تاریخ انتشار: 1403/11/13
در این نشست که دی ماه سالجاری با هدف به اشتراک گذاری نتایج پروژه پژوهشی "بررسی مفاهیم، گزارهها، نهادها و کنشگرانِ خانوادهگرا در مقیاس جهانی" با متخصصین و کنشگران عرصه بین الملل در واحد تهران پژوهشکده رن و خانواده برگزارشد، خانم دکتر فریبا علاسوند، عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده و مجری این پروژه پژوهشی، آقای دکتر محمدتقی کرمی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و آقای دکتر رضا ملکی رییس مرکز مطالعات فرهنگی و بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به ارائه بحث پرداختند.
مفاهیم مهم و بنیادین درباره خانواده، ضدیت با خانواده در رسانههای آمریکایی، مفاهیم اساسی در جریانهای رسانهای برای ضدّیت با خانواده، بررسی رویکردهای «خانواده محوری و خانوادهگرایی»، «زنان و خانواده در عرصه دانشگاهی و تخصصی» ، کنشگران و نهادها و شخصیتهای مطرح مدافع خانواده در غرب و... از جمله مهمترین مباحث مطرح شده در این نشست بود.در ابتدای این نشست دکتر محمدتقی کرمی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و ناظر علمی این پروژه پژوهشی با اشاره به اینکه "انجام پژوهشی در حوزه عام هواداری خانواده و شناسایی جمعیتهای هوادار خانواده در سراسر دنیا، مسئله سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده" گفت: شهید رئیسی در سازمان ملل مطرح کردند که جمهوری اسلامی خود را سکوی حمایت از خانواده و خانوادهگرایان قلمداد میکند؛ متعاقب آن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مأموریت یافت این بحث را به لحاظ نظری و پیشینه بحث صورت بندی کرده و به عنوان فاز اول بحث درباره خانواده گرایی در عرصه بین الملل، خانم دکتر علاسوند این طرح پژوهشی را انجام داده و به اتمام رساندند. پس از اتمام این کار، این دغدغه از طرف سازمان مطرح بود که این پژوهش توسط میز خانواده و خود پژوهشگر محترم بازخورد گرفته شود ولذا این جلسه اولین نشستی است که با همکاری میز خانواده و پژوهشکده زن و خانواده به همین منظور برگزار می شود.
دکتر فریبا علاسوند عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده در ادامه این نشست توضیحاتی درباره نحوه انجام کار ارائه داد و گفت: این کار با درخواست دفتر مطالعات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی کلید خورد و نظارت بر این پروژه بر عهده آقای دکتر کرمی بود و ما با تیمی 10 نفره که اکثر اعضای آن از اعضای هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده بودند کار را انجام دادیم.
این پژوهش در ۲۶۶ صفحه به انجام رسیده و برخی از مناطق جهان به چند علت در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته اند. یکی از جاهایی که هرچند مهم است و احتمالا در پروژه های تکمیلی باید به آن پرداخت، حوزه آسیای شرقی است و به نظر می رسد در این حوزه و در کانتکس شرقی، موضوع "خانواده" میتواند مورد مطالعه واقع شود؛ هرچند مطالعات ابتدایی که انجام دادم الزاماً مرا به این نتیجه نرساند که کشورهای شرقی به معنای متفاهمی که بین ماست، خانواده گرا باشند. همچنین در حوزه آفریقا هم وارد بحث نشدیم و یکی از موانع ما عدم وجود محققانی بود که دقیقا با تمرکز بر موضوع خانواده به عنوان یک دغدغه مطالعاتی یا فرهنگی یا پژوهشی در این حوزه ها با ما همکار شوند. حوزه کشورهای اسلامی نیز علیرغم دسترسی بنده به محققین، در این پژوهش کمتر حضور دارند و علت آن، همسویی بسیار زیاد بین ما و کشورهای اسلامی است که در نتیجه آن، به داده های خاصی نمیرسیدیم؛ در واقع در مسئله خانواده به جز یکی دو مورد که در پژوهش خواهم گفت، ایران به نوعی آوانگارد و طلایهدار این بحث محسوب شده و سایر کشورهای اسلامی از الگوهای نظری و عملیاتی ایران تبعیت میکنند. در در حقیقت میتوان گفت "خانواده" در برخی از این کشورها مثل کشورهای حوزه خلیج فارس اصلاً مسئله محققین نیست. برخی از مرتبطین ما که از محققان و اساتید دانشگاههای این کشورها هستند سوالات ما را مسئله کشورهای خود نمی دانستند، چراکه این کشورها بافت بسیار سنتی و بسیار دینی داشته و هرچند با تهدید هایی در حوزه رسانه مواجه اند اما شیب تحول در آنها در موضوع "خانواده" خیلی کند است و لذا تمرکز پژوهشی ما بر حوزه آمریکا، اروپا و برخی از کشورها مثل ترکیه و قطر بود.
دکتر علاسوند در ادامه به توضیح تفصیلی پروژه پرداخت و گفت: در این پروژه دسته ای از مفاهیم، گزاره ها، نهادها، مؤسسات و کنشگرانی که در حوزه خانواده و دفاع از آن در مقیاس جهانی کار میکنند، مورد بررسی قرار گرفته و بخش پایانی این پروژه اختصاص دارد به گفتاری با عنوان "مقابله هوشمند با این گفتمانها"
در ابتدای این پژوهش و در مقدمه نظری، پرداختن به مبناهای مهم در بحث خانواده گرایی، مانیفست و کلیات نظری ضروری بود چرا که انجام کار در مقیاس جهانی نیازمند تعریف ارزش ها و مفاهیم بنیادینی است که بتوان درباره آنها همگرایی جهانی ایجاد کرد. بحث ضدیت با خانواده در فیلمها و سریالهای آمریکایی و مفاهیم اساسی ای که درجریانهای رسانهای در راستای این ضدّیت دنبال میشود؛ زن و خانواده در عرصه دانشگاهی و تخصصی؛ ،گزارشی تفصیلی از جریان خانواده گرایی در دنیا و نیز شخصیت های مدافع خانواده در آمریکای شمالی، آمریکای لاتین و در حوزه اروپا؛ رصد همایشها و دبیرخانههای فعال دائمی در عرصه خانواده؛ ازجمله مباحث مطرح شده در این بخش از پژوهش است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده و نویسنده کتاب "زن، عدالت، جنسیت" در بخش بعدی سخنان خود با اشاره به اینکه پیدا کردن جریان های همسو با همان ارزش های حداقلی کار آسانی نیست، گفت:
مراد ما از جریان همسو یعنی اینکه به خانواده نا همجنس معتقد باشند؛ ضد سقط جنین باشند؛ نسبت به جریان LGBT حساسیت ویژه داشته باشند؛ خانواده شرعی و قانونی را بپذیرند و همباشی را رد کنند اما اصولاً تجمیع تمام این خصائص در جریان خانواده گرایی آسان نیست و یا ممکن است برخی گروهها معتقد به اینها باشند اما برملا نکنند و یا گاهی راه آسان تری انتخاب کنند؛ مثلاً به جای اینکه با پرچم خانواده گرایی کار کنند، در مخالفت با سقط جنین یا در مخالفت با LGBT کار کنند.
معمولاً جناح سیاسی چپ در جهان و درواقع چپ گراها جریان های قدرتمند ضدیت با خانواده در جهان هستند. مطالعات نشان میدهد فارغ از اینکه ریاست جمهوری در اختیار دموکراتها باشد یا جمهوری خواهان، آنچه مسلّم است این است که سلطه جریان های چپ گرا همیشه قوی تر بوده و لذا فروپاشی جامعه آمریکا و از بین رفتن ارزشهای آمریکایی را نتیجه سلطه سیاسی و رسانهای جریانهای چپ می دانند. سلطه رسانه ای باعث میشود رویکردهای ضد خانواده در آمریکا و اروپا قوی باشند؛ این رسانه اعم از رسانه های خبری، کتاب ها و نشریات است. به عنوان مثال فقط در آمریکا سالانه هفت میلیارد دلار برای مجلات زردی هزینه می شود که مفهوم محوری در آنها ترویج این نکته است که به زن خانهدار بگویند تو بدبختی! حتی اگر این زن پایبند به خانواده و همسر و فرزند، مدیر موفق مجموعه ای هم باشد.
علاسوند در ادامه به شرح تلاشهای آکادمیک در جهان در این حوزه پرداخت و گفت: دانشگاه های مختلفی ذیل بخش آکادمی مورد مطالعه قرار گرفتند و مشاهده شد که در سرتاسر آمریکا، اروپا و بخش های مهمی از آسیا که حوزه های مطالعاتی آکادمیک دارند مثل مالزی، اندونزی، تایلند و ...،"خانواده" دغدغه نهاد آکادمی نیست؛ به عنوان مثال من فهرستی از پروژه های دانشگاه هاروارد را ارائه کرده ام. در این دانشگاه دو یا سه مرکز به موضوع ادیان میپردازند. تمام پروژههای این دو نهاد در دانشگاه هاروارد مربوط است به مطالعات جوامع اسلامی درباره زندگی زنان که آن را نوع جدیدی از شرق شناسی درباره زنان نامیده ام و در قالب نو استعماری اتفاق می افتد. به عبارت دیگرآکادمی در این حوزه پیش قدم بوده به وسیله محققانی در کشورهای مقصد این کار صورت گرفته، حمایت مالی شده و تبدیل به کتاب می شوند. مجموعه کتاب هایی که هاروارد در نتیجه این پروژه ها به چاپ رسانده، گنجینه بزرگ مطالعات زنان مسلمان در سایر کشورهاست. به طور خلاصه می توان گفت دانشگاهی مثل هاروارد، اطلاعات را از طریق جریان هایی که ممکن است ما آن را جریان نفوذ آکادمیک بدانیم، گردآوری میکند. تاکید میکنم مسئله نهاد علم در اینجا خانواده نیست و اگر موضوع پروژه ای،خانواده باشد در واقع مسأله اش پذیرش تنوع در خانواده، نگرش تکثرگرا درباره خانواده و از بین بردن نگاه های دیگر نسبت به خانواده های همجنسگرا یا اقلیت های مختلف است. البته همه این بحثها به این معنا نیست که هیچ شخصیت دانشگاهی در حوزههای آمریکا و اروپا مثلاً به بحث خانواده توجه ندارد، بلکه برعکس، کسانی که به عنوان یک شخصیت علمی غیر نهادی به عنوان طرفدار خانواده مسیحی یا یهودی در آمریکا فعالیت میکنند بسیار زیاد هستند اما ساختار، امکان کمترین تحرک را به آنها نمیدهد.
بحث بعدی که دکتر علاسوند به آن پرداخت، موضوع "خانواده محوری" بود. وی در ابتدا با اشاره به اینکه خانواده محوری، اصطلاحی است که در سطح آمریکا و اروپا طرفدار دارد اما واژه "خانواده" مورد استفاده توسط انها در این رویکرد خانواده محوری، همسو با دیدگاه ما نیست، گفت: خانواده محوری در کشورهای غربی به معنای حل مسائل در درون خانواده است و این خانواده از نظر آنها شامل انواع خانواده در تعریف خودشان است، یعنی خانواده رسمی و قانونی، لزبین، همباش و... . اینها معتقدند "خانواده" حتما بهتر از بیرون خانواده است و مسائل خانواده باید در درون آن حل شود. در این پژوهش به چند نمونه از سازمانها، نهادها و افرادی که با این رویکرد مشغول به فعالیت هستند پرداخته ام. اینها کاملاً سکولار بوده و هیچ حساسیت ایدئولوژیکی ندارند اما خانواده را به مثابه یک ظرفیت خوب برای حل مسائل می دانند. گروه هدف اصلی اینها والدین هستند و تلاش میکنند آسیب های اجتماعی را با کمک ظرفیت خانواده کاهش دهند.
موضوع بعدی در ارائه خانم دکتر علاسوند بحث "خانواده گرایی" بود. او در اینباره گفت: خانواده گرایی با خانواده محوری متفاوت است. خانواده گرایی به عنوان یک موضوع پژوهشی خیلی جدی در آمریکاست که خانواده های لاتین تبار را در جامعه آمریکا مورد مطالعه قرار می دهد. اینها به دو جهت موضوع مطالعه اند، اول اینکه چون اینها عمدتا از مکزیک و آمریکای جنوبی و آمریکای مرکزی هستند، طبیعتاً در جامعه آمریکایی مهم تلقی می شوند و دومین دلیل برای موضوع مطالعه شدن این است که اینها به کندی از فرهنگ آمریکایی اثر می پذیرند.
هرچند محققان معتقدند هنوز به نتایج بسنده ای درباره این موضوع نرسیده و هنوز در حال مطالعه درباره این موضوع هستند اما به نتایج فوق العاده خوبی رسیده اند. مثل اینکه میزان افسردگی، میزان ابتلا به الکل، مواد مخدر و ماری جوانا در این خانواده ها کمتر است؛ میزان احترام به سالمندان بسیار بیشتر است و سالمندان بسیاری در این خانه ها و درون خانواده نگهداری میشوند. اوتانازی و خودکشی در این خانواده ها ابدا وجود ندارد. خانواده در اینها خانواده قانونی مسیحی پایبند به کلیسا است. خانوادهها عمدتاً گستردهاند و در صورت مهاجرت، به صورت جمعی و با کل اقوام خویش مهاجرت میکنند. نکته جالب توجه در خانواده های لاتین تبار آمریکا، پایبندی به آیین ها و مناسک خانوادگی است. محققان معتقدند مناسک خانوادگی در بازآفرینی و باز تولید سنتهای خانوادگی برای نسل جدید به خانواده های امریکای لاتین تبار کمک کرده است.
اشاره شد که خانواده های آمریکای لاتین تبار در آمریکا به جهت کند بودن در فرهنگ پذیری آمریکایی نیز موضوع مطالعه اند. این گروه به دلیل آنکه اکوسیستم فرهنگی خود را حفظ می کنند لذا در ارزش های آمریکایی هضم نمی شوند و این موضوع از نظر سیاستمداران آمریکایی طبعا یک ضد ارزش است چراکه برای سیاستمداران آمریکایی مهم است که جامعه مهاجر، ارزش های آمریکایی را پذیرفته و کمترین مخالفت را با بعضی از مسائل داشته باشد؛ به عنوان مثال اگر یک ارزش سیاسی در آمریکا همجنس گرایی یا از بین بردن نفرت پراکنی علیه این افراد باشد، طبعا این گروه به عنوان گروهی که ارزشهای خود را باز تولید میکنند، در مقابل این اقلیت جنسی مقاومت می کنند.
نکته قابل توجه دیگر در این خانواده ها آن است که به دلیل نفس زندگی گسترده در این خانواده ها و وجود مناسک و آیین های خانوادگی، این گروه کمتر مخاطب رسانه آمریکایی به عنوان ابزار اثرگذاری فرهنگی آمریکا هستند. البته برخی محققان نیز معتقدند نسل جدید این خانواده ها تحت فشار هستند و مثلا بار سنگین نگهداری از سالمندان روی دوش جوانان این خانواده هاستف یا اینکه جوانترها به دلیل مانع بودن ارزشهای خانوادگی در استفاده از مواد مخدر، درگیر افسردگی شوند، درحقیقت آنها با این معیار میگویند مثلا جوانان این خانواده ها افسردگیهای ناشی از تنهایی ندارند اما افسردگیهای ناشی از این فشار را خواهند داشت. به نظر میرسد این موضوع علاوه بر اینکه زمینه تحقیقاتی مناسبی برای شناخت اقلیت هاست، امکانی است برای تعامل با ایشان برای لابی کردن در مسائل مشترک.
موضوع بعدی ای که عضو هیأت علمی پژوهکده زن و خانوا ه به بیان آن پرداخت، بحث "خانواده درمانی" یا سلامت خانواده محور بود. وی گفت: بسیاری از متخصصان درمانگر در جهان، خانواده درمانی را به مثابه یک روش برای حل معضلات روانشناختی و مسائلی از قبیل اعتیاد در نظر میگیرند. و حوزه تخصصی خانواده درمانها، سلامت روان است. این گروه فاقد نگاه ایدئولوژیک بوده لذا ممکن است مسائل خانواده لزبین را هم با خانواده درمانی حل کنند.
وی در ادامه با اشاره مجدد به مسأله اصلی این پژوهش که در واقع این بود که "ما با پیدا کردن نقاط افتراق و اشتراک، جریانها و افرادی که بیشترین قرابت را با سویههای دینی ما دارند شناسایی کنیم و با آنها یک جنبش دفاع از خانواده ایجاد کنیم" به ارائه بخش دیگری از پژوهش خود ذیل عنوان " بررسی های خرد درباره خانواده در جهان" پرداخت و گفت: در بررسی های خرد درباره خانواده در جهان، ابتدا به شناسایی شخصیت های این حوزه پرداختیم.
اولین نفر ویلیام بردفورد است که بررسی موضوعات تحقیقات جامعه شناسی او نشان میدهد که تا چه میزان به رویکردهای ما نزدیک است. "ازدواج"، "پدر بودن"، "تاثیر ساختار خانواده، جامعه مدنی و فرهنگ بر کیفیت و ثبات زندگی خانوادگی"،" فرزندآوری و دین" و ... ازجمله موضوعات پروژه ها، کتابها و مقالات اوست.
نکته جالب درباره او، حضور وی به عنوان متخصص در چند دادگاه به برای شهادت در دفاع از تصویب یا مخالفت در تصویب برخی قوانین است و این برای کنشگران مهم است چرا که به عنوان مثال وقتی دادگاهی برای همجنسگرایی قانونی تصویب میکند شهادت این افراد متخصص برای بیان آثار و عواقب سوء همجنس گرایی بر فرزندان در رد یا تصویب آن قانون مؤثر است؛ و ویلیام بردفورد فردی است که در این حوزه چند شهادت خوب دارد.
آخرین کتاب او با نام "ازدواج کنید؛ چرا آمریکایی ها باید با نخبگان مقابله کنند، خانواده های قوی بسازند و تمدن را نجات دهند" به زعم ستون نویس نیویورک تایمز، کتابی مهم و حیاتی است.از دیگر آثار او میتوان به کتب زیر اشاره کرد: "مثل پدران مهربان و مردان جدید ، چگونه مسیحیت پدران و همسران را شکل میدهد." "جنسیت و والد گری بر مبنای دیدگاه علمی زیستی و اجتماعی"؛ "فرزندآوری به کدام سو میرود؛ علل و پیامدهای باروری پایین"؛ و ...
شخصیت بعدی در حوزه خانواده گرایی، پل آماتو (Paul Amato) است. او از اساتید ممتاز و از تدریسگران برجسته حوزه طلاق و نیز روابط والد-فرزند، محسوب می شود و در حوزه مطالعات نظری و پژوهش در موضوع خانواده جوایز مهمی را در آمریکا کسب کرده است و صاحب تالیفاتی نیز هست.
دبرا دبلیو سو که یکی از کتابهای مهم او "پایان جنسیت، از بین بردن افسانه های جنس و هویت در جامعه ما" است شخصیت مهم بعدی در این حوزه به شماره می رود.
جردن پترسون، شاپیرو ، مت والش و ... افراد دیگری در حوزه خانواده گرایی بودند که ذیل این پروژه، خانم دکتر علاسوند به شرح پژوهشها و کنشهای ایشان مخصوصا در عرصه رسانه پرداخت و با اشاره به اینکه شخصیتهای مدافع خانواده در آمریکای لاتین، کلمبیا، آرژانتین، اروپا و کتب و تحقیقاتشان در این پژوهش فهرست شده گفت: یکی از نکات قابل توجه در این پژوهش این بود که در بررسی حوزه اروپای غربی، به این نتیجه رسیدیم که جریان مدافع خانواده در اروپا از آمریکا قویتر است.
دکتر علاسوند در پایان این قسمت به اختصار درباره شخصیت های مدافع خانواده در آسیا که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته بودند توضیحاتی داد و سپس به ارائه نتایج پژوهش ذیل عنوان مؤسسات و نهادها پرداخت و گفت: از بین این موسسات، انجمن خانواده آمریکایی بسیار نزدیک به رویکردهای ماست.
از بین مراکز غیردولتی در آمریکای لاتین، چند مرکز ازکلمبیا و آرژانتین در این پروژه فهرست شده که یکی از آنها جزو موسساتی است که شعبه های زیادی دارد. همچنین در اروپا تعداد زیادی مرکز و نهاد فعال وجود دارد که معمولاً با نهادهای رسمی کشور خود تا حد امکان کار میکنند . نکته جالب درباره این حوزه آن است که خیلی از این نهادها دارای مقام مشورتی در سازمان ملل بوده و اهداف خود را در آن ابعاد پیگیری می کنند.
در حوزه آسیای پاسیفیک بخشی از این مراکز از کشورهایی مثل مغولستان، سنگاپور، هنگ کنگ، مراکز غیردولتی در استرالیا و نیوزیلند اشاره شده اند.
نکته اخر در این بخش آن است که مراکز دولتی طبیعتاً مراکز متورمی نیستند ولی نکته جالب این بود که مراکز دولتی دفاع از خانواده هم وجود دارد که اینها الزاما مثلا خانواده نیستند اما به دلیل دولتی بودن، همه انواع خانواده ها را پوشش میدهند اما به هر حال با محوریت خانواده کار میکنند.
عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده سپس به شرح نتایج رصد همایشهای خانواده محور در این پژوهش پرداخت و گفت: همایشها سه دسته اند؛ دسته ای از همایشها خانوادگی بوده و مخاطب آنها خانواده ها هستند و در واقع خانواده ها از سرتاسر آمریکا، اروپا، اروپا ی شرقی و غربی، با هدف افزایش اطلاعات، آگاهی و مهارت در این همایشها حضور پیدا می کنند. دسته دوم همایش های خانواده با محوریت رنج ها هستند؛ در این همایش ها متخصصان درمان گرد هم آمده و روشهای کاهش آلام خانواده ها را در حوزه های مختلف مثل اعتیاد، پورن، طلاق و ... مورد بررسی قرار می دهند. دسته سوم همایشها هم همایشهایی با رویکرد روانشناسی و با حضور روانشناسان است که به برخی از همایشها ذیل هر سه دسته اشاره شده است. بخش دیگر در این پژوهش پرداختن به نهادها و افرادی است که در ضدیت با همجنس گرایی یا سقط جنین کار میکنند.
دکتر علاسوند در بخش پایانی سخنان خود به جمع بندی مباحث پرداخت و گفت: جریانهای خانوادگرا معتقدند جریانهای چپ، جناحهای لیبرالیسم و افراطیهای ابرفردگرا، خانواده را از بین بردند و رویکردهای فمینیستی و یک سری پیش برندهها در سیاست، آموزش و رسانه به آنها کمک میکنند. جریان دفاع از خانواده در این دهههای اخیر مخصوصاً دو دهه اخیر به تعبیر من، "جنسیت آگاه" شده اند یعنی تحولاتی پیرامون جنس و جنسیت ایجاد شده و کاملاً آگاهانه و از منظر تخصصصی و با انگیزه های دینی کار را پیش می برند. به نظر میرسد این "جنسیت آگاهی" مهم است و ما باید این جریان را در حوزههای خانواده گرایی تقویت کنیم.
نکته ای که مورد تصریح و تأکید این گروههاست این است که خانواده اعم است از مرد و زن. ما معتقدیم در این رابطه نیاز به یارگیری بین المللی در موضوع خانواده، نقد همجنسگرایی و مخالفت با سقط جنین داریم و این موضوعات در دنیا شنیده می شود. همچنین به نظر میرسد مفاهیم درباره خانواده و ارزشهای آن با نگاه تمدنی و ساختارساز نیاز به یک بازسازی ای دارد و ما میتوانیم روی این مفاهیم کار کنیم. این مفاهیم ادبیات علمی، ادبیات سیاسی و ادبیات رسانهای دارد و اگر این کار را انجام دهیم میتوانیم آن ائتلاف را به درستی پیش ببریم.
دکتر علاسوند در پایان ضمن تشکر از تیم پژوهشی همکار در این پروژه اظهار امیدواری کرد این پروژه به کمک سازمان یا نهادهای مربوطه ارائه و تکمیل شده و تبدیل به یک صدای علمی شود.
پس از سخنان ایشان، اعضای شرکت کننده در این نشست که از پژوهشگران و کنشگران فعال در موضوعات بین المللی بودند، به طرح پرسش ها و نظرات خود درباره پروژه ارائه شده پرداختند. به برخی از این پرسشها در ادامه اشاره میشود:
-با توجه به اینکه روسیه یکی از یارگیری های جدی در عرصه بینالملل و در مجامع بین المللی، است
آیا این حوزه در پژوهش مورد توجه واقع شده است؟
-آیا سیاستها، اهداف و نقاط کانونی نهادهای رسمی حوزه زنان در کشورهای غربی مثل وزارت زنان یا ساختارهای مشابه در دولت ها در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است؟
گام های بعدی چه خواهد بود؟ آیا پروژه مطالعاتی تبدیل به برنامه عمل برای شخصیتهای حقیقی و حقوقی کشور در حوزه بین الملل خواهد شد؟
نسبت خانواده گراها با رویکردهای ایدئولوژیک ما چگونه است و آیا میتوان با آنها ارتباط گرفت؟
با توجه به اختلافات سیاسی یا فرهنگی با برخی کشورهایی که به یک معنا خانواده گرا هستند امکان ارتباط با آنها وجود دارد؟
دکتر علاسوند در پاسخ به پرسشها و دیدگاههای مطرح شده به برخی موانع در مسیر پژوهش اشاره کرد که باعث شد برخی حوزه های مطالعاتی در این پژوهش مورد بررسی قرار نگیرند و لذا به زعم ایشان این کار حتما می بایست در حوزه هایی تکمیل شود.
او همچنین درباره نهادهای رسمی حوزه زنان در سایر کشورها گفت: جریان قدرت در کشورها تحت سلطه جریان فمنیستی است و مطالعه آنها فایده ای برای ما نداشت اما نکته ای که در این تحقیقات به آن رسیدیم این بود این بود که اروپای شرقی تنها بخشی از جهان غرب است که نهادهای سیاسی خانوادگرا دارد؛ مثلا ساختار سیاسی ایرلند به شدت مخالف همجنسگرایی و سقط جنین است یا لهستان به شدت نسبت به آیین مسیحیت تعصب دارد و رویکرد ایدئولوژیک دارد و طبیعتا میتوان روی اروپای شرقی از این جهت کار کرد.
تاکید بر شکل گیری اتحادهای فرهنگی، امیدوار نبودن به جریانات دولتی در جهان، محدود بودن تعداد کشورهای خانواده گرا با رویکرد نزدیک به رویکرد ایدئولوژیک ایران، ضرورت شبکه سازی دانشگاهی با افراد همسو از جمله نکات دیگری بود که دکتر علاسوند در انتهای بحث خود به تفصیل به آنها پرداخت.
در ادامه این نشست دکتر رضا ملکی رییس مرکز مطالعات فرهنگی و بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، پس از بیان چگونگی شکل گیری ایده این پروژه در میز سیاست پژوهی آن مرکز در حوزه خانواده، پیشنهاداتی برای تداوم این کار مطرح کرد و گفت: در این پژوهش مسأله محور، حرف های جدید و مؤثری مطرح شده و صرفا یک مطالعه نظری نیست و می تواند به حوزه مسئله شناسی و سیاست گذاری کمک کند ولذا ارائه نتایج این پروژه برای مراجع سیاستگذار کشور ضروری است.
ایجاد شبکه ای از کنشگران خانواده گرا و برقراری ارتباط با این گروه پیشنهاد دیگر دکتر ملکی بود. همچنین به زعم ایشان راه اندازی یک اندیشکده در حوزه خانواده در عرصه بینالملل با همراهی مراکز مطالعاتی و پژوهشی قوی زنان در کشور، توجه به مسائل میدان، تهیه اطلس خانواده در جهان و... از جمله دیگر کارهایی است که میتوان در حوزه خانواده در عرصه بین الملل به آن پرداخت. وی در پایان تاکید کرد مرکز مطالعات فرهنگی و بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در حد بضاعت و ظرفیت خود آماده اجرایی کردن این پیشنهادات است.
نظرات