ولدی نسبت به غفلت از سنت های الهی در امر تربیت فرزندان و همچنین اداره ی جهان و کشور، در دوران مدرنیته هشدار داد و گفت: اگر ما به این سه اصل ثابت اعتقاد داشته و پایبند باشیم، احساس ترس، ناتوانی و تسلیم در تربیت، نخواهیم داشت.
وی در این خصوص افزود: برای مثال زمانی که برای مدیریت بازی های رایانه ای، میگوییم بازی خوب، طراحی کنیم، در واقع تسلیم شدهایم؛ چرا که نمیگوییم برای حذف بازی های رایانه ای، اقدام کنیم.
حجت الاسلام عباسی ولدی با اشاره به اهمیت توجه به این سه اصل در نظام تربیتی ادامه داد: با فراموشی این ثابتها، در گردابی که غرب برای ما طراحی کرده است، گرفتار می شویم. بنابراین نقطه ثباتمان را با جریان بیثبات او تنظیم می کنیم.
وی این وضعیت را مهم تلقی کرد و افزود: در چنین شرایطی، توحید و ربوبیت خداوند را می دهیم و شرک و ربوبیت طاغوت را می گیریم؛ انسان فطری را، با انسان شهوانی اهل لهو و لعب جایگزین می کنیم. همچنین، سنتهای قطعی را به سنتهای بیپایه و بیثبات، واگذار میکنیم. بنابراین شما برای داشتن خانواده مقاوم و تربیت صحیح و سالم فرزندان نیاز دارید به این نقاط ثبات عالم رجوع کنید حتی اگر ظاهر این امر را ارتجاع بگذارند، یک ارتجاع ضروری و لازم است.
آقای عباسی ولدی، بر لزوم پذیرش فطرت و اداره تربیت مبتنی بر دین تأکید کرد و گفت: باید تربیت توحیدی، ولایی و شریعتمدار و سنت مدار باید در متن تربیت وارد شوند.
وی پایان دادن به حاکمیت روانشناسی غربی در تربیت کودکان را امری مهم دانست و افزود: یکی از مواردی که باعث شرک در ربوبیت گشته است، پذیرش علوم انسانی غربی به ویژه روانشناسی غربی است؛ چرا که روانشناسی موجود قابلیت ساختن خانواده مقاوم را ندارد و باید به این توهم که با کمک این روانشناسی، تربیت دینی را انجام دهیم پایان دهیم. علمی که خودش ادعای تربیت دینی را ندارد.
حجت الاسلام عباسی در این خصوص گفت: ما راه تربیت ولایی و توحیدی را باید یاد بگیریم و آموزش دهیم. کودکان میتوانند از همان خردسالی خدامحور شوند و رابطهشان را با اولیای خدا و اهل بیت تقویت کنند. توحید و ولایت را بیاموزند.
وی برگ برنده، در دنیای متحول کودک را، پذیرش و اعتقاد به توحید و ولایت دانست و افزود: هیچ دغدغهای بزرگتر از این در تربیت کودک وجود ندارد؛ امروزه با هجمه دروغهای تربیتی، این برگ برنده را از ما گرفتند. الگوی حزبالله لبنان، کودکان یمن و الگوی کودکان فلسطین باید در تربیت مطالعه شود.
حجت الاسلام عباسی ولدی در ادامه گفت: حتی الگوی تربیتی داعش را باید مطالعه کنیم که چگونه میشود تا سن ۱۰ سالگی به اندازهای از جسارت و اعتقاد میرسند که حاضرند یک بچه شیعه را به قتل برسانند و به این موضوع افتخار کنند. این مطالعه به ما میگوید که کودک میتواند تا سن ۱۰ سالگی به قلهای از تربیت برسد که آن تربیت در متن زندگی اش به اجرا درآید.
وی در ادامه به غفلت از مسئله های اصلی و تجه به مسئله های بی اهمیت و فرعی اشاره کرد و افزود: نامسئلهها، ذهن خانوادهها و عاملان آموزش و پرورش را به خود مشغول کرده است.
این پژوهشگر در ارائه ی راهکارها گفت: ما باید، از حاکمیت سرگرمی به حاکمیت جدیت هجرت کنیم؛ امروزه اصالت با سرگرمی شده است و حتی آموزشها را در بستر سرگرمی ارائه میدهیم. نکته بعدی اینکه باید از الگوهایی که از پایههای تمدنی غرب ایجاد شده است به الگوهای اصیل دینی هجرت کنیم. ما باید کاری کنیم که قبل از اینکه الگوهای جدیدی مثل بازیگران و فوتبالیستها در ذهن کودکان تقویت شود، الگوهایی چون ۱۴ معصوم و در امتداد آن امام خمینی و حاج قاسم تقویت شوند.
وی در نکته پایانی سخنانش، اشاره کرد: عرصه تربیت، بسیار مبتذل شده است. ناکارشناسانی در لباس کارشناس وارد عرصه شدند و این امر، یکی از مسائلی است که اگر حاکمیت برای آن تدبیری نیندیشد، نخواهد توانست درباره موضوع تربیت، چارهای کند.
همچنین حجت الاسلام دکتر مصطفی فیض، عضو کمیسیون برنامه ریزی و تربیتی شورای عالی آموزش و پرورش در این نشست با تفکیک دو نگاه کارکردی و نهادی به خانواده گفت: من به جای تاکید بر کارکردهایی که خانواده می تواند داشته باشد میخواهم بر اصل خود این نهاد تاکید کنم و باید بپذیریم که نه تنها محور اصلی فضای تربیت خانواده است، بلکه خانواده، نهاد بیبدیل تربیت است و همه چیز باید معطوف به این نهاد رقم بخورد.
وی با تاکید بر اینکه اساساً حاکمیت دینی تا وقتی خانواده رقم نخورد به وجود نخواهد آمد گفت: خانواده خودش ذات تربیت کننده دارد.
دکتر فیض، ظرفیتهای تربیتی خانواده را از دو منظر بررسی کرد و افزود: ظرفیتهای نهادی و ساختاری و ظرفیتهای عملکردی و کارکردی دو ظرفیت جدا و قابل بررسی در نهاد خانواده است.
حجت الاسلام فیض، نهاد خانواده را، یک نهاد تربیتی دانست و به اهمیت تنظیم روابط در ساختار آن توجه کرد و گفت: در این ساختار، تنظیم روابط، بین والد و فرزند، بین فرزندان با یکدیگر؛ بین والدین با همدیگر اهمیت دارد. در عصر امروز ما شاهدیم که حتی ساختارهای خانواده را تخریب کردهایم و در این خرابی به دنبال کارکردها و بهرهوری هستیم.
وی در ادامه گفت: در تغییر ساختارها شاهد آن هستیم که خانوادهها به تک فرزندی روی آوردهاند و ساختار تربیت همزمان فرزندان با یکدیگر را بر هم زدند. در چنین ساختاری، تربیت شکل نمیگیرد.
دکتر فیض با اشاره به تغییرات ساختارها و نهادهای جوامع در عصر امروز، اذعان داشت: مسئله ما این است که اساساً، نقش نهاد خانواده را به عنوان یک نهاد تربیتی فراموش کردهایم و کودک را از نهاد خانواده جدا کردهایم و به نهاد دیگری مثل مدرسه سپردهایم و گمان میکنیم که تربیت در این فضا شکل میگیرد.
وی در خصوص بررسی ریشه ای این مسئله، گفت: برای شکلگیری جامعه لیبرال دموکرات، نهاد مدرسه را با سیاستهای مد نظر خودشان طراحی کردند و موجودیت تربیت را از خانواده ستاندند و از خانواده، اقتدار زدایی کردند. همچنین، نقشها را در آن جابجا کردند.
حجت الاسلام فیض در چنین عصری، خانواده را نهاد بیبدیل تربیتی دانست و افزود: این نهاد، کشتزار کودک است. ساحت تربیت دینی، اخلاقی و اعتقادی باید در خانواده شکل بگیرد. همچنین ورود به زیرساختهای اجتماعی را باید در نهاد خانواده تمرین کنیم و برای ورود به اجتماع دینی باید روابط را در خانواده، تنظیم و تمرین کرده باشیم.
وی در ادامه گفت: اگر خانواده، خانواده باشد، ذاتاً خودش تربیت کننده است و محور اصلی باید تربیت خانواده باشد و اساساً حاکمیت دینی تا وقتی که نهاد خانواده رقم نخورد، شکل نمیگیرد.
دکتر مجتبی همتی فر، پژوهشگر حوزه تربیت و رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، دیگر سخنران این نشست بود که داشتن نگاه واقع گرایانه به وضع موجود را از ملزومات پرداختن به امر تربیت و نهاد خانواده دانست و گفت: در این حوزه هفت محور اساسی وجود دارد که توجه به هر یک از آنها باعث میشود ملاحظات فرهنگی را برای برنامهریزی های خاص در آینده در نظر بگیریم.
توجه به بحث فرزندآوری، خانوادهگرایی، تبیین معنای پیشرفت در زندگی، اشتغال، الگوهای آموزشی و تربیتی، اقتصاد و رسانه از جمله محورهای اساسی بود که آقای همتی فر با آن اشاره کرد.
وی برای برنامهریزی در سطح کلان توجه به این نکته که در کجای کار قرار داریم را حائز اهمیت دانست و گفت: برای مثال برنامهریزی برای خانواده و جامعهای که نسبتا سالم و مقاوم است با جامعهای که اعتقاد بر آن است که در آن خانواده دچار آسیب شده است، متفاوت میشود بنابراین مهم است که ما برای چه جامعهای صحبت و برنامهریزی میکنیم. بنابراین برای ارائه توصیه و راهکارها، باید توجه کنیم که با چه اقتضائاتی روبرو هستیم.
دکتر همتی فر در توضیح عواملی که مانع مقاومسازی خانواده شدهاند و تربیت کودک را سخت کرده است، افزود: یکی از این عوامل مهم، مقوله فرزندآوری است که شاهد کاهش آن و خانواده های تک فرزند هستیم. تعدد فرزند به والدگری کمک میکند.
وی در توضیح مولفه دیگر، گفت: توجه به خانواده گرایی و خانواده محوری مهم است. ما در سیاستهای فردگرایانه مشاهده میکنیم که زن را به عنوان زن میبیند؛ نه مادر و نه همسر. با این شرایط، سیاستها یا ضد خانواده میشوند یا کم توجه به خانواده میگردند.
این پژوهشگر حوزه تربیت نکته مهم دیگر را، تغییر در معنای پیشرفت زندگی دانست و در این خصوص افزود: در جامعه ی امروز، تعارض در نقشها را در زنان مشاهده میکنیم. تعارض در نقش مادر موفق هم زمان با داشتن شغل موفق، همسر موفق و دانشجوی موفق بودن که برای زنان باعث فشار می شود. شاخص رشد و پیشرفت را به عضو هیئت علمی شدن، نسبت میدهیم و شاهدیم مادری که نمیتواند همزمان با داشتن نقش مادری به هیئت علمی دست یابد احساس عدم موفقیت میکند و این امر، سبب فرزند گریزی وی میشود.
وی با اشاره بر نقش بازار و اقتصاد در این شرایط گفت: نظام سرمایهداری مؤلفههایی را برای ما میچیند که ضد خانواده میباشد و محور آخر بحث رسانه است که ذهنیتهای نادرستی را برای خانواده به وجود میآورد؛ با تقلیل نقش خانوادهها در حوزه تربیت، خانواده مقاوم را از بین میبریم. بنابراین حکومت در سیاستگذاریهایش باید خانواده و خانواده محوری را تبلیغ و تقویت کند.
نظرات