مؤلف:محمد صادق آقاجاني
انتشارات پژوهشکده باقرالعلوم
چاپ اول: بهار 1390
کتاب حاضر پاسخگوي سؤالات مطرح شده پيرامون خانواده و اهميت آن براي جوانان و نوجوانان مي باشد که اين موضوع در ده فصل مورد بررسي قرار گرفته است.
خانواده مجموعه اي کوچک اما بسيار مهم و معتبر است و متشکل از پدر و مادر و فرزندان مي باشد. در ميان آشنايان و اقوام، هيچ کس به اندازه پدر و مادر به انسان نزديک و هيچ کس از آنان نسبت به انسان مهربان تر نيست. پدر و مادر در دوران نوزادي که فرد حتي نمي تواند مگسي را از خود براند و خود را از خطرهاي گوناگون، گرما و سرما حفظ نمايد از او پرستاري مي کنند و تمام هستي خود را فداي او مي کنند تا آسيبي متوجه او نشود. پدر و مادر، دو گوهر گرانبهايي هستند که همه انسانها به آنان عشق ميورزند و آنان را احترام مي کنند. تعاليم اسلام اين حس دروني را که از عاطفه و عقل سرچشمه مي گيرد، تحريک و تشويق کرده و با سخنان مکرر و مفصل خود، ارزش آنان را ياد آوري کرده است و به فرزندان دستور داده که لحظه اي از احترام به پدران و مادران خود غفلت نکنند.
از اين رو پرسش هاي مطرح شده در اين باب بسيار مهم و حياتي است. سؤالاتي نظير: وظيفه ما در مقابل پدر و مادر؟، بهترين راه ارتباط با نوجوان و خانواده؟، و اين که چه کنيم تا موجب ناراحتي پدر و مادر نشويم؟ که نگارنده در پاسخ به آنها به بحث و بررسي مفصلي پرداخته است.
نگارنده در اين راستا و در خصوص راهکارهاي ايجاد ارتباط سازنده با والدين به نکاتي چند اشاره کرده است. از جمله آنکه به ياد داشته باشيد پدر و مادر همه تلاش خود را در ابعاد اقتصادي، اجتماعي و عاطفي براي رشد و تأمين سلامت فرزندان صرف مي کنند و به تعبيري، نهايت فداکاري را براي تأمين سعادت و خوشبختي فرزندان خود به کار مي گيرند اگر شخصي به انسان کوچکترين نيکي و احساني نمايد، انسان وظيفه خود مي داند که از او تشکر کند با توجه به اينکه پدر و مادر سمبل نيکي و احسان به فرزند هستند و از جان خود براي آسايش و آرامش فرزند مايه مي گذارند، سزاوارترين انسانها براي نيکي کردن و سپاس، والدين هستند از اين رو فرزند نه تنها نبايد با رفتارهاي خود موجب آزار و اذيت والدين شود، بلکه بايد با تمام وجود تلاش کند تا رضايت آنان را به دست آورد.
در قسمت بعد اين فصل، جوانيدر خصوص نوع رفتار خود با خانواده مي پرسد: مدتي است اخلاقم با خانواده به خصوص مادرم بد شده چه کاري مي توانم براي رفع اين مشکل صورت دهم ؟ پرسش ديگر سوال ديگر در اين بخش اين است که چه کنيم تا پدر و مادر به ما اميدوار شوند و بدبين نگردند؟ نيز اينکه اگر پدري بداخلاق باشد با او چگونه رفتار کنيم؟ در پاسخ به يکي از اين پرسش ها نگارنده آورده است: اساس خانواده مبتني بر محبت، تفاهم، هم دلي و همکاري است. درگيري، کشمکش و برخوردهاي ناسالم، زمينه را براي تزلزل خانواده و به هم ريختن ارکان آن فراهم مي سازد و کانون پر مهر و عطوفت را به جهنمي سوزان تبديل خواهد کرد که آتش خرمن نشاط والدين و فرزندان را مي سوزاند وي در ادامه نيز براي پيشگيري از بدبيني والدين نسبت به فرزندان به نکاتي اشاره کرده است از جمله آنکه: با دقت رفتارهاي خود را بررسي کنيد و از سوي ديگر حساسيت هاي والدين خود را شناسايي کرده و ببينيد چه رفتارهايي موجب شکل گيري بد بيني در آنان مي شود سعي کنيد از اين گونه رفتارها پرهيز کنيد حتي در صورتي که احساس مي کنيد رفتار شما هيچ اشکالي ندارد و والدين شما حساسيت بيش از حد نشان مي دهند.
نکته ديگر اينکه حساسيت آنان در مورد رفتارها و دوستي هاي خود را طبيعي قلمداد کنيد و توجه داشته باشيد که تجربه والدين در زمينه هاي مختلف بيشتر از شما مي باشد و ممکن است در زمينه موضوعي خاص ابعادي را مورد توجه قرار دهند که شما از آن غافل باشيد، پس با حساسيت آنان به صورت منطقي بر خورد کنيد و از لجبازي، پرخاشگري يا سرکشي پرهيز کنيد چرا که اين امور نه تنها حساسيت والدين را کم نمي کند بلکه در مواردي نتيجه عکس به دنبال دارد.
پرسش مطرح شده ديگر در بخش بعدي کتاب حاضر اين است که در مورد سختگيري پدر و مادر چه کنيم که وضع بدتر نشود. جوان ديگري مي پرسد: دختري هستم که از واکنش خانواده نسبت به کارنامه تحصيلي ام مي ترسم چه کنم؟ نيز اين مسئله که فرزندي جداي از پدر زندگي مي کند و از محبت پدر محروم است چگونه اين کمبود را جبران کند؟.
پرسش ديگر اينکه احترام به والدين امري واجب است، با توجه به شرايط جواني و نوجواني، چه راهکارهايي را براي کنترل عصبانيت و رفتار خوب با والدين پيشنهاد مي نمائيد؟: پسران و دختران با فرا رسيدن سن بلوغ، در مقابل اطرافيان و ديگران حالت پرخاشگري پيدا مي کنند و به اين دليل گاه موقعيت ها و يا امتيازهاي خوب و چشم گيري را که پيشتر به دست آورده بودند از دست مي دهند چرا که نوجوان سعي دارد حس استقلال طلبي خود را به رخ اطرافيان به ويژه والدين خود بکشد. او با رفتارهاي خود فرياد مي کشد که من ديگر آن کودک وابسته به پدر و مادر نيستم. من دوست دارم روي پاي خود بايستم و براي زندگي خود مستقلاً و بدون اعمال نظر والدين تصميم بگيرم از طرف ديگر والدين که تا ديروز فرزندشان تحت اختيار آنان بود و به صحبت هاي آنان با تمام وجود گوش مي کرد اکنون مي بينيد که فرزند آنان بدون در نظر گرفتن اوضاع و شرايط خود دست به رفتارهايي مي زند که سرانجام آن به غير از ضرر و زيان براي نوجوان نخواهد بود. تماشاي تبديل کودکي شيرين و حرف گوش کن به نوجوان سرکش و يک دنده براي والدين چندان آسان نيست...
در ادامه نيز، نگارنده در بررسي سختگيري پدر و مادر به نکاتي چند اشاره کرده است، براي نمونه، وي مي نويسد: به والدين خود حق دهيد تا زماني که از سلامت اخلاق دوستان شما اطمينان حاصل نکرده باشند نسبت به رفت و آمدهاي شما حساسيت داشته باشند زيرا بسياري از انحرافاتي که گريبانگير نوجوان مي شود از طريق دوستان نوجوان به او انتقال پيدا مي کند... مجموعه راه و روان در اين جلد تلاش دارد تا با ذکر نکات اساسي و مهم مرتبط با موضوع خانواده مخاطبان جوان و نوجوان خود را در يافتن راه حلي مناسب براي تعامل و ارتباط با خانواده خود راهنمايي نمايد.