کتاب «زن در آينه عرفان» نوشته محمدامين صادقي ارزگاني، از سوي موسسه بوستان کتاب تجديد چاپ شد.\
به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، در اين تحقيق، پاسخ اين پرسش که «ساحات وجودي و مقامهاي معنوي زن در آينه عرفان اسلامي به خصوص از آن نظر که خاستگاه وحياني دارد، چگونه جلوه کرده است؟» بيان ميشود.
طبق گزارشهاي تحقيقي، برخي دانشمندان پيشين غرب، مرد را انسان برتر و زن را انسان فروتر ميپنداشتهاند و حتي در يونان باستان، برخي بر اين باور بودهاند که زن پليدتر و خوارتر از حيوانات است. گفته شده سقراط فيلسوف پرآوازه يوناني، وجود زن را بزرگترين منشا انحطاط بشر ميدانسته است؛ فيثاغورث معتقد بود در نظام عالم، اصل خوبي وجود دارد که نور و مرد را آفريده، و اصل بدي وجود دارد که ظلمت و زن را آفريده است؛ ارسطو فيلسوف معروف نيز اعتقاد داشته زن چيزي نيست مگر حاصل نقصي در آفرينش؛ به عقيده وي طبيعت آن جا که از آفريدن مرد ناتوان شد، زن را آفريد.
کتاب مقدس يهوديان عهد عتيق، «حوا» را عامل گناه اوليه آدم و مسوول خروج او از بهشت ميداند. مردان يهودي در دعاي صبحگاهي، خداوند را سپاس ميگويند که آنان را زن نيافريده است. مسيحيان نيز تحت تاثير همين فرهنگ و ديدگاه برخي انديشمندان يونان و روم، زن را عامل گناهکاري انسان اوليه ميدانستهاند و ازدواج را يک کار ناشايست و ارتباط با زن را کار پليد تلقي کرده و تجرد را ميپسنديدهاند. از اين گزارش معلوم ميشود که پيشينيان غرب، انسان بودن زن را قبول نداشته، يا زن را انسان درجه دو ميپنداشتهاند.
در مقابل اين پندار پيشين غرب، انديشمندان پسين غرب به فکر احياي حقوق زن افتاده و نهضتهاي فمينيستي پديد آوردند، اينها به جاي اصلاح آبرو، چشم زنان را کور کردند، و به خيال احياي حقوقي اجتماعي، سياسي و اقتصادي، حقوق ذاتي و فطري، الهي و معنوي، اخلاقي و انساني زنان را با چالش مواجه کردند و خلاصه اين که پيشينيان غرب، انسان بودن زن را ناديده گرفتند، و پسينيانشان، زن بودن زن را از او سلب کردند.
اين دو روش در واقع مصداق بارز جمله نوراني امير مومنان علي(ع) است که فرمود: «لاتري الجاهل الا مفرطا او مفرطا؛ نادان يا افراط ميکند يا تفريط.»
در آموزههاي اسلامي، زيباترين و مترقيترين و در عين حال معتدلترين حقايق درباره زن مطرح شده که بازخواني و بازشناسي آنها در عصر کنوني، تنها راه نجات زنان از افتادن به دام فرهنگ فمينيستي غرب و احياي حوق انساني و الهي است، چون در آموزههاي متعالي اسلامي، انسان بودن و زن بودن زن با هم لحاظ شده و حقوق انساني و الهي و فطري و ذاتي او در کنار حقوق اجتماعي و سياسي و اقتصادي او مد نظر قرار گرفته شده است.
امروزه فرهنگ فمينيستي غرب با تسلط بر امکانات ارتباطي، پيوسته تلاش ميکند که اسوه ناقص و فطرتستيز خود را در سراسر جهان به خصوص کشورهاي اسلامي تحميل و ديکته کند و به ادله گوناگون سياسي، اقتصادي، امنيتي و افکار تحجرآميز برخي افراد در جهان اسلام، زمينه پذيرش چنين فرهنگي نيز وجود دارد و ابر سياه فرهنگي فمينيستي در افق آسمان برخي کشورهاي اسلامي نمايان شده و رو به گسترش است.
پس در چنين شرايطي، بازخواني، احيا و نشر آموزههاي اسلامي درباره شخصيت زن، ضرورت غير قابل انکار دارد. گرچه اين بحث گستره وسيع دارد و با رويکردهاي مختلف کلامي، فلسفي، فقهي و حقوقي قابل طرح و تحليل است، در اين ميان عرفان اسلامي نگاه ويژه به ساحات وجود زن دارد که بيگمان بازخواني و نشر آن براي همگان به خصوص نسل تحصيل کرده و نو انديش، آموزنده و حياتبخش خواهد بود، به ويژه اين که يکي از آفات خطرناکي که امروزه جوانان مسلمان را تهديد ميکند تبليغ گسترده عرفانهاي کاذب و معنويت منهاي دين است. به نظر ميرسد بهترين راه مقابله با هجوم اين گونه فرهنگها، بازخواني و آسانسازي و نشر آموزههاي عرفان ناب در همه زمينهها از جمله شناخت ساحات وجودي زن، و تبيين شخصيت فردي، اجتماعي و معنوي آن از نظرگاه عرفان اسلامي است، پس بدين ترتيب ضرورت و اهميت اين بحث حقيقتي انکارناپذير خواهد بود.
ويژگي و امتيازهاي اين پژوهش
اين پژوهش براي نخستينبار، ساحت وجودي زن را در آينه حقيقتنماي عرفان اسلامي بازکاوي و از جنبههاي مختلف عرفاني، معنوي، فردي، خانوادگي، اجتماعي به طور نسبتا جامع بازشناسي کرده که در نوع خود ابتکاري نو و جديد است.
چنان که از اسم اين اثر پيداست، رويکرد اصلي اين تحقيق، عرفاني است و هدف از تدوين آن، بازشناسي شخصيت معنوي زن از نظرگاه آموزههاي عرفاني است، ولي به تناسب سعي شده خاستگاه وحياني آن آموزهها نيز طرح و تبيين شود و در واقع در اين تحقيق ديدگاه عرفان برخاسته از آموزههاي وحياني اسلام درباره زن طرح و تبيين شده است.
با وجود تصور رايج که آموزههاي عرفاني را فردگرايانه تلقي ميکند، در اين پژوهش نقش خانوادگي و اجتماعي زن با رويکرد وحياني و عرفاني نيز بازکاوي، طرح و تبيين شده است.
به دليل مهجوريت دانش عرفاني، بيشتر مردم، شناخت کافي از آن ندارند، از اينرو در فصل نخست درباره مفهومشناسي عرفان و خاستگاه آن و تفاوت آن با ساير علوم اسلامي و نيز انسان در عرف عرفان به عنوان مباني و مقدمات اصلي بحث، نکتههاي مفيد و روشنگر بيان شده است تا خواننده اين اثر، پيام و محتواي آموزههاي عرفاني را درباره زن بهتر درک کند.
يکي از ويژگيهاي اين اثر آن است که پس از چندين سال تجربه پاسخگويي به پرسشها، شبههها و سوالهاي گوناگون درباره مسائل مختلف ديني از جمله مساله زن، طرح و تدوين شده است. و در واقع اين تحقيق پاسخي به پرسشهاي و شبهههايي است که بارها از سوي پرسشگران به خصوص جوانان تحصيل کرده مطرح شده است، و در اين پژوهش سعي شده در يک اثر علمي و ماندگار با رويکرد عرفاني و وحياني پاسخ داده شود که در نوع خود سودمند و آموزنده خواهد بود و به بسياري از سوالهاي جوانان مخصوصا دختران تحصيل کرده پاسخ خواهد داد و نظرگاه عرفان اسلامي برخاسته از آموزههاي وحياني را درباره زنان بازگو خواهد کرد.
موضوعات اين پژوهش
اگرچه شخصيت زن و ساحات وجودي او با رويکرد عرفاني و وحياني ممکن است با نگاه وسيع و گسترده قابل تحليل باشد، ولي مطالب اين اثر در پنج فصل به اختصار و متناسب با سطح جوانان تحصيل کرده تنظيم شده است.
در فصل نخست براي آشنايي خوانندگان جوان با مباني اين پژوهش، درباره چيستي عرفان اسلامي به لحاظ مفهومشناسي لغوي و اصطلاحي، تفاوت عرفان نظري و عملي، تفاوت عرفان و تصوف، نسبت عرفان با ساير علوم اسلامي نظير؛ فلسفه، کلام، اخلاق، مبادي مسائل عرفان اسلامي و خاستگاه آن بحث شده و آنگاه، درباره انسان در عرف عرفان از نظر چيستي انسان از نگاه عرفان، سر آفرينش انسان، و مقامات معنوي او نظير؛ خلافت الهي، کرامت انساني و مانند آن با رويکرد عرفاني بحث شده، و سپس درباره فرآيند زندگي زن به لحاظ مبدا آفرينش، فرآيند تاريخي حيات زن و زن در نگاه اسلام و مانند آن مباحث سودمندي ارائه شده است.
در فصل دوم درباره جايگاه زن در عالم از اين نظرگاه بحث کرده که زن در نظام خلقت به عنوان گل واژه آفرينش، محبوبه خلقت، جلوه جمال حق، بنيانگذار رحامت و مظهر نفس کل است و خلافت الهي اختصاص به مرد ندارد بلکه زن نيز از اين موهبت الهي بهرهمند است.
در فصل سوم درباره مقدمات معنوي و عرفاني زن از جنبههاي مختلف نظير؛ عبادت و سير و سلوک، کشف و شهود عارفانه، و اين که برخي زنان نه تنها براي زنان بلکه براي مردان نيز سرمشق و اسوه هستند، کرامت زن، اخلاقمداري زن و مانند آن مباحثي با رويکرد عرفاني و وحياني طرح شده است.
در فصل چهارم، درباره نقش زن در خانواده و مسائل مختلف ازدواج، آداب همسرداري و درسنامه زندگي که در آن درباره نقش بيبديل زن در ايجاد عشق و محبت، آسايش و آرامش، معنويت، صفا و صميميت و مانند آن در زندگي با همسر خود و گرم نگاه داشتن کانون خانواده، نکتههاي زيبا و آموزنده عرفاني طرح شده و آنگاه درباره جلوههاي مادري و مسائل مرتبط به آن، نکتههايي شنيدني با رويکرد عرفاني بيان شده است.
در فصل پنجم، درباره حيات اجتماعي زن و اين که زندگي اجتماعي موهبت مشترک است و زنان مثل مردان ميتوانند با حفظ کرامت و اخلاق و ديانت در صحنههاي مختلف اجتماعي، سياسي، علمي و مانند آن حضور فعال داشته باشند، به تناسب موضوع اين تحقيق مباحثي طرح و تبيين شده است.
چاپ دوم کتاب «زن در آينه عرفان» در شمارگان 1200 نسخه، 272 صفحه و بهاي 46000 ريال راهي بازار نشر شد.