تاریخ انتشار: 1404/08/12       
 
 سومین جلسه از سلسله نشستهای محفل پژوهش در پژوهشکده زن و خانواده، به موضوع «روایتپژوهی دیدگاه نسل زد نسبت به خانواده» با ارائه دکتر محمدمهدی یوسفی، عضو هیئتعلمی این پژوهشکده، اختصاص یافت. در این نشست، دکتر یوسفی با به چالش کشیدن گفتمان رسانهای رایج، به واکاوی و تبیین این موضوع پرداخت که چرا بسیاری از رفتارهای نسل موسوم به زد، نه «نسلی» بلکه «تحولی» است.
  انگاره رسانهای در برابر واقعیتِ پیمایشیدکتر یوسفی ابتدا به تصویری اشاره کرد که رسانهها از نسل زد (متولدین ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰) ارائه میدهند. این تصویر، مملو از توصیفاتی چون «عصیانگر»، «بیمسئولیت»، «ساختارشکن»، «نازپرورده» و «بیقید» است که در نهایت تصویری «عجیب و درکنشدنی» از نسلی میسازد که ظاهراً اهل تعامل نیست.
وی تأکید کرد که خط مقدم این تعارض، خانواده است؛ زیرا ارزشهای خانواده با این ویژگیهای برچسبخورده در تضاد است. با این حال، او با استناد به مطالعات پیمایشی، این تصویر را به چالش کشید و شواهدی ارائه داد که نشان میدهد نسل زد «بسیار خانوادهگرا» است. این شواهد عبارتند از:
• اولویتبخشی به خانواده: پیمایشها نشان میدهد این نسل خانواده را در اولویتهای اول یا دوم خود قرار میدهد. (برای نمونه، پژوهشی چندملیتی نشان داد که پس از یافتن شغل مناسب، «تشکیل خانواده» اولویت دوم جوانان بوده است).
• تغییر راهبرد مواجهه با تعارض: در گذشته، جوانان گاهی از «ازدواج» بهعنوان یک راهبرد اجتنابی برای فرار از تعارض با خانواده استفاده میکردند. اما نسل زد، با وجود قرار داشتن در آستانه سن ازدواج، از این راهبرد کمتر استفاده میکند و ترجیح میدهد در خانه پدری بماند و تعارض را به شکلی دیگر حل کند.
• مشارکت اقتصادی: نسل زد مدت زمان بیشتری در خانه پدری زندگی میکند و حتی در مسائل مالی به خانواده یاری میرساند.
بازتفسیر «تأخیر در ازدواج»: مسئولیتپذیری بهجای بیتعهدی
یکی از محورهای اصلی بحث، بازتفسیر پدیده «تأخیر در ازدواج» بود. در حالی که ادراک عمومی، این تأخیر را به بیمسئولیتی و بیاهمیتی به خانواده نسبت میدهد، تبیین متفاوتی قابل طرح است: ممکن است تأخیر در ازدواج نه از سر بیمسئولیتی، بلکه به واسطه احساس مسئولیت مضاعف نسبت به سرنوشت فردی دیگر، در قامت همسر و شریک زندگی، و نیز تعهد به ساختن جهانی بهتر برای فرزندان و نسل آینده باشد. این نسل برای «آمادگی پیش از ازدواج» اهمیت فراوانی قائل است و معتقد است ازدواج نیازمند بلوغ سنی، درآمد پایدار، شغل مناسب و سرپناه است. این نگرش، گذار از باور سنتی «ازدواج میکنم، شاید درست شود» به انگاره جایگزین «باید درست شوم، بعد ازدواج کنم» را نشان میدهد.
نتایج روایتپژوهی: پناهگاه، استحقاق و بازتفسیر
دکتر یوسفی مشکل اصلی ادبیات موجود را این دانست که نسلهای جدید، از جمله نسل زد، عمدتا توسط نسلهای پیشین تعریف شدهاند. در واقع همواره نسلهای گذشته به توصیفی بیرونی از نسلهای بعدی خود دست زدهاند. به همین جهت، پژوهش کیفی و از جمله روش روایتپژوهی برای درک دیدگاه درونی نسل زد ضروری و بایسته است.
این پژوهشگر نتایج روایتپژوهی خود را در سه «رشته روایی» مشترک ارائه کرد:
۱. خانواده همچون پناهگاه: برخلاف انگاره گسست، خانواده همچنان بهعنوان اصلیترین و نخستین مرجع در زمان بحرانهای عاطفی، مالی و اجتماعی شناخته میشود.
۲. تکاپوی تفرد و استحقاق: کشمکش بر سر کسب خودمختاری، محور دوم است. نکته کلیدی در این نسل، گذار از «بر حق بودن» به «استحقاق داشتن» است. جوانان این نسل، بر خلاف والدینشان خود را بر حق نمیدانند، اما برای خود استحقاق تجربه کردن و آزمونوخطا قائلند، حتی اگر منجر به اشتباه شود.
۳. درک و بازتفسیر خانواده: این نسل در مواجهه با ارزشهای سنتی، الگوی «بله، اما...» را به کار میبرد. یعنی اصل ارزش (مانند احترام به والدین) را میپذیرد، اما اجرای کورکورانه آن را به چالش میکشد و خواهان بازتعریف آن از طریق گفتگو است.
نقد «نسلگرایی» و تبیینهای جایگزین
بخش تحلیلی نشست بر نقد نسلگرایی متمرکز بود. دکتر یوسفی ضمن ارج نهادن به حوزه مطالعات نسلی اشاره کرد که چگونه این مفهوم هنگام ورود به عرصههای رسانهای، سازمانی و سیاسی، بهشدت سطحی و گاه مبتذل شده و به نوعی تبعیض سنی دامن زده است.
او به ضعفهای علمی این رویکرد، از جمله خطر «پیشگویی خودکامبخش» اشاره کرد؛ به این معنا که تکرار مداوم یک برچسب (مانند خودشیفته یا تنبل) در دوران شکلگیری هویت، باعث میشود فرد آن ویژگی را درونی کرده، بخشی از ساختار روانی خود قلمداد کند و مطابق آن رفتار نماید.
در مقابل، دکتر یوسفی سه تبیین جایگزین برای درک تفاوتهای مشاهدهشده ارائه داد که مهمترین آنها نظریه «پیشبزرگسالی» بود.
نتیجهگیری: تبیین تحولی، نه نسلی
جفری آرنت، روانشناس تحولی معتقد است در عصر کنونی، به دلیل تأخیر در ۵ نشانگر بزرگسالی (اتمام تحصیل، ترک خانه، شغل، ازدواج، فرزندآوری)، یک دوره تحولی جدید بین نوجوانی و بزرگسالی (۱۸ تا ۲۹ سالگی) ایجاد شده است. دکتر یوسفی در جمعبندی بیان کرد که بسیاری از برچسبهایی که به «نسل زد» الصاق و در حقیقت تحمیل میشود، در واقع عوارض یا اشکال اغراقشده ویژگیهای دوره «پیشبزرگسالی» هستند. پنج ویژگی این دوره عبارتند از: کاوش هویت، بیثباتی، تمرکز بر خویشتن، احساس در میانگی، و خوشبینی.
برای مثال، آنچه «خودشیفتگی» نسل زد نامیده میشود، همان ویژگی «تمرکز بر خویشتن (Self-Focus)» است که برای کاوش هویت در این سن ضروری است. یا «خوشبینی» و در نظر گرفتن احتمالات زیاد، نه نشانه خامی و خوشخیالی، بلکه ابزاری ضروری و شکلی از توانمندی روانی برای عبور از این دوره پر از ابهام و سردرگمی است.
بنابراین، بسیاری از این رفتارها نه نشانههای یک نسل جدید و متمایز، بلکه نشانههای یک «مرحله» تحولی جدید هستند که در دورههای تاریخی گذشته وجود نداشته است.
نظرات
 


