
مهمترین درسهای عاشورا برای زندگی فردی و اجتماعی چیست؟
بخش اول این است که عاشورا و درسی که از آن میآموزیم شاید بتوان در نخستین مرحله، داشتن هدفی والا و عالی را به عنوان یکی از مهمترین و اساسیترین درسها برشمرد و تعریف کرد. عاشورا به ما میآموزد که انسان باید در کنار اهداف معقول، اهداف غایی و بلندمدت نیز داشته باشد، اهدافی عمیق و والاتر که نظم زندگی عادی را ممکن است به هم بزند اما ارزش تلاش در راستای رسیدن به آنها را دارد. هنگامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای انجام حج ناتمام و تغییر مسیر به سمت هدفی عظیمتر حرکت میکند، نشان میدهد که در مسیر زندگی، ممکن است نیاز باشد که برنامهها و اهداف خود را طبق اولویتی که دارد، انجام دهیم. همچنین برای مثال، شخصیت حر نمونهای است که در این مسیر، تصمیم میگیرد از مسیر قبلی بازگشته و راهی تازه را در پیش گیرد، چرا که هدفی والاتر در پیش روی اوست.
یکی از دروس مهم عاشورا این است که هر انسانی باید علاوهبر اهداف روزمره و معمولی و نظم عادی زندگی، همواره هدفی عمیق و والاتر را در نظر داشته باشد که در راستای نصرت دین خدا، یاری اهلبیت (ع) و مبارزه با ظلم است. این مسئله در زندگی روزمره به علت اینکه ممکن است در زندگی روزمره گم شویم یا اهداف مادی و دنیاییمان ما را از مسیر اصلی دور کند، اهمیت پیدا میکند اما باید همیشگی به یاد داشته باشیم که ما خلق شدهایم تا دین خدا را یاری کرده و توحید را در سراسر جهان گسترانده و این اهداف عالی باید در زندگی ما جاری باشد.این پیام، ما را به روح متفکر و بیدار و سنجش دائمی رابطهمان با هدف غاییمان دعوت میکند، چه در فعالیتهای فردی، چه در نقشهای اجتماعی و خانوادگیمان. سوال اساسی این است که هدف اصلی ما در زندگی چیست؟ هدفی که در نهایت، نصرت دین و جاری کردن توحید است. این درس بزرگی است که از عاشورا میتوان گرفت و در مسیر زندگی روزمره خود، آن را پیاده کرد.
عاشورا چگونه مسئله بدیهیات اخلاقی مانند مبارزه با ظلم را به چالش میکشد؟
عاشورا نشان داد که انسان باید به بدیهیات اخلاقی مانند مبارزه با ظلم و ناپسند شمردن ساکت ماندن در برابر بیعدالتیها توجه کند. در واقعه کربلا، فردی برای اقامه دین خدا وارد میدان میشود و این قیام و ایستادگی، بر پایه باورهای پایه و بدیهی و اصول انسانی است. حتی کودک شش ماهه و ظلمهایی که نسبت به خانواده بیدفاع امام حسین(ع) وارد شد، همه در کنار هم، بیانگر آن است که انسان باید نسبت به این حداقلها و ضروریات، هوشیار باشد و راضی و بیتفاوت نباشد. با استناد به سخن گوهربار امام حسین(ع) که میفرماید: «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.» درمییابیم که اوجه به بدیهیات اخلاقی امری ضروری است. در حقیقت، عاشورا این رسالت را برای ما روشن ساخت که انسانها گاهی به درجهای میرسند که ضروریات اولیه و بدیهیات حیاتی، حتی آنهایی که مربوط به انسانیت و اخلاق است، برایشان ناپیدا میشود و باید با این دروس عبرتآموز، هوشیاری و بیداری خود را حفظ کنیم.
در جهان معاصر نیز شاهد همین وقایع هستیم که هنوز افرادی وجود دارند که به بدیهیات نه تنها توجهی ندارند، بلکه ظلم و جنایت را به نهایت خود رساندهاند. در همه ادیان توجه به مرزهای اخلاقی، توصیه شده و منحصر به دین مبین اسلام نیست. زمانی که در غزه و لبنان به مردم بیدفاع و کودکان حمله نظامی میشود، همچنین در جنگ تحمیلی که اخیرا اسرائیل بر خاک پاک میهن اسلامی ایران وارد کرد، شاهد بیتوجهی به بدیهیترین نکات اخلاقی بودیم که به خانههای مسکونی و غیرنظامی حمله شد. هدف از این بیان، تأکید بر این نیست که یک انسان فقط باید به مقصد نهایی برسد، بلکه نسبت به ارزشها، حرمتها و اصول انسانی و خانوادگی باید توجه ویژه داشت.پس از ۱۴ قرن، هنوز این سوال مطرح میشود که چرا مردم نتوانستند حضرت اباعبدالله (ع) را یاری کنند، در حالیکه این واقعاً روشن و واضح برای همگان بود. این حساسیت باید در ما زنده باشد تا در کنشهای امروزمان، بتوانیم در سمت درست تاریخ بایستیم؛ یعنی اصول اولیه و بدیهیهای انسانی و اخلاقی را بشناسیم و در کنار آن بایستیم. همانطور که قرآن کریم در سورههای مختلف، هشدار میدهد که عدم شناخت این مرزها، میتواند منجر به انحراف و گمراهی شود. همانطور که در آیات ۵ تا ۹ سوره مبارکه لیل به آن اشاره شده است: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى، وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى،فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى،وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى؛ اما آنكه (حق خدا را) داد و پروا داشت و (پاداش) نيكوتر را تصديق كرد بهزودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت و اما آنكه بخل ورزيد و خود را بى نياز ديد و (پاداش) نيكوتر را به دروغ گرفت.»
چرا عاشورا فقط یک رویداد تاریخی نیست، بلکه یک مکتب فکری و اخلاقی است؟
عاشورا، نه تنها یک حادثه تاریخی، بلکه یک تابلوی بینظیر از ابعاد معرفتی، معنوی، انسانی و اخلاقی است و در پرتوی این واقعه، تأکید بر نقش زنان، اهمیت بهسزایی دارد. عاشورا و واقعهای که امام حسین (ع) در یاران حضرت رقم زدند بهعنوان معیار خلوص ایمان است، این مفهوم را بهویژه در قید «ایمان» در این روایت که هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه ماجرای امام حسین(ع) را میشنود و میگرید. مؤمن نسبت دادن به گریهکنان امام حسین (ع) در این روایت به آدمی بیانگر آن است که کجای سطح ایمان ایستادیم. گریه و تأثر صرفاً ظاهر عاطفی نیست بلکه این حالت، علامت و نشانهای است بر عمق و پایههای سخت و استوار ایمان در قلب انسان. این نگاه، درس عمیقی برای ما دارد که هر مصیبت و هر حادثهای، جز در سایه ایمان و باورهای قلبی راه به کمال ندارد. وقتی برای امام حسین(ع) گریه میکنیم، درحقیقت، نشان میدهد که ما آن اصل و اصل هدفداری را درک میکنیم که نماد آن مبارزه با ظلم، آزادگی و قیام در مقابل ستم و فساد است. این میگوید که عاشورا و پیامش فقط یک واقعه تاریخی نیست بلکه یک معیار برای سطح ایمان و باورهای ما است؛ معیار برای اینکه بدانیم در کجای مسیر ایستادهایم و چقدر از اصول اولیه و بدیهی انسانیت فاصله داریم.
درواقع، هر عملی که ظلم را بازتولید یا آن را تکرار کند، فاصله گرفتن از پیام و راه امام حسین(ع) است. لذا، فهم صحیح از ماجرای عاشورا و پیام آن، به ما هشدار میدهد که در هر زمان و هر شرایطی، باید معیارهای انسانی و اخلاقی را محفوظ نگهداریم و در برابر هرگونه نقض این اصول، واکنش نشان دهیم. در نتیجه، شناخت و باور عمیق به اصول اولیه و بدیهیات انسانیت، یکی از مهمترین راههایی است که ما را به سمت معنویت، عدالتطلبی و ظلمستیزی راهنمایی میکند، اصل اساسی این است که پیروان عاشورا، آنهایی هستند که در عمل و قلب، این اصول را باور دارند و در میدانهای مختلف، به اجتناب و مقابله با هرگونه خیانت و ظلم بپردازند و رسالت ما در پیروی از راه امام حسین(ع) و انتقال پیام آن به نسلهای بعد، برای ساختن جامعهای عادلتر و انسانیتر همین موضوع است.
در الگوپذیری از سیره یاران امام حسین(ع) در واقعه عاشورا، نقش زنان چگونه تبیین میشود؟
یکی از ظرفیتهای مهم عاشورا و درواقع پویایی و افق بینظیر این واقعه، نقش زنانی است که هم جلال الهی را در وجودشان حمل میکنند و هم جمال و رحمت خداوند را نمایان میسازند. در دنیای معاصر، نقش زنان در فداکاری، معرفت، مشارکت اجتماعی و تربیت، نمادهای بارزی است که از ما میخواهد آن ابعاد عظیم معرفتی و تربیتی را درک کرده و مورد توجه قرار دهیم. نقش حضرت زینب (س) نمونهای بینظیر است که نشان میدهد زنان میتوانند در همه این عرصهها، نقشآفرین و تاثیرگذار باشند؛ همچنان که در عاشورا، بانوانی مانند ام وهب، پشتیبان و پیامآور حقیقت و عزت اسلام بودند و بر عظمت نهضت حسینی، افزودند. پرسش و تأملهای عمیقی درباره ظرفیت زنان، تاثیرگذاری آنان در دورههای مختلف تاریخ و پیامهای قیام عاشورا وجود دارد. بیتردید، یکی از درسهای مهم این واقعه عظیم، توجه دادن به نقش و جایگاه زنان در جریانهای تاریخی و اجتماعی است و اینکه این نقشها نه تنها محدود به عرصههای داخلی خانواده نیست، بلکه تأثیرات گستردهای در عرصههای فرهنگی، معرفتی و انسانی دارند.
در طول تاریخ، زنان همواره در عرصههای مختلف تاثیرگذار بودهاند؛ چه در زمانهای سخت و چه در دورانهای آرام، نقش آنان نشان داده است که همیشه و در همه جا، ظرفیتهای عظیم انسانی و معرفتی در وجود بانوان وجود دارد. حضرت زینب (س)، نمونه بینظیر این تاثیرگذاری است؛ او در بحبوحه مظلومیت امام حسین(ع) و پس از آن، نقش بیبدیلی ایفا کرد. سخنرانیهای او، بازتابهای معرفتی و تربیتی او، نمونههایی از این ظرفیت عظیم زنان است. زمانی که در مجلس یزید با خطاب دادن «یابن طلقا» به او یادآوری کرد که او کیست و از نسل چه کسانی است. همچنین حضرت زینب(س) با بیان این جمله «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» ذوابعاد بودن واقعه عاشورا را ثابت میکند. در بحرانهای جاری جهان، مانند جنایات و ظلمهایی که بر خانوادههای غزه، لبنان و دیگر ملتهای مظلوم وارد میشود، وقتی مادران و زنان این اقوام و ملتها اثرگذار و در عین حال، صبور دیده میشوند، حقیقتاً این همان پیامی است که عاشورا برای نسلها دارد. زنان، عطر و بوی جلال و جمال الهی را در وجودشان حمل میکنند و میتوانند در مسیرهای سخت، منشأ اثر بوده و فضا را تغییر دهند.
عاشورا، به ما نشان میدهد که این معرفت عمیق، در کنار غم و اندوه، شادیهای بزرگ و پیروزیهای واقعی را نیز معنا میکند. در این دیدگاه، حقیقت نجات و راهبری عمیق، که در روایات آمده است، بر اساس درک عمیق و جامع از معرفت، بصیرت و اخلاص استوار است. آنکه پیرو این راه باشد، میداند که حتی در سختترین لحظهها و در عمیقترین غمها، رضایت خداوند را در پیش دارد و این، کلید اصلی زندگی امام حسین (ع) و پیروان آن حضرت است.