تاریخ انتشار: 1403/10/24
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده، حجتالاسلام والمسلمین امیر مهاجرمیلانی عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در نشست علمی نقد کتاب «فاطمه فاطمه است»، ابتدا با طرح این پرسش که چرا کتابی که 50 سال قبل نوشته شده است باید امروز نقد شود؟ گفت: دانسته یا ندانسته بخشی از اینگونه اندیشیدن ما در دوره معاصر، ریشه در اندیشههای مرحوم شریعتی دارد؛ بیراه نیست که برخی فعالین حوزه مطالعات زنان برآنند که اندیشه جنسیتی گفتمان رسمی انقلاب اسلامی متاثر از اندیشههای شریعتی در کتابِ «فاطمه، فاطمه است» است. مهاجر میلانی با تاکید بر بازبینی انتقادی اندیشه شریعتی، اضافه کرد: حتی نظام مفاهیم ما نیز متاثر از ادبیات شریعتی است. به عنوان نمونه «مقاومت آگاهانه زن مسلمان» از کلیدواژههای پرتکرار در اندیشه شریعتی است؛ جالب اینکه کسی 50 سال سخن از مقاومت آگاهانه داشته باشد؛ امروز اگر ما در باب مقاومت همایش میگیریم و آن را به آگاهانه و ناشیانه و ... تقسیم میکنیم، عینا از نظام مفاهیم شریعتی استفاده میکنیم.
میلانی با بیان اینکه زن امروز به نوعی در بند اندیشههای شریعتی است، افزود: اندیشه شریعتی، پویا و در عین حال جدی و البته قابل نقد است و بر پایه همین ویژگیها است که امروزه در حوزه علوم انسانی ایده بازگشت به شریعتی همچنان اعتبار خود را از دست نداده است. از منظر علاقمندان ایشان، شریعتی چنان ظرفیتی دارد که میتوان بخشی از مشکلات معاصر را با امتداد اندیشههای وی حل کرد. جالب اینکه شریعتی در غرب نیز به مثابه یک جامعهشناس کلاسیک ایرانی مطرح است و حتی ژان پل سارتر در جای شریعتی را به مثابه خورشید شرق معرفی میکند
میلانی نقد خود را با این پرسش آغاز کرد که هدف شریعتی از تالیف این کتاب چه بود؟ آیا شریعتی در کتاب «فاطمه فاطمه است» دنبال معرفی زندگینامه آن حضرت است؟ چرا وی به مثابه یک اندیشمند اجتماعی این کتاب را می نویسد؟ به اختصار میتوان گفت که هدف اصلی و نهایی وی از تالیف این کتاب، ساماندادن مقاومتی آگاهانه در برابر مدرنیسم غربی در حوزه جنسیت است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: ایشان معتقد است ما با هجوم مدرنیسم غربی و بحران جنسیت مواجهیم و جنبش زنان را نباید جنبشی فقط در راستای استیفای حقوق زنان بفهمیم بلکه در صورت مداخله قدرت مسئله جنسیت به بحران جنسی تبدیل خواهد شد. نظام سرمایهداری جنس زن را به این باور میرساند که برای رشد و شکوفایی خود باید بدنش را مصرف کند.
وی با بیان اینکه شریعتی «فاطمه فاطمه است» را نوشت تا الگویی متفاوت در برابر الگوی مدرنیسم غربی معرفی کند، افزود: ایشان معتقد است بحران جنسیت و این تکانه شدید غربی همه زیرساختهای روحی و فکری شرق را درنوردید و ایجاد بحران کرده است. وی معتقد است که در ایران دو گفتمان سنتی و گفتمان مدرن هر کدام به نوعی بحران جنسیت را تشدید میکنند. در ارزیابی شریعتی بخشی از اندیشه دینی پی به این واقعیت برده بود که با «هجوم واقعههای نوظهور» ارزشهای جامعه انسانی فرو خواهد ریخت و «آلودگی در مغز استخوان مردم خانه» خواهد کرد. اما این گروه در برابر «این جبر نیرومند و فوری که مسائل و روابط و نظامها و نیازها و مقتضیات خود را تحمیل میکرد ... فقط و فقط گفتند حرام است!». نتیجه هم روشن است، مرزها شکست و «سنگرها بر روی سنگرداران بیدفاع» فرو ریخت. در این چنین فضایی که «مقاومت ناشیانه» اندیشه دینی شکسته خواهد شد و سنگرها بیسنگربان رها شده و زن ایرانی نیز اسیر «هجوم مدرنیسم» غربی خواهد شد. اگر مقاومت ناشیانه جریان سنتی در نگاه شریعتی عاملی برای بسط و استقرار زن تجددی است، در کنار این عامل، وی جریان دیگری را نیز شناسایی میکند که به طور مستقیم و البته از روی جهل مطلق به غرب و زن غربی، دنبال ساختن زنی هستند که «زن روز» باشد. در نگاه شریعتی این زنان نه زن روز، بلکه «زن شب» هستند و به تبع همین جریان «تجددمآبی»، هیچ فهم درستی از «زن اروپایی» ندارند. شریعتی علیرغم اینکه میداند زن در تاریخ معاصر غرب به شدت مورد سوء استفاده جریان سرمایهداری قرار گرفته است و زن متجدد نیز راضی شده است که هستی و سرمایه جنسی خود را در این راه مصرف کند، معتقد است که هر چند چنین زنانی در اروپا هستند، ولی چهره اصلی «زن اروپایی» همانی نیست که در ایران، از سوی مجله «زن روز» معرفی میشود. «چهرهای که ما بنام زن اروپایی میشناسیم، ساخت ایران است، مونتاژ ملی است». به هر حال در نگاه شریعتی هم زن مدرن و هم زن سنتی تمام ظرفیتهای خود را برونریزی کردهاند و نمیتواند الگوی موفق برای زن آگاه ایرانی باشند. بر پایه چنین الزامی ایشان به دنبال الگوی سوم زن است و این ترکیب به کلیدواژگان پرتکرار شریعتی تبدیل میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه وی فاطمه را به مثابه الگوی زن سوم معرفی کرده است، گفت: البته ایشان معتقد است که فاطمه باید بازخوانی شود و روایت بازخوانیشده همراه با وجوه دوره معاصر ارائه شود؛ او میگوید هر تلاشی برای بازگرداندن زن سنتی به دنیای کنونی به نحو گریزناپذیری شکست خواهد خورد لذا جریانی از اندیشه دینی که دنبال آوردن زن سنتی است قطعا شکست خواهد خورد و زن مدرن روح زیبای زن سنتی را از بین میبرد.
مهاجر میلانی بیان کرد: زن مدرن از منظر شریعتی زنی رقتانگیز است که جز توجه به اسافل اعضا و غفلت از اعضای عالی هیچ غمی ندارد البته او زن اروپایی را از زن مدرن جدا میکند؛ زیرا زن اروپایی زنی مسئولیتپذیر و آگاه و نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی خود حساس است؛ وی میگوید زن مدرنی که از طریق روشنفکران درجه دو و سه برای ایران تصویر میشود زن شب است که بایستی بدنش را مصرف کند، نه زن روز. شریعتی در این بخش تاکید دارد که بزرگترین سلاح ما در برابر این هجمه بازگشت به خانه فاطمه است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه «فاطمه فاطمه است» بازسازی تاریخ براساس یک نظام ارزشی خاص است و یک کلان پروژه برای شریعتی است، تصریح کرد: به تعبیر شریعتی برای زن آگاه، چهره بزک کرده زن غربی جذابیتی ندارد، بلکه او دنبال مدل سومی است که نه سنتی است و نه مدرن.
میلانی با بیان اینکه اگر مقاومت ناشیانه در نگاه زن سنتی عاملی برای استقرار زن تجددی است چهره تنفرآمیزی از دین را برای زن امروز روایت خواهد کرد و این زمینه دوری از دین را ایجاد خواهد کرد و نه مقاومت آگاهانه، اظهار کرد: او معتقد است که جریان سنتی از یک زاویه و جریان مدرن هم از زاویه دیگر مسئله را خراب میکند؛ او می گوید جوامع غربی نمیگذارند زن اروپایی در نگاه اصیلش به جوامع اسلامی معرفی شود و در مورد چرایی آن هم میگوید چون نمیخواهند گوش و چشم زن شرقی باز شود و به تعبیر وی فکر و ذهن آنان به اسافل اعضایشان باشد. از دید وی، زنی که در مجله «زن روز» تصویر میشود زن روز نیست بلکه زن شب است.
وی تصریح کرد: شریعتی در الگوی زن سوم به زن شرقی نظر مثبتی دارد و صرفا خواستار زدودن غبار ارتجاع و برخی سنتهای جاهلی است و کلیت زن شرقی بسیار متعالی است؛ او بر این باور است که الگوی سومی که ما دنبال آن هستیم باید مبتنی بر اسلام باشد. اگر بخواهیم الگوی موفقیتآمیز داشته باشیم باید اسلام را در نظر بگیریم و این نگاه، نگاهی کاملا عملگرایانه است. در سنت عرفانی ما هم این مدل سوم وجود دارد از جمله عطار در اشعار خود مورد اشاره قرار داده است.
مقاومت به معنای مشارکت در ساخت
میلانی اضافه کرد: کلیدواژه شریعتی مقاومت آگاهانه است ولی برداشت وی از این مقاومت، مشارکت در ساخت زن با سوم است؛ او توضیح میدهد به جبر تاریخی، بازگشت به زن گذشته اصلا ممکن نیست و زن را خواهند ساخت لذا چه بهتر که ما نیز مشارکتی در ساخت این زن داشته باشیم؛ مطهری میگوید ما زن سوم را نمیسازیم بلکه آن را از متن دین کشف میکنیم، ولی شریعتی میگوید ما زن سوم را باید خودمان و با ابتنای به دین و فرهنگ ایرانی بسازیم.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه او معقتد است مورخ باید به مثابه یک هنرمند زن سوم را بسازد، تصریح کرد: از دید ایشان شأن مورخ، هنرمندی است؛ هنرمند یکسری مواد خام مانند درخت و صحرا و ابر و گل و ... میبیند و بر پایه خلاقیت خود یک صحنه هنری زیبا خلق میکند؛ مورخ هم بایستی مواد خام تاریخی را براساس مسئولیت اجتماعی امروزین خود ترکیب کند و چهرهای زیبا بسازد. «فاطمه، فاطمه است» از این منطق پیروی میکند؛ شریعتی تعهد تاریخی به سنت برخلاف آقای سروش ندارد.
وی افزود: منتقدین شریعتی مانند خانم صادقی قصد دارند بگویند «فاطمه، فاطمه است»، فاطمهِ شریعتی است و علی رغم رجوه ظاهری به تاریخ ارجاع به تاریخ و سنت ندارد. البته شریعتی هم اصراری به اعتبار تاریخی روایت خود ندارد اصولا شریعتی هر چه باشد مورخ نیست از این رو ابایی از فراروی از منطق سنت ندارد و بر این اساس با غفلت یا تغافل از منطق سنت، از فاطمه (س)، فاطمهای میسازد که زن مدرن امروز در وجود او احساس کهنگی میکند. در مورد دیگری از ابوذر نیز سوسیالیستی میسازد که بزرگترین سوسیالیستهای امروز غرب در برابر او احساس شرمندگی کنند.
به باور شریعتی بهترین راه ساختن الگوی سوم زن، داشتن فرهنگ و مواد خام غنی قابل تفسیر است که با اعمال خلاقیت و هنر، تصویری هنری از آن فر هنگ غنی برای زن و مرد امروزی میتوان ساخت. از این رو است که شریعتی برخی وجوه تاریخ زندگی فاطمه را که با سازههای فکری امروزین هماهنگ نیست روایت نمیکند.
میلانی تاکید کرد: شریعتی میگوید هدف پیامبران تأیید سنن ناکارآمد اجتماعی زمانه خودشان نبود و طوری هم نبودند که بگویند یکشبه و به صورت انقلابی میکوبیم و بین میبریم و از نو بنا میکنیم؛ بلکه ظاهر را حفظ و آن را از درون استحاله میکردند. بر پایه چنین تلقی از کار پیامبرانه، وی تاکید داردکه ما باید همه نمادهای شیعه را حفظ کنیم ولی طوری تفسیر کنیم که با برساخت امروز سازگار باشد. تشیع علوی و صفوی هم در این راستا است. امامت و نص و اجتهاد و اجماع و همه نشانههای گفتمان شیعی میمانند ولی معنای جدیدی به آن اعطا میشود لذا او در چپ تجددی ایستاده است و ما قطعا با چپ تجددی مشکل داریم.
میلانی در مقام نقد شریعتی برآن است که با ساختشکنی از گفتمان جنسیت شریعتی روشن میشود که مقصود وی از مقاومت آگاهانه در برابر هجوم مدرنیسم، مشارکت در ساختن زن سوم است. خاستگاه این راهبرد باور به این «واقعیت» است که تجدد تقدیر تاریخی انسان معاصر است. در نگاه شریعتی پذیرش این واقعیت نافی مسئولیت انسان نسبت به «حقیقت» نیست. شریعتی بر پایه این مقدمات تنها راه ممکن و موجه در برابر بحران مدرنیته را فراروی از زن سنتی و زن مدرن در قالب مشارکت در ساختن زن سوم میداند و در این راستا بکارگیری انتقادی تمامی فرآوردهای فرهنگی، دینی و تاریخی تمدن اسلامی لازم میداند. ارزیابی این پژوهش از طرح شریعتی گویای این نتایج است که 1. شریعتی علیرغم نقد غرب و گاهی مدرنیته، تجددشناسی انتقادی جدی ندارد؛ یه دیگر سخن شریعتی با غرب سیاسی مشکل دارد تا تجدد فرهنگی. 2. مبتنی بر فهم غیرانتقادی که از تجدد و سیطره آن دارد، هرگونه تفکر درباره امکان طرد تجدد و لو در افق دور را خیالفروشی میداند. 3. نقطه عزیمت شریعتی در سفری که خود آن را «رنسانس» شیعی مینامد، جایی در دنیای تجدد است؛ طبیعی است که نقطه آغاز سفر تعینی در مسیر حرکت ایجاد خواهد کرد. 4. شریعتی علیرغم ستایشهایی که از دنیای سنت دارد، روایت رایج علوم اجتماعی از سنت را میپذیرد و از این نکته غافل است که روابط اجتماعی وسنتهای اجتماعی نوعی خاص از اندیشیدن و رفتار کردن را ممکن میکند. 5. شریعتی در بازگشت به تاریخ و سنت، خود را به هیچ وجه محدود به منطق سنت و تاریخ نمییابد و با معکوس کردن نسبت گذشته و حال، روایتی امروزی و مبتنی بر ایدئولوژی چپ را بر گذشته و تاریخ تحمیل میکند. 6. نقدی که شریعتی از غرب و ستایش فرهنگ و ارزشهای انسان شرقی و اسلامی دارد، نقدی است برخاسته از گونهای از تجدد که فلسفه اگزیستانسیال آن را پشتیبانی میکند. فلسفهای که به قول خود شریعتی «یک نوع خودآگاهی معنوی انسانی و فلسفی اروپا در برابر فشار نظم مادی و زندگی مصرفی پلید و متحجری که بر غرب حکومت میکند» است. بر پایه نقدهاي صورتگرفته، هر چند کلیت طرح شریعتی را همچنان میتواند معتبر دانست، ولی بایستی به ابعاد گفتمانی طرح وی نظر جدیتری داشت.
میلانی نقد خود را با این پرسش آغاز کرد که هدف شریعتی از تالیف این کتاب چه بود؟ آیا شریعتی در کتاب «فاطمه فاطمه است» دنبال معرفی زندگینامه آن حضرت است؟ چرا وی به مثابه یک اندیشمند اجتماعی این کتاب را می نویسد؟ به اختصار میتوان گفت که هدف اصلی و نهایی وی از تالیف این کتاب، ساماندادن مقاومتی آگاهانه در برابر مدرنیسم غربی در حوزه جنسیت است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: ایشان معتقد است ما با هجوم مدرنیسم غربی و بحران جنسیت مواجهیم و جنبش زنان را نباید جنبشی فقط در راستای استیفای حقوق زنان بفهمیم بلکه در صورت مداخله قدرت مسئله جنسیت به بحران جنسی تبدیل خواهد شد. نظام سرمایهداری جنس زن را به این باور میرساند که برای رشد و شکوفایی خود باید بدنش را مصرف کند.
وی با بیان اینکه شریعتی «فاطمه فاطمه است» را نوشت تا الگویی متفاوت در برابر الگوی مدرنیسم غربی معرفی کند، افزود: ایشان معتقد است بحران جنسیت و این تکانه شدید غربی همه زیرساختهای روحی و فکری شرق را درنوردید و ایجاد بحران کرده است. وی معتقد است که در ایران دو گفتمان سنتی و گفتمان مدرن هر کدام به نوعی بحران جنسیت را تشدید میکنند. در ارزیابی شریعتی بخشی از اندیشه دینی پی به این واقعیت برده بود که با «هجوم واقعههای نوظهور» ارزشهای جامعه انسانی فرو خواهد ریخت و «آلودگی در مغز استخوان مردم خانه» خواهد کرد. اما این گروه در برابر «این جبر نیرومند و فوری که مسائل و روابط و نظامها و نیازها و مقتضیات خود را تحمیل میکرد ... فقط و فقط گفتند حرام است!». نتیجه هم روشن است، مرزها شکست و «سنگرها بر روی سنگرداران بیدفاع» فرو ریخت. در این چنین فضایی که «مقاومت ناشیانه» اندیشه دینی شکسته خواهد شد و سنگرها بیسنگربان رها شده و زن ایرانی نیز اسیر «هجوم مدرنیسم» غربی خواهد شد. اگر مقاومت ناشیانه جریان سنتی در نگاه شریعتی عاملی برای بسط و استقرار زن تجددی است، در کنار این عامل، وی جریان دیگری را نیز شناسایی میکند که به طور مستقیم و البته از روی جهل مطلق به غرب و زن غربی، دنبال ساختن زنی هستند که «زن روز» باشد. در نگاه شریعتی این زنان نه زن روز، بلکه «زن شب» هستند و به تبع همین جریان «تجددمآبی»، هیچ فهم درستی از «زن اروپایی» ندارند. شریعتی علیرغم اینکه میداند زن در تاریخ معاصر غرب به شدت مورد سوء استفاده جریان سرمایهداری قرار گرفته است و زن متجدد نیز راضی شده است که هستی و سرمایه جنسی خود را در این راه مصرف کند، معتقد است که هر چند چنین زنانی در اروپا هستند، ولی چهره اصلی «زن اروپایی» همانی نیست که در ایران، از سوی مجله «زن روز» معرفی میشود. «چهرهای که ما بنام زن اروپایی میشناسیم، ساخت ایران است، مونتاژ ملی است». به هر حال در نگاه شریعتی هم زن مدرن و هم زن سنتی تمام ظرفیتهای خود را برونریزی کردهاند و نمیتواند الگوی موفق برای زن آگاه ایرانی باشند. بر پایه چنین الزامی ایشان به دنبال الگوی سوم زن است و این ترکیب به کلیدواژگان پرتکرار شریعتی تبدیل میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه وی فاطمه را به مثابه الگوی زن سوم معرفی کرده است، گفت: البته ایشان معتقد است که فاطمه باید بازخوانی شود و روایت بازخوانیشده همراه با وجوه دوره معاصر ارائه شود؛ او میگوید هر تلاشی برای بازگرداندن زن سنتی به دنیای کنونی به نحو گریزناپذیری شکست خواهد خورد لذا جریانی از اندیشه دینی که دنبال آوردن زن سنتی است قطعا شکست خواهد خورد و زن مدرن روح زیبای زن سنتی را از بین میبرد.
مهاجر میلانی بیان کرد: زن مدرن از منظر شریعتی زنی رقتانگیز است که جز توجه به اسافل اعضا و غفلت از اعضای عالی هیچ غمی ندارد البته او زن اروپایی را از زن مدرن جدا میکند؛ زیرا زن اروپایی زنی مسئولیتپذیر و آگاه و نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی خود حساس است؛ وی میگوید زن مدرنی که از طریق روشنفکران درجه دو و سه برای ایران تصویر میشود زن شب است که بایستی بدنش را مصرف کند، نه زن روز. شریعتی در این بخش تاکید دارد که بزرگترین سلاح ما در برابر این هجمه بازگشت به خانه فاطمه است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه «فاطمه فاطمه است» بازسازی تاریخ براساس یک نظام ارزشی خاص است و یک کلان پروژه برای شریعتی است، تصریح کرد: به تعبیر شریعتی برای زن آگاه، چهره بزک کرده زن غربی جذابیتی ندارد، بلکه او دنبال مدل سومی است که نه سنتی است و نه مدرن.
میلانی با بیان اینکه اگر مقاومت ناشیانه در نگاه زن سنتی عاملی برای استقرار زن تجددی است چهره تنفرآمیزی از دین را برای زن امروز روایت خواهد کرد و این زمینه دوری از دین را ایجاد خواهد کرد و نه مقاومت آگاهانه، اظهار کرد: او معتقد است که جریان سنتی از یک زاویه و جریان مدرن هم از زاویه دیگر مسئله را خراب میکند؛ او می گوید جوامع غربی نمیگذارند زن اروپایی در نگاه اصیلش به جوامع اسلامی معرفی شود و در مورد چرایی آن هم میگوید چون نمیخواهند گوش و چشم زن شرقی باز شود و به تعبیر وی فکر و ذهن آنان به اسافل اعضایشان باشد. از دید وی، زنی که در مجله «زن روز» تصویر میشود زن روز نیست بلکه زن شب است.
وی تصریح کرد: شریعتی در الگوی زن سوم به زن شرقی نظر مثبتی دارد و صرفا خواستار زدودن غبار ارتجاع و برخی سنتهای جاهلی است و کلیت زن شرقی بسیار متعالی است؛ او بر این باور است که الگوی سومی که ما دنبال آن هستیم باید مبتنی بر اسلام باشد. اگر بخواهیم الگوی موفقیتآمیز داشته باشیم باید اسلام را در نظر بگیریم و این نگاه، نگاهی کاملا عملگرایانه است. در سنت عرفانی ما هم این مدل سوم وجود دارد از جمله عطار در اشعار خود مورد اشاره قرار داده است.
مقاومت به معنای مشارکت در ساخت
میلانی اضافه کرد: کلیدواژه شریعتی مقاومت آگاهانه است ولی برداشت وی از این مقاومت، مشارکت در ساخت زن با سوم است؛ او توضیح میدهد به جبر تاریخی، بازگشت به زن گذشته اصلا ممکن نیست و زن را خواهند ساخت لذا چه بهتر که ما نیز مشارکتی در ساخت این زن داشته باشیم؛ مطهری میگوید ما زن سوم را نمیسازیم بلکه آن را از متن دین کشف میکنیم، ولی شریعتی میگوید ما زن سوم را باید خودمان و با ابتنای به دین و فرهنگ ایرانی بسازیم.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه او معقتد است مورخ باید به مثابه یک هنرمند زن سوم را بسازد، تصریح کرد: از دید ایشان شأن مورخ، هنرمندی است؛ هنرمند یکسری مواد خام مانند درخت و صحرا و ابر و گل و ... میبیند و بر پایه خلاقیت خود یک صحنه هنری زیبا خلق میکند؛ مورخ هم بایستی مواد خام تاریخی را براساس مسئولیت اجتماعی امروزین خود ترکیب کند و چهرهای زیبا بسازد. «فاطمه، فاطمه است» از این منطق پیروی میکند؛ شریعتی تعهد تاریخی به سنت برخلاف آقای سروش ندارد.
وی افزود: منتقدین شریعتی مانند خانم صادقی قصد دارند بگویند «فاطمه، فاطمه است»، فاطمهِ شریعتی است و علی رغم رجوه ظاهری به تاریخ ارجاع به تاریخ و سنت ندارد. البته شریعتی هم اصراری به اعتبار تاریخی روایت خود ندارد اصولا شریعتی هر چه باشد مورخ نیست از این رو ابایی از فراروی از منطق سنت ندارد و بر این اساس با غفلت یا تغافل از منطق سنت، از فاطمه (س)، فاطمهای میسازد که زن مدرن امروز در وجود او احساس کهنگی میکند. در مورد دیگری از ابوذر نیز سوسیالیستی میسازد که بزرگترین سوسیالیستهای امروز غرب در برابر او احساس شرمندگی کنند.
به باور شریعتی بهترین راه ساختن الگوی سوم زن، داشتن فرهنگ و مواد خام غنی قابل تفسیر است که با اعمال خلاقیت و هنر، تصویری هنری از آن فر هنگ غنی برای زن و مرد امروزی میتوان ساخت. از این رو است که شریعتی برخی وجوه تاریخ زندگی فاطمه را که با سازههای فکری امروزین هماهنگ نیست روایت نمیکند.
میلانی تاکید کرد: شریعتی میگوید هدف پیامبران تأیید سنن ناکارآمد اجتماعی زمانه خودشان نبود و طوری هم نبودند که بگویند یکشبه و به صورت انقلابی میکوبیم و بین میبریم و از نو بنا میکنیم؛ بلکه ظاهر را حفظ و آن را از درون استحاله میکردند. بر پایه چنین تلقی از کار پیامبرانه، وی تاکید داردکه ما باید همه نمادهای شیعه را حفظ کنیم ولی طوری تفسیر کنیم که با برساخت امروز سازگار باشد. تشیع علوی و صفوی هم در این راستا است. امامت و نص و اجتهاد و اجماع و همه نشانههای گفتمان شیعی میمانند ولی معنای جدیدی به آن اعطا میشود لذا او در چپ تجددی ایستاده است و ما قطعا با چپ تجددی مشکل داریم.
میلانی در مقام نقد شریعتی برآن است که با ساختشکنی از گفتمان جنسیت شریعتی روشن میشود که مقصود وی از مقاومت آگاهانه در برابر هجوم مدرنیسم، مشارکت در ساختن زن سوم است. خاستگاه این راهبرد باور به این «واقعیت» است که تجدد تقدیر تاریخی انسان معاصر است. در نگاه شریعتی پذیرش این واقعیت نافی مسئولیت انسان نسبت به «حقیقت» نیست. شریعتی بر پایه این مقدمات تنها راه ممکن و موجه در برابر بحران مدرنیته را فراروی از زن سنتی و زن مدرن در قالب مشارکت در ساختن زن سوم میداند و در این راستا بکارگیری انتقادی تمامی فرآوردهای فرهنگی، دینی و تاریخی تمدن اسلامی لازم میداند. ارزیابی این پژوهش از طرح شریعتی گویای این نتایج است که 1. شریعتی علیرغم نقد غرب و گاهی مدرنیته، تجددشناسی انتقادی جدی ندارد؛ یه دیگر سخن شریعتی با غرب سیاسی مشکل دارد تا تجدد فرهنگی. 2. مبتنی بر فهم غیرانتقادی که از تجدد و سیطره آن دارد، هرگونه تفکر درباره امکان طرد تجدد و لو در افق دور را خیالفروشی میداند. 3. نقطه عزیمت شریعتی در سفری که خود آن را «رنسانس» شیعی مینامد، جایی در دنیای تجدد است؛ طبیعی است که نقطه آغاز سفر تعینی در مسیر حرکت ایجاد خواهد کرد. 4. شریعتی علیرغم ستایشهایی که از دنیای سنت دارد، روایت رایج علوم اجتماعی از سنت را میپذیرد و از این نکته غافل است که روابط اجتماعی وسنتهای اجتماعی نوعی خاص از اندیشیدن و رفتار کردن را ممکن میکند. 5. شریعتی در بازگشت به تاریخ و سنت، خود را به هیچ وجه محدود به منطق سنت و تاریخ نمییابد و با معکوس کردن نسبت گذشته و حال، روایتی امروزی و مبتنی بر ایدئولوژی چپ را بر گذشته و تاریخ تحمیل میکند. 6. نقدی که شریعتی از غرب و ستایش فرهنگ و ارزشهای انسان شرقی و اسلامی دارد، نقدی است برخاسته از گونهای از تجدد که فلسفه اگزیستانسیال آن را پشتیبانی میکند. فلسفهای که به قول خود شریعتی «یک نوع خودآگاهی معنوی انسانی و فلسفی اروپا در برابر فشار نظم مادی و زندگی مصرفی پلید و متحجری که بر غرب حکومت میکند» است. بر پایه نقدهاي صورتگرفته، هر چند کلیت طرح شریعتی را همچنان میتواند معتبر دانست، ولی بایستی به ابعاد گفتمانی طرح وی نظر جدیتری داشت.
برچسب ها: نقد کتاب, پژوهشکده زن و خانواده, کتاب فاطمه فاطمه است, دکتر علی شریعتی, حجت الاسلام میلانی
نظرات