تاریخ انتشار: 1390/04/13
چاپ نخست کتاب «فمينيسم، شکست افسانه آزادي زنان»(جلد دوم) گردآوري و تنظيم شده از سوي دبيرخانه دومين همايش مسائل زنان با همکاري مرکز پژوهشهاي صدا و سيما، توسط معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها منتشر و روانه بازار نشر شد
چاپ نخست کتاب «فمينيسم، شکست افسانه آزادي زنان»(جلد دوم) گردآوري و تنظيم شده از سوي دبيرخانه دومين همايش مسائل زنان با همکاري مرکز پژوهشهاي صدا و سيما، توسط معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها منتشر و روانه بازار نشر شد.به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، هدف از نگارش اين اثر واکاوي جنبش فمينيسم و پيامدهاي آن در غرب و شايد لزوم نگاه عميق و دقيق، به علت شکلگيري اين گرايشات در کشورهاي اسلامي به ويژه در ايران اسلامي با عنوان «فمينيسم اسلامي» است، جنبشهايي که مدعي نجات زنان در تداوم اهداي آزادي و استقلال غربي به زنانند.
مقدمهاي بر فمينيسم
در روند شکلگيري تفکرات بعد از عصر رنسانس در غرب که مبتني بر اصالت انسان و کنار نهادن دين بود، مکاتب زيادي شکل گرفتند که ريشه تمامي آنها بر اساس تفکر ليبراليستي و آزاديخواهي، منهاي رويکرد ديني بود. همچنين در تداوم تطورات فکري غرب طي قرون اخير، جنبشهاي مختلفي در راستاي آزاده خواهي شکل گرفتند. از جمله اين جنبشها حرکت فعالان براي احقاق حقوق زنان بود که در قرنهاي 18 و 19 رخ نمود و در دهههاي آخر قرن بيستم به عنوان «جنبش فمينيسم» از طرف هواداران آن نام گرفت. در نتيجه اين جنبش، تاثير فرهنگي فاحشي در جهان غرب پديد آمد و ديگر کشورهاي جهان نيز از اين تاثيرات بيبهره نماندند.
فمينيسم، جنبش يا نظريهاي در عصر مدرن است که در غرب پس از رنسانس و عصر روشنگري، بر مبناي اومانيسم، ليبراليسم و سکولاريسم شکل گرفت و هدف خود را احقاق حقوق ضايع شده زنان ميداند. اگرچه بنابر نظر بسياري، ارايه تعريف جامع و مانع از فمينيسم، به دليل نبود انسجام در انواع گرايشات ميسر نيست.
در اکثريت نوشتهها، آغاز فمينيسم مصادف با فعاليت جنبش زنان در فرانسه به ويژه بعد از انتشار بيانيه معروف «مري ولستون کرافت» با عنوان «استيفاي حقوق زنان» عنوان ميشود؛ اگرچه قبل از بيانه کرافت در فرانسه، اعتراضات مختلفي به صورت پراکنده در مقابل بيعدالتي در خانواده و اجتماع توسط زنان صورت ميگرفتند، اما نقطه شکلگيري فمينيسم در غرب، اين بيانيه و فعاليتهاي مشابه آزاديخواهي در آمريکا، انگلستان، روسيه و... است.
انقلاب فرانسه در 1789 ميلادي و انقلاب آمريکا در سال 1776 ميلادي و جنبش الغاي بردهداري (1848-1820 ميلادي) در آمريکا با ورود تفکرات فرقه «کوئيکرها» بستر رشد و توسعه انديشه ضدبردهداري و دفاع از حقوق زنان و همچنين فمينيسم مذهبي با صبغه کوئيکوري فراهم شد. کوئيکرها يا انجمن دوستان، گروهي صلحطلب منشعب از جناح چپ پروتستانها بودند که در خلال رياست جمهوري کرامول
(1658-1653 ميلادي) به رهبري جورج فاکس (1691-1624ميلادي) در انگلستان ظاهر و در نهايت سرکوب شدند.
انقلاب صنعتي نيز به نوبه خود در شتاببخشي به اين جنبش نقش بسزايي داشت. «ويل دورانت» در کتاب «لذات فلسفه» در صفحه 151 ميگويد: «نخستين قدم براي آزادي مادربزرگها قانون 1882 است، به موجب اين قانون زنان بريتانياي کبير پس از آن امتياز بيسابقهاي پيدا کردند يعني حق نگه داشتن درآمد خود. اين قانون اخلاقي و مسيحي را کارخانهداران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانهها بکشانند.» از آن سال تاکنون سودجوئي مقاومتناپذيري آنان را از بندگي و جان کندن در خانه رهانيده و گرفتار بندگي و جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است.
استثمار زنان يا مردان استثمارگر؟
کساني که آزادي زن را از پيامدهاي انقلاب صنعتي در غرب ميدانند، معتقدند که نخستين مرحله تغيير منزلت زن، حذف موانع حقوقي و قانوني با کنار زدن عرف، عادت و آموزههاي ديني برگرفته از مسيحيت قرون وسطي براي مشارکت اجتماعي زنان، حاصل اين انقلاب است که مصادف با آغاز عصر مدرن در غرب ميشود.
در نگاه فعالان جنبش زنان در شکل راديکالي براي دستيابي به برابري زن و مرد به اين معتقدند که حق زنان با عقب نگهداشته شدن توسط مردان در طول تاريخ ضايع شده است. به همين دليل بود که فمينيسم در روند رشد خود و با شعار «برابري جنسيتي» منجر به افراطگرايي شد.
کتاب حاضر در شش فصل، ضمن تاريخچه تشکيل فمينيسم، به اثبات ميرساند که زنان، خود بزرگترين قرباني آن محسوب ميشوند.
چاپ نخست کتاب «فمينيسم، شکست افسانه آزادي زنان» (جلد دوم) در شمارگان 2000 نسخه و 351 صفحه راهي بازار نشر شد.
نظرات