در ابتدای این میزگرد دکتر مهدی منتظر قائم استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به بیان ویژگی های دو مفهوم رسانه و خانواده پرداخت و گفت: با نگاهی کلی به دو مفهوم رسانه و خانواده در می یابیم که رسانه ها از نظر نوع مصرف با یکدیگر تفاوت دارند، مثلاً رادیو رسانه ای فردی است و تلویزیون و سینما رسانه ای جمعی. خانه نیز یک مکان اجتماعی به شمار می رود، اما مکان های اجتماعی حامل بارهای معنایی هستند و تجلی هنجارها، ارزش ها و نقش های اجتماعی اند. خانه صرف نظر از یک مکان، فضا است. خانواده هم یک ساختار اجتماعی است که از یک وجه، فضایی برای کنترل فرزندان به حساب می آید.
وی افزود: اگر تنها بحث بازنمایی را در تصویر خلاصه کنیم، یک دید سطحی پیدا می کنیم. نمی توانیم بدون در نظر گرفتن نقش فرهنگ و ارزش های اجتماعی به بازنمایی در رسانه بپردازیم. هر یک از والدین در محیط خانواده وظایفی بر عهده دارد و بر اساس الگوها و سنت ها و فرهنگ جامعه، ارزش ها و هنجارها را به فرزندان منتقل می کند. که آثار درازمدت، کوتاه مدت، فردی و نگرشی در پی خواهد داشت.
مادران وظیفه کنترل رسانه ای را در خانواده بر عهده دارند
منتظرقائم در ادامه به وظیفه والدین در کنترل رسانه ها در محیط خانواده اشاره کرد و گفت: رسانه ها می توانند منشأ آثار مثبت و منفی باشند و خانواده مسئولیت دارد که اثرگذاری رسانه ها را کنترل کند. در برخورد با تکنولوژی های جدید، مجموعه آگاهی های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به جامعه منتقل می شود و والدین باید یاد بگیرند که همپای این تکنولوژی ها و دانش های جدید، ذهنیت خود را در حوزه مصرف رسانه ای کنترل کنند تا کمترین خسارت و بیشترین برداشت را از دانش و تکنولوژی جدید داشته باشند.
استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران افزود: استفاده از دانش و مهارت های مورد نیاز برای زیست و حفظ ارزش های خوب و انتقال آن به نسل های بعد از طریق افزایش دانش و مهارت والدین به ویژه مادران امکان پذیر است. والدین باید سواد رسانه ای داشته باشند. تعامل تکنولوژی و انسان و فرهنگ و جامعه به آثار مثبت و منفی تکنولوژی در جامعه منتهی می شود. تعامل والدین و فرزندان ازطریق تعاملات کلامی منتقل می شود.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: سواد رسانه ای الزاماتی دارد که باید در جامعه فراهم شود تا والدین بتوانند نقش خود را در فضای رسانه ای جدید به خوبی ایفا کنند. یکی از مهارت های والدین، کنترل رسانه ای آنهاست که باعث ایجاد محدودیت در خانه می شود. والدین باید آگاهی داشته باشند. فرزندان نباید مانند بزرگسالان به تمام تکنولوژی ها دسترسی داشته باشند و ایجاد محدودیت در استفاده از رسانه در خانواده ضروری است.
مادران باید در استفاده از تکنولوژی های جدید رسانه ای مهارت کسب کنند
منتظرقائم به الزامات لازم برای کنترل مصرف رسانه ای فرزندان در جامعه اشاره کرد و گفت: جامعه نیاز دارد تا از انقلاب رسانه ای به بهترین نحو عبور کند. فرهنگ و جامعه ما برکات و نقاط قوت زیادی دارد. سرعت پیشرفت در اخذ دانش و کسب مهارت برای کنترل رسانه ها از طرف فرد وجود ندارد، در سطح کلان ما نیاز داریم از مکانیسم فرهنگی استفاده کنیم. روحانیون، روشنفکران و رهبران سیاسی باید همکاری کنند تا ما ارزیابی دقیقی از فرصت ها و تهدیدها داشته باشیم.
وی افزود: یکی از آسیب ها، نگاه غیرعلمی و عوامانه به رسانه و محتوا و نقش خانواده و والدین است. ما در سطح عینی جامعه با فشارهای اقتصادی زیادی روبه رو بوده ایم و نیروهای اجتماعی چندان سازنده ای نداشته ایم. پدر و مادر شاغل فرصت ندارند وقت زیادی را با فرزندانشان بگذرانند و چندشغلی شدن والدین و نبودن فرهنگ گفتگو تبدیل به یکی از آسیب های جدی خانواده در جامعه ما شده است. اکنون میان هنجارهای والدین و فرزندان تعارض وجود دارد، ما از مدل سنتی عبور کرده ایم و نسل جدید، هنجارهای خود را به والدین تحمیل می کنند.
مادران باید سواد و دانش کافی برای کنترل رسانه ها داشته باشند
منتظرقائم با تأکید بر نقش مادر در خانواده گفت: والدین به ویژه مادران باید از سواد و دانش کافی برای کنترل اثرات رسانه ها بر فرزندان برخوردار باشند. در جامعه ما مادران سنتی هستند و به لحاظ ایدئولوژیکی بار اصلی انتقال سنت ها و ارزش ها بر عهده آنهاست، اما نتوانستند در برخورد با رسانه های جدید موفق عمل کنند. این امر باعث شده است که مادران سنتی در تربیت فرزندان به ویژه دختران خود با چالش های جدی مواجه شوند، زیرا شیوه های سنتی تربیت والدین، دیگر پاسخگوی نیازهای آنها نیست.
استادیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در پایان اظهار داشت: برای ورود به جهان جدید و اثرگذاری در جامعه، لازم است مادران از فضای سنتی خود خارج شوند و فرهنگ و هنجارهای جدید را یاد بگیرند تا بتوانند دخترانی را تربیت کنند که در آینده انتقال دهنده ارزش ها و هنجارهای آنها باشند. اگر مادران نتوانند در رابطه با فرزندان خود اثرگذاری مثبتی داشته باشند، این امر در آینده موجبات بحران در خانواده سنتی را به وجود خواهد آورد و باعث می شود خانواده نتواند کارکرد خود را به خوبی انجام دهد.
مسئله امروز مادری در جامعه ما، کاهش فرزندآوری است
در ادامه میزگرد دکتر جوادی یگانه به بیان سخنان خود پرداخت و گفت: آنچه به عنوان بازنمایی در رسانه ها می بینیم با واقعیت همخوانی دارد. مسئله مادری در سطح کلان کم شدن بعد خانواده و کاهش رشد جمعیت است. این مسئله ایست که در سیستم وجود دارد و منجر به کاهش فرزندآوری و کاهش تمایل به فرزندآوری در زنان شده است.
وی افزود: گذشته از تغییرات مثبت بسیاری که در جامعه اتفاق افتاده، از جمله تحصیلات بالای زنان و حضور اجتماعی و فعال آنان، تعبیر ما از مادری فرق کرده است. روز به روز ارزش مادری در جامعه ما کمتر و مادر شدن سخت تر شده است. در جامعه ما مسئولیت همه چیز با مادران بوده و تجربه زیسته مادران ما اکنون زیر سؤال رفته است. دشواری ها و مشکلات فرزندآوری افزایش یافته است و تربیت و ترویج سلامت از جمله عدم تمایل به برهم خوردن بدن از طرف دیگر باعث شده است که تمایل زنان به فرزندآوری کمتر شود.
تمایل به مادری در جامعه ما کمرنگ شده است
استاديار گروه جامعه شناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در ادامه خاطرنشان کرد: اکنون زنان به دنبال شرایط ایده آل و مطلوب و کیفیت بالاتر زندگی هستند و تنها به اندازه ای که می توانند فرزند می آورند. مشکل جامعه ما این است که تمایل جامعه امروزی ما به مادری کم شده است. این موضوع به ساختار جامعه بر می گردد. مسئله ما سینما یا ادبیات نیست. سینما و ادبیات تنها ساخت های نظام اجتماعی و سیستم سیاسی را بازتاب می دهند و اگر قرار باشد ساختارهای جامعه تغییر نکند، مسئله فرزندآوری و مادری نیز حل نخواهد شد.
بازنمایی هایی که از زمان مشروطه تا کنون از مادر صورت گرفته است، مادر را در مقام یک قربانی نشان می دهند
دکتر محمدتقی کرمی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: مسئله اصلی ما تحلیل اجتماعی وضعیت مادری در کشور است. وقتی از بازنمایی در جامعه صحبت می کنیم، انتقادی است که از یک طرف به واقعیت اشاره می کند و از طرف دیگر واقعیت را تحریف می کند. به نظر می رسد در جامعه ما همپای مدرن شدن، توجه به مادری افزایش می یابد. در مناسبت های مختلف همواره از مقام مادر تجلیل شده است، در ادبیات و سینما هم توجه خاصی به جایگاه مادر شده است. همانطور که فیلم هایی در سینما در مقام مادر ساخته شده است؛ از جمله فیلم «مادر» علی حاتمی و فیلم «میم مثل مادر» رسول ملاقلی پور و فیلم های دیگری که موضوع اصلی آنها حول مادر می گردد.
استاد گروه مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: در بازنمایی هایی که از مادر در سینما صورت می گیرد، بیشتر بر اینکه مادر عنصری است که مسئله عاطفه در خانواده را تأمین می کند و احساسات را مدیریت می نماید، تأکید می شود. این بازنمایی هایی که از مادر از زمان انقلاب مشروطه به این طرف صورت گرفته، باعث شده است که مادر به مثابه یک قربانی بازنمایی شود.
کرمی خاطرنشان کرد: بازنمایی مادر در سینما به گونه ای است که همواره در مقام یک قربانی است؛ یا قربانی نظام مردسالار یا قربانی نظام سنتی و یا قربانی نظام دینی. موقعیت هایی در جامعه باعث شده که فرآیند قربانی شدن زنان در جامعه رقم زده شود.
در ادبیات جدید، گاه مادر در مقام یک معشوق بازنمایی می شود
وی افزود: وجه دیگر بازنمایی مادر در ادبیات جدید و حوزه رسانه، این است که مادر را در مقام معشوق تصویر می کند. ما هر ساله در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا با سیل عظیم پیامک هایی مواجه می شویم که مادر را ستایش می کنند. اگر به این پیامک ها به عنوان یک پدیده اجتماعی نگاه کنیم، به جایگاه مطلوب مادر در فرهنگ و جامعه خود پی می بریم. اما تجربه شهودی ما خلاف این را نشان می دهد و لزوماً به این معنی نیست که افراد به مفاد این پیامک ها اعتقاد داشته باشند و به آن عمل کنند.
عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه اظهار داشت: تصویر مادر در مقام معشوق شاعرانه است. همانطور که معشوق بسیاری از شاعران ما، معشوق شاعرانه است و مصداق عینی و وجود خارجی ندارد. بسیاری از بازنمایی ها از جایگاه مادر در ادبیات، تنها وجه زیبایی شناسانه دارد. ترسیم مادر در مقام معشوق زیباترین واژگان بازنمایی است و ما را به این مسئله می رساند که ما نباید فریب این بازنمایی ها را بخوریم.
تصاویری که از خانواده در رسانه بازنمایی می شود با واقعیت همخوانی ندارد
جوادی یگانه در ادامه به 4 محور بازنمایی خانواده در رسانه ها اشاره کرد و گفت: گاه فرزندان در فیلم ها و سریال های تلویزیون نقش تزئینی دارند و مشکلات و دشواری هایی که دارند نشان داده نمی شود. فرزندان تنها برای تکمیل بعد خانواده استفاده می شوند. گاه ما با یک خانواده رؤیایی در فیلم ها مواجه می شویم. مثلاً مرد کارمندی که خانه و ماشین مدل بالا و زندگی مرفهی دارد. در صورتی که در عالم واقع اگر زن و مرد هر دو کار کنند، سالیان سال طول می کشد تا بتوانند صاحب خانه شوند. ویژگی سوم از تصویر خانواده در تلویزیون نمایش یک خانواده ناقص است که در آن یا مرد حضور ندارد و یا زن و یا بچه های طلاق نشان داده می شوند که به شدت منزوی هستند و ارتباطات خانواده بسیار ضعیف و کمرنگ است.
وی افزود: ویژگی چهارم، خانواده ای است که در آن مرد بی قدرت شده و در عوض زن قدرت پیدا کرده است. انتظاری که جامعه از زن در خانواده دارد، اداره خانواده است و انتظاری که از مرد دارد، تأمین معاش خانواده است؛ اما به دلیل مشکلات کلان اقتصادی مردها نمی توانند تمام نیازهای خانواده را برطرف کنند، لذا بی قدرت می شوند و در بسیاری از فیلم ها ما می توانیم مردهایی را ببینیم که ضعیف شده اند و زنانی که قدرتمند هستند؛ نتیجه این امر هم فرزندسالاری است.
این استاد دانشگاه در ادامه تأکید کرد: مسئله کنونی ما این است که مادری به نوع خاصی از وظیفه تقلیل پیدا کرده است. این محصول ناخواسته و طبیعی اقداماتی است که در گذشته مطلوب دانسته می شدند. ما باید سرمنشأ این وضعیت نامطلوب را پیدا کنیم. بیش از بازنمایی انعکاس وجود دارد. رسانه ها واقعیت را بازتاب می دهند؛ یعنی همان تصویری که از مادری وجود دارد. این تصویر باید مطلوب تر باشد.
جامعه ما به سمت اقتدار زن و فرزندسالاری پیش می رود
کرمی در تأیید سخنان جوادی یگانه بیان داشت: بخشی از آنچه در رسانه ها وجود دارد، بازتاب و انعکاس است نه بازنمایی؛ اما مسئله این است که رسانه حالت پیش رونده تری دارد. ابتدا در تلویزیون و سریال های ما مبلمان آمد و سپس این مسئله تبدیل شد به بخش لاینفک و عینی زندگی اجتماعی ما. فضای فرهنگی جامعه ما تا حد زیادی تأخر فرهنگی دارد. بخشی از چیزی که رسانه ها به آن می پردازند نیز همین مسئله است.
مدیر پژوهش مرکز تحقیقات زن و خانواده در ادامه بر مادری در رسانه و سینما تأکید کرد و اظهار داشت: جامعه به نحو فزآینده ای به طرف افزایش اقتدار زن و فرزندسالاری پیش می رود. بخش عمده ای از سریال ها و فیلم های سینمایی معطوف به مشکلات جوانان، ازدواج، اشتغال و بحران عاطفی آنان هستند که خانواده را درگیر می کنند.
وی افزود: در سینمای دهه 70 بیشتر فیلم ها مربوط به روابط دختر و پسری است و حول عشق، ازدواج می گردد. در دهه 80 نیز موضوع فیلم ها بیشتر مربوط به زوج های جوان خیانت و عشق های مثلثی است. در این میان فیلم های معدودی نیز به مسئله مادری می پردازند از جمله فیلم «مادر» علی حاتمی.
کرمی در پایان خاطرنشان کرد: ما در تصویر کردن مادر در سینما ناتوان هستیم. سینمای ما اوج داستان هایش را به سمت جوانان یا زوج های جوان می برد در صورتیکه باید تصویری درست از مادر ارائه شود. نهاد تولید علم در جامعه به مادری اعتقاد ندارد. بازنمایی هایی که از مادر در کشور ما صورت می گیرد، تمام قابلیت های رسانه را به کار نمی گیرد.
رسانه ها هنوز در بازنمایی و بازتاب مادری ناتوان هستند
جوادی یگانه نیز در پایان گفت: سیستم فرهنگی ما ناکارآمد است. اما در این میان خانواده و مذهب خوب عمل کرده اند. راه حل اساسی این است که ما به تجربه زیسته خودمان برگردیم. ضرورتی ندارد وقتی نمی توانیم به دلیل محدودیت های جامعه تصویری درست از یک موضوع ارائه دهیم، بیاییم درباره آن فیلم بسازیم. مثلاً سینما در جامعه ما نمی تواند تصویر درستی از رابطه زن و مرد ارائه دهد. لذا ضرورتی ندارد که فیلم های متعدد و بی کیفیت در این حوزه ساخته شود. رسانه های ما هنوز در بازنمایی مادری به حداقل توانایی های خودش هم نرسیده است ولی باید برسد.