تاریخ انتشار: 1403/10/08
به مناسبت هفته پژوهش، پژوهشکده زن و خانواده طبق روال سالهای قبل نشستی را با هدف تحلیل تازه های نشر در حوزه زن و خانواده برگزار کرد. در ابتدای این نشست دکتر زهرا شریف عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده ضمن اشاره به سابقه برگزاری این نشست گفت: امسال چهارمین سالی است که پژوهشکده، رصد تازه های نشر در این حوزه را ارائه میدهد. در سال 1400 شاهد سیر فزاینده کتابهای ترجمه ای بودیم و حوزه نشر در سال 1401 با حجم بالای کتابهای اجتماعی با رویکرد مارکسیستی که مبتنی بر اعتراض هستند مواجه بود که این مسأله با اتفاقات آن سال همخوانی داشت.
سال 1402 کتابهای ترجمه ای بیشتر معطوف به حوزه فلسفه و الهیات و رویکردهای نظری بودند و کتابهای تالیفی با رویکرد تجربه ای و رویکرد هایی مثل پرداختن به بدن و بحثهای اینچنینی کار را پیش بردند.
وی سپس به تشریح حوزه نشر در دو سال 1402 و 1403 بر اساس رصد صورت گرفته پرداخت و گفت: امسال بیشتر از 120 کتاب در حوزه زن و خانواده داریم که بالغ بر 40اثر از اینها ترجمه هست.
دسته بندی موضوعات آثار منتشره در 7 رستهسال 1402 کتابهای ترجمه ای بیشتر معطوف به حوزه فلسفه و الهیات و رویکردهای نظری بودند و کتابهای تالیفی با رویکرد تجربه ای و رویکرد هایی مثل پرداختن به بدن و بحثهای اینچنینی کار را پیش بردند.
وی سپس به تشریح حوزه نشر در دو سال 1402 و 1403 بر اساس رصد صورت گرفته پرداخت و گفت: امسال بیشتر از 120 کتاب در حوزه زن و خانواده داریم که بالغ بر 40اثر از اینها ترجمه هست.
دکتر شریف در ادامه ضمن بیان عناوین برخی از کتابهای ترجمه ای، به مقوله بندی مجموع آثار منتشره پرداخت و گفت: در مجموع 7مقوله در حوزه منشورات زن و خانواده در دوسال 1402 و 1403 قابل دریافت است.
مقوله اول مطالعات اسلامی و اندیشهای در مورد زنان است که با دو رویکرد روشنفکری دینی و سنت گرایانه قابل تفکیک است. رسته دوم، روانشناسی با تاکید بر توانمندسازی فردی زنان در خانواده است. گروه سوم آثاری هستند که به تحلیل عشق و سکچوالیته می پردازند.
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده در گروه مبانی نظری، در ادامه، مقوله چهارم را رسته زن در تاریخ معرفی کرد که در آن هم تاریخ ادیان ملتها و هم بحث تاریخ معاصر پیگیری میشود و همچنین در این حوزه بحث تاریخ اجتماعی پررنگ است که قبلا به مقولات اجتماعی می پرداخت و اکنون به بحث تاریخ اجتماعی حوزه مطالعات زنان میپردازند . مقوله پنجم مقولات فمینیستی و نقد فمینیستی هستند و گروه ششم کتابهایی با رویکردهای حقوقی هستند که برخی نیز جنبههای فقهی دارند و در نهایت در دسته هفتم کتابهای گروه اجتماعی با تاکید بر آسیبها و نقدها جای میگیرند. این حوزه در سالهای گذشته بسیار حجیم و فربه بود امسال هم همچنان کتاب های مربوط به حوزه علوم اجتماعی فربه هستند اما در تناسب با بقیه دسته ها، فربگی معناداری ندارند.
پس از بیان این دسته بندی ها، طبق روال سالهای قبل، برخی اعضای هیات علمی پژوهکده به معرفی و تحلیل کلی یکی از آثار منتخب از بین مجموع آثار منتشره در این دوسال اخیر پرداختند.
معرفی کتاب "شرقی غمگین. واکاوی تولد یک مفهوم"
در این بخش دکتر زهرا داورپناه عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده در گروه مبانی نظری به معرفی کتاب "شرقی غمگین. واکاوی تولد یک مفهوم" تالیف خانم شیوا علی نقیان پرداخت.
وی ابتدا با بیان اینکه" امسال شاهد چاپ کتابهای خیلی خوبی هم در حوزه ترجمه و هم در حوزه تألیف بودیم" گفت: یکی از این کتابها که مطالعه اش برای خود بنده مفید بود، کتاب شرقی غمگین است. سال گذشته هم کتابی از همین نویسنده با عنوان "خط آبی کمرنگ " معرفی شد. شرقی غمگین در واقع مجموعه مقالاتی است که با یک منطقی انتخاب و جمع آوری شده است. من ابتدا منطق انتخاب مقالات را عرض خواهم کرد و سپس بحث کوتاهی هم در رابطه با خود مقالات خواهم داشت.
دکتر داورپناه گفت: کتاب شرقی غمگین در واقع سعی کرده که یک ورودیه ای به مباحث بعد از کتاب شرق شناسی ادوارد سعید در حوزه زنان برای ما فراهم کند. همانطور که میدانید ادوارد سعید که اندیشمندی اصالتاً فلسطینی است و با کتاب شرق شناسی معروف شد، معتقد بود که یک تمایز معرفتی و هستی شناختی بین غرب و شرق توسط غربی ها برقرار شده و این جدایی و شکافی که ایجاد شده در یکسو غرب را تبدیل کرده به سلطه گر و ابژه و شرق را سوژه ای برای مطالعه آن و این در یک فرایند تدریجی و آکنده از فعالیتهای نظامی عینی سیاسی یک نظم آکادمیکی ایجاد کرده که امتداد همان استعماری است که غرب دنبال کرده است. به عبارت دیگر؛ غرب زمانی با اسلحه، استخراج معادن، با لشکرکشی ها به استعمار کشورهای شرقی می پرداخت و اکنون غرب در حوزه دانش و آگاهی و علم، شرق را مستعمره خود کرده و وظیفه ما بر هم زدن این نظم و شکل دهی به یک "دانش مقاومتی" است.
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه با اشاره به طوفان الاقصی و تاثیر آن بر حوزه اندیشه گفت: بعد از ۷ اکتبر و طوفان الاقصی این بحث از نو در محافل علمی مطرح شد که آیا واقعاً ما این هشدار ادوارد سعید را جدی گرفتیم؟ آیا این دانش هایی که الان نمیتواند هیچ کمکی به مسئله ای به وضوح غزه بکند دانش های استعماری نیستند؟ با هدف رسیدن به پاسخ، اندیشمندان در سطوح مختلف در حال بازخوانی این آثار و تلاش برای. استعمار زدایی از دانش و تلاش برای تولید گونه ای دیگر از دانش هستند که شرق را به صورتی که شایسته آن است بشناسانند.
وی در ادامه تشریح کرد: ذیل بحث شرق شناسی،مفهومی مطرح میشود به عنوان جهان سوم و در این جهان سوم جالب ترین موضوع برای پژوهش های غربی و مشخصا فمنیستی، "زن جهان سومی" است. زن جهان سومی، یک زن منفعل، قربانی، اسیر چنگال سنت و اسیر چنگال مردانه است که نجات دهنده او، در نهیت، استعمار غربی است! این تصویر بعد از سالها مطالعه و پژوهش توسط برخی افراد که بعضا فمنیستهای شرقی یا زنان دو رگه و زنان شرقی ای که در دانشگاههای غربی درس خوانده و پژوهش کرده بودند، کشف شد و مقالاتی که در این کتاب مطالعه میکنید در واقع اعتراضنامه این زنان است که فمنیسم با زن شرقی و زن جهان سومی به مثابه ملک استعماری خود رفتار میکند و در واقع فمینیسم آلت دست استعمار است که پس از توصیف وضعیت زن شرقی غمگین، پروژه ای را تدارک میبیند به اسم "پروژه نجات" و شما می بینید که ناگهان به بهانه نجات زن شرقی، از زمین و زمان بمبها، قطعنامهها، شدت عملها، نظریهها و خبرنگارها میبارند و پس از تامین منافعشان، می روند و اتفاقا این زن جهان سومی است که بیشتر از قبل دچار بدبختی و محرومیت می شود.
دکتر داورپناه در ادامه به شرح کتاب پرداخت و گفت: خانم علی نقیان مقالات منتخب را در سه بخش تقسیم بندی کرده است؛ بخش اول بحث منطق سلطهگر دانش است که دو مقاله کلاسیک در این مباحث را جمع کرده است. وی سپس با ذکر این نکته که "بسیاری از مباحث در حوزه دانش استعمار ستیز یا نظریه های مقاومت، توسط هندی هاتولید شده"، گفت: بسیاری از نویسندگان هندی، فمنیستهای هندی بودند یکی از مهمترین چهره های آنها "گایاتری اسپیواک" است که مقاله کلاسیک"آیا فرودست میتواند سخن بگوید؟" یکی از مقالات مفصل و معروف اوست. "اسپیواک" با مرور بازنمایی غرب از زن هندی که به عنوان مثال در اثری با نام "دور دنیا در ۸۰ روز" قابل مطالعه است، تصویری از ظلم به زن هندی نشان میدهدکه دائم تحت ظلم است تا حدی که بعد از مرگ شوهرش او نیز باید سوزانده شود؛ و این تصویر،محمل دخالت و ظلم به مردم هند و از جمله زنان هندی می شود. او با استفاده از تعابیر مخالف و مرور گزارشهای کارداران انگلیسی و تجربیات خود زنان هندی نشان می دهد که فرودست اصلا نمیتواند سخن بگوید و وقتی که دیگران به نیابت از این زنان فرودست سخن می گویند در واقع انان را ساکت کرده یا تفسیر کج فهمانه ای به مخاطب ارائه می کنند.
دکتر داورپناه سپس به مقاله دوم در این بخش اشاره کرد و گفت: مقاله دیگر "سیطره چشمهای ؛ غربی"پژوهشهای فمنیستی و گفتمانهای استعمار است که زودتر از مقاله خانم "اسپیواک" نوشته شد اما عملا شهرتش را مدیون مقاله اوست. خانم "چاندرا تالپاده موهانتي" در این مقاله به بازنمایی خطاهای روش شناختی و معرفتی فمنیسم پرداخته و از این مساله سخن میگوید که چطور گفتمان های استعماری باعث می شوند پژوهش های فمنیستی به لحاظ روش شناختی موضوعات را درست بازنمایی نکرده و در واقع در خدمت پروژههای نجات باشند و پیش از این اشاره شد که که پروژه های نجات در خدمت استعمار هستند.
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده، سپس گفت: بخش دوم کتاب "شرقی غمگین" اختصاص دارد به پروژه همدردی و نجات که ذیل آن دو تا مقاله ارائه شده است. اولی، مقاله " فمینیسم غربی و ناکارآمدی آن در مطالعه زنان جهان سوم " نوشته "اتل کرولی" است. نویسنده مقاله نسبت بین فمنیسم غربی و استعمار را توضیح داده و نشون میدهد که اساساً تصویر و دانشی که آنها ارائه میکنند به دلایل مختلف بی فایده است. عدم نمایش مقاومت های فرهنگی، عدم اشراف به تفاوتهای زن شرقی و زن غربی، عدم توجه به تفاوت درونی زنان و مردان شرقی با هم و در نهایت، بازنمایی همه به صورت یک توده بی شکل از جمله این دلایل است که در نهایت بیشتر از اینکه "دانش" ایجاد کند، کلیشه می سازد.
مقاله بعدی در این بخش، مقاله "زن مسلمان، قدرت بازنمایی و خطر دلسوزی" بود که دکتر داورپناه در توضیح آن گفت: خانم ابولغد نویسنده این مقاله با تاکید بر مردم شناسی و قوم نگاری، توصیف حیات واقعی شرقی ها را اولین قدم برای اینکه حرکت به سمت تولید دانش غیر استعماری معرفی میکند. در واقع او تاکید دارد بر اینکه به جای شناخت خود از دریچه نگاه غربی ها، به مطالعه زندگی واقعی خود بپردازیم.
دکتر داورپناه،در بخش پایانی سخنان خود به فصل آخر کتاب اشاره کرد و گفت: فصل آخر، فصل "باز اندیشی" است و در آن سعی شده دو نمونه از کارهای خوب ایجابی درباره زنان مسلمان زنان خاورمیانه ارائه شود.
اولین مقاله در این فصل، "بازسازی جنسیت زن عراقی در گیر و دار دیکتاتوری جنگ، تحریم و اشغال" تألیف خانم نادیه صادق العلی است. او نیز از جمله آکادمیسین هایی است که در غرب تحصیل کرده و در متن دانش غربی و با همان علوم انسانی غربی تلاش میکند زبانی برای شرق پیدا کند . او توصیف خوبی از وضعیت زن عراقی ارائه میدهد؛ اینکه دیکتاتوری چه مسائلی دارد؟ سنت چه مسائلی دارد و حمله آمریکا، جنگ، تحریم ها و اشغال این کشور که تحت عنوان نجات زن عراقی شروع می شود، چقدر وضعیت زن عراقی را بدخیم تر میکند و در واقع اولین قربانی، همین زن عراقی ای است که محمل نجات مطرح شده است.
زهرا داورپناه در پایان، آخرین مقاله را توضیح داده و گفت: مقاله بعدی که به لحاظ ایده بخشی قابل توجه است، درباره "تفکیک جنسیتی از حلقههای قرآنی تا مجازی"، نوشته "امل لوروناد" است که به موضوع زنان مبلغ عربستان سعودی می پردازد. علیرغم تصور ما از وضعیت زنان در عربستان سعودی و اینکه تفکیک جنسیتی و سرکوب زنان در آنجا شدید است، اما در همان فضا میبینیم که زنان چگونه در حلقه های قرآنی یا جلسات زنانه و نیز با استفاده از فضای مجازی، مقاومت فرهنگی میکنند و با چه روشهای خلاقانه ای برای خلق و تغییر جهان اجتماعی پیرامون خود تلاش می کنند.
دکتر داورپناه، عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده در پایان سخنان خود تاکید کرد: "شرقی غمگین"کتاب قابل توصیهای است برای کسانی که علاقه مند هستند بحث "مقاومت در علم"، مخصوصا بعد از اتفاقات رخ داده در غزه و لبنان و پیرامون کشور ما.
تلاش زنان مسلمان بر روایت "خود" در قبال روایتهای "دیگری" از ما
پس از معرفی کتاب شرقی غمگین ، دکتر زهرا شریف، مسئول پروژه رصد آثار منتشره در حوزه زن و خانواده و دبیر علمی این نشست، گفت: یک رسته مهم از آثار تالیفی امسال، بیان هویت "خود" و روایت "خود" در قالب رمان، ادبیات و نیز پرداختن به رویکردهای نظری و مطالعات اسلامی است. کتابهایی که سعی دارند روایت دسته اولی از زن مسلمان، زن ایرانی و زن شرقی، در برابر "روایتهای دیگری از ما" داشته باشند و همانطور که اشاره شد این روایتها هم قالب نظری و تئوریک دارند و هم قالب اجتماعی، ادبی و هنری.
وی سپس به عناوین برخی از این نوع کتابها اشاره کرد و گفت: در حوزه بحث روایت خود کتابی داریم با عنوان "سرگذشتت را کتاب کن؛ راهنمای زنان مسلمان برای تبدیل قصه زندگی شان به میراثی برای آیندگان". خانم رابرت، مولف کتاب و خانم صالح خدادادی مترجم آن هستند. "نقش زنان در فتوحات مسلمانان" تالیف خانم حکیم احسانی؛ "سوژه زن مبارز و تناقضات نقشی در جریان انقلاب اسلامی" نوشته خانم زهرا شیخ الاسلام؛ "دختری ایرانی در پاریس" درباره تعاملات زنان ایرانی با دنیای غرب از جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم از این دست کتابها هستند. همچنین در این حوزه شاهد چاپ آثاری با رویکرد نظریه ای هستیم. به عنوان نمونه می توان به کتاب "هنر زنانه زیستن" اشاره کرد که خانم دکتر جمیله علم الهدی تلاش کرده اند در این کتاب روایتی از نظریه اسلامی در حوزه زن و جنسیت ارائه کنند. همچنین خانم مریم صانع پورتلاش کرده اند در کتاب "عقلانیت در روایتی زنانه" گفتمان قرآن را در خصوص روایت زنانه از عقلانیت ارائه کنند. کتاب دیگر در این حوزه، کتابی است که در قالب دو دفتر با عنوان "سلام" و "عصرتون بخیر" ارائه شده که درحقیقت خوانشی نو از حقوق زن مسلمان است و نویسنده تلاش کرده آرای فاطمه مرنیسی, سعداوی، لیلا احمد، آمنه ودود، اسما بارلاس، زیبا میرحسینی و ... را ارائه کند.
دکتر شریف در پایان این بخش از سخنان خود گفت: خلاصه مطلب اینکه زنان مسلمان چه با رویکرد روشنفکری دینی و چه با رویکرد سنت گرایانه تلاش کرده اند روایتی از "خود" در برابر روایت های "دیگری" از ما ارائه دهند. البته همچنان در آثار ترجمه ای شاهد علاقهمندی "دیگریها" به روایت "ما" دیده می شود و تعداد معتنابهی از آثار ترجمه ای بررسی شده به روایت زن شرقی، زن ایرانی و زن مسلمان از منظر و لنز خود پرداخته اند.
معرفی کتاب "مواجهه راهبردی با تحولات امر جنسی"
سخنران بعدی این نشست، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد تاجیک عضو هیئت علمی گروه مبانی نظری پژوهشکده زن و خانواده بود که به ارائه گزرشی از کتاب "مواجهه راهبردی با تحولات امر جنسی"، تألیف حجت الاسلام والمسلمین زیبایی نژاد پرداخت.
دکتر تاجیک ابتدا به بیان ویژگیهای اصلی کتاب پرداخت و گفت: این کتاب یک اثر اصیل پژوهشی است . تقلیدی نبودن، ابداعی و تولیدی بودن آن یک ویژگی مهم این کتاب است. مسئله بعدی این است که به یک امر انتزاعی صرف نیز پرداخته نشده و در ذیل این موضوع اصلی موضوعات بسیار مهمی طرح شده که هر کدام ظرفیت تبدیل شدن به یک اثر پژوهشی مستقل را دارند. ویژگی بعدی این است که مولف در پایان هر فصل، اساس اون مبانی و موارد کلی که در بخش کلیات مطرح کرده، به صورت مستقل یک نتیجه گیری ارائه می دهد.
عضو هیات علمی پژوهشکده سپس به شرح پرسش اصلی کتاب پرداخت و گفت: پرسش اصلی این کتاب این است که با توجه به تحولات امر جنسی چه تصویر و تحلیلی از رویارویی انجام شده از سوی حاکمیت و رویارویی بهینه در فضای متحول کنونی میتوان ارائه کرد.
به زعم دکتر تاجیک، چهارچوب نظری یکی از بخش های ابداعی این کتاب است که مولف در آن به صورت واضح و آشکار، مبانی نظری خود را مطرح میکند. یکی از مؤلفههای مهم این چهارچوب نظری بحث تعقل است. نویسنده ذیل این بحث، تقسیم بندی سه گانه ای ارائه میدهد: تعقل اولیه، ثانویه و تعقل جمعی و تمدنی.
هر کدام از این سه گانه ها، مؤلفه های خاص خود را دارد و نویسنده در بخش کلیات این نظام عقلانیت را توضیح داده و در واقع نظام فکری نویسنده در بخش کلیات قابل دریافت است.
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه گفت: فصل اول کتاب در مورد تحولات جنسی است و نویسنده این تحولات را در دو بخش مطرح میکند و البته این فصل اول یک بخش سومی هم داردکه درباره پیشرفتگی تحولات جنسی است.
تحولات جنسی در دو بخش تحولات عینی و رفتاری و تحولات معنایی.مطرح می شود. قسم اول تحولات عینی و رفتاری است که دیده می شود. موضوعاتی که مؤلف در این بخش به آن پرداخته از جمله اینهاست: دستکاریهایی که بواسطه عملهای زیبایی در بدن انجام می شود؛ اختلال در روابط زناشویی که مقصود بحثهایی است که درباره نارضایتی جنسی شکل گرفته است؛ پرداختن به موضوع رابطه پیش از ازدواج که نویسنده ذیل آن سیر تاریخی نسبتا خوبی از دهه ۷۰ و گسترش همباشی، ازدواج سفید، روسپی گری، وب گردی جنسی و .. مطرح میکند.
تحولات معنایی در بیان مؤلف اشاره دارد به اهمیت یافتن بدن، رواداری جنسی، آگاهی جنسی، حق گفتگو درباره مسائل جنسی، حق انتشار موضوعات جنسی و ... . نکته سوم در بحث تحولات معنایی که برای من جالب بود و به نظرم جای کار دارد، هویت سازی اجتماعی از طریق امر جنسی است که مولف می گوید الان به یک فضایی رسیده ایم که جوانان و نوجوانان سعی میکنند هویت خود در محیط اجتماعی را بر اساس کنش ها و گرایشهای جنسی شان باز تعریف کنند. رواداری تجرد زیستی و تبدیل شدن مجرد زیستن به یک فضیلت، پیچیده شدن امر جنسی، موضوع شدن برای سیاست گذاری، حاکمیت و مداخله های حاکمیتی،تحول در مفهوم عشق، امر جنسی به مثابه ابزار مقاومت اجتماعی و سیاسی، بازنمایی امر جنسی و درواقع برساخت امر جنسی از طریق رسانه ها از جمله مهترین مباحثی است که مؤلف در بخش دوم به آن می پردازد.
دکتر تاجیک ادامه داد: آقای زیبایی نژاد در فصل دوم با عنوان "زمینهها و عوامل" به تبیین دلایل رسیدن به وضع موجود می پردازد و دو دسته از عوامل را مطرح میکند: عوامل عام و عوامل خاص. عوامل خاص در واقع خاص بودگی شرایط و اقتضائات ماست و عوامل عام اشاره دارد به اقتضائات عام در سطح جهان.
ایشان در اقتضائات عام به تحول در ساختارهای فرهنگی و اقتصادی، اشاعه لیبرالیسم و غلبه گفتمان لیبرال، تحولات اقتصادی،سهولت درآمدزایی و تولید ثروت، رفتارهای فراغتی و اقتصاد مصرفی اشاره می کند. مقصود نویسنده از تحول در ساختار فرهنگی و اقتصادی، مواردی مثل "شهری شدن" است که ارتباط عمیق در زندگی روستایی را به یک ارتباطات کلی در زندگی شهری بدل کرد. نظارت عمومی در فضاهای روستایی، تحولات جمعیتی، گسترش شبکههای اجتماعی و ... مثالهایی که است که مؤلف مطرح میکند که هر کدام از آنها رفتارهایی به همراه خود دارد. تحول در چارچوب های معرفتی به سمت ارزش های مدرن که به زعم نویسنده، مهمترین کارکرد نظام تربیت رسمی است؛ اختلال در هویت جنسی و نادیده گرفتن زنانگی و مردانگی و ناسو بودن هویت اجتماعی زن و مرد با واقعیت تکوینی، دغدغه عاملیت و خود شکوفایی از دیگر عوامل عام است.
محدودیت جنسی، فاصله میان بلوغ طبیعی و ازدواج، گرانباری امر ازدواج، ناامنی اقتصادی، بحران بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، کم توجهی به حقوق و امنیت اجتماعی زنان، و نیز عوامل سیاسی امنیتی از جمله زمینه های خاص است که رد کشور ما مطح است.
رویارویی با امر جنسی موضوع سومین فصل از کتاب است. نویسنده پس از طرح بحث، از اهمیت و ضرورت تدوین سند راهبردی رو در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و تمدنی سخن می گوید و آسیب شناسی سندها را مقدمه تدوین سند می داند. نویسنده می گوید اگر ما میخواهیم به یک سند راهبردی در بحث امر جنسی برسیم باید این آسیب ها را بشناسیم. این آسیب ها در بخش آسیب شناسی محتوایی، فرایندی و نهادی مطرح میشود.
موضوع آخری که دکتر تاجیک در گزارش خود از کتاب "مواجهه با تحولات امر جنسی" به آن اشاره کرد بحث مانیفست امرجنسی یا بیانیه امر جنسی در کتاب بود که آقای زیبایی نژاد حدودا 15 مؤلفه و شاخص برای این بیانیه مطرح میکند و به زعم دکتر تاجیک این بخش بسیار جای بحث و توجه دارد.
گزارشی از دو کتاب در حوزه مسأله امر جنسی
در بخش بعدی این نشست دکتر زهرا شریف عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده به ارائه گزارشی کوتاه از دوکتاب پرداخت و گفت: ویژگیهای جنسی و پرداختن به مسئله امر جنسی که یکی از ژانرهای قابل توجه این دو سال بود و در همین راستا به گزارش اجمالی از دو نمونه کتاب در این ژانر میپردازم. اولین نمونه، کتاب "تکامل ویژگیهای جنسی در انسان" نوشته دایموند و ترجمه نعمت الله راعی نیاکی است. این کتاب در واقع به نحوی امر جنسی در انسان را یک امر تکاملی تلقی کرده و بحث خود را با این سوال شروع کرده که چه شد ما انسان ها از میان همه موجودات، امر جنسی و فعالیتهای جنسی را جدا از هدف تولید مثلی، تا بحث لذت جویی وکامیابی به عنوان یک موضوع مختص به آن پیش بردیم. نویسنده حتی به لحاظ بیولوژیک هم بحث امر جنسی را در انسان ،یک امر تکاملی در نظر گرفتند که متفاوت از قبل شده و به دنبال کشف نیروهای راز آلود این امر هستند که هم به لحاظ بیولوژیک و هم به لحاظ ذهنی. در انسان قابل توجه است.
کتاب دیگری که خیلی کوتاه گزارش میکنم کتاب "فهم ها درباره پدر و مادری" است. تاکید نویسنده در این کتاب بر این است که پدری و مادری تنها یک مسئولیت اجتماعی نیست و یک واقعیت زیستی صرف نیست بلکه رابطه ای هنجاری است و به این دنبال این است که آیا درک بیولوژیک از مفهوم پدر و مادر و پدری و مادری برای بررسی کامل این مقوله کفایت می کند؟ او با طرح این سئوال که آیا فناوری باور کردن در محیط آزمایشگاهی بر مبنای درک بیولوژیک از مفهوم پدر و مادر برای آنها حق یا وظیفه ایجاد میکند؟ نویسنده به جد معتقد است که پدری و مادری یک رابطه هنجار مند است که در اطراف خودش مسائل اخلاقی زیادی را شکل داده و به دنبال این است که وظایف اخلاقی و حقوقی والدین را پیگیری کند. این سوال به دفعات در کتاب مطرح می شود که آیا صرفا کسانی را که با فرزندان خود در یک قالب بیولوژیک رابطه برقرار کنند میتوان پدر و مادر تلقی کرد یا خیر . میزان دخالت آموزههای دینی و پیش فرضهای دینی پدر و مادر در رفتار با والدین چه سهمی دارند؟ نویسنده معتقد است والدین علاوه بر وظایف اصلی خود مثل تأمین خوراک و پوشاک و مسکن و مسائل حوزه پرورش و آموزش، مفاهیمی را شامل بر هنجارها و امور تربیتی بایستی به فرزندان آموزش دهند. طبیعی است که این کتاب با فضای فرهنگی ایران متفاوت است چرا که نویسنده فرزندان خارج از روابط رسمی را نیز شامل این حوزه هنجاری می داند.
فهم آگاهی جنسیتی جامعه ایرانی از خلال نشر در حوزه مطالعات زنان در ایران
بعد از سخنان دکتر شریف، دکتر محمدتقی کرمی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بیان سخن پرداخت و در مقدمه ای درباره منطق برگزاری چنین برنامه هایی گفت: بعضی از مورخان تاریخ فرهنگ بحثی را مطرح میکنند تحت عنوان روح زمانه. "روح زمانه" به این معناست که در مسیر تحولات تاریخی و تحولات فرهنگی، گاهی اوقات شاهد یک هارمونی، انسجام و نظمی در حوزه هایی که به ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند، هستیم، مثلا در حوزه موسیقی، سینما، کتاب، نقاشی و .. . علیرغم اینکه این اتفاق در برهه های حساسی از تاریخ یک ملت مشاهده میشود اما بدین معنا نیست که فقط به برهههای حساس اختصاص دارد . مثلاً در تاریخ مشروطه ایران میبینیم که در نقاشی، موسیقی، در شعر، اتفاقاتی رخ داد و در دارالفنون و مراکز روشن فکری نیز اتفاقی سازگار با اتفاقات در عرصههای هنری افتاده است. کار نمایشگاهها و سرمونیها در واقع نشان دادن "روح زمانه" برای کسی است که نگاه درجه دوم به هر واقعه دارد و از خلال آنها می توانیم روح زمانه و منطق کلی تحولات در جامعه را دیده و به درکی از جامعه و نیز مسائل حوزه زنان برسیم.
دکتر کرمی در ادامه بخش اول سخنان خود تاکید کرد: طبیعی است با مطالعه منشورات یک سال یا دو سال این اتفاق نمی افتد و البته شرط لازم این مسئله نیز عدم مداخله و دستکاری زمین بازی است! چراکه نشر در ایران با مسائلی نظیر ممیزی، مجوز، اقتصاد نشر و بازار نشر و .. پیوند می خورد. اما به طور کلی اگر در یک بازه زمانی گسترده نگاه درجه دوم به این حوزه داشته باشیم روند تحولات، ما را به روح زمانه و یک آگاهی جمعی می رساند و انتظار این است که در خلال این جلسات، بحث نشر مطالعات زنان در ایران را به دو اعتبار فهم کنیم، یکی فهم جامعه ایرانی و دیگری فهم آگاهی جنسیتی جامعه ایرانی به معنای اخص خود .
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس به تحلیل حوزه نشر در دوسال اخیر پرداخت و گفت:
به لحاظ محتوا چند مضمون در حوزه نشر طی دوسال اخیر، برجسته بود. اولین مضمون، غلبه مطالعات تاریخی و تاریخ اجتماعی است. سال گذشته نیز به این بحث اشاره شد که پرداختن به تاریخ اجتماعی حدود ۱۰ سالی است که در حوزه جامعه شناسی خیلی مورد توجه قرار گرفته و بعد به حوزه مطالعات زنان هم کشیده شده است و این غلبه در آثار منتشر شده در دوسال 1402 و 1403 نیز قابل مشاهده است.
مضمون برجسته بعدی در حوزه نشر،پرداختن به فهم های فلسفی و روانکاوانه درباره عشق و سکسوالیته است. پژوهشگران در زمینه امر جنسی واقف هستند به فقر منابع در تحلیل فلسفی میل جنسی و عشق و تحلیل روانکاوانه این دو مقوله. در خود غرب نیز تحلیلهای فلسفی و روانکاوانه کمتر از میزان انتظار بوده اما در سالیان اخیر در غرب نگاه فلسفی و روانکاوانه به عشق و سکسوالیته گسترش پیدا کرده و در نتیجه به جامعه ما هم سرایت پیدا کرده است.
دکتر کرمی در ادامه گفت: رده سوم، کتابهایی هستند که با هدف افزایش مهارتهای تربیتی و مهارت های ارتباطی زوجین نوشته شده اند و نکته جالب توجه این است که دسته کتب عمدتا توسط مولفان روحانی نوشته شده اند.
چهارمین مضمون برجسته در محتوای کتب منتشره، کتابهای فمنیستی هستند که له یا علیه فمنیسم نوشته شده اند. حوزه پنجم حوزه مطالعات اسلامی است و آنچه که من در ادامه به آن خواهم پرداخت، بررسی و تحلیل حوزه اول یعنی مطالعات تاریخی و حوزه پنجم یعنی مطالعات اسلامی است.
حوزه مطالعات اسلامی حوزه ای است که به مطالعه درجه دوم متون جهان اسلام پرداخته و تلاش میکند این حوزه را صرف نظر از باورمندی یا نقادی، با رویکرد متدولوژیک صورت بندی و دسته بندی کرده و اساسا یک فهم عمیق زمینه را برای ورود نقادانه فراهم کند.
مباحثی مثل "زنان در متون اسلامی"، "زنان در حقوق اسلامی"، "زنان در روایات اسلامی" و ... موضوعاتی هستند که کانون عمده مطالعات آنها کشورهای آمریکا، کانادا و انگلستان هستند.
در کنار این حوزه مطالعاتی همچنین شاهد انجام بحثهای مردم شناسانه با همین رویکردها هستیم. به عنوان مثال موضوعاتی نظیر "زنان در مساجد مصر" یا مثلاً بحث "پوشش و حجاب زنان در شمال آفریقا" نمونه هایی از آن چیزی است که ذیل عنوان "مطالعات اسلامی" در دپارتمان های مطالعات اسلامی با نگاه های مردم شناسانه و انسان شناسانه به گروه های مسلمان و با برش جنسیتی در حال انجام است.
استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه جنسیت در ادامه با طرح این پرسش که " اهمیت و پتانسیل دو رویکرد مطالعات تاریخی و مطالعات اسلامی برای حوزه مطالعات زنان چیست" گفت:
چند مسئله به ما کمک میکند که به این دو رویکرد در حوزه مطالعات زنان و خانواده حساس باشیم.
اصولا امر اجتماعی امری "تکینه" است. "خاص بودگی" و "تکینگی" در این تعبیر به این معناست که هر امر اجتماعی باید به مثابه یک امر تکینه ،یک امر زمینه مند و یک امر تاریخی فهم شود.
به عنوان مثال انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ یک امر تاریخی زمینه مند تکینه و منحصر به فرد است. این انقلاب را نمیتوان با انقلاب فرانسه یا انقلاب روسیه مقایسه کرد و در عین حال نباید گمان کرد که این انقلاب در ایران با انقلاب مشروطه هم قابل مقایسه است، یعنی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 یک امر تکینهای است که دو ویژگی "زمینهمندی و تاریخیت" را دارد.
در فهم تاریخی، فهم "اکنون" را رو از خلال فهم امری در "گذشته" طلب می کنیم واگر مطالعه امر تاریخی، ما را به فهم امر "اکنون" رهنما نشود این مطالعه، مطالعه عبثی خواهد بود و این همان نکتهای است که در نقد کتابهای منتشر شده در امسال خیلی برجسته است و در واقع باید گفت عمده مطالعاتی که انجام میشود ما را به فهم اکنون رهنمون نمیسازد.
وی سپس برای تبیین موضوع به ذکر یک مثال پرداخت و گفت: کتاب "مدیر مدرسه" اثر جلال آل احمد، کتابی است که در دهه ۳۰ برای جامعه ایرانی آن زمان نوشته شده، اما شما میتوانید بگویید این کتاب برای برای جامعه ایرانی در سال 1403 نوشته شده و در واقع از خلال فهم کتاب مدیر مدرسه آقای جلال آل احمد میتوان به فهمی عمیق از جامعه ایرانی رسید و اینکه مسائل آن زمان، همچنان مسائل ما هستند و اگر به عنوان مثال مسائل ما در یک فرآیند ۷۰ ساله تکرار میشوند، تکرار این مسائل به ما میگوید امری بنیادی وجود دارد که می بایست آن را از خلال این تکرارها پیدا کرد؛ در عین حالی که متوجه هستیم امر تاریخی امری تکینه و منحصر به فرد است و نباید گمان کرد تاریخ به تمامی تکرار می شود و از این غفلت نکنیم از اینکه این الگوهای زمینه مند،تیپیکال زمینه مند عمل می کنند نه اینکه عیناً عمل می کنند، چرا که زمینه مند بوده و زمینه ها دستکاری می شوند، اما شما میتوانید به یک فهمی از "اکنون" از خلال "گذشته" برسید.
دکتر کرمی سپس از ضرورت و نیاز به این نوع از مطالعه سخن گفت و تاکید کرد علت نیاز ما به این نوع از مطالعه، عدم تسلط ما بر "اکنون" مان است. او در این باره گفت: به دلیل عدم تسلط بر "اکنون" به سراغ گذشته ای می رویم که فریز شده و از "سیالیت" امروز فاصله گرفته است و نیز اینکه فهم ما از "گذشته" از لنز و دریچه "امروز" است.به تعبیر دیگر، آگاهی ما، سوژه گی ما و ناتوانایی های ما همه در فهم ما از گذشته نقش داشته و گذشته را به رنگ امروز میفهمیم.
وی سپس ضمن تأکید دوباره بر اینکه برای فهم "اکنون" به سراغ "گذشته" می رویم، چنین تحلیل کرد که به سراغ گذشته می رویم که الان را بفهمیم و بفهمیم که نیروهای اجتماعی ضعیف و قوی میشوند اما از بین نمی روند؛ مثلا ما در کشورهایی مثل ایران، سوریه و لبنان ممکن است اوج و حضیض هایی در یک موقعیتهایی ببینیم اما نیرویی که الان ضعیف شده در زمان دیگری سر بر آورده و مقاومت میکند و خود را به صحنه اجتماع می آورد. همچنان که در مورد مسأله بی حجابی و حجاب هم همین عقیده را داریم یعنی منابع نیرویی و گفتمانی هر کدام از طرفین، در جوامعی مثل جامعه ایران از بین می رونذ بلکه به محاق رفته و دوباره سر برمی آورند و این همان چیزی است که ما از مطالعات تاریخی می خواهیم و در واقع مهمترین رسالت مطالعات تاریخی، این مسئله از فهم اکنون و فهم خاص بودگیهاست.
دکتر کرمی این بخش از صحبت خود را با این جمله تمام کرد که "اگر علم دینی، علم بومی و دانشی میخواهید که این دانش متعلق به جامعه ایرانی باشه چاره ای ندارید از اینکه به مطالعات تاریخی بها بدهید"
وی سپس با ذکر این نکته که "این ویژگی ها تا حدود زیادی در مطالعات اسلامی نیز وجود دارد" بحث خود را چنین ادامه داد:
یکی از منابع تاریخساز و هویتی ما قرآن و "سنت" است، چه سنت متنی، چه سنت تاریخی و چه سنت مناسکی. باورهای بنیادین قرآن و سنت در جوامع اسلامی رسوب کرده و در ناخودآگاه شان است و ممکن است به ساحت آگاهی شان نیامده باشد.
دسته دوم خود "تاریخ مقدس" یا تاریخ معطوف به سنت است. تاریخ مقدس، تاریخ معاصر نیست بلکه آن تاریخی است که یک سنت برای خودش می سازد، به عنوان مثال برای شیعیان، دوران ائمه علیهم السلام و برای اهل سنت، تاریخ صحابه تاریخ مقدس است و تاریخی است که عناصر بنیادین آن تکرار می شود.
مسئله سوم به تعبیر دکتر محمدتقی کرمی، وجه تجسدی سنت است که در قالب مناسک خودش را نشان میدهد. مناسک شادی و مناسک عزا که در انسجام اجتماعی ایفای نقش کرده و موثرند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: مطالعات اسلامی هر سه دسته این حوزه ها را هدف قرار می دهد. غربیها به درستی دریافته اند که برای فهم درست جوامع اسلامی باید به سراغ مطالعات اسلامی بروند. یعنی متون اسلامی، تاریخ مقدس و در نهایت وجه تجسد یافته سنت را فهم کنند.
حال سئوالی که مطرح می شود این است که آیا آنچنان که ادعا میشود این مطالعات سکولار و به تعبیری بی طرفند؟ مطالعه چند اثری که اخیرا دیده ام نشان میدهد که اگرچه پارادایم کلی و مسلط این علوم، نگاه انتقادی را به سنت اسلامی و به محقق اشراب میکنند، یعنی محقق وقتی با آن رویکردها وارد مطالعه می شود، به طور ناخودآگاه سنت اسلامی را باید انتقادی بفهمد اما نکته ای که وجود دارد این است محقق دغدغه های دینی داشته و در فهم خود از همان سنت تجسد یافته، ملاحظاتی را مطرح میکند که صرف نظر از اینکه نگاه انتقادی دارد یا نه یک نگاه عمیقی به فهم میدان و فهم موقعیت های تجسدی دارد.
دکتر کرمی در ادامه گفت: ملاحظه کتابهایی که در حوزه مطالعات اسلامی نوشته شده نشان می دهد که اگرچه به لحاظ ظاهری، روش ها هر دو بی طرف هستند اما نتیجه کار یک محقق مسلمان با یک محقق غیر مسلمان با هم متفاوت است در حالیکه هر دو ادعا میکنند که بی طرفانه میدان را دیده و این ابزاریست که با حداقل سوگیری مورد استفاده قرار گرفته است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پاین سخنان خود گفت: کسانی که در حوزه مطالعات زنان و خانواده دنبال صدای بومی و در هم شکستن هژمونی شرق شناسی هستند می بایست این دو حوزه مطالعاتی یعنی مطالعات تاریخی و مطالعات اسلامی را جدی بگیرند که هم پتانسیل مطالعه امر بومی و امر زمینه مند و درونزای خود را پیدا کرده و هم بتوانند صدای رقیب و متفاوتی را در عرصه مطالعات اسلامی و در مطالعات تاریخ اجتماعی به منصه ظهور برسانند.
لازم به توضیح است در پایان این نشست خانم زهره محمدی، مسئول کتابخانه پژوهشکده به معرفی ظرفیتها و امکانات کتابخانه پژوهشکده زن و خانواده برای مخاطبین پرداخت.
پزوهشگران محترم حوزه مطالعات جنسیت می توانند با مراجعه به سایت پژوهشکده به آدرس www.wfrc.ac.ir از ظرفیتها و امکانات کتابخانه تخصصی زنان بهره مند شوند
نظرات