در ادامه نشست تخصصی «رشته مطالعات زنان؛ ظرفیتها، چالشها و چشماندازها» دکتر فریبا علاسوند؛ استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به سخنرانی پرداخت.
ایشان با اشاره به پیدایش جریانهای زنمدارانه و فمینیستی به عنوان جنبش اجتماعی گفت: با گذشت دهههایی از آغاز و پیدایش، در برههای که جریانهای دانشگاهی پرشور و رادیکال در دانشگاههای آمریکا و انگلیس پدیدار شدند، به نظرشان رسید باید حرکت جدیدی در رابطه با زنان و خانواده صورت بگیرد.
فقر مفاهیم بنیادین باعث نظریهسازیهای جریان فمینیستی بعد از دهه شصت شد
وی با بیان اینکه دهههای 20 تا 60 میلادی، دوره افول جریانات فمینیستی است، افزود: در این دوره سازمانهای بزرگی مانند سازمان ملی زنان در آمریکا به فکر فرورفتند که چرا باید چنین جریانی در میانه راه فروبنشیند؟ یکی از علتها و منشأهایی که برای این وضعیت تصویر شد، فقر مفاهیم بنیادینی بود که بتواند این جریان را به عنوان یک جریان پویا نگاه دارد. وابسته بودن جنبش دفاع از حقوق زنان؛ مانند بسیاری امور دیگر، به مسائل بیرونی و خارجی سبب شد احساس شود که انرژی این جریان که به وسیله جنبش و حرکت اجتماعی تأمین میشد، نمیتواند به عنوان جریان اجتماعی پویا و درازمدت خود را نگه دارد؛ لذا به این نتیجه رسیدند که در این رابطه نظریهسازیهایی بر محور جنسیت عنوان کنند و مفاهیمی را به عنوان مفاهیم پایه مطرح کردند.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده ادامه داد: از اینرو از دهه شصت به بعد جریان فمینیستی یک جریان دانشگاهی و آکادمیک میشود و حضور دستهای از زنان تحصیلکرده که در رشتههای علوم انسانی رو به فزونی میگذارد، باعث شد تا به مسئلهای به عنوان مطالعات زنان یا هر عنوان دیگری، بیندیشند؛ علمی جایگزین برای دانش مردانه؛ دانش رفرمیستی؛ چراکه جریانی که میخواست با اصلاح ساختار مردانه و با ورود به جریانهای مردانه، حرکت خود را دنبال کند، به نتیجه نرسیده بود.
دانش مطالعات زنان، به عنوان دانشی جایگزین بسط پیداکرد
فریبا علاسوند با اشاره به تفکر آنها مبنی بر حساس کردن رشتههایی چون علم زیستشناسی و حقوق و جامعهشناسی به مسائل زنان افزود: این جریان چندان به نتیجه نرسید؛ چراکه به نتیجه رسیدند علمی که میخواهد برای مسائل مردم راهحل علمی ارائه دهد، مادامیکه از روزنه چشم مرد میبیند، نمیتواند به حل مسائل زنان بپردازد، لذا دانش مطالعات زنان بر اساس این محور بسط پیدا کرد. جامعهشناسی جنسیت سعی دارد بیان کند که ما یک محور اصلی داریم که قصد دارد تمام مسایل مربوط به علوم را بر اساس واژه جنسیت و مفهوم آن بسط دهد.
علاسوند با اشاره به جریانات رادیکال در حوزه مطالعات جنسیت گفت: در این میان جریانات رادیکالی در بستر حرکتهای رادیکال پیدا شدند که به دنیایی زنانه میاندیشیدند تا بتواند نگرشهای مردانه را پس بزنند. جنبشهای دانشجویی و جریانات اجتماعی تند و هنجارشکن در این دوره پدید میآیند. در حقیقت این دوره، نسل شورشها و شورشیهاست؛ بهخصوص در سطح ایالات متحده؛ در این دوره همه چیز از قله شروع به تغییر میکند و به همین دلیل نیز زنپژوهشی یک رشته مطالعاتی و پژوهشی میشود؛ چراکه ادعا دارند که میخواهند با نوآوریها و ایجاد گزارههای جدید، به نتایج جدید برسند.
دانشگاههای غربی مطالعات زنان را به صورت اصولی در بسته آموزشی خود دارند و دانشجوی دکتری در این رشته، باید در پایاننامه خود به حل مسئلهای از مسائل زنان بپردازد
وی با بیان اینکه در حال حاضر بیش از صد سایت علمی- پژوهشی در حوزه مطالعات زنان در دانشگاههای جهان داریم، ادامه داد: در حقیقت اکثر دانشگاههای معتبر چیزی به عنوان مطالعات زنان را در بسته َآموزشی و پژوهشیشان لحاظ کردهاند و در این میان، آن دسته از مراکز پژوهشی که در دل دانشگاهها تأسیس شدهاند، اصولیتر و صحیحتر کار را دنبال میکنند.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده تشریح کرد: مثلاً مطالعات زنان دانشگاه واشنگتن در آمریکا، دقیقاً دارای مقطعبندی علمی است و دانشجوی دکتری حتماً باید در پایاننامه خود بنابر محور جنسیت، به حل مسئلهای از مسائل زنان بپردازد و حق ندارد صرفاً دانشی را مرور کند و نتیجه مروروش را اطلاع دهد.
رشته مطالعات زنان یک رشته ذهنی و عینی است
علاسوند با اشاره به ذهنی و عینی بودن رشته مطالعات زنان در دنیا و در جهان آکادمیک، گفت: همانطور که دکتر زیبایینژاد فرمودند نمیشود کسی در این عرصه کار علمی و پژوهشی انجام دهد، اما نظر به فضای عینی و بیرونی نداشته باشد و اگر مجموعه دانش او فقط معطوف به عینیتها باشد، تنها یک کنشگر و فعال اجتماعی خواهد بود. این رشته هم مبتنی بر مطالعه و تحقیق گسترده است و هم اهداف کسانی که آن را در جهان پایهگذاری کردند، حل مسائل زنان بوده است.
وی افزود: برای حل و فصل مسایل اجتماعی زنان، جنبشی پدید آمد و آن جنبش برای پایداری خود به علمیکردن خود و پایهگذاری یک نگاه علمی به مسئلههای خود پرداخت و رشتههای علمی را بر مبنای جنسیت پدید آورد؛ لذا این رشته به خاطر ماهیتش، ذهنی و عینی است.
رشته مطالعات زنان در اکثر قریب به اتفاق بخشهایش رشتهای انتقادی است و این خط فارق ما و غرب است
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه رشته مطالعات زنان در اکثر قریب به اتفاق بخشهایش، رشتهای انتقادی است، گفت: این امر شاید حد فارق ما و غرب است؛ برای مثال انتقاد از کمتوجهی به بحث کار خانگی، علم اقتصاد و جامعهشناسی. آنها منتقدند که چرا این مسئله را در رؤیت خود و شناخت و معرفت پیدا کردن به جامعه، مورد مطالعه و بررسی قرار ندادهاند و پایاننامهای در این زمینه نوشته نشده است. اشکال انتقاد مختلف است؛ گاهی اوقات انتقاد به زیرساختهاست و گاه به نظریهها و گاه به نتایج؛ ولی به هر حال با انتقادی که میکنند و با سوژهکردن مسئله زنان و آوردن آن مسئله در فراروی علم و در جلو چشم دانشها، بحث جنیست را مطرح میکنند.
کسی از دانشگاههای آنها فارغالتحصیل نمیشود، مگر اینکه جریان جنسیت و فمینیسم را حداقل در غالب دو واحد درسی گذرانده باشد
وی تشریح کرد: حتی در رشتههایی که ربطی به مطالعات زنان ندارد نیز تسلط و گفتمان مسلطی ایجاد کردند و در تمام رشتهها دو واحد را در قالب اقتصاد زنان، حقوق زنان، و... وارد کردند. این عمل در بخشها و واحدهای دیگر دانشگاهی، باعث شد تا همه نسبت به جنسیت حساس شوند.
علاسوند ادامه داد: البته در کشاکش این انتقادات اتفاقات خوبی نیز افتاده است و آنها توانستند با این کار جریان دانش را به مسئله زنان حساس کنند و تعبیر نوشته یا نانوشته دانشها که \\\"انسان مساوی مرد است\\\" را مخدوش کنند.
جریانهای دینی هیچوقت نمیتوانند با جریانهای فمینیستی بر سر دفاع از حقوق زنان سر یک سفره بنشینند
وی با بیان اینکه رویکردهای غیردینی و بر محور ارجحیت ثروت و قدرت و فردگرایی، تأثیرات مخربی بر زندگی زنان داشتند، افزود: نبایستی فراموش کرد که جریانهای دینی به دلایل متعدد هیچوقت نمیتوانند با جریانهای فمینیستی بر سر دفاع از حقوق زنان سر یک سفره بنشینند، اما با این وجود در جهان غرب، اساساً کسی را که دغدغه مسائل زنان دارد و راجع به مسئله زنان مینویسد، آموزش میدهد، سخنرانی میکند، و حتی انتقاد میکند، با یک واژه \\\"فمینیست\\\" میشناسند.
بعضی کشورهای آسیایی در حوزه مطالعات زنان از نظر دانشگاهی از ما جلوترند، هرچند آنچه نوشتهاند اجرایی نمیشود
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به جریان مطالعات زنان در کشورهای خاورمیانه اشاره کرد و گفت: برخی کشورهای آسیایی و خاورمیانه در حوزه مطالعات زنان از نظر دانشگاهی از ما جلوتر هستند؛ کشوری مانند هند شاید به این دلیل که توانست با کشورهای غربی شبکه علمی تشکیل داده و ارتباطات بیشتری داشته باشد؛ در این زمینه جلوتر از ماست. حتی در مصر در 1929 اولین تغییرات قانونی عجیب پیشنهاد میشود. چیزی به نام لایحه حمایت از خانواده مصوب سال 91، در مصوبات حقوق خانواده آنها در قبل از این سال وجود دارد. البته آنچه نوشتند در کشورشان اجرایی نمیشود، اما اصل طرح این بحث در قالب جامعه اسلامی، پیش از ما اتفاق افتاده است. شاید به این دلیل که آنها فاصله زیادی میان خود و زنان غربی دیده بودند و آن را مانند یک شوک وارد کشورشان کردند.
در دهه اول بعد انقلاب شکلی از زنان در اجتماع حضور داشتند که در هیچ جای کره زمین مشابهی برای آن نمیتوان یافت
وی با اشاره به انقلاب اسلامی ایران و تغییرات رخداده در حوزه زنان گفت: انقلاب اسلامی ایران، نقطه شروع متفاوتی در ایران بود و امام خمینی (ره) نسخه جدیدی از آزادگی زن و نه آزادی زن به آن معنا، ارائه کردند و در این زمینه، در مقایسه با علمای پیش از خود و معاصرشان، صاحب دکترین بودند. در این دوره از حضور زن مسلمان در خانه و اجتماع و پتانسیل زن معتقدی که با تمام آموزههای اسلامی زندگی میکند -از جمله حجاب و عفت و پوشش-هویتی ارائه شد که قابل قیاس با قبل نبود.
علاسوند ادامه داد: در دهه اول بعد انقلاب شکلی از زنان در اجتماع حضور داشتند که در هیچ جای کره زمین مشابهی برای آن نمیتوان یافت. یکی از اساتید دانشگاه تهران بیان میکردند که عملکرد زنان بعد از انقلاب و در جنگ نوعی از تأثیرگذاری اجتماعی و تکاپو و نشاط انسانی را فراهم کرد و جریانی ساخت که تمام معیارهای روانشناختی زنانه را منکوب کرد.
در دوران اصلاحات، با قدرت فمینیستها، رشته مطالعات زنان با ادبیاتی فمینیستی تصویب شد
وی درخصوص تاریخچه رشته مطالعات زنان در ایران گفت: پس از انقلاب برای تعیین تکلیف درخصوص کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان تحت فشار بودیم و شورای فرهنگی اجتماعی زنان در آن مقطع پیشنهاد رشته دانش خانواده را برای پاسداشت خانواده ارائه داد، اما متأسفانه این رشته با مطالعه دقیق و پشتوانه علمی خوبی ایجاد نشد؛ لذا هم ریزش داشت و هم معلوم نبود شناسنامه این رشته چگونه شکل خواهد گرفت و به کجا خواهد رسید؛ از اینرو در دوران اصلاحات، با قدرت فمینیستها، رشته مطالعات زنان با ادبیاتی فمینیستی تصویب شد. در مقطع کارشناسیارشد تمام سرفصلهای مصوب دانشگاههای دیگر در حوزه جنسیت به علاوه دو واحد زن در تاریخ اسلام ارائه شده و خروجیها با رویکردی کاملاً فمینیستی، به سرمایهای عظیم برای جریان فمینیسم و اعتراضهای اجتماعی تبدیل شدند.
حوزه علمیه برای خانوادهگراتر و دینیتر کردن و نیز آکادمیک کردن مطالعات جنسیتی در این عرصه ورود پیدا کرد
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در این مقطع حوزه علمیه نیز به فکر افتاد که مطالعات زنان را با رویکرد خانوادهگراتر و دینی تأسیس کند. ضمن آنکه تحصیلکنندگان از نگاه رسمی و آکادمیک به این حوزه آنچنان که موجود است، بیبهره نمانند و حول محور جنسیت دانشهای موجود را با بنمایههای علمی خوب و پایههای حوزوی مطالعه کنند تا در آینده نیز بتوانند کرسیهای تدریسی و فضاهای پژوهشگری را پر کنند.
وی در پایان خاطرنشان ساخت: باید دقت داشت که هر وقت یک گرایش علمی بینرشتهای میشود کار سختتر خواهد بود؛ چراکه باید در دورههای تخصصی این درسها اختصاصیتر و خردتر به موضوع بپردازند و باید در تمام رشتههای مرتبط به توانمندی درخوری برسند؛ چه در حوزه آموزش؛ چه پژوهش و چه فعالیتهای اجتماعی.
لازم به ذکر است که در پایان این نشست حجتالاسلام والمسلمین زیبایینژاد و خانم دکتر علاسوند به پرسشهای دانشجویان پاسخ دادند.