تاریخ انتشار: 1404/08/07       
  
 به همّت پژوهشکده زن و خانواده و با همکاری انجمن تاریخپژوهان، نشستی علمی و میانرشتهای با عنوان «تحلیل خطابههای حضرت زینب(سلاماللهعلیها) از منظر جنسیت» برگزار شد؛ نشستی که از حیث رویکرد نظری، در پی فهم دوبارهی گفتمان زنانه در تاریخ مقاومت دینی بود. ارائه دهنده این نشست، دکتر زهره باقریان، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده، با بهرهگیری از رویکرد تحلیل گفتمان تاریخی و مطالعات جنسیت، ابعاد زبانی، بلاغی، الهیاتی و فرهنگی خطابههای زینبی را واکاوی کرد. 
  عاشورا به مثابه نقطه عطف گفتمان مقاومتدر این نشست علمی که با هدف بازخوانی گفتار حضرت زینب(س) از منظری جدید برگزار شد، دکتر زهره باقریان، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده، واقعه عاشورا را بهعنوان نقطه عطف در تاریخ شیعه و منبع تکوین گفتمان مقاومت دینی مورد تحلیل قرار داد.
او توضیح داد که عاشورا نه فقط یک رخداد نظامی، بلکه عرصهی تقابل دو گفتمان بود:
از یکسو نظام علوی که بر حقیقت، ایمان و مشروعیت الهی استوار بود، و از سوی دیگر نظام اموی که بر سلطه سیاسی و تحریف دینی تکیه داشت. در میدان جنگ ممکن است امویان برتری نظامی یافتند، اما در عرصه گفتمان و زبان، پیروزی از آنِ جبههی علوی بود؛ پیروزیای که با خطبههای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) تثبیت شد.
دکتر باقریان با تأکید بر نقش زینب(س) تصریح کرد که خطبههای ایشان، نه فقط پیام عاشورا را منتقل کردند، بلکه مفاهیم «مشروعیت سیاسی»، «بازتعریف قدرت»، و «نقش زن در عرصه گفتمان معنوی» را بنیان گذاشتند.
جنسیت، زبان و قدرت گفتار
«جنسیت چگونه در گفتار الهی تأثیر میگذارد و آیا میتواند در برابر قدرت، خود به منبع قدرت تبدیل شود؟» دکتر باقریان اشاره کرد که در میدان کنش و ایدئولوژی عاشورا، تنها تفاوت میان خطبههای امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، تفاوت جنسیتی است. و همین تفاوت، دریچهای تازه برای مطالعهی قدرت زبان زنانه در ساختار دینی میگشاید.
در ادامه وی توضیح داد که جنسیت در گفتار، همواره یکی از عوامل مؤثر در گوناگونی زبانی است. در نظریات زبانشناسی جنسیت همچون دیدگاههای رابین لیکاف، سه نظریهی محوری دربارهی زبان زنان وجود دارد: «نظریه سلطه»، «نظریه نقصان» و «نظریه تفاوت». هر سه دیدگاه معتقدند که زبان زنان در تاریخ اجتماعی، فرودست، محتاط و عاطفی است. امّا بررسی خطابههای حضرت زینب(س) نشان میدهد که در گفتمان دینی، این ساختار به طور کامل وارونه میشود: زبان زنانه نه از جنس ضعف، بلکه از جنس مقاومت، منطق و حجیت الهی است.
گفتمان زنانه طرد و اصلاح
در بخش نخست، دکتر باقریان به تحلیل ساختار واژگانی خطبه کوفه پرداخت. ایشان دو زنجیرهی واژگانی اصلی را تشخیص داد:
۱. زنجیرهی عاطفی شامل واژگان «اشک»، «ناله»، «گریه»، «زاری»، که دال مرکزی آن «ندامت» است؛ نمادِ زبان احساسی و پشیمان مردم کوفه.
۲. زنجیرهی ایمانی شامل واژگان «رسول خدا(ص)»، «پیامبر»، «اهلبیت»، که بر محور «رسالت نبوی» شکل گرفته است.
حضرت زینب(س) با تکرار ضمیر «ما»، خود را پیوسته به رسول خدا(ص) متصل میسازد و با کنشی زنانه ـ عاطفی، از گروه غیرخودی فاصله میگیرد؛ اما با لحنی مستدل و آگاهانه، کوفیان را طرد میکند.
در این خطبه، دو دال مرکزی یعنی «هویت انسانی» و «کنش اخلاقی» وجود دارد و زینب(س) میان گروه خودی و غیرخودی تمایز زبانی ایجاد میکند: برای خودیها گزارههای مثبت مانند پناه، مشعل، یاور، فریادرس و برای غیرخودیها صفاتی چون خیانت، وقاحت، دورویی، ذلّت و حقارت را به کار میبرد؛ صفاتی که در فرهنگ جاهلی منفی و زنانه دانسته میشدند.
به تعبیر دکتر باقریان، حضرت زینب(س) با نسبت دادن این خصوصیات زنانه به مردان کوفه، در واقع ساختار جنسیتی را دگرگون میکند؛ او از زنانه بودن به مثابه ابزار افشاگری استفاده میکند تا کلیشههای فرهنگی را درهم بشکند. جملههایی چون «دامن شما با اشک پاک نمیشود» یا «به جای جهاد، به گریه روی آوردید» دقیقاً نشانهی وارونگی جنسیتی در گفتمان زینبی هستند. حضرت زینب(س) حتی کوفیان را با بنیامیّه در حادثه اُحد مقایسه میکند؛ با اشاره به «درآوردن جگر رسول خدا»، آنان را به هند جگرخوار تشبیه میکند تا نشان دهد خیانتشان نهفقط سیاسی بلکه دینی است، و در سطح خانوادهی نبوی رخ داده است.
خطبه کوفه، از نگاه باقریان، بر اساس مفهوم خانوادهی اسلامی سازمان یافته است ـ خانوادهای که در آن امام حسین(ع) نقش قوام و رئیس مشروع دارد. خیانت کوفیان، خیانتی زنانه از نوع نفی قوامیت است: کنار زدن صاحب حق (امام حسین) و نصب حاکم نامشروع (یزید).
در نتیجه، حضرت زینب(س) با استعارهی «دریدن جگر رسول خدا»، خیانت کوفیان را خیانت به ساختار مشروعیت خانوادگی اسلام معرفی میکند. این بخش از خطابه، شاهکار استفاده از زبان جنسیت در سطح الهیات سیاسی است؛ زنی که ساختار نابِ قدرت مردانه را با منطق خانوادگی طرد میکند.
زبان اسارت و منطق مقاومت
در بخش دوم، دکتر باقریان خطبه شام را تحلیل کرد؛ خطابهای که به تعبیر او، سرآمد گفتمان مقاومت زنانه است. در این خطبه، زنجیرهی واژگان حول دال مرکزی «اسارت» میچرخد: «راه بسته»، «پرده»، «پوشاندن»، «حرمت»، «شهر به شهر»، «زنان و دختران» و «چهرهها». در اینجا، اسارت نه نشانه ضعف، بلکه فضای تولید معنا است. واژگان خودی (اهلبیت) با محوریت شهادت و حق، و واژگان غیرخودی (امویان) با محور پیمانشکنی و سرکوب شکل میگیرند. زینب(س) در قلب مقرّ قدرت با خطاب مستقیم به یزید، هژمونی دشمن را فرو میریزد. او نشان میدهد که زبان زنانه میتواند در فضای سلطهی مردانه، به سلاح معنوی تبدیل شود. باقریان تأکید کرد که اگر امام سجاد(ع) زبان مردانه عقل را نمایندگی کرد، حضرت زینب(س) زبان زنانه عاطفه و حجت را نمایان ساخت – دو تجلی از یک منطق حق. در خطبه شام، برخلاف گفتمان فمینیستی که روایت زنانه را از موضع ضعف میبیند، حضرت زینب(س) از موضع قدرت سخن میگوید. زبان زنانهی او نه روایت رنج، بلکه زبانی برای بازسازی حقیقت و زایش عدالت است. زینب(س) در این خطبه، جسم آسیبدیدهی خود را به رسانهی پیام تبدیل میکند. اسارت در نگاه او نه وضعیت حذف، بلکه بستر بازگویی حقیقت است. دکتر باقریان این ویژگی را «تبدیل حاشیه به مرکز قدرت» نامید.
واژگان، قیود، افعال، پرسشها
دکتر باقریان در ادامه به بررسی زبان از منظر فنی پرداخت و از نظریه رابین لیکاف برای ارزیابی جنسیت در گفتمان بهره گرفت:
۱. واژگان جنسیتی: واژههایی همچون دامن، پرده و چهره که در گفتمان زنانه معنای بدنی دارند، در خطابه زینبی معنای دینی و سیاسی پیدا میکنند. «دامن» نماد حاکمیت مشروع است؛ گشودن دامن، کنایه از گشودن مرزهای حرمت خلافت.
۲. سوگندها و قیود: برخلاف نظریه لیکاف، سوگندهای حضرت زینب(س) نشانهی ضعف نیستند بلکه ابزار قدرت گفتمانیاند. عباراتی مانند «بیشک دوزخ در کمین ستمگران است» بر حتمی بودن عدالت الهی تأکید دارند. قیدهای زمانی مثل «به زودی خداوند در روز رستاخیز…» کارکرد الهی دارند و نشان از یقین، نه عدم اعتماد، دارند.
۳. افعال زنانه از نگاه لیکاف، معمولاً غیرقطعی و احساسیاند، اما در گفتار زینبی، افعال بار سیاسی و اخلاقی دارند؛ از جمله تحریک هیجانات جمعی، بازتعریف مسئولیت اخلاقی، و تبدیل سوگ به کنش مقاومت.
۴. جملات پرسشی و استفهامی: حضرت زینب(س) از دو نوع پرسش استفاده میکند — پرسش انکاری (“نمیدانید چه جگری از رسول خدا پاره کردید؟”) برای بیدارسازی وجدانها، و پرسش تقریری برای تثبیت هدایت و تقویت گفتمان حق. در هر دو نوع، پرسش ابزاری بلاغی برای تخریب یقین کاذب امویان و ساخت یقین ایمانی در شنوندگان است.
۵. جملات نفرینی و دعایی: زینب(س) با نفرینهای الهی، سلب مشروعیت از نظام باطل میکند. این نفرینها نه احساساتی، بلکه آگاهانهاند، هدفشان طرد گفتمان ضد حق است. حضرت زینب(س) نفرین را از حوزهی مردانه به ابزار مقاومت زنانه تبدیل میکند.
۶. جملات توصیفی و تصویرپردازانه: طبق نظریه لیکاف، زبان زنانه توصیفمحور و ضعیف است، اما در خطبههای زینبی، توصیف جزئی یک ابزار استراتژیک است؛ برای تثبیت حافظه جمعی و افشای نظام ظلم. تکرار واژههایی مثل «گریه»، «اسارت»، «زاری»، در کوفه و شام، تاکتیک ادبی برای بیدار نگه داشتن حافظه عاشورا است.
استعارهها، کنایهها و بدنمندی گفتار
در بخش بلاغت، دکتر باقریان به کارکرد استعاره و کنایه پرداخت. زینب(س) با استعارههایی چون «گرگهای خونآشام» و «کفتارهای درنده» چهرهی امویان را آشکار میکند و با کنایههای تهاجمی در عرصه عمومی مانند «ابنطلقاء»، قدرت سیاسی دشمن را به چالش میکشد؛ این کنایهها در فرهنگ عربی، جسورانه و سیاسیاند و حضورشان در گفتار یک زن، انقلابی در نظام بلاغت است. باقریان افزود: حضرت زینب(س) در گفتار خود از مفهوم دوگانهی بدنمندی رنج و بدنمندی مقاومت استفاده میکند؛ بدن دردمند، زبان عاطفه است؛ بدن ایستاده، زبان عقل و ایمان. این تلفیق، دوگانهی کلیشهای «عاطفه زنانه / عقل مردانه» را از میان میبرد.
از احساس تا عقلانیت؛ از سوگ تا سیاست
حضرت زینب(س) با تلفیق عمیق احساس و عقل، توانست گفتمان جدیدی از مقاومت بسازد؛ گفتمانی که اساساً نه بر قدرت، بلکه بر معنا مبتنی است. او از زبان زنانه برای ایجاد قدرت معنوی ـ استدلالی استفاده میکند و با استناد به آیات الهی، استدلالهای عقلانی خود را به اثبات رساند. دکتر باقریان تأکید کرد که این رابطه دیالکتیکی میان عاطفه و منطق، ماهیت زبان زینبی را میسازد. زینب(س) تصویر حسی میسازد که مخاطب را متأثر میکند، سپس با استدلال قرآنی ذهن او را اسیر میکند؛ بهگونهای که هیچ راه گریزی برای گفتمان باطل باقی نمیگذارد.
در پایان نشست، دکتر باقریان دستاوردهای تحلیل خود را چنین جمعبندی کرد:
۱. عاشورا عرصهی پیوند میان زبان و قدرت است؛ خطابههای زینبی، ساختار سلطه اموی را از درون واژگان دینی فرو میریزند.
۲. جنسیت در گفتمان زینبی، نه مرز محدودیت بلکه بستر معنویت است؛ زن بودن در این گفتار، راهی برای ظهور حقیقت است.
۳. خطبههای زینبی، الگوی الهیاتی مقاومت را بنیان میگذارند که قدرت را از سیاست به ایمان منتقل میکند.
۴. زبان زنانه در سنت اسلامی، برخلاف برداشتهای فمینیستی، توانایی تولید معنا و بازتعریف عقلانیت دارد.
5.تحلیل علمی خطابهها نشان میدهد که زن در گفتمان دینی، نه تابع قدرت، بلکه حامل مشروعیت معنوی است.
خطبههای حضرت زینب(س) به «زبان حجت بر وجدان تاریخ» تبدیل شدهاند. زینب(س) سخن را از سطح مرثیه به سطح منطق هدایت ارتقا داد و در قامتی که حقیقت را روایت میکند، زن را از حاشیه تاریخ به متن حقیقت دینی وارد ساخت. خطبههای زینب(س)، زبانِ ایماناند؛ زبانی که از سوگ، معنا میسازد و از رنج، روشنگری.
او نخستین بانویی است که زبان را سلاح مقاومت کرد؛ واژه را چون تیغ حق، بر ظلم فرود آورد؛ در گفتار زینب(س)، جنسیت نه دیوار است، بلکه پنجرهای به سوی حقیقت. از کوفه تا شام، صدایی که برخاست، نه صدای اندوه، بلکه صدای عقل و ایمان زن بود — زبانی که هنوز تاریخِ ما را بیدار نگه میدارد.
نظرات
 


