کتاب مسئله شناسي فرهنگي فمنيسم نوشته سيد حسين اسحاقي از مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما به بررسي مسائل سياسي فمنيسم و نيز آسيب شناسي آن پرداخته است.
تزلزل بنيان خانواده، اختلال در شخصيت زن و نگراني ها و ناهنجاري هاي روحي و رواني، از آثار زيانبار اين حرکت هاي به ظاهر مدافع حقوق زنان است، در حاليکه نظام اسلام، زن و مرد را اعضاء يک پيکر دانسته و تعارض ميان زن و مرد را بي معنا مي داند؛ و به زن چنان ارزش و منزلتي عطا نموده است که در کمتر دين و آييني نظير آن مشاهده مي شود.
برخي از گروههاي فمنيستي نگرش مرد سالارانه را سبب تضعيف شخصيت زن و ارزش هاي وجودي او مي دانند؛ و حيات زن را در گرو حيات اجتماعي او مي دانند؛ نه حيات خانوادگي اش. چنانچه آندره ميشل مي نويسد: "جريان هاي استثمارگري زنان سعي به تفکيک بخش خصوصي از عمومي نموده و در بخش عمومي، تقدم را به مردان داده و زنان را بخش خصوصي رانده اند؛ و اين تمايز و تفکيک سياسي است؛ و القاي رابطه اي را دنبال مي کند، که وابستگي زنان به مردان، و استثمار ايشان توسط مردان را در پي بياورد. بر همين اساس، فمنيستهاي ليبرال براي فعاليت هاي خصوصي و بي اجر و مزد زنان در حريم خانواده، ارزشي قائل نيستند و معتقدند که مردان از بيشترين پاداش هاي زندگي که همان پول، قدرت و منزلت اجتماعي است، سود مي برند؛ و مانع راه يابي زنان در عرصه فعاليت هاي عمومي که منبع بزرگترين پاداش هاي اجتماعي است مي شوند.
اساساً ظهور فمنيسم، عکس العملي در برابر ستم ها و نابرابري هايي بود که بر زن تحميل مي شد؛ اما در عين حال، تغيير و تحول در گرايش هاي فمنيستي گواه روشني بر ناکار آمدي اين نظريه در تأمين حقوق از دست رفته زنان است. عوارض سوئي همچون خصومت و تقابل زن و مرد، از دست رفتن ارزش هاي اخلاقي و تنزل شخصيت انساني زن از آن جمله است. چنانچه جوامع اسلامي نيز بخواهند با تقليد کورکورانه، فمنيسم را وارد فرهنگ و مسائل اجتماعي خويش سازند، توالي فساد، و مشکلات مضاعفي را به دنبال خواهد داشت؛ زيرا فمنيسم، ثمره طبيعي تغييرات اجتماعي جوامع غربي است؛ و زن مسلمان با بهره مندي از فرهنگ غني اسلام نيازي به اين تحول نداشته و پيروي از آن، جزء گسيختگي فرهنگي و از خود بيگانگي ثمري نخواهد داشت.
به گفته شهيد مطهري، نهضت اسلامي زن با نهضتي که در مغرب زمين روي داد، از دو نظر تفاوت بنيادي دارد: اول در ناحيه روانشناسي زن و مرد است که اسلام اعجاز کرده است. دوم اينکه اسلام، در عين آنکه زنان را به حقوق انساني شان آشنا کرد و به آنها شخصيت و هويت و استقلال داد؛ هرگز آنها را به تمرد و عصيان و طغيان و بدبيني نسبت به جنس مرد وادار نکرد.
لينک خبر:
http://www.iranwomen.org/Zanan/HomePage/HPDetails6.aspx?id=1511