نويسنده: حسين بستان (نجفي)
ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
نوبت و سال انتشار: سوم 1387
قيمت: 12000 ريال
چکيده:
چه عواملي موجب شکلگيري و تداوم نابرابريهاي اجتماعي بين مردان و زنان گرديده است؟ منشأ ستمديدگي زنان چيست و چرا آنان حتي در جوامع مدرن، با برخورداري از دستاوردهاي چشمگير اين جوامع در زمينه برابري جنسي، همچنان از انواع آشکار و پنهان ستمهاي جنسي رنج ميبرند؟ براي رفع نابرابري و ستم جنسي از چه راهکارهايي ميتوان بهره برد؟ اينها پرسشهايي است که اين کتاب، درصدد يافتن و ارائه پاسخهايي معتبر به آنها است. جنبش فمينيسم، به عنوان مهمترين پرچمدار طرفداري از حقوق زنان در دوران معاصر، تلاش گستردهاي را در ابعاد مختلف و با استفاده از نظريههاي گوناگون در جهت معرفي نابرابريها و ستمهاي جنسي و تبيين و ريشهيابي آنها و همچنين ارائه راهکارهايي براي رفع نابرابري و ستم جنسي از خانواده و اجتماع سامان داده است. اين نوشتار، با مرور بر اين تلاشها و معرفي ديدگاه اسلام در زمينههاي ياد شده، به مقايسهاي بين اين ديدگاه و ديدگاههاي فمينيستي ميپردازد.
توضيحات:
مطالعات جنسي و جنسيتي پيرامون چند پرسش اساسي شکل گرفتهاند: 1) تفاوتهاي واقعي دو جنس مذکر و مؤنث کدامند؟ 2) آيا اين تفاوتها منشأ زيستي دارند يا اجتماعي؟ 3) بنابر فرض نخست، آيا تفاوتها خصلت جبري دارند يا قابل تغييرند؟ 4) آيا تمايزات اجتماعي و حقوقي زن و مرد با قطع نظر از منشأ زيستي يا اجتماعي آنها، مورد پذيرشاند يا نه؟ 5) در صورت نخست، آيا اين تمايزات قابل دفاع عقلانياند يا نه؟ 6) راهبردها و سياستهاي مطلوب در باب جنسيت کدامند؟
اين کتاب به بررسي ديدگاه اسلام در باب جنسيت با تأکيد بر دو پرسش چهارم و پنجم ميپردازد. تقسيم عناوين و سرفصلهاي کتاب با عنايت به نهادهاي اجتماعي شامل پنج نهاد اصلي خانواده، دين، آموزش و پرورش، اقتصاد و سياست به ضميمة سه نهاد ديگر يعني حقوق، جنگ و بهداشت و درمان صورت گرفته است. البته با توجه به اينکه ابعاد جنسيتي نهادهاي مورد بحث از نظر حجم مباحث اسلامي در سطح يکساني نيستند و براي مثال، آموزههاي جنسيتي اسلام نمود گستردهاي در نهاد خانواده دارند، اما در مورد نهاد جنگ يا بهداشت و درمان، اين نمود بسيار کاهش مي يابد، از اين رو، مباحث کتاب در نُه فصل در قالب دو بخش «جنسيت در خانواده» و «جنسيت در اجتماع» تنظيم شده که بخش نخست حاوي سه فصل همسرگزيني، کارکردهاي حمايتي و مراقبتي خانواده و مديريت خانواده و بخش دوم حاوي شش فصل دين، آموزش و پرورش، اقتصاد، سياست، حقوق، جنگ و بهداشت و درمان است.
مهم ترين نتايج اين بررسي به طور خلاصه از اين قرارند:
- وجود پارهاي تفاوتهاي طبيعي و داراي منشأ زيستي بين زن و مرد در ديدگاه اسلام مفروض است که از روشنترين آنها ميتوان به تفاوت زن و مرد در ويژگيهاي آناتوميک، نيازهاي جنسي و قدرت بدني اشاره کرد. در مورد برخي تفاوتها مانند برتري نسبي استعداد تعقل در جنس مرد و برتري عاطفي جنس زن نيز وجود تفاوت مفروض گرفته شده است، گرچه نسبت به منشأ اين تفاوتها نميتوان منکر برخي ابهامها در مدلول گزارههاي ديني شد.
- در ديدگاه اسلام در کنار مجموعة گستردهاي از مشابهتها، تعداد قابل توجهي از تمايزات اجتماعي و حقوقي بين زن و مرد پذيرفته شده است. ويژگي مهم اين تمايزات آن است که ارتباطي با ارزشگذاري معنوي ندارند يا دست کم از متون ديني نميتوان وجود چنين ارتباطي را برداشت کرد، بلکه ميتوان شواهدي بر ارزشگذاري يکسان اسلام نسبت به الگوي مطلوب مردانگي و زنانگي با قطع نظر از تفاوتهاي ظاهري اين دو الگو ارائه نمود.
- آن دسته از تمايزات اجتماعي و حقوقي زن و مرد که در ديدگاه اسلام پذيرفته شدهاند، از نظر امکان توجيه و دفاع عقلاني به سه گروه قابل تقسيماند:
1. تمايزاتي که پيوند بسيار روشن و نزديکي با تفاوتهاي جنسي طبيعي دارند، مانند تمايز زن و شوهر در حق تأمين نيازهاي جنسي، تمايز دختر و پسر در سن بلوغ قانوني و تمايز زن و مرد در وظيفة شرکت در جنگ;
2. تمايزاتي که ارتباطشان با تفاوتهاي جنسي طبيعي از وضوح کاملي برخوردار نيست، ولي دست کم به صورت يک ارتباط غير مستقيم، قابل فهم است، مانند تمايز زن و مرد در حق مديريت خانواده و تمايز آنها در پذيرش نقشهاي اجتماعي از قبيل نقشهاي شغلي و رهبري;
3. تمايزاتي که فهم ارتباط آنها با تفاوتهاي جنسي طبيعي بسيار دشوار است، مانند تفاوت زن و مرد در برخي فروض مسئلة شهادت.
از سوي ديگر، در توجيه عقلاني تمايزات اجتماعي و حقوقي زن و مرد، سه خط استدلالي عمده وجود دارد که به ترتيب با سه گروه ياد شده متناظرند: 1) استناد به تفاوتهاي طبيعي بين زن و مرد; 2) استناد به کارکردهاي مثبت تمايزات مزبور در سطح فردي و اجتماعي از قبيل فراهم شدن زمينه مناسبتر براي ارضاي نيازهاي جنسي و عاطفي همسران، تربيت فرزندان سالم و ايجاد جامعهاي سالم و اخلاقي; 3) استناد به تعبد در برابر حکم شرع که هر چند در ظاهر به معناي پذيرش غير مدلل حکم شرعي است، اما در واقع بر پايههاي محکم عقلاني استوار است.
با توجه به اين سنخ بندي، در اين نوشتار بيشتر از شيوة اول و دوم استدلال يعني استناد به تفاوتهاي جنسي طبيعي و استناد به کارکردها بهره گرفته شده است.
شيوة طرح مباحث به اين شکل است که در آغاز هر بحث، توصيفي اجمالي از واقعيات اجتماعي مسئلة مورد بحث صورت گرفته است، سپس ديدگاه اسلام در آن ارتباط بررسي شده و در نهايت از منظر علوم اجتماعي به توجيه ديدگاه اسلام پرداخته شده است. البته از آنجا بررسي ديدگاه اسلام در بسياري از بخشها نيازمند ورود به مباحث فقهي بوده و در اين کتاب بنا نبوده که ديدگاههاي فقهي موجود، مفروض گرفته شوند، از اين رو در موارد مقتضي به بحثهاي کارشناسانة فقهي پرداخته شده است که اين مباحث در بخش پاياني کتاب در ضمن بيست و نه پيوست فقهي منعکس گرديده است.
- در بيشتر مباحث فقهي اين نوشتار، ديدگاههاي رايج فقهاي بزرگوار شيعه مورد تأييد کلي يا جزئي قرار گرفته است، اما در پارهاي از مباحث نيز برداشتهاي نسبتاً تازهاي به دست آمده که از جمله ميتوان به بحث آزادي دختران در انتخاب همسر، حق کنترل توليد مثل، ارث همسر از زمينها و املاک غير منقول شوهر، سن بلوغ دختران و قضاوت زنان اشاره کرد.