جستجو فارسی / English

اگر مسائل بین‌نهادی حل نشود، خانواده در میان ستیزه‌های نامرئی نهادها متلاشی می‌شود

تاریخ انتشار: 1393/10/11     
اگر مسائل بین‌نهادی حل نشود، خانواده در میان ستیزه‌های نامرئی نهادها متلاشی می‌شود
به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، نشست تخصصی «کارکرد و کارآمدی دین در حوزه خانواده» با حضور دکتر فریبا علاسوند؛ عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و دکتر محمود حکمت‌نیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و تنی چند از دانشجویان و طلاب سطح سه مطالعات اسلامی زنان، در تاریخ 7دی ماه 1393 سالن همایش فاطمه‌الزهرا(س) این مرکز برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، نشست تخصصی «کارکرد و کارآمدی دین در حوزه خانواده» با حضور دکتر فریبا علاسوند؛ عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده و دکتر محمود حکمت‌نیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و تنی چند از دانشجویان و طلاب سطح سه مطالعات اسلامی زنان، در تاریخ 7دی ماه 1393 سالن همایش فاطمه‌الزهرا(س) این مرکز برگزار شد.

 

در ابتدای این نشست فریبا علاسوند؛ عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، پنج محور اساسی را در حوزه خانواده مؤثر دانست و گفت:‌ این پنج محور از جهات مختلف در بحث کارکرد دین در حوزه خانواده مؤثرند و قطعاً توجه به این موارد، کارآمدی خانواده را بالا خواهد برد و یک خانواده دیندار و متدین را از خانواده غیردین‌دار جدا می‌کند. 

 

محور اول؛ نگاه دین به خانواده یک نگاه ایدئولوژیک است

وی اولین محور را نگاه ایدئولوژیک دین به خانواده عنوان کرد و افزود: اگر مفهوم ایدئولوژی را به معنای ایده‌شناسی و تشخیص عقیده‌های درست از عقیده‌های نادرست بازشناسایی کنیم، می‌توان ادعا کرد که نگاه دین به خانواده یک نگاه ایدئولوژیک است و برای آن ساختار، جایگاه، اهمیت، اهداف و احکام معین ارائه می‌کند. در واقع یک شکل از خانواده را به عنوان شکل آرمانی و ایده‌آل معرفی می‌کند و تمام اهداف و احکام دین به سمت تحقق این شکل درست و صحیح از خانواده است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: این بدان معنا نیست که وجود خانواده‌هایی با مشکلات کم‌وبیش در عرصه عینی، به معنای آن باشد که تعریف خانواده از دین شامل حال آن‌ها نمی‌شود. طبیعتاً در جامعه اشکال مختلفی از خانواده وجود دارد؛ البته نه به معنای پست‌مدرنیستی آن که نتوانیم به طور روشن مشارالیه خانواده را مشخص کنیم. اگرچه جامعه‌شناسی‌های جدید تلاش می‌کنند که نگرش پست‌مدرنیستی از خانواده ارائه کنند.

 

وی با اشاره به کتاب «درآمدی بر مطالعات خانواده» از «جان برناردز» تصریح کرد: یکی از کتاب‌هایی که در 15- 10 سال اخیر به این مسئله دامن زده است، کتاب «جان برناردز» است. کوشش نویسنده در این کتاب بر اثبات نگاه پست‌مدرنیستی به خانواده است. وی معتقد است که نگرش ایدئوژیک به خانواده و باور به این‌که یک شکل خانواده، شکل صحیح است، به معنای نادیده گرفتن واقعیت‌های عینی اجتماعی درباره خانواده است و مردم به اشکال مختلف در چهاردیواری‌ها هم‌زیستی دارند و ضرورتاً باید همه این اشکال، به عنوان خانواده شناسایی شوند و آن‌وقت تلاش شود که شکل آرمانی از خانواده تداوم پیدا کند. این حرف در نگرش دینی پذیرفته نیست؛ چراکه دین نگرش ایدئولوژیک به خانواده دارد و یک شکل از خانواده را مشروع می‌داند؛ اگرچه در رابطه با بعضی از مسایلی که تحت‌تأثیر تغییرات اجتماعی و فرهنگی قرار می‌گیرند، تصلبی ندارد، اما خانواده را از نظر احکام، تشکیلات و ساختارها دارای یک کف و سقف می‌داند. 

 

دین برای خانواده‌های خوب تا ایده‌آل سلسله‌مراتب دارد

علاسوند ادامه داد: کفی که دین برای خانواده مشروع تعریف می‌کند، خانواده‌ایست که طبق قانون‌های شرعی ایجاد می‌شود و پایدار می‌ماند. سقفی که دین برای خانواده ایده‌آل تعریف می‌کند نیز خانواده‌ای است که قرین آرامش باشد و تمام احکام و اهداف دین با هم در آن خانواده اجرا شود. دین در یک سلسله‌مراتبی برای خانواده خوب تا ایده‌آل، برنامه‌هایی دارد و پیش‌بینی‌هایی می‌کند تا خانواده‌ها بتوانند به سقف دلخواه برسند.

 

محور دوم؛ اسلام خانواده را یک نهاد می‌داند

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده در ادامه به نگاه دین به ازدواج و خانواده پرداخت و آن را نگاه نهادی دانست و تصریح کرد: امروزه یکی از تلاش‌هایی که صورت می‌گیرد این است که دیگر ازدواج به صورت یک نهاد شناسایی نشود. نهاد در واقع به معنای ارگان و مجموعه‌ایست که در آن ساختارها، ارزش‌ها، سنت‌ها و قومیت‌ها وجود دارند؛ یعنی معمولاً وقتی بخواهند نهاد اجتماعی را تعریف کنند، اشاره می‌کنند به یک مجموعه‌ و یا تشکیلاتی که مجموعه ارزش‌هایی را برای خود قایل است یا برای آن قایل‌اند و از سنت‌ها و آدابی در روابط فیمابین اعضا یا اجزا تبعیت می‌‌کند. نهادها معمولاً ماندگارند، تغییرات جزیی را به صورت کند می‌پذیرند و به همین دلیل به نظر می‌رسد که معمولاً در مرور زمان ثابت‌اند.

 

وی با اشاره به تغییرات مسایل و مراسم مرتبط با همسرگزینی و ازدواج تصریح کرد: حتی خانواده در کشوری مثل ایران که بافت سنتی خود را کاملاً حفظ کرده، کماکان دچار تحولات شده است، اما در عین حال نمی‌توان ادعا کرد که خانواده و ازدواج در جامعه ایرانی و بسیاری مناطق دنیا به عنوان یک نهاد شناسایی نمی‌شود. 

 

دین برای خانواده ارزش‌های ثابتی معرفی می‌‌‌کند

دکتر علاسوند به نگرش دینی و نهاد دانستن خانواده و ازدواج از نگاه اسلام اشاره کرد و افزود: دین برای خانواده ارزش‌های ثابتی معرفی می‌‌‌کند. ساختار سلسله‌مراتبی مشخصی در خانواده وجود دارد؛ چیزی مثل ولایت پدر بر ازدواج دختر که یکی از احکام دینی است که هرچقدر هم اشکال همسرگزینی دچار تحول و تغییر ‌شوند، در جامعه‌ای که دین در آن مهم است، باز در یک خانواده فاکتوری مانند رضایت پدر مهم خواهد بود و مبنای صحت و درستی ازدواج است. بنابراین در نهادی نگاه‌کردن به خانواده، یکی از بحث‌های جدی و نظری را دین دارد که می‌توان به آن پرداخت. پرداختن به این بحث از نظر تئوریک می‌تواند مانعی بر سر تفکر کسانی باشد که فکر می‌کنند می‌شود تمام ابعاد زندگی خانوادگی را به دست متغیرهای فرهنگی و اجتماعی داد و تغییر را پذیرفت.

 

نهاد ازدواج، بیشتر به عبادت نزدیک است تا معامله

وی در ادامه با بیان این‌که نگاه دین به خانواده و ازدواج یک نگاه نهادی است، تصریح کرد: از این‌رو دین برای خانواده به عنوان یک نهاد ماهیتی حقیقی قایل است که ساختارهایش ثابت‌اند. در بخش‌های زیادی از قوانین مربوط به خانواده، نگاه دین آن‌قدر تأسیسی و ثابت است که بسیاری از فقها این قرارداد را شبیه عبادت می‌دانند و این جمله در کتب فقها زیاد به چشم می‌خورد که نهاد ازدواج، بیشتر به عبادت نزدیک است تا معامله؛ و آن هم به خاطر قوانین آمره یا صادره‌ایست که شریعت نسبت به ازدواج دارد که خیلی از آن‌ها در اختیار طرفین عقد و زوجین هم نیست و این امر ثابت می‌کند که نگاه دین به خانواده، یک نگاه نهادی است. 

 

محور سوم؛ لزوم توجه به اهداف دین در کنار احکام دینی

ایشان جایگاه اهداف در کنار احکام را مسئله نظری دیگری عنوان کرد و افزود: معمولاً ما در نگاه حقوقی به خانواده، آن را نهاد حقوقی می‌دانیم که در صورت اجرای احکام، بهترین شکل یک خانواده به نظر می‌رسد. دورنمای ما از خانواده، خانواده‌ای به‌سامان است؛ در صورتی‌که کمتر به اهداف دین درباره ازدواج فکر می‌شود؛ یعنی همچنان که دین درباره خانواده و ازدواج احکام دارد، اهداف نیز دارد و معمولاً در سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها، به نقش فرهنگ دینی و اهداف دین در ازدواج توجه نمی‌کنیم.

 

وی ادامه داد: اگر بخواهیم کارکردهای دین درباره خانواده را بشناسیم، باید هم احکام و هم اهداف دین درباره خانواده را در نظر داشته باشیم؛ مثلاً اگر یکی از اهداف دین تولیدنسل است، طبیعتاً زمانی که ما به نظرگاه دین درباره تولیدنسل توجه می‌کنیم، یکی از کارکردهای دین درباره خانواده مدنظر قرار می‌گیرد. بعد از عطف نظر مقام معظم رهبری و حکومت به عنوان یک حکومت دینی درباره ضرورت افزایش جمعیت، افراد متدین‌تر و علاقه‌مند به نظام سیاسی حکومت از منظر حاکمیت و ولایت و کسانی که رابطه خودشان را به عنوان شهروندی از کشور و عضوی از خانواده‌های ایرانی با ولایت تعریف می‌کنند، بیشتر از مسئله استراتژی حکومت در افزایش جمعیت متأثر شدند و این خود یکی از کارکردهای مهم دین درباره خانواده است. 

 

متأسفانه ما بر احکام خانواده متمرکز شدیم، اما توجهی به اهداف خانواده نداشته‌ایم

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده یکی از اهداف دین درباره خانواده را پاکدامنی عنوان کرد و افزود: این مسئله باید در بسته اهداف اشخاص درباره خانواده و ازدواج وارد شود که به کمک فرهنگ‌سازی اتفاق خواهد افتاد و همچنین درباره تغییر و تحول‌هایی که در رابطه با نهاد ازدواج و خانواده رخ می‌دهد، باید دائماً در نظر داشت که تشکیل خانواده، یکی از راه‌های حفظ پاکدامنی است و این هدف از احکام ازدواج نیز مهم‌تر است، باید ایجاد رضایت و بسندگی در روابط زناشویی و خانوادگی را به عنوان یک اصل و مهارت مهم در زندگی افراد قرار داد تا ازدواج،‌ آن‌ها را به پاکدامنی برساند.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اعلام آمار قابل توجه آسیب‌هایی مانند خیانت زوجین، خاطرنشان کرد: آمار قابل توجه چنین مواردی، می‌تواند نشان‌گر این باشد که ما بر احکام خانواده متمرکز شدیم، اما توجهی به اهداف خانواده نداشتیم؛ اگر یکی از اهداف ازدواج، حفظ پاکدامنی است، باید در همه مراحل و برنامه‌ریزی‌های مربوط به ازدواج و طلاق این مسئله مورد توجه قرار گیرد و اگر این هدف منظور نباشد، بالارفتن آمار طلاق برای یک جامعه‌شناس مذهبی به این راحتی مسئله نخواهد شد؛ همین‌طور است سایر مسایل. بنابراین اهداف دین بسیار مهم‌اند.

 

هیچ‌وقت از متولیان حکومت برنامه‌ای برای تحقق اهداف دین نخواستیم

علاسوند در ادامه با اشاره به این‌که گاهی اوقات در عمل به احکام دین، مسئله به ضد خود تبدیل می‌شود؛ چون در راستای حفظ اهداف نبوده است، تصریح کرد: درحقیقت گاهی اوقات رعایت احکام یا تأکید بر آن، بیشتر به ستیزه در خانواده منجر شده و آرامشی که یکی از اهداف دین در خانواده است، تأمین نمی‌شود؛ بنابراین این مسئله می‌تواند جهت کار افراد در آموزش احکام و این‌که خانواده برای پایداری خود،‌ با توجه به احکام و اهداف به چه چیز نیاز دارد، مؤثر باشد که به نظر از مسائل مغفول است.

 

این پژوهشگر دینی افزود: ما از دین کمتر توقع داشتیم که در رابطه با تأمین اهداف، فعالیتی انجام دهد و از متولیان حکومتی هم نخواستیم که کاری برای تحقق اهداف داشته باشند، ولی اگر جایی در مورد احکام احساس خطر کردیم، خواستار این بودیم که حکومت به عنوان حافظ حقوق افراد وارد میدان شود و از آن حمایت کند.

 

بحث از اهداف دین، بحث از یک مسئله فرهنگی، اخلاقی، استراتژیک، درازمدت و یا مسئله‌‌ای با ماهیت تربیتی است 

وی ادامه داد: این نکته قابل توجه است که اگر دین در رابطه با خانواده اهدافی دارد، آیا حفظ اهداف دین از امورات و کارهای دین است یا نیاز به همکاری بین‌بخشی بزرگ‌تری دارد؟ فرق احکام دین با اهداف دین همین است؛ احکام دین به ضمانت‌اجرای کیفری یا حقوقی نیاز دارند، اما زمانی که ما از اهداف صحبت می‌کنیم، از یک مسئله فرهنگی، اخلاقی، استراتژیک، درازمدت و یا مسئله‌‌ای با ماهیت تربیتی صحبت می‌کنیم. آن وقت باید مشخص شود که اطراف مسئله چه بخش‌ها، مراکزی و مؤسساتی هستند که اهداف دین درباره خانواده را محقق کنند.

 

علاسوند به وظایف روحانیت درباره تحقق اهداف دین در خانواده اشاره کرد و افزود: روحانیت هم یک نهاد است. وقتی ازدواج را نیز یک نهاد می‌دانیم، اولین بحثی که راجع به نهادها پیش می‌آید همکاری میان‌نهادی است. طبیعی است که همه نهادها دنبال تحقق برنامه‌های خود بوده و هر یک دارای ارزش‌ها، سنت‌ها، آداب و تشکیلات خاص خود هستند، پس ممکن است رقابت میان‌نهادی اتفاق بیفتد و این رقابت به نهادها برای رسیدن به اهداف خود آسیب می‌زند.

 

اگر خانواده را یک نهاد بدانیم، توازن میان نهادها و جلوگیری از خنثی‌کردن اهداف نهادی، یک بحث مهم خواهد شد

وی ادامه داد: اگر اهداف ازدواج برایمان مهم شود و خانواده را یک نهاد بدانیم، توازن میان نهادها و جلوگیری از خنثی‌کردن اهداف نهادی، یک بحث مهم خواهد شد. مثلاً رسانه‌ها اهداف نهاد خانواده را نباید از بین ببرند؛ درحالی‌که می‌بینیم تداخل بین‌نهادی بین رسانه و نهاد خانواده وجود دارد یا حکومت وظیفه دارد که به نهاد خانواده کمک کند تا خانواده به اهداف خود برسد، ولی گاهی دخالت‌های حکومت ممکن است به ضدخانواده منتهی شود.

 

ایجاد امنیت اجتماعی، زمینه‌سازی برای آموزش و پرورش به صورت رایگان، بحث سلامت و بهداشت و بالا بردن امید به زندگی از وظایف حکومت است

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در برخی از مواقع حکومت باید بسترسازی کند تا نهاد خانواده به اهداف خود برسد؛ برای مثال یک خانواده در شرایطی که احساس امنیت اجتماعی کند، زندگی بهتری خواهد داشت و بهتر می‌تواند به اهداف خود فکر کند. قانون اساسی یک‌سری مسایل عمومی را بر عهده حکومت گذاشته است؛ مثل ایجاد امنیت اجتماعی، زمینه‌سازی برای آموزش و پرورش به صورت رایگان، ایجاد درصدی از بهداشت و احساس امنیت خاطر جسمانی و بالا بردن امید به زندگی.

 

وی تصریح کرد: گاهی مواقع حکومت به وظایف خود درست عمل نمی‌کند و خانواده احساس می‌کند که اگر فرزند او از منزل بیرون برود، خودش باید نگران امنیت او باشد یا اگر فرزندش را به مدرسه فرستاد آن‌چیزی که رایگان ارائه می‌شود، برای ارتقای تحصیلی فرزندش کافی نیست؛ از این‌رو خانواده به جای این‌که به اهداف دینی خود بیندیشد و آن‌ها را محقق سازد، مجبور است به مسایلی بیندیشد که در عرصه عمومی، دولت‌ها موظف به انجام آن‌ها هستند و این همان تداخل نهادی است که سبب می‌شود نهادها در راستای بهینه‌سازی یکدیگر قدم برندارند.

 

اگر مسائل بین‌نهادی حل نشود، خانواده در میان ستیزه‌های نامرئی نهادها متلاشی می‌شود و هیچ‌وقت امکان تحقق اهداف‌ خود را نخواهد داشت 

دکتر علاسوند در ادامه افزود: وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، خانواده نیز به نهاد حکومت کمک نخواهد کرد؛ یعنی افرادی که با تأمین آن اهداف در خانواده تربیت می‌شدند، می‌توانستند روحیات مدارا، قدرت هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، جامعه‌پذیری و ولایت‌پذیری اجتماعی داشته باشند، اما خانواده به‌دلیل توجه به مسئولیت‌هایی که حداقل در اشکال امروزه و با وجود دولت‌های مدرن، مسئولیت‌های ذاتی آن‌ها نیست، امکان رشد این افراد را به آن‌ها نمی‌دهد؛ لذا نه تنها خانواده نمی‌تواند به اهداف خود برسد، بلکه قادر نخواهند بود وظایف خود را در قبال نهاد حکومت نیز به خوبی انجام دهند.

 

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده اظهار داشت: باید با مطالعه دید که خانواده با نهادهای دین، رسانه، حکومت و... چه ارتباطی دارد و با نتیجه تمام این بررسی‌ها مشخص شود که آیا خانواده در یک همکاری بین نهادی می‌تواند به اهدافی که دین برای او تعیین کرده است، دست یابد یا خیر؟ در غیر این صورت خانواده در میان ستیزه‌های نامرئی بین‌نهادی له می‌شود و هیچ‌وقت امکان تحقق اهداف‌ خود را نخواهد داشت. 

 

محور چهارم؛ تأثیرات دین در فردسازی

این استاد حوزه و دانشگاه به تأثیرات دین در فردسازی به عنوان مسئله مهم، اما غیرمستقیم خانواده اشاره کرد و افزود: این‌که کسی دارای یک خودپنداره درست براساس دینداری باشد و خود را به عنوان عبد بداند، مسئله بسیار مهمی است و ما معمولاً کمتر به آن توجه می‌کنیم. برای مثال پس از تشکیل خانواده معصوم حضرت زهرا(س) و حضرت امیر(ع)، اولین چیزی که حضرت امیر بعد از پرسش پیامبر (ص) که فاطمه را چگونه یافتی، درباره حضرت فاطمه زهرا(س) بیان کردند، این بود که «نعم العون فی طاعه الله». لذا یکی از اهداف بسیار مهم در تشکیل خانواده این است که اعضا برای تکمیل عبودیت‌شان و این‌که در مسیر طاعت و تقرب قرار بگیرند، به یکدیگر کمک کنند.

 

وی ادامه داد: نقطه عزیمت، آغاز و تداوم چنین خانواده‌ای که در چارچوب دین تشکیل می‌شود، با دیگر خانواده‌ها متفاوت است. اگر کسی پرونده‌های طلاق را بررسی کند می‌بیند که بخش زیادی از پرونده‌ها به احساس نارضایتی شدید زن یا شوهر از زندگی، به‌ویژه در مسائل مادی، برمی‌گردد.

 

محور پنجم؛ سبک زندگی متدینانه و سه اصل بنیادین آن که دو تایش فرادینی است

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده مسئله آخر و مربوط به حوزه خانواده را سبک زندگی متدینانه عنوان کرد و اظهار داشت: این موضوع به‌ویژه در تربیت و سعادت منزلی بسیار حایز اهمیت است و باید به صورت جداگانه به آن پرداخت. اصول و هنجارهای این مورد را در مقاله خود با عنوان "هنجارشناسی سبک زندگی دینی" به طور مبسوط ذکر و سه اصل را به عنوان اصول بنیادین سبک زندگی متدینانه معرفی کرده‌ام که دو اصل از این سه اصل، در زندگی خانوادگی بسیار مؤثر و بالذات فرادینی است؛ بدین معنا که کسی که دیندار هم نباشد اگر از نقطه‌نظر انسانی و اخلاقی به این اصول نگاه کند، به درستی این اصول اعتراف خواهد کرد، اما دین این دو اصل را با غنای بیشتری مطرح می‌کند.

 

قناعت؛ یک اصل ساخت‌ساز است

وی با اشاره به اصل قناعت به عنوان یکی از این اصول گفت: قناعت مانند اصل عدالت، هنجار مسلط است. ارزش‌ها در میان خودشان دارای مراتب‌اند؛ ‌برخی ساخت‌سازند و قناعت یکی از این اصول است و در نگاه کلان به ما ساخت‌هایی نظیر تربیتی، روابط منزلی و اقتصادی می‌دهد؛ بنابراین نیاز به یک عطف‌نظر جدید در مورد اصلی مثل قناعت داریم تا بتوانیم تأثیر آن را در زندگی؛ به‌خصوص خانواده‌ها، دنبال کنیم.

 

عدم قناعت انسان شاکی می‌سازد که هیچ لذتی از زندگی نمی‌برد

دکتر فریبا علاسوند با بیان این‌که دین درخصوص قناعت سخنان متفاوت و زیبایی دارد، خاطرنشان کرد: اگر روایات این باب جمع‌آوری شود، به جغرافیای قابل توجهی درباره تأثیر قناعت در زندگی دست خواهیم یافت. قناعت، انسان را شاکر می‌‌سازد و عدم رعایت آن انسان شاکی درست می‌کند و انسان شاکی نه خودش از زندگی لذت می‌برد و نه می‌تواند دیگری را سرشار از لذت کند. این چیزی است که در خانواده‌ها به آن نیاز داریم و نادیده‌گرفتن این اصل، ضررهای بزرگی به زندگی می‌زند.

 

انسانی که قناعت ندارد، مرکزیت‌گریز است

وی ادامه داد: از نقطه‌نظر دین، یکی از آثار عدم قناعت، مصرف‌زدگی و از نتایج جدی مصرف‌زدگی، تکثرگرایی است که روح وحدانی و قلب یکدله توحیدی در انسان را از بین می‌برد. انسان غیرقانع، انسان مرکزیت‌گریز است. در همان مقاله آمده است که کسی که متأثر است و شخصیت‌اش چندپاره و مصرف‌زده شده است، اصولاً از ارتباطات سلسله‌مراتبی فرار می‌کند؛ یعنی از هر رابطه‌ای که در آن کسی امر، تربیت، موعظه و ارشاد کند و یا دستور دهد می‌گریزد.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به لزوم وجود مدیریت و قوامیت برای مردان در خانواده گفت: در دین موضوعی به نام والدگری که برای پدر و مادر حق تربیت قایل شده است، وجود دارد. در امت اسلامی بحث ولایت حاکمیت معصوم یا ولی‌فقیه داریم.‌ افرادی که در نظام غیرقناعت‌محور زندگی می‌کنند، اساسا علاقه‌مند به رابطه‌های متقارن هستند، مثلاً اینکه از خانواده بگریزند و وارد فضای دوستان شوند و یا از مجموعه‌های شناخته‌شده با سلسله‌مراتب معین بگریزند و وارد فضای مجازی شوند و همه اینها وضعیتی است که ما امروز مشاهده می‌کنیم؛ لذا وقتی دین از ما فرد قانعی می‌خواهد، نباید نگاه ما به این مسئله صرفاً نگاه اقتصادی باشد، بلکه تأثیرات تربیتی و روان‌شناختی و به‌خصوص تأثیراتی که در زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد، به مراتب بزرگ‌تر و بیشتر است. 

 

پرهیز از لهو در زندگی؛ دومین اصل بنیادی در حوزه دین/ روند کلی زندگی باید از لهو به سمت جدیت باشد

ایشان ضرورت پرهیز از لهو در زندگی را به عنوان دومین اصل بنیادی در حوزه دین مطرح کرد و افزود: اگر به فرآیند رشد انسان را از منظر دین نگاه کنیم، از لهو به سمت جدیت است؛ مثلاً یک بچه اول صغیر، بعد ممیز، بعد مراهق و بعد بالغ است. وقتی بالغ می‌شود مسئول رفتار خود است؛ به‌طوری‌که بعضی از رفتارهای او به رفتار مجرمانه یا صحیح متصف می‌شود. سیر فقهی این دستورالعمل‌ها در واقع گویای این است که روند کلی زندگی باید از لهو به سمت جدیت باشد؛ بنابراین اگر کسی می‌خواهد یک خانواده دیندار داشته باشد، باید بداند روند رشدی دین به این سمت است، ولی این امر در خانواده‌ها دیده نمی‌شود.

 

وی در ادامه تصریح کرد: حاکمیت لهو بر خانواده‌ها آن‌قدر سایه انداخته است که دقیقاً همه اعضای خانواده در هر سنی؛ اعم از پدر و مادر میان‌سال یا فرزندان جوان، همه با هم لهو می‌کنند. این افراد اصولاً توانایی ذهنی معامله جدی با زندگی را ندارند. 

 

به دنبال خویشتن‌داری، تقوا و ورع حاصل می‌شود

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه شخصیت اخلاقی انسان از مسیر خواست و کنترل شکل می‌گیرد، اظهار داشت: انسان‌ها اشتها، میل و هواهایی دارند، اما باید این امیال و خواسته‌ها را کنترل کنند.‌ در کشمکش خواست و کنترل است که فرد دارای شخصیت اخلاقی می‌شود؛‌ یعنی صبور و خویشتن‌دار می‌شود و تقوا و ورع پیدا می‌کند؛ بنابراین اگر این اتفاق در خانواده نیفتد، این شخصیت اخلاقی شکل نمی‌گیرد.

 

طبقه‌ای به‌وجود آمده است که شکلی از دینداری را می‌طلبد که کمترین معارضه را با دنیاخواهی داشته باشد

دکتر علاسوند در پایان سخنان خود گفت: دین، از آن حیث که پایه‌گذار سبک زندگی متدینانه است، در خانواده تأثیرگذار است؛ در حالی‌که امروزه طبقه‌ای از مردم در بین اقشار مختلف به‌وجود آمده است که شکلی از دینداری را می‌طلبد که کمترین معارضه را با دنیاخواهی فرد داشته باشد؛ بنابراین در این میان دنیا برای مردم و در ذهنیت با خواست مردم، بسیار بزرگ شده و معلوم است که از دین کاسته می‌شود، البته از دین هم کاسته نمی‌شود، بلکه در این فضا دچار التقاط می‌شود و دیگر کارکردهای آن به راحتی قابل ارزیابی نیست؛ به‌طوری‌که من کارشناس نمی‌توانم بگویم جامعه امروز ما یک جامعه دیندار، بی‌دین و یا متوسط است؛ چراکه شناسایی سطح دینداری در جامعه به مطالعات بیشتری احتیاج دارد و هر چه جنبه‌های ایجابی و سلبی در متدینان ضعیف می‌شود، به همان نسبت هم دین کارکرد خود را از دست می‌دهد.

 

در ادامه این نشست دکتر محمود حکمت‌نیا؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به سخنرانی پرداخت و گفت: ما یک معرفت دینی و یک جامعه دینی داریم. باید دید دین در حوزه معرفت چه ادعایی دارد؟؛ چه به آن معرفت عمل شود و یا نشود. ممکن است دین ادعاهای زیادی داشته باشد، ولی متدینان در اجرای قواعد دینی، بی‌مبالات باشند؛ لذا بایستی این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک کرد.

 

نمی‌توان همیشه یک جامعه غیردینی را جامعه غیراخلاقی دانست

وی با اشاره به اینکه ما در قرآن خانواده‌های مختلفی داریم، تصریح کرد: در قرآن خانواده‌هایی ذکر شده است که زن و مرد هر دو بی‌دین هستند و یا زن دین‌دار و مرد بی‌دین است و یا بالعکس هر دو دین‌دارند. باید دید نگاه دین به خانواده دیندار یا به‌طور کلی به خانواده است. به لحاظ رفتار ممکن است کسی به هنجار دینی متدین باشد، ولی به آن عمل نکند، ازطرفی فردی به هنجار دینی متدین نباشد، اما به لحاظ عقلی به آن برسد و عمل کند؛ ‌چراکه بسیاری از آموزه‌های دینی، آموزه‌هایی است که اخلاق و عقل هم آن را تأیید می‌کند. پس جامعه غیردینی را غیراخلاقی نگوییم. ما با نگاه دین به خانواده روبه‌رو هستیم.

 

در اسلام برخلاف لیبرال‌ها، خانواده به عنوان نهاد اجتماعی با ازدواج شروع می‌شود

دکتر حکمت‌نیا با بیان اینکه اجتهاد و تقلید در جایی‌ است که اختلافات شروع می‌شود، افزود: نقطه آغازین اختلاف و چالش ما در حوزه خانواده با دیگر ادیان، آموزه‌ مشخصی است که خانواده را به دو سطح تقسیم می‌کند؛ اینکه یک خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی و یک خانواده شخصی داریم. وقتی من با همسرم ازدواج کردم خانواده شخصی تشکیل می‌دهم، اما اختلاف مبانی دینی اسلامی ما با مکتب‌های لیبرال در این است که خانواده به عنوان نهاد اجتماعی که با ازدواج شروع می‌شود، دو کارکرد دارد؛ یک اینکه روابط جنسی را که تا قبل از آن ممنوع بود، آزاد می‌کند و دیگر سایر کارکردهایی است که خانم علاسوند به آن‌ها اشاره کردند.

 

اسلام هیچ رابطه جنسی خارج از خانواده‌ای را نمی‌پذیرد

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: بحث بر سر این است که بیرون از ازدواج در ادبیات دینی ما هیچ رابطه جنسی وجود ندارد و در ادبیات لیبرال این‌گونه تعریف می‌شود که خانواده یک ترجیح است و اگر تشکیل شود خوب است و نتوانستند اثبات کنند که رابطه جنسی همراه با رضایت، خارج از خانواده ممنوع است.

 

سه خط امنیتی برای انحصاری‌ماندن نهاد خانواده

وی با اشاره به این نکته که برای انحصاری‌ماندن این نهاد باید سه خط امنیتی برای آن تعریف کرد، ادامه داد: یک خط، امنیت کیفری برای کسی است که از این هنجار تعدی کند.‌ در ادبیات دینی اسلامی این روابط چه بارضایت و چه بی‌رضایت، جرم است؛ در ادبیات غرب دایره امنیت کیفری‌شان تنها عنف است؛ یعنی اگر تعدی به عنف یا بدون رضایت باشد، جرم است و اختلاف ما با ایشان در این مرحله، کاملاً روشن است.

 

وجوب‌ها و حرمت‌ها

این استاد دانشگاه ادامه داد: خط دوم، خط وجوب‌ها و حرمت‌هایی است که به هر دلیلی ضمانت‌اجرایی کیفری برای آن نداریم. آن‌جا ارزش حرف اول را می‌زند؛ ارزش به علاوه شخص،‌ چون باید مصلحت و شرایط را دید. این کمربند ایمنی کمی خفیف‌تر است و به اشخاص هم توجه می‌کند. کمربند ایمنی سوم، مکروهات و مستحبات؛ مانند نگاه زن و مرد،‌ رفتار، نشستن، سخن گفتن، باهم بودن و... است. در کمربند اول، دولت دخالت می‌کند، در کمربند دوم، دولت با لحاظ پرونده شخصیت افراد دخالت می‌کند و در کمربند سوم، دولت دخالتی ندارد، ولی زمینه‌های تطور یک فرهنگ درست را پایه‌ریزی می‌کند.

 

نکاح به عنوان نهاد اجتماعی، طلاق‌پذیر است

این استاد دانشگاه با اشاره به ادبیات دینی در کمربند سوم و تأکید بر اینکه هر نظام تبلیغی که می‌خواهد عمل کند در کمربند سوم باید وارد شود، تصریح کرد: نکاح به عنوان نهاد اجتماعی، طلاق‌پذیر است؛ برخلاف آن‌چه در مسیحیت اتفاق افتاد و این شکست را قطعی می‌کند.

 

وی با تأکید بر این‌که تربیت اجتماعی ما متناسب با این نهاد نیست، اظهار داشت: ساختار پیش از ازدواج ما لیبرال است و ساختاری که برای ازدواج می‌پذیریم ساختار دینی است؛ در صورتی‌که باید یکی از این دو را برگزینیم. 

 

دین زندگی را توسعه می‌دهد و رفتارها را معنادار می‌کند

این استاد دانشگاه با بیان این‌که ما با معرفت‌های اخلاق‌گرا و عقل‌‌گرا در تنافی مطلق نیستیم، افزود: نقطه چالش و بحث ما در نقطه آزادی است. دین اسلام رفتار انسان را توسعه به قیامت می‌دهد و نگاه به زندگی را موسع می‌کند.‌ اگر این نگاه موسع را عقلاً بپذیریم، عقل ممکن است همین‌جا بگوید باید این کار را کرد، اما اگر تعبداً بپذیریم دین نگاه را توسعه خواهد داد.

 

ایشان با اشاره به نگاه دوم دین به خانواده و معنای خانواده در یک زندگی توسعه‌یافته گفت: دین می‌گوید تو با آن زندگی توسعه‌یافته داوری کن. دین بین رفتارها و صفات انسان در خانواده با زندگی توسعه‌یافته ارتباط برقرار می‌کند و عقل این را درک نمی‌کند و اختصاصی دین است. عقل ممکن است وجود معاد را اثبات کند، ولی احکام معاد را نمی‌تواند بگوید. پس دین، اولاً زندگی را توسعه می‌دهد و ثانیاً رفتارها را معنادار می‌کند.

 

دکتر حکمت‌نیا در پایان سخنان خود با تصریح این‌که دین در حوزه هنجارها وقتی که در خانواده وارد می‌شود با نگاه غایت‌گرایانه خود آزادی را قانون‌مند می‌کند، افزود: نقطه اختلاف همین است؛ دین، زندگی خانوادگی را توسعه می‌دهد. هم به بحث‌های کلامی و لفظی و هم به بحث‌های احکامی می‌پردازد و بشر امروز کمتر بدین این مسئله توجه می‌کند، وگرنه خرد و عقل هم، انسان را منظم خواهد کرد و بسیاری صفات اخلاقی را در انسان به وجود می‌آورد.

لازم به ذکر است این جلسه با پرسش و پاسخ طلاب و دانشجویان پایان پذیرفت.

اشتراک گذاری:
نظرات
اطلاعات تماس

مرکز قم: بلوار غدیر ، کوچه 10 ، پلاک 5
 تلفـن:  58-32603357 (025)
 فکس:  32602879 (025)
دفتر تهران: بلوار کشاورز ، خ نادری ، ک حجت دوست ، پ 56
 تلفـن:  88983944 (021)
 فکس:  88983944 (021)
دسترسی سریع

فروشگاه اینترنتی
سامانه آموزش مجازی
کتابخانه
بانک محتوای علمی
کتابخانه دیجیتال
فصلنامه مطالعات جنسیت‌وخانواده
شبکه های اجتماعی

ایتا بله آپارات