تاریخ انتشار: 1389/10/27
کارشناس روانشناسي نشست «زوجدرماني بر مبناي رويکرد هيجانمدار» گفت: بسته درماني و کتاب جانسون، بنيانگذار رويکرد هيجانمداري، عامل حل تعارضات و معضلات خانوادگي است. اين رويکرد در مقايسه با ديگر رويکردهاي روانشناسي موثرتر شناخته شده است.
نشست موضوعي «زوجدرماني بر مبناي رويکرد هيجانمدار»، 25 دي ماه با حضور سپيده باطبي و مهديه رضايي، کارشناس ارشد روانشناسي در سراي اهل قلم برگزار شد. در ابتدا سپيده باطبي با اشاره به اهميت کتاب «زوج درماني هيجانمدار براي بازماندگان جنگ» اثر سوزان جانسون و گرين برگ در حوزه زوجدرماني عاطفي گفت: اين نوشتار از نشر جنگل در ارتباط با موضوعات و مسايل مربوط به حل تعارضات زوجين تاليف شده است.
وي در ادامه افزود: زوج درماني متمرکز بر عواطف، مبحثي است که برخلاف ديگر موضوعات دليل اختلافات خانوادگي را کمرنگ شدن عواطف و نحوه بيان آنها ميداند. اين رويکرد در پژوهشها آزمون شده و در مقايسه با ديگر رويکردهاي رفتاردرماني، شناختي و... در بهبود روابط زوجين موثر است.
باطبي با تاکيد بر اينکه براساس پژوهشها دورههاي پس از درمان از طريق زوجدرماني عاطفي استفاده کمتري از ديگر رويکردها دارد، اظهار داشت: اين رويکرد به دليل داشتن جنبه هيجانانگيز بيشتر از سوي خانوادهها مورد استقبال قرار ميگيرد و زيربناي اين رويکرد نظريه دلبستگي است.
مهديه رضايي رويکرد هيجانمدار را خط و مشي اصلي خويش در درمانگري دانست و افزود: برمبناي مطالبي که جانسون، نويسنده کتاب «زوج درماني هيجانمدار براي بازماندگان جنگ» در حوزه زوجدرماني نگاشته است، بنيانگذار رويکرد هيجانمدار محسوب ميشود.
وي در ادامه افزود: رويکرد حاکم بر اين کتاب بر زوجهاي بسيار آزمايش و نتيجه آن به صورت گزارشهاي پژوهشي درآمده است. اثر سوزان جانسون در قالب بسته درماني به درمانگران توصيه ميشود. براساس اين بسته آموزشي زوجين بايد در جلسات درماني به صورت دو نفره حضور داشته و مورد درمان قرار گيرند.
رضايي يادآور شد: رويکرد درماني هيجانمدار از سال 1980 مطرح شد. مجموعه رويکردهاي ديگر با تمرکز بر هيجان و بازسازي الگوي تعاملاتي و تئوري دلبستگي «بالبي» منتج به «زوج درماني هيجانمدار» شد.
اين کارشناس حوزه روانشناسي ريشه اصلي تئوري دلبستگي را مباحث اساسي کتاب جانسون درباره کودکي افراد دانست و توضيح داد: بُن مايه اين تئوري دلبستگي به نشانههاي دروني و بيروني کودک بازميگردد. پس از جانسون، کتابهاي روانشناسان ديگر دلبستگي را يک پيشبيني رفتاري مطرح کردند. برمبناي اين تئوري کودک پس از دلبستگي به مادر، علايق خود را به صورت عشق دوران بزرگسالي تغيير ميدهد.
رضايي با تاکيد بر اينکه افرادي که داراي رفتارهاي ضداجتماعي نظير تمايل به مواد مخدر و ديگر آسيبهاي اجتماعياند، داراي دلبستگي ناايمن دانست و يادآور شد: تطبيق پيدا کردن سبکهاي دلبستگي ميان زوجين بسيار با اهميت است، درصورتي که زوجين داراي دو نوع دلبستگي متفاوت باشند، چرخه معيوبي از زندگي خانوادگي را تشکيل ميدهند. در نهايت تئوري جانسون در کتاب بازماندگان پس از جنگ به عنوان بستري براي زوج درماني مطرح شد.
اين کارشناس نشست هيجان خفته زوجين را يک تقاضا براي ابزار نياز دلبستگي دانست و افزود : جانسون در بسته آموزشي خود سه مرحله و 9 گام را براي رفع تعارضات خانوادگي پيشنهاد کرده است. وي در کتابش اينطور شروع کرده که رويکرد هيجانمدار يک رويکرد تجربي و فرآيند محور است، بنابراين به درمانگران پيشنهاد ميشود که جنگ و گريزها، سرزنش و انتقادات زوجين را در اطاق درماني به مرحله ظهور برسانند.
وي با اشاره به اينکه جانسون در کتابش بر روي بازماندههاي جنگ ويتنام، بيماران خاص نظير ديابت، افسردگي و افرادي که در معرض استرسهاي رواني بزرگ قرار گرفتهاند، تاکيد کرده و گفته است که در صورت وجود چرخه تعاملاتي معيوب در خانوادهها و بروز علامت باليني نظير افسردگي بايد تمام مسايل در مسير درمان مورد توجه قرار گيرد.
رضايي درباره ايجاد زخم دلبستگي توضيح داد: زماني که افراد نيازمند توجه از سوي فرد مورد علاقه خود هستند و از سوي وي پاسخي دريافت نميکنند، دچار زخم دلبستگي ميشوند. افراد حتي درصورتي که داراي دلبستگي ايمن باشند نيز ممکن است دچار زخم دلبستگي شوند. جانسون در کتاب تاکيد ميکند که اين رويدادها براي فرد برجستهسازند.
وي با تاکيد براينکه درمانگران بايد بر روي برجستهسازهاي تعاملي کار کنند، توضيح داد: در اين کتاب تاکيد شده که افراد در مسير طلاق و جدايي نبايد از اين رويکرد استفاده کنند، چرا که براي استفاده از تئوري درماني عاطفهمدار بايد حجم عظيمي از هيجان در جلسه درماني تخليه شود و اين امر براي خانوادههايي که در مسير طلاقاند توصيه نميشود.
رضايي يکي از وظايف درمانگران در مسير درماني زوجين را ايجاد فضاي امن در اتاق درماني دانست و افزود: گاهي فضاي درماني آنقدر از سوي زوجين متشنج است که تا چندين جلسه فضاي بيتفاوت و بيتوجهي در اتاق درمان از سوي افراد مشاهده ميشود. يکي از مشخصههاي کساني که دلبستگي ناايمن دارند، ترس از خودافشايي است.
وي تعديلسازي سرزنشها و ترسها را يکي از مهارتهاي درمانگران در مسير درماني دانست و اظهار داشت: در بستههاي درماني و کتاب جانسون آمده که مرحله اول درماني براساس اين رويکرد پيدا کردن علامتها در چرخه تعاملي زوجين است. افرادي که اين پژوهش را انجام دادهاند، معتقدند که اين رويکرد درماني براي مراجعان دستخوش آسيبهاي جنگ با ديگر افراد متفاوت است. مبحث جنگ داراي مجموعه علايمي است که تجربه آن با ديگر مشکلات خانوادگي يا حتي بيماري متفاوت است.
رضايي در پايان سختترين مرحله درماني را ايجاد درگيري هيجاني ميان زوجين دانست و اظهار داشت: مرحله آخر درمان به دستيابي تجربه ايمن افراد از يکديگر منتج ميشود و در نهايت افراد به تجربيات و شناخت مشترک از يکديگر ميرسند.
نشست موضوعي «زوجدرماني بر مبناي رويکرد هيجانمدار»، 25 دي ماه در سراي اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
نظرات