به گزارش روابط عمومي مرکز تحقيقات زن و خانواده؛ جلسه همانديشي با موضوع «معرفتشناسی اخلاقی جنسیتی» به همت مجمع عالی حکمت اسلامی و مرکز تحقیقات زن و خانواده برگزار شد.
این نشست که با حضور اعضای گروه فلسفه اخلاق مجمع عالی حکمت اسلامی و اعضای هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده برگزار شد، خانم مريم مدملی به ارائه بحث پیرامون « معرفتشناسی اخلاقی جنسیتی » پرداخت.
مدملي در ابتداي اين نشست اظهار داشت: نزدیک شدن نظریههای اخلاقی و معرفت در دو دههی آخر قرن بیستم به یکدیگر در قالب نظریههای معرفتشناختی و تاکید روزافزون معرفتشناسان بر اهمیت و کارآمدی بیشتر نظریههای درونگرا و حالات سوژه معرفتی در توجیه باور، زمینهی مناسبی برای استخراج یک نظریهی معرفت فمینیستی از دل مفاهیم اخلاقیای مانند « سوژه اخلاقی» و « امکان تحقق اخلاق»، را محقق نمود.
کارشناس زن و خانواده با اشاره سه نظریه معرفتشناختی: 1. تجربهگرایی فمینیستی 2.نظریه دیدگاه فمینیستی3. معرفتشناسی فمینیستی پست مدرن افزود: پرسش اصلی ما در این بحث بررسی میزان مداخله جنسیت در معرفتشناسی است. برخی از اندیشمندان در تقابل با نظریات فمینیستی در مقام دفاع بر آمده و با تقسیم انواع معرفت به همان مغالطه ای گرفتار شدهاند که نظریهپردازان فمینیستی به آن مبتلا هستند. ولی به نظر میرسد بتوان با دفاع از مبنای صحیح در شناخت گزارههای اخلاقی، تاثیر هر عاملی در شناخت معرفت را منکر شد.اندیشمندان مسلمان، با التزام به نظریه مبناگرایی، تاثیر هر عامل خارجی بر قضایا را منتفی میدانند زیرا یقینی که بر اساس بداهت محقق میشود. یقینی منطقی است که با صدق تلازم داشته و شأن حاکویتش از واقع ذاتی است لذا جنسیت و هر عامل خارجی دیگر نمیتواند درآن مداخلهای داشته باشد.
وي در ادامه افزود: یکی دیگر از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق، این است که آیا احکام و ارزشهای اخلاقی، اصولی ثابت و مطلقند یا محصول عواملی هستند که با تفاوت و دگرگونی در آن عوامل، ارزشهای اخلاقی نیز دچار تغییر و دگرگونی شوند؟ برای فهم دقیق محل نزاع در ابتدا لازم است برخی از مهمترین انواع نسبیت در اخلاق را توضیح دهیم. نسبیگرایی در برابر اطلاقگرایی، دارای کاربردهای مختلفی است. در این کاربردها، معانی بیارتباط با یکدیگر نبوده و میتوان آنها را مراتب گوناگون نسبیگرایی دانست.
عضو هيئت علمي مرکز تحقيقات زن و خانواده گفت: در جامعه دینی یکی از منابع اصلی هنجارساز، دین است. مسلم است که متون دینی ما، هنجارهایی مشترک برای دو جنس ترسیم میکند. مواردی مثل صداقت، امانتداری، ارزشهایی مشترک برای هر دو جنس هستند که هنجارهای آنها را منعکس میسازند. نکته اصلی این است که آیا بر اساس این اندیشه، میتوان از هنجارهای دیگری که مبتنی بر تفاوتهای موجود بین زن و مرد باشند، دفاع کرد. به نظر میرسد با اندک توجه در برخی از خطابات دستوری در مثل خطاباتی که زنان را به حفظ حجاب، شیوه ارتباطی خاص با نامحرم و چگونگی رفت وآمد در مکانهای عمومی و رعایت عفت و حیاء فرا میخواند، بتوان جنسیتی بودن برخی گزارهها را اثبات نمود.
مدملي اظهار داشت: تامل در روایات، تبیین هنجارهای خاص جنسیتی را در برخی از روایات به دست میدهد. احادیثی که غیرت را صفت مطلوب مردانه و امری فطری شمرده و به تجلیل از وجود آن در مردان میپردازد، سفارشات فراوان در زمینه محوریت حیا در مسئله تربیت دختران، و همچنین درخواست حیای بیشتر برای زنان در ادعیه ماثوره، الگوی مطلوب در ارتباطات اجتماعی زنانه را مبتنی بر حیا دانسته و جنسیتی بودن این هنجار را تبیین میکند.دسته دیگری از روایات به صراحت به طرح تفاوت میان هنجارهای اخلاقی زنانه و مردانه میپردازند. روايت «خيار خصال النساء»، فضایل اصلی زنان را جزء رذیلتهای مردانه شمرده و بدین ترتیب فضایل اخلاقی را با جنسیت پیوند زده و بر تمایز ارزشهای اخلاقی زن و مرد تأکید کرده است.
کارشناس مطالعات زن و خانواده ادامه داد: تاثیرپذیری از اخلاق فضیلتمحور و ابتناء این نظام اخلاقی بر فضایل(هیئت درونی وصفات مطلوبی که برای انسان پدید میآید) به گونهای که حتی اتصاف افعال بیرونی به خوبی یا بدی نیز به صدور آنها از یک صفت درونی و یا تاثیر آنها بر ایجاد صفتی درونی برگردانده میشود، برخی از اندیشمندان را به انکار هرگونه تفاوت در هنجارهای اخلاقی زنان و مردان سوق داده است. این دسته از اندیشمندان مسلمان روایات ناظر به تفاوتها را با تفکیک بین صفات و فضایل بنیادین و صفات مبتنی بر آنها و رفتارهای ناشی از صفات توضیح داده و به این نکته ملتزمند که اخلاقیات مطرح شده در روایاتی مثل روایت «خیارخصال النساء» به رفتارهای اخلاقی بازگشت داده میشوند، این در حالی است که صفات نفسانی این خلقیات بین زن و مرد مشترک هستند. مثل اینکه ترس و تکبر بر اساس فضیلت عفت است و بخل مبتنی برصفت امانت است. آنان معتقدند مقصود روایت این نیست که زنانِ بخیل، ترسو و متکبر در همه حالات افرادی بافضیلتند و در نتیجه همه افعال صادره از این اوصاف، فضیلت شمرده میشوند، بلکه صفات و رفتارهای خاص با توجه به حوزههای معینی که درآنها واقع شدهاند، ارزشمند و نیکو شمرده شدهاند.
مدملي با اشاره به پذيريش هنجارهای جنسیتی از دیدگاه اسلام گفت: برخی گزارههای اخلاقی مطلق و برخی مقید و به همین معنا نسبی هستند. در عین حال بنا بر اخباری بودن حقیقت تمام جملات اخلاقی و حکایتگری آنها از واقعیات اخلاقی، همه احکام اخلاقی مبتنی بر واقعیات هستند. دراحکام مقید اخلاقی، موضوع به گونهای است که مصلحت یا مفسده آن تابع شرایط و قیود واقعی خاصی هستندو با تغییر آن شرایط، مصالح یا مفاسد واقعی تغییر می کند. این ارزشها از این جهت که تابع شرایط واقعی خود بوده و وابسته به سلیقه و قرارداد افراد نیستند، مطلق بوده و در عبن حال در حکم خود، نسبی هستند. یعنی حکم این موضوعات، نسبت به شرایط و قیود واقعی موضوع، متفاوت و تغییرپذیر میباشد.