نويسنده : نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري
ناشر : نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي
1384بهمن
حاصل نگرش ناصواب نسبت به جايگاه زن و ناديده گرفتن حقوق متناسب با ميزان توان و استعدادهاي زنان، موجب بروز بي عدالتي ها و واکنش هايي در جوامع مختلف بوده است. به همين علت اين قشر عظيم همواره در مقاطع مختلف به دنبال احقاق حق و رفع موانع و سازماندهي و اصلاح آسيب ها بوده است. اما به رغم اين که اغلب مناديان احقاق حق، در ارايه برنامه هاي خود با برخواست هاي زنان، همواره نقش مصلح نجات بخش را براي خود قايل بوده اند، شاهديم که در عمل به بيراهه رفته و حاصل آنچه به دست آورده اند، دور شدن از نيازهاي فطري، اصيل و منزلت واقعي و در خور شأن براي زنان در ابعاد فردي، خانوادگي و اجتماعي مي باشد. در اين ميان، راهکاري که در عمل بتواند يک زندگي متعادل و متعالي را براي جامعه انساني ترسيم کند، اگرچه با نگاهي تيزبينانه قابل رويت است، اما در ميان انديشه هاي درون تهي و ظاهر فريب ارايه شده، شايد رسيدن به برنامه اي که به واقع در متن خود براي انسان ها و جوامع بشري تعالي و سعادت را به همراه داشته باشد، دست نيافتني مي نمايد.
در اين راستا تبيين مسير پيموده شده توسط مدعيان غربي جنبش زنان (فمنيست ها) جهت دستيابي به اهداف اعلام شده خود- که همانا رسيدن به برابري و آزادي براي زنان همانند مردان بوده است- و ضرورت بيان انديشه، عملکرد و پيامدهاي اين فرايند بديهي مي نمايد. براين اساس، برگزاري «همايش سراسري زنان، مسايل فرهنگي- اجتماعي و جهاني سازي» در ارديبهشت سال ،۱۳۸۳ فرصت مناسبي براي بررسي و ارايه اين فرآيند فراهم آورد و بدين منظور ارايه ديدگاه هاي انتقادي انديشمندان امريکايي با ناکارآمدي فمنيسم مي توانست ياري گر ما باشد. چاپ جلد اول کتاب «فمنيسم در امريکا تا سال ۲۰۰۳»، که تأثيرات منفي و مخرب انديشه هاي فمنيستي بر ابعاد مختلف فردي، خانوادگي و اجتماعي زندگي زنان را مورد نقد قرار مي داد- هم زمان با برگزاري اين همايش- و استقبال قشر فرهيخته و خصوصاً دانشگاهيان از اين کتاب، تداوم اين مسير را ضروري مي نمود؛ خصوصاً از آن جهت که اهتمام بر کارآمد بودن و زيبا جلوه دادن برنامه ها و عملکردهاي فمنيست ها، بدون پرداختن به فرجام ناميمون آن در غرب، سرلوحه همت گروهي قرار گرفته است که آگاهانه يا ناآگاهانه درصدد هموار کردن راه براي ترويج انديشه هاي فمنيستي هستند.
جلد دوم کتاب «فمنيسم در امريکا تا سال ۲۰۰۳» تلخيص و ترجمه کتاب «آرامش در خانه»، اثر «کارولين گراگليا» است. اين کتاب در راستاي تبيين نسخه غربي پيچيده شده توسط فمنيسم غربي و چگونگي تهاجم آن به بنيان خانواده به عنوان رکن اصلي جوامع انساني است. سست شدن بنيان خانواده با تضعيف نقش جايگاه همسري و مادري زنان، تهديدي جدي براي تمامي جوامع است. سرنوشت و راه پيموده شده چند دهه اخير غرب، در ترازوي نقادي انديشمندان غربي، خود گواهي بر صدق اين مدعي است. افراط در بزرگ نمايي نقش و تأثير زنان در مشارکت هاي اجتماعي و کم اهميت جلوه دادن نقش زنان در خانه و خانواده، به بهانه سنتي بودن اين نقش ها، مساوي با فروپاشي و سير قهقرايي فرهنگ انساني خواهد بود که حاصل آن انحطاط و انهدام مهم ترين رکن رشد کيفي جوامع، يعني خانواده است.
مؤلف، خانم کارولين گراگليا در دانشگاه هاي کورنل و کلمبيا در رشته حقوق تحصيل کرده، و در سال ۱۹۵۴ مدرک فارغ التحصيلي خود را از دانشگاه کلمبيا دريافت نمود. وي سردبير نشريه حقوق اين دانشگاه نيز بود.
گراگليا مدتي به عنوان وکيل در بخش دعاوي عمومي وزارت دادگستري فعاليت کرد و سپس به عنوان منشي حقوقي دادگاه استيناف منطقه کلمبيا منصوب گرديد. وي پس از مدتي مجدداً به عنوان مشاور مخصوص اداره فدرال دعاوي مسکن و سپس به عنوان وکيل يک شرکت در واشنگتن مشغول به کار شد، اما به زودي خود را بازنشسته کرد تا به کار خانه داري و مراقبت از سه فرزندش بپردازد. گراگليا اکنون يک نويسنده، سخنران و مشاور حقوقي است. او با همسرش که استاد حقوق دانشگاه تگزاس است، در شهر اوستين زندگي مي کند. اين کتاب توسط معصومه محمدي تلخيص، ترجمه و تدوين شده، چاپ اول آن در تابستان ،۱۳۸۵ توسط دفتر نشر معارف، در دسترس علاقه مندان مي باشد.
کتاب فوق در هفت فصل تنظيم شده است. فصل اول، با عنوان «ناخرسندي هاي زنان»، به مباحثي چون فرهنگ دو جنسيتي، فرهنگ مصرف و فرهنگ رسانه ها مي پردازد.
فصل دوم، «تحقير شأن خانه داري» نام گرفته و به اين مسأله مي پردازد که از فمنيسم معاصر جنگ خود عليه نقش خانه داري را با نفي ازدواج سنتي همراه نموده است.
فصل سوم، با عنوان «زندگي زناشويي»، عناويني چون پشتيباني فمنيسم از بي قيد و بندي جنسي، پاکدامني زنانه و ارزش زن و زنانگي زدايي را در خود جاي داده است و فصل چهارم کتاب به «تمسخر روابط زناشويي» مي پردازد.
پنجمين فصل، با عنوان «جنبش تماميت خواهانه فمنيسم»، اين مطلب را مطرح مي کند که درک ناکارآمدي، بيانگر نارضايتي از نتايجي است که به دنبال دستيابي به اهداف فمنيستي حاصل گرديد.
فصل ششم کتاب، «کلاف سردرگم بيمارگونگي» نام دارد و مباحثي چون طلاق و کودکان نامشروع و بارداري دختران نوجوان را مطرح مي کند.
فصل پاياني با عنوان «برو نهليد بيدار شده»، عناويني چون جامعه گرفتار دوگانگي، و ويژگي هاي زندگي روزمره را در خود جاي داده است.
مطالعه اين کتاب به همه محققان، دانشگاهيان و علاقه مندان به مباحث زنان توصيه مي شود.