دومین پیشهمایش بینالمللی اندیشههای علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با عنوان زن در اندیشه علامه طباطبایی و با حضور تنی چند از اساتید حوزه و دانشگاه، در دانشگاه الزهرا برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، در بخش سخنرانی این پیشهمایش، حجتالاسلام و المسلمین زیبایینژاد در موضوع مبانی مؤثر در تحلیل جایگاه و حقوق زن در دیدگاه علامه طباطبایی به ایراد سخن پرداخت.
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده با اشاره به این نکته که کتاب المیزان در دورانی تحریر شده که موج دوم فمینیسم هنوز راه نیفتاده است، گفت: در موج اول فمینیسم از 1850 تا 1920 مباحث خاصی مثل اشتغال و خواستههای حقوقی و شرکت در انتخابات مطرح است، اما موج دوم که در دهه 1960 و 70 شکوفا بود، فمینیسم را وارد تحلیل اجتماعی جدید و بررسی علت فرودستی زنان کرد و نظریههای مختلفی؛ مثل نظریه ستمگری توسط فمینیستهای رادیکال و نظریه نابرابری توسط فمینیستهای لیبرال بیان شد. تقریبا سیزده سال بعد شهید مطهری مقالاتی را در زن روز مینویسند که در پاسخ به مسائل مطرح شده در موج دوم فمینیسم در آن مجله است و حدود 80 درصد از آن از کتاب المیزان علامه طباطبایی است. البته این دو بزرگوار نقاط اختلافی مهمی هم در دیدگاههایشان دارند.
مساوات در دیدگاه علامه به معنای تناسب است نه چیز دیگر
این کارشناس حوزه زن و خانواده، عدالت را از مبانی مباحث مربوط به زنان شمرد و اظهار داشت: علامه در پاسخ به این سؤال که آیا عدالت در تمایزات حقوقی زن و مرد لحاظ شده است یا خیر، ذیل آیه 228 سوره بقره «علیهن بالمعروف و لرجال علیهن درجه» و بعد هم در ذیل آیات ارث در سوره نساء بحث میکنند.
وی افزود: تعبیر ما از واژهی مساوات، برابری است. این مفهوم امروزه تحت تأثیر گفتمان مسلط لیبرال در دنیا به معنای تشابه به کار میرود و این یعنی از نظر حقوق، جایگاه اجتماعی، کارکردها، دسترسیها به منابع و بهرهبرداریها و آموزش و تربیت تمایزی بین زن و مرد وجود نداشته باشد، اما علامه و شاگردانش میگویند ما باید ببینیم میزان تأثیرگذاری هر کس در زندگی اجتماعی به چه اندازه است و با لحاظ آن تأثیرگذاریهای متفاوت برابری را تفسیر کنیم. باید برابری را به لحاظ تمایزات تکوینی یا تمایزات کارکردی تعریف کرد. مساوات در دیدگاه علامه به معنای تناسب است نه چیز دیگر.
دیدگاهی که عدالت را «اعطاء کل ذی حق حقا» میداند، حق را متناسب با استحقاق میدهد
زیبایینژاد ادامه داد: «ولهن مثل الذی علیهن ...؛ برای زنهاست، مثل آن چیزی که بر گردن آنهاست»؛ یعنی متناسب است با هم، نه متشابه. اینجا نقطهي تمایز دیدگاه ما و دیدگاههای جدیدی است که ذیل اندیشه لیبرالیسم جای میگیرد. آنها عدالت را تشابه میدانند و و تمایزات جنسیتی را نادیده میگیرند و میگویند باید زمینههای رقابت یکسان، مساوی باشد، اما دیدگاهی که عدالت را «اعطاء کل ذی حق حقا» میداند، حق را متناسب با استحقاق میدهد.
ما حق نداریم در مسیر سعادت دیگران سنگاندازی کنیم
وی این جمله را که «آزادی هر کس به آنجا ختم میشود که آزادی دیگران آغاز میشود» تعریف لیبرالی خواند و تصریح کرد: در ادبیات لیبرالیستی چون ارزشها اموری ذهنساخته هستند و واقعیت بیرونی ندارند، گفته میشود عقیده تو برای خودت محترم و عقیدهی من هم برای خودم محترم، اما خارج از ذهن و تمایلات ما حقایقی وجود دارد که به وسیلهی تجربه قابل فهم نیست.
وی تأکید کرد: انسان را سعادت واقعیهایست و ارزشهای اخلاقی، مسیر را برای این سعادت واقعیه همراه میکند و ضدارزشها مسیر را میبندد؛ پس دیگر نمیتوانیم بگوییم عقیده هر کس برای خودش محترم است.
این پژوهشگر حوزه زن و خانواده با اشاره به تعریف علامه از آزادی گفت: در معنایی میشود گفت حتی قرآن قبل از اذان هم اگر دیگران راضی نباشند و مزاحم استراحتشان شود، کار ناصحیح میشود. اینکه من جوان نوعی، طوری لباس بپوشم که حواس 4 تا مرد و 4 تا خانم را درگیر خودم کنم، به جای اینکه درگیر تحصیل و کار خودشان باشند، آزادی نیست و قانونگذار میتواند جلوی من را بگیرد و بگوید تو حق نداشتی در مسیر سعادت دیگران سنگاندازی کنی.
تغییر در ویژگیهای تکوینی زنانه و مردانه، مناسبات زندگی بشر را به انحراف میبرد
زیبایینژاد فطرت را از نگاه علامه، چراغ راهنمای بشر دانست و ابراز داشت: فطرت از نگاه علامه یعنی همان طبیعت. تمایزات طبیعی زن و مرد و اشتراکات جسمیشان و نیز تمایزات روحی و روانی آنها. تحقیقاتی هم که از دهه 1990به بعد انجام شد، نشان میداد منشأ تکوینی تمایزات روانی بین زن و مرد زیاد است و به کارکرد متفاوت مغز برمیگردد. علامه میگوید اصل بر برابری حقوق زن و مرد است، الا مایقتضیه الطبیعه یا یقتضیه الفطره؛ چه در بحث اجتماعی؛ چه در بحثهای دیگر.
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در پایان گفت: سؤالی پیش میآید و آن اینکه این فطرت را خدا روز اول به ما داده است. شاید در طی زمان که عقل بشر کامل میشود بتواند این را تغییر بدهد؛ مثلا اگر روزی توانستیم برخی ویژگیهای زنانه یا ویژگیهای مردانه را تغییر بدهیم، این فطرت عوض میشود. علامه میفرماید: نکند توهم کنید که ما بیاییم اینها را دستکاری کنیم! فکر نکنید به رموز عالم هستی سوار شدهاید، اگر یکی از ویژگیها را تغییر دهی، جریان بسیاری از ویژگیها تغییر میکند و مناسبات زندگی بشر به انحراف میرود. مثلا به نظرتان میرسد اگر احساسات زنان را تقلیل دهیم، تواناییهای بیشتری پیدا میکنند، بعد میبینیم سیستم تربیتی خانواده و روابط عاطفی زن و شوهر به مشکل برخورد و در مسئله مادری و همسری اختلال ایجاد شد.
نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری در بحث علتیابی فرودستی زنان در طول تاریخ متفاوت است
در ادامه میزگردی با موضوع زن در اندیشه علامه طباطبایی و حول سؤالات دانشجویان و حضار برگزار شد. حجتالاسلام و المسلمین زیبایینژاد در ابتدای این میزگرد با بیان علت فرودستی زنان از نگاه علامه گفت: علامه در سیر تاریخی وضعیت زنان از ملل وحشی و غیرمتمدن تا مللی که قانون داشتند مثل ایران و روم باستان و نیز جاهلیت عرب و فضای اسلام، استنتاج میکنند که در طول تاریخ، زنان به دلیل نگاه ابزاری مردها و ستمگری آنها در موقعیت فرودست قرار داشتهاند. مرحوم مطهری این تحلیل را از استاد خودشان نمیپذیرند و میفرمایند محال است که بتوانیم زن و مرد را مثل دو طبقه کارگر و کارفرما بدانیم و صفبندیهای موجود بین آنها را مبتنی بر تخاصم تحلیل کنیم.
مشکل اساسی در جهالت مردهاست، نه اراده ستم آنها
وی افزود: شهید مطهری دلیل این بیان خود را اتصال زن و مرد از طریق تکوین میداند و میگوید: آیه شریفه «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة» زمینه تجاذب دو جانیه بین زن و مرد را بیان میکند. اگر فرودستی تاریخی برای زن متصور است که هست، بایستی ریشهاش را در چیز دیگری بیابیم نه در ظلم. ظلم یعنی شخص با ارادهي ستم به دیگری، بد میکند و میخواهد دیگری را منکوب و تضعیف کند. فرودستی زنان ناشی از جهالت تاریخی مردان است. در جوامعی که زن فرودست است، فرزندان هم فرودست هستند. باید دید مردان را با روشهای نرم و اصلاح وضعیت تربیت و اخلاقی کردن فضای خانواده و اصلاح آموزش و پرورش نسبت به زنان اصلاح کنیم.
شهید مطهری قائل است زن و مرد در روحشان هیچ تفاوتی با هم ندارند
خانم وثوقی با اشاره به دیدگاه شهید مطهری در بحث تفاوت زن و مرد گفت: شهید مطهری تفاوت زن و مرد را تفاوت تکوینی و فطری میداند و میفرماید وجوه مشترک انسان و دیگر موجودات، طبیعت است و خود دانی نام دارد. وجه تمایز وجود او از دیگر موجودات فطرت است و خود عالی نام دارد. طبیعت و خود دانی وسیلهای است در راستای خود عالی و اینگونه انسان به انسانیتش میرسد. هیچ تفاوتی بین زن و مرد در روح نیست. در جسم و روان، اما تفاوت هست. روان ارتباط دهندهی روح و جسم است.
علامه طباطبایی شبههی طفیلی بودن حواء نسبت به آدم علیهالسلام را قبول ندارد
زیبایینژاد در پاسخ به سؤالی دربارهی نحوهی خلقت زن و مرد و نیز در تبیین بحث خلقت حواء در قرآن گفت: سه آیه در قرآن هست که ناظر به خلقت اولیه حضرت حوا سلامالله علیها است. «خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها»؛ «خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها» که جعل یک مفعولی معنای خلق را میدهد. آیه سوم «ثم جعل منها زوجها»؛ یعنی اول آدم علیهالسلام آفریده شده و با فاصلهای حوا خلق شد. در هر سهی این آیات واژه «منها» آمده است؛ یعنی خلق حوا از آدم. در اینجا اختلاف دیدگاهی بین مفسرین وجود دارد. خیلی از مفسرین مِن را مِن تبعیضیه میگیرند به این معنا که حوا از بخشی از بدن آدم خلق شد و این مضمون با آنچه در تورات آمده است، هممضمون میشود. علامه طباطبایی با این دیدگاه مخالفت میکند و معتقد است مِنها در اینجا به معنای این است که حواء را از جنس آدم خلق کرد که شبههی طفیلی بودن حواء نسبت به آدم علیهالسلام به وجود نیاید.
فرعیت جسمی در خلق حواء درست نیست و چیزی را ثابت نمیکند/ ما از بخشی از بدن پدر و مادرمان به وجود آمدهایم، ولی شخصیتا فرع آنها نیستیم
استاد حوزه زن و خانواده با اشاره به اینکه در منابع روایی ما برخی روایات بر خلقت حواء از بخشی از بدن آدم تصریح دارند و دسته دیگری خیر، اظهار داشت: امام صادق علیهالسلام در پاسخ به شخصی که گفته بود اهل تسنن و عامه میگویند حواء از بخشی از بدن حضرت آدم خلق شده است، میفرماید: سبحانالله! خدا نمیتوانست بهگونهای دیگر حواء را خلق کند که این شبهه در ذهن مستشکلین پیش نیاید که پس وقتی آدم و حواء ازدواج کردند، آدم با بخشی از بدن خودش ازدواج کرده؟! بعد توضیح میدهند که خداوند چگونه حواء را مستقیما و مثل حضرت آدم از گل آفرید.
زیبایینژاد افزود: اینکه حضرت حواء از بخشی از بدن حواء خلق شده باشد یا مستقل، خیلی اهمیت ندارد و نمیتوان این را به بحث فرعیت زن چسباند؛ چون توجیه عقلانی ندارد. مگر ما فرع پدر و مادرمان نیستیم؟! مگر از بخشی از بدن پدر و مادرمان به وجود نیامدهایم؟! آیا شخصیتا هم فرع آنها هستیم یا مستقل هستیم؟ فرعیت جسمی چیزی را ثابت نمیکند.
با حرف علامه مبنی بر سرپرستی مردان بر زنان در امور اجتماعی مخالفم
رحمانی در پاسخ به سؤالی پیرامون تفاوت زن و مرد در عقل و احساس گفت: باید به بحث قوامیت گریزی بزنیم. علامه مینویسند: چنان نیست که مردان تنها بر همسر خود قیمومت داشته باشند، بلکه حکمی که جعل شده برای نوع مردان بر نوع زنان در امور اجتماعی و تام است؛ یعنی تمام مردان بر تمام زنان سرپرست هستند. از این آیه نتیجهگیری میکنند که مسؤولیتهایی مثل حکومت، قضاوت و جهاد از جمله مصداقهای بارز این آیه هستند که از زنان به علت عاطفه رقیقتر برداشته شده است. علت این واگذاری قدرت عقلانی بیشتر و نیروی جسمانی قویتر در مرد است. بنده با همه ارادتی که به ایشان و المیزان دارم با این نگاه مخالفم. شهید مطهری هم این آیه را در محدوده خانواده معنا میکنند. البته علامه تصریح میکنند اینها مانعی در پیمودن مسیر قرب الی الله نیست.
این استاد دانشگاه با اشاره به استناد علامه به حدیث جهاد المرأة حسن التبعل تصریح کرد: روش پسندیده از نگاه علامه این است که زن به امور داخلی منزل و تربیت فرزندان بپردازد و به حدیثی استناد میکنند که از نظر فقهالحدیثی دارای مشکل است.
فضای آیه از یک زندگی مشترک سخن میگوید
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا در نقد خود به سخن علامه اظهار داشت: علامه فقط تبیین مسئله میکنند و دلیل مسئله را نمیگویند؛ چون در آیه دلیلی بر مطلق بودن حکم نداریم. فضای آیه از یک زندگی مشترک سخن میگوید. قوامیت در این آیه در حقیقت مدیریت مرد بر زن نسبت به حوزهی خانوادگی است و جایگاه مستقل زنان در جامعه را نفی نمیکند.
تکامل عقلانی هم مثل کمالات انسانی به جنس ارتباطی ندارد
رحمانی با بیان این نکته که عقل جوهر مجرد است، تصریح کرد: تعقل فعل عقل است و عقل از سنج موجودات کمی نیست که به کسی کمتر یا به کسی بیشتر بدهند. همینطور که کمالات انسانی در افراد، ارتباطی به مذکر و مؤنث بودن ندارد، تکامل عقلانی هم به جنس ارتباطی ندارد. شما ببینید همانطور که مردان شرعا موظف هستند بر اساس برهان اصول دین را بپذیرند، زنان هم باید از روی دلیل و برهان بپذیرند و اگر ما بگوییم زنان در توانایی استدلال نسبت به مردان ناقصتر هستند یا تکامل عقلانی کمتری دارند، پس باید تکلیفشان در ایمان استدلالی نسبت به اصول دین تفاوت داشته باشد که میبینیم اینگونه نیست.
50 نفر از یاران امام عصر عجلاللهتعالی فرجهالشریف زن هستند
استاد دانشگاه الزهرا دلیل دیگر مخالفت با سخن علامه را این جملهی خود علامه که میگوید متوسط مردان از متوسط زنان برترند دانست و گفت: پس میتوانیم اینطور استدلال کنیم که ایشان پذیرفتهاند زنانی هستند که برتر از مردان باشند؛ چون بحث متوسط مردان است. پس تفاوتی که در زن و مرد هست، تفاوت فطری و سرشتی نیست؛ چون تاریخ زنانی را نشان داده است که توانستهاند جایگاه و قدرت خوبی را به دست بیاورند، شما نگاه کنید اولین شهید مسلمان یک زن است و روایت هست که 50 نفر از یاران امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف زن هستند.
بدیهی است که مرد مدیر خانواده است، اما این مدیریت به معنای سروری نیست
مدرس دانشگاه الزهرا ضمن اشاره به قوانین، تعهدات و حقوقی که ازدواج ایجاد میکند، گفت: بدیهی است که مرد در محدوده همسری مدیر خانواده است و بدیهی است که مدیر خوب شورایی عمل میکند. مدیر خوب مدیری است که استبداد رأی ندارد، جمود فکری ندارد، مقاومت منفی نمیکند. مدیریت مرد به معنای سروری نیست؛ زیرا این با دیدگاه اسلام تناسب ندارد.
وی با بیان اینکه پژوهشها تفاوت کم عقل و احساس در زنان و مردان را نشان میدهد، تصریح کرد: این تفاوت اندک به عوامل فرهنگی سیاسی و اجتماعی و نیز تقسیم کار اولیه تاریخی برمیگردد. بعد از آنکه این تفاوتها برداشته شد، زنان خوش درخشیدند.
سخن علامه در بحث مناسبات اجتماعی، از بدیهیات فقهی نیست و محل مناقشه است
رحمانی در پایان سخنان خود گفت: مسئله قوامیت برخواسته از عدم انفعال عاطفی مرد در مقابل زن است. مرد در شرایط اضطراری تسلط بیشتری بر خودش دارد و این از آن جهت است که عواطف به صورت عارضی بر زنان غلبه دارد.
وی افزود: آنچه علامه در بحث جهاد و قضاوت و مناسب اجتماعی میفرماید، از بدیهیات فقهی نیست و محل مناقشه است و بسیاری از فقهای ما بر این باور هستند که زن میتواند به این منسبها دسترسی پیدا کند و شواهد تاریخی هم داریم که زنانی از صدر اسلام در این منسبها بودهاند.
حق بر اساس استعداد ایجاد میشود و به دنبال آن تکلیفی است
وثوقی با اشاره به تفاوتهای جسمانی و روانی بین خانمها و آقایان گفت: شهید مطهری میفرمایند طبق استعدادهای داده شده، حقی ایجاد میشود و به دنبال هر حقی یک تکلیف و وظیفه است.
وی افزود: دختربچهای را در نظر بگیریم از همان زمان کودکی مادر بودن را با عروسکهایش تمرین میکند. این استعداد مادر شدن را خدا در وجودش قرا داده است و در سنی که عاقل و بالغ و رشیده شد، میتواند ازدواج کند و بعد هم مادر بودن را تجربه کند. اینها حقوقی است که بابت استعداد یک زن به او تعلق گرفته است و به دنیال آن تکلیف همسری و مادری هم پیدا میکند. این یک قانون عادلانه است.
تفاوتهای زن و مرد باعث کمال آن دو است
مدرس مؤسسه بینش مطهر در تبیین بحث قوامیت اظهار داشت: آیا نقصانی که من مسبب آن نیستم، عیب محسوب میشود؟ خیر اتفاقا نقص داشتن در این مواقع حسن است؛ چون باعث کمال میشود. شهید مطهری هم از همین منظر به تفاوت زن و مرد مینگرد.
آقایان بارز الاندیشه هستند، خانمها بارز العاطفه
وثوقی در ادامه گفت: شهید مطهری میفرماید اگر میزان عاطفه پدری و مادری را قیاس کنیم شاید هیچ فرقی نداشته باشند، اختلاف در ظهور و بروز آن است. در واقع آقایان بارز الاندیشه هستند و خانمها در نسبت نقص عقلانی دارند و آقایان نقص احساسات و این دو در یک خانواده مکمل هم خواهند بود. اگر این حالت وجود نداشت، قطعا تمایل به ازدواج هم شکل نمیگرفت.
مدیریت داخلی خانواده بر اساس نوع خلقت زن بر عهده اوست
وثوقی در پایان سخنان خود مدیریت را تکلیفی برای مرد شمرد و تصریح کرد: روایت داریم که در سفر اگر دو یا سه نفر بودید یک مدیر برای خود انتخاب کنید. آیا بحث قوامیت و تکلیفی که خدا برای مرد قرار داده است، همان مسؤولیت اداره خانواده نیست؟ بحث تحکم و زورگویی نیست، بحث احساس مسؤولیت مرد و مدیریت کلان نسبت به خانواده است.
استفاده از واژه نقص درست نیست
رحمانی به کار بردن واژهی نقص را در صحبت خانم وثوقی درست ندانست و گفت: من با واژه نقص مخالفم. خداوند ناقص نیافریده، البته خانم وثوقی میگویند نقص چیز بدی نیست و دو تا ناقص در کنار هم کامل میشوند، ولی من معتقدم فتبارکالله احسن الخالقین و خداوند اصلا ناقص نیافریده است.
اگر دختربچهی ما احساس مادری دارد، به دلیل تربیت سرشتی ماست
رحمانی با اشاره به تربیت سرشتی و سوق دادن دختر و پسر به سمت نوع خاصی از تربیت عنوان کرد: این ما هستیم که عروسک را به دختر بچه میدهیم و او را به این سمت هدایت میکنیم. در مدرسه هم در کتب درسی مدام یاد میگیرد که امین کارهای مهم را انجام میدهد، امین است که نوآوری و خلاقیت دارد. تصاویر و مفاهیم این را منتقل میکند که دختر فاقد این عقلانیت و درایت است، در حالی که قرآن وقتی برای ما مثال میزند، اسم بلقیس را میآورد. وقتی نامه سلیمان به بلقیس میرسد، میپذیرد، درحالی که پیامبر صلیالله نامه مینویسند برای سران کشورها که مرد هستند و نامه را پاره میکنند؛ آنکه قوای عقلانی دارد نامه را پاره میکند و آنکه قوای عاطفی دارد، میپذیرد.
زیادت عقل مرد کرامت او نیست، فضیلت حقیقی، قرب به حضرت حق است و زن و مرد ندارد
زیبایینژاد در پاسخ به سخنان رحمانی و نقد وی به علامه گفت: گاهی وقتها شما واژه نقص را در برابر کمال به کار میبرید، این معنای تنقیصی این واژه که امروزه در ذهن ما هست، ما هم آن را قبول نداریم، اما اگر واژه نقص را در مقابل زیادت به کار ببریم، آیا باز هم این نقدها پیش میآید؟ ممکن است مرد نواقصی داشته باشد و زن هم نواقصی؛ یعنی برخی ویژگیها را یکی بیشتر داشته باشد و یکی کمتر. علامه نقص را در مقابل زیادت میدانند و معتقدند فضیلت در آیه شریفه «بما فضلالله بعضهم علی بعض» معنای ارزشی ندارد. مراد از فضیلت، کرامت نیست، فضیلت حقیقی یا همان کرامت، قرب به حضرت حق است و زن و مرد ندارد.
اگر مرد همه ویژگیهای مثبت زن را به صورت کامل در خود میدید، متمایل به زن نمیشد
وی ادامه داد: یک نفر ذوق هنریاش قویتر است، یک نفر ذوق ریاضیاش، این باعث میشود ویژگیهایتان متمایز باشد و مسیر زندگی متفاوت شود و این تمایزات تکوینی هستند که امور اجتماعی را سامان میدهند، این تمایزات ممکن است تمایزات فردی باشند یا تمایزات صنفی. علامه در اینجا از واژه مکملیت استفاده میکند؛ یعنی هر کدام از دو جنس زن و مرد نقصهایی را در وجود خود مییابند که کمالش در جنس مخالفشان است. اگر مرد همه ویژگیهای مثبت زن را به صورت کامل در خود میدید، متمایل به زن نمیشد.
علامه اینطور نگفتند که هر مردی بر هر زنی سرپرستی دارد
پژوهشگر حوزه زن و خانواده با بیان این نکته که از دیدگاه علامه دفاع نمیکنم، تصریح کرد: اکثر فقها معتقدند که این آیه برای حوزهي روابط خانوادگی است. برخی از فقها از جمله آیتالله گلپایگانی میفرمایند اگر در حوزهی اجتماع کوچک خداوند راضی نشده قوامیت را به زن بدهد، به طریق اولی در اجتماع هم باید این رعایت شود. حالا این حرف درست است یا نه کاری ندارم. اما اگر بخواهم حرف علامه را تبیین کنم، باید بگویم علامه اینطور نگفتند که هر مردی بر هر زنی سرپرستی دارد. عین عبارت علامه این است: عموم این علت؛ عمومیت «بما فضلالله بعضهم علی بعض» است؛ یعنی این علت فقط برای روابط خانوادگی نیست. این عمومیت نشان میدهد این آیه اعم از بحث ازدواج است. بحث در آنجایی است که زن و مرد مجتمعی را تشکیل بدهند.
قوامیت مرد به معنای کارآمدی او و به کار بردن نظام استبدادی نیست
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده دقت در تمایز بین مشروعیت و کارآمدی را مهم شمرد و ادامه داد: اینکه ما میگوییم در رابطهی بین زن و شوهر مرد نسبت به زن قوام است؛ یعنی جایگاه حقوقی مرد قوامیت دارد بر زن و این به این معنا نیست که کارآمدی هم در نظام استبدادی است. مگر ما در ادارات، رئیس اداره قرار نمیدهیم؟ رئیس اداره مشروعیت دارد، اما آیا این به این معناست که بیگدار امضاء بزند؟یا به این معناست که حتما کارآمد است؟ کارآمدی یعنی دخالت دادن اساتید و دانشجویان در مراحل تصمیمسازی. در واقع مرد ریاست خود را از طریق عقلانی و درست، کارآمد میکند.
جایگاه مرد در نظام خانواده مثل رئیس دانشگاه است، زن مثل استاد دانشگاه
زیبایینژاد گفت: درباره فرزندان هم سرپرستی قطعا با مرد است؛ یعنی مدیریت حقوقی تربیت با مرد است، عملیات مباشری تربیت با زن. در تشبیه میشود گفت جایگاه مرد در نظام خانواده مثل رئیس دانشگاه است، زن مثل استاد دانشگاه. استاد درگیر با دانشجویان است، اما تحت چارچوبهای کلیای که رئیس دانشگاه تعیین میکند، مدیریت خود را اعمال میکند؛ یعنی مدیر اشراف دارد روی کار اساتید.
زن هدایتگر است، حتی هدایتگرِ شوهرِ خود
پژوهشگر حوزه زن و خانواده در ادامه افزود: از نظر فرهنگی زن مدیر خانواده است، تأثیرگذار است، هدایتگر است، حتی هدایتگر شوهر هم هست. رهبران ما، در نهضتهای اسلامی زنها بودهاند.
گاهی قراین نشان میدهد مضمون روایت درست است، حتی اگر رواتش ضعیف باشد
زیبایینژاد در نقد سخنان رحمانی در باب اشکال فقهالحدیثی در حدیث حسن التبعل گفت: اینکه «جهاد الامرأة حسن التبعل» روایت ضعیفالسندی است یا خیر باید دید طبق چه مبنایی؟ علمای نجف میگویند لازم است ناقل خبر ثقه باشد، مکتب قم میگوید لازم نیست ثقه باشد، باید موسوعالصدور باشد؛ یعنی اطمینان به صدور پیدا کنیم. گاهی قراین نشان میدهد مضمون درست است، حتی اگر رواتش ضعیف باشند. ما با این مضمون، روایات دیگری هم داریم که با نگاه کردن به مجموع اینها اطمینان به صدور حاصل میشود.
بهرهي عقلی همهی شما برابر با هم نیست، پس میشود بهرهی عقلی زن و مرد هم برابر نباشد
وی در باب تکلیف زن و مرد و نقصان عقل زن تصریح کرد: در روایات نقصان عقل نخواستیم بگوییم زن منگل است! حد تکلیف برای زن و مرد هم، در هر دو یکسان است. تصریح ملاصدرا و فلاسفه بر این است که تمایز عقلی بین افراد، ممکن است؛ یعنی بهرهي عقلی همهی شما، برابر با هم نیست. همهی شما مکلفید چون حداقل و استاندارد عقلی را دارید، اما در همین حد استاندارد برخی نمرهي بالاتری دارند. پرسش این است که آیا همینطور که بین دو تا فرد تمایز عقلی قابل تصویر است، بین دو تا صنف زن و مرد هم تمایز عقلی قابل تصویر است یا خیر؟ در اینجا دیدگاهها مختلف است.
قوی بودن احساس و عاطفه در زنها روی کارکرد عقلی تأثیر میگذارد
زیبایینژاد با بیان دیدگاه آیتالله مصباح گفت: ایشان میفرمایند برای ما ثابت نشده است که بهرهي تکوینی عقلی زن کمتر از مرد است، آنچه ثابت شده است این است که احساس زن بیش از مرد است و این احساس روی کارکرد عقل تأثیر میگذارد، قوی بودن احساس و عاطفه در زنها روی کارکرد عقلی تأثیر میگذارد.
پژوهشهای زیستشناختی نشان میدهد دختران به سختی میتوانند احساسات خود را از حل مسائل متمایز و جدا کنند
این استاد دانشگاه افزود: اینکه خانم رحمانی میفرمایند پژوهشها اندک تفاوتی در عقل و احساس قائل است، باید گفت اتفاقا از دهه 1990 به بعد پژوهشها به سمت تأیید رفته است. به کتاب «آنچه زنان و مردان نمیدانند» نوشته آلن و باربارا پیاس مراجعه بفرمایید. بعد از اختراع اسکنهای مغزی و دستگاههای پت که تازه به ایران آمده، از مویرگهای مغزی تعدادی دختر و پسر در حین حل مسئله ریاضی تصویر برداشتهاند. زمانی که پسران مسئله حل میکنند، جریان خون در یکی از نیمکرهها که نیمکره منطقی و حل مسئله است، تشدید میشود، ولی در دختران جریان خون در هر دو نیمکره تشدید میشود. نتیجه این پژوهش این شده است که دختران به سختی میتوانند احساسات خود را از حل مسئله متمایز و جدا کنند.
شهید مطهری میفرمایند مرد اگر سرپرستی دارد، وظیفه تأمین هم دارد
وثوقی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه اگر زن خودش هزینههای زندگیاش را پرداخت کرد، آیا قوامیت مرد از بین میرود، ابراز داشت: اگر مردی واقعا نتواند امور مالی خانواده را تأمین کند، قطعا قوامیت به معنای واقعی وجود نخواهد داشت. شهید مطهری میفرمایند مرد اگر سرپرستی دارد، وظیفه تأمین هم دارد. فرض کنید مردی بیمار است و توانایی اداره خانواده را ندارد، میبینیم به عینه که خانم خانواده را اداره میکند.
سرپرستی مرد جنبه حقوقی دارد نه فرهنگی
زیبایینژاد در پاسخ به همین سؤال تصریح کرد: من سؤال کنم که عدم سرپرستی مرد در زمان ناتوانی، ماهیت حقوقی دارد یا ماهیت فرهنگی؟ یعنی اگر من بیمار شدم از نظر حقوقی دیگر سرپرست خانواده نیستم؟ حضرت سجاد در بستر بیماری هستند، حال حضرت زینب سلامالله علیها خودشان رهبر میشوند یا از ناحیه امام سجاد علیهالسلام اذن میگیرند؟
از نظر حقوقی زن میتواند دادگاه برود و مرد را مجبور به انفاق و اگر نشد طلاق کند
وی ادامه داد: بماانفقوا در این آیه بماانفقوی تکوینی نیست؛ یعنی چون مردها دارند پول میدهند، پس قواماند، نه اینگونه نیست. چون قوام هستند، وظیفه دارند پول بدهند و تأمین کنند. حالا اگر نکرد چه؟ نمیگویند پس زن خودش تأمین معاش کند. مرد را به انفاق مجبور میکنند. از نظر حقوقی زن میتواند دادگاه برود و مرد را مجبور به انفاق کند. اگر نداشت بدهد و زن تقاضای طلاق داد، مجبورش میکنند او را طلاق دهد تا بتواند با کسی ازدواج کند که او را تأمین کند، اما در بحث اخلاقی اگر مرد توانایی مالی ندارد، زن به کمک مرد خانواده میآید، آیا این اثر حقوقی هم دارد؟ خیر.
خوشبختانه در اینباره صراحت قانون داریم، اما بدی اجرای قانون هم داریم
رحمانی در ادامه سخنان رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده گفت: خوشبختانه در اینباره صراحت قانون داریم، اما بدی اجرای قانون هم داریم؛ چون تا آن خانم بخواهد این موضوع را ثابت کند، چنان به عسر و هرج میافتد که ترجیح میدهد رها کند. قانون ناقص است. نشوز برای زنان در قانون مدنی ما بسیار پررنگ است، نشوز مردان که بابت آن الی ماشاءالله روایت هم داریم، فقط در یکی دو مورد مطرح شده است و در همان موارد هم زن آنچنان به عسر و هرج میافتد که پشیمان میشود؛ یعنی باید برای اجرایی کردن همین قانون نصفه و نیمه و تکمیل این قانون راهکاری پیدا کرد.
خداوند اینگونه تدبیر کرده است که دو سوم ثروت در بحث ارث در دست مردان بچرخد، اما برخورداری زن دو برابر مرد باشد
رئیس مرکز تحقیقات زن و خانواده در پاسخ به سؤالی درباره تفاوت ارث مرد و زن از دیدگاه علامه اظهار داشت: علامه میفرمایند چون حیات مرد از نظر تعقلی قویتر از زن است و دوراندیشی دارد، خداوند اینگونه تدبیر کرده است که دو سوم ثروتها در دست مردان بچرخد و یک سوم در دست زنان، اما برخورداری زن دو برابر مرد باشد؛ یعنی زن آن یک سوم ارث را که مال خودش است، میتواند برای خود استفاده کند و نیاز ندارد در زندگی خانوادگی هزینه کند، اما مرد سهمالارث خود را هم برای خود هزینه میکند، هم برای همسرش.
باید نگاه گزینشی به حقوق را برداریم و در اجرا حقوق را با اخلاق و مسائل اعتقادی آمیخته کنیم
پژوهشگر حوزه زن و خانواده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه نظریات اسلام در این باب بسیار زیباست، چرا در اجرا کارایی ندارد، تأکید کرد: علامه پاسخ این سؤال را هم داده است. اسلام مجموعهای است از معارف اعتقادی، اصول اخلاقی و قوانین رفتاری. اگر این سه تا به منزله معجون ترکیبی تبدیل به داروی ترکیبی شود با آن نسبتی که خود خدا مشخص کرده است، اثر میکند؛ مثل یک داروی پوست که ترکیب چند دارو است و اگر نسبتها را تغییر دادید نهتنها باعث بهبودی نمیشود، حتی شاید التهاب و مشکلات دیگر هم بدهد. اگر در نظام حقوقی شرع یک ماده حقوقی را گرفتید، یکی را رها کردید، یا حقوق را گرفتید و اخلاق را رها کردید، مشکل ایجاد میشود. ما باید نگاه گزینشی به حقوق را برداریم و حقوق را با اخلاق و مسائل اعتقادی آمیخته کنیم.
مشکل ما در بحث اجحاف به زن این است که مرد تصویر غلطی را از زن در ذهن دارد
زیبایینژاد در پایان تصریح کرد: مشکل ما در بحث اجحاف به زن این است که مرد تصویر غلطی را از زن در ذهن دارد، نگاه تحقیرآمیز دارد. باید این نگاه را با روایات اخلاقی و بحث تربیت اصلاح کرد.