با تنها برگزیده زن شانزدهمین همایش کتاب سال حوزه به گفتوگو نشستیم در فضایی صمیمی درباره دو کتاب ارزشمند در عرصه مطالعاتی زن و خانواده. کتاب «زن در اسلام1» و «زن در اسلام 2» نوشته سرکار خانم دکتر فریبا علاسوند.
ضمن عرض تبریک خدمت حضرتعالی بابت برگزیده شدن کتابتان، بفرمایید انگیزه سرکار عالی برای نوشتن این کتاب چه بود و چطور شد که بعد از نوشتن کتاب اول به فکر نگارش کتاب دوم افتادید؟
تشکر میکنم. درباره کتابهای درسی حوزههای علمیه خواهران در بحث زن و خانواده خلأهایی احساس میشد؛ خلأ کتابهایی که به صورت منسجم به مباحث زنان و خانواده پرداخته باشد، ضمن اینکه چشماندازی از دیدگاه اسلام راجع به زن و خانواده بدهد و به شبهات مطرح در این حوزه توجه داشته باشد و تقریبا بتواند با توجه به ماهیت بینرشتهای این حوزه علمی مطالب را گردآوری کند.
اینها باعث شد که مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران و مرکز مطالعات و تحقیقات زنان که امروزه با نام مرکز تحقیقات زن و خانواده شناخته میشود، به فکر تألیف اثری بیفتند که این خلأ را پوشش دهد. به دنبال آن یک گروه علمی تشکیل شد و در یک همفکری سرفصلهای مهمی که باید این کتاب به آن میپرداخت، مورد بحث و نظر قرار گرفت و اجرای این پروژه به عهده من گذاشته شد و قرار شد این کتاب به عنوان یک کتاب درسی تألیف شود و به خصوص در مقطع سطح2 خواهران، بتواند دو عنوان درسی «زن در اسلام» و «خانواده در اسلام» را پوشش دهد. با بررسیهای انجام شده به این رسیدیم که مجلد اول به بحثهای پایهای و مبنایی حوزه مطالعات زنان بپردازد و جلد دوم مباحث فقهی، حقوقی مربوط به زن و خانواده را پوشش دهد. البته ما به هر سه عرصه فردی، خانوادگی و اجتماعی را در هر دو مجلد پرداختیم. این را هم بگویم که در این کتاب از نظر تعداد ارجاعات و مطالعاتی که برای رسیدن سرفصلها در منابع صورت گرفت، خیلی فراتر از یک متن آموزشی کار شده است. تولید مباحثی که در مطالعات زنان مسبوق به سابقه نبود و باعث شد که یک کتاب بین پژوهشی- آموزشی شکل بگیرد و طبیعتا برای اینکه به استانداردهای کتاب آموزشی برسد از نظر شکلی باید کارهایی در آن صورت میگرفت که در ویراستهای بعدی این اتفاق افتاده، مخصوصا مجلد دوم در چارچوب یک کتاب درسی بازنشر شد.
در این 16سال که همایش کتاب سال حوزه برقرار است، تعداد خانمهایی که کتابشان کتاب سال شده باشد، یا برگزیده تقدیر، اندکشمار بودهاند. فکر میکنید کسب این موفقیت که موفقیت نسبتا بزرگی در فضای حوزوی برای بانوان است، به چه عواملی بستگی دارد؟ یا بهتر بگویم چگونه شما توانستید این موفقیت را به دست بیاورید؟ آیا فضای موجود برای پژوهش بانوان دچار خلأهایی است یا خانمها در این زمینه کمکار هستند؟
بنده سومین نفر از میان بانوان هستم که در این جشنواره کتابم به مرحله پایانی رسید. رویدادهایی مانند کتاب سال حوزه از نظر علمی- فرهنگی، رویدادهای مهمی هستند؛ مثل رویداد جشنواره خوارزمی یا جشنواره فارابی. سیستمهای داوری هر کدام با دقتهای زیادی کار را به سرانجام میرسانند و اگر کسی کتابچههای گزارشی این جشنوارهها را از ابتدای فرآیند مطالعه کند، متوجه میشود که مجموعه افراد کارشناس متخصصی دستاندرکار فرآیند داوریاند. در عین حال برای اینکه سنجههای ما دقیقتر شود، بهخصوص در موضوعات و عناوینی از کتابها که میخواهند بین علوم اسلامی و انسانی ربط برقرار کنند؛ مثل کتاب بنده یا کتابهای دیگر، خیلی مناسب است کتابهایی که انتخاب میشوند، در جایی در حوزه بینرشتهای به نقد کشیده شوند.
وقتی مورد نقد قرار میگیرند، یکی از این دو اتفاق میافتد: یا کسانی که از بیرون حوزه به این کتاب نگاه میکنند مثلا مجموعههای دانشگاهی، نقدهای خیلی قوی و پرتنشی دارند که باعث میشود بفهمیم سنجههای ما برای شناخت کتابهایی که در موضوعات بینرشتهای ثبت میشوند، خیلی دقیق نیست و این به رشد کتاب حوزه کمک میکند. ممکن هم هست بعد از نقد، مؤلف خیلی خوب و قوی بتواند از کتابش دفاع کند که این، هم به سود کتاب سال حوزه است و هم استحکام تیم داوری را نشان میدهد؛ از سوی سوم زمینه گفتوگو میان علوم انسانی و علوم اسلامی را فراهم میکند.
اما اینکه چرا حضور خواهران در این عرصه کمرنگ است و من همین را هم انتهای جلسه که گفتوگویی با برگزیدگان داشتند، خدمت مسئولان محترم عرض کردم، خود حاکی از مشکلی است. در قم تعداد طلاب خانم که به مدارج بالا میرسند در مقایسه با برادران اگرچه بیشتر نیستند، اما قابل توجهاند، در عین حال در عرصه پژوهشی فعالیتشان اصلا برابری نمیکند. قطعا این میان یک مشکل ساختاری وجود دارد و یک مشکل فردی و تکنیکی.
مشکل ساختاری این است که حتما در مجموعه حوزه علمیه قم آنطور که باید به مسئله پژوهش در حوزه خواهران اهمیت داده نشده است. نه اینکه حوزههای خواهران حوزهی پژوهش ندارند یا مرکز مدیریت خواهران معاونت پژوهش ندارد و نه اینکه کاری نشده، ولی این کار قطعا کافی نبوده که نتیجه این است.
حوزه خواهران ما بیشتر آموزشی است و کمتر پژوهشی. حوزه برادران به موازات آموزش، پژوهشگاه هم دارد؛ یعنی مراکز آموزشی افراد را به فعلیت میرساند و جذب خیلی از مراکز پژوهشی میشوند و این مراکز هم افراد را در حوزه پژوهش رشد میدهند. بنابراین حوزه برادران در این زمینه به یک اتفاق خوب میرسد. کفه آموزشی مراکز خواهران قوی است و مراکز پژوهشی که واقعا با استانداردهای پژوهشی بتواند خواهران را در رشتههای پژوهشی به طور استاندارد رشد دهد، وجود ندارد. صرفنظر از مشکلات دیگر که نفس آموزش باید پژوهشمحور باشد و متأسفانه نیست! این باعث میشود تعداد پژوهشگران خانم کمتر باشد. همینهایی هم که هستند اعتماد بهنفس کافی برای قلم زدن ندارند. اینها بحثهای ساختاری است که خیلی گسترده است. اینکه چگونه آموزش پژوهشمحور شود، چگونه پژوهشها غنی شوند و چگونه پژوهشهای غنی از نظر محتوا، روشمند شوند تأمل و بحث زیادی میطلبد. اینها چیزهایی است که باید در حوزه خواهران مورد توجه قرار بگیرد و مرتفع شود.
بخشی هم که به تکنیک افراد برمیگردد و کاملا فردی است؛ یعنی در خواهران انگیزه برای پژوهش کمتر است. سطح ریسکپذیری آنها برای ارائه پژوهشها و اینکه خودشان را در معرض نقد بگذارند، خیلی کمتر است. خانمها شاید خیلی بیشتر نگران میشوند که اثرشان مورد نقد قرار بگیرد و حیثیتی با این مسئله برخورد میکنند و حاشیه امنیتی که میترسند به هم بخورد، جسارت آنها را در کار پژوهشی گرفته است. ما باید در کار پژوهش به بلوغ برسیم و درک کنیم که جریان پژوهش و تولید علم یک جریان رونده و روبهرشد است و در این مسیر حتما باید نقدپذیر باشیم.
فکر نمیکنید شاید عدم آگاهی درباره این روندی که بیان میکنید باعث شود این ترس ایجاد شود و خانمها وارد عرصه نشوند؛ چون در عرصههای اجرایی خانمها وارد میشوند و این ترس را ندارند.
در حوزه، مسئله ضعف آگاهی نیست. این بحث مفصل است و این را بنده در همان عوامل ساختاری دستهبندی میکنم. اینکه چگونه ساختار حوزه هدفهای بلند و بزرگی را برای طلاب تعریف کند، خود موضوع مهمی است. اگر اعتقاد بر این باشد که هدف حوزههای علمیه خواهران این است که یک سری خواهر تربیت کند که مادرهای خوبی در خانه باشند یا فقط بتوانند جلسات خانگی زنان را اداره کنند، قلهی اهداف حوزههای خواهران بسیار کوتاه دیده شده است. حتما فرد در این سیستم بسیار خودکمبین رشد میکند، با اهداف کوچک و کوتاه. اینها اصلا به تبلیغهای حرفهای- پژوهشی قد نمیدهد، چه برسد به فعالیت نوشتاری- پژوهشی! و فرد را آرمان گرا بار نمیآورد یا مثلا اگر ما در نگرش ساختاری خودمان فکر کردیم که حوزههای خواهران باید فقط معلم مدرسه تربیت کند، خب طبیعی است که کفه آموزش قوی میشود و آن آموزش هیچ نیازی نمیبیند که پژوهشمحور باشد. اینها مسائلی است که باید در جای خودش روی آن بحث کرد.
تنافی که با هم ندارد؟ دارد؟
نه ندارد. گاهی مواقع هم هست که افراد مثلا میگویند خب ما درباره چه چیزی پژوهش کنیم؟! همه کتابها را نوشتند و همه حرفها را زدهاند! عدم آگاهی اینجا خود را نشان میدهد. عدم آگاهی افراد از چالشهای علمی در رشته تحصیلی خودشان. چیزی که به فرد انگیزه میدهد که دنبال مطالعه برود و تحقیق بیشتر و احیانا نوشتن، این است که خلأها و چالشها را بفهمد، شبهات را بفهمد. این جریان یک جریان کاملا روزآمد است؛ یعنی هر روز باید این فضا نو شود. متأسفانه در حوزه خواهران این اتفاق نمیافتد، شاید در حوزه برادران هم نمیافتد، اما در خواهران جدیتر است؛ مثلا اگر کسی در حوزه فقه میخواند باید چالشهای حقوقی را بشناسد و بداند حقوق کجا با فقه درگیر میشود یا مثلا اگر کسی فلسفه میخواند باید در حوزه فلسفه چالشهای جدید را بشناسد. ما فلسفه کلاسیک میخوانیم یا اسلامی و باید دائما بدانیم که در مثلا در آغاز هزاره سوم مهمترین چالشهای فلسفی و کلامی چه چیزهایی هستند و در این فضا چگونه میشود از دین دفاع کرد. وقتی که فرد با این فضاهایی که الان در بیرون مطرح است، بیگانه است، اصلا به پژوهش و تحقیق بیشتر فکر نمیکند. بخش زیادی از این مشکلات با یک بازتنظیمی در ساختارها قابل حل است.
خب برگردیم به خود اثر! فرمودید این کتاب مقداری هم پژوهشی است، فکر میکنید سطح مخاطبان را تا چه حد پوشش میدهد؟
این کتاب مورد ارزیابیها و نظارتهای دقیقی از طرف کارشناسان این حوزه قرار گرفته است و شاید ناخواسته! سطح کتاب بالاتر از سطح دو حوزه شده باشد، مخصوصا جلد اول این کتاب. از آنجا که قرار بود دیدگاه اسلامی را مستند بیان کنیم، نیاز به این داشتیم که به فراخور بعضی از بحثها، مطالبی را ذکر کنیم که در سطح مخاطبین حوزوی است، اما بعدها دیدم بعد از تألیف، بخش عمده کسانی که از این کتاب استقبال کردند دانشگاهیان بودند و به عنوان مرجعی برای مطالعات دینی مباحث اسلامی زنان در دانشگاه در رشته مطالعات زنان قرار گرفت. حتی خبر دارم مسابقات کتابخوانی در برخی دانشگاهها حول این کتاب برگزار شد. نیز منبع برخی دورههای پودمانی در رشته مطالعات زنان بود.
در کدام دانشگاهها؟
مشخصا بعضی دوستان در دانشگاه تهران در دورههای مطالعاتی و پودمانی کتاب را به دانشجویان معرفی کردند. همچنین برای واحد درسی زن در اسلام در رشته مطالعات زنان، دانشجویان به این کتاب ارجاع میشوند.
علاوه بر این ورژنهای خلاصهتری از این کتاب توسط خود بنده تهیه شد و در دسترس برخی از مراکز فرهنگی بینالمللی هم قرار گرفت. واحد تهیه متون در مرکز مدیریت مرکز برادران، برای تألیف ده کتاب و ترجمه آنها، تفاهمنامهای با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی داشت که دیدگاههای اسلام را به صورت خلاصه درباره مسائل مختلف بیان کند. آنها کتابهای زیادی را بررسی کردند و کتاب «زن در اسلام» را برای تلخیص انتخاب کردند. خلاصهای 60 الی 70 صفحهای از هر دو مجلد تهیه کردم و در اختیار گذاشتم که فقط و فقط شامل بخشهایی میشد که دیدگاه اسلامی را توضیح میداد و بخشهای مقایسهای و تطبیقی و اشکالات و شبهات نبود.
اینطور که بیان فرمودید به نظر میرسد قدرت استدلال را به طلاب یا پژوهشگرانی که در این عرصهها فعالیت دارند میدهد.
فکر میکنم این اتفاقی است که در این کتاب میافتد. البته نه اینکه کتاب من منحصر به فرد باشد در این مسئله. کتابهای خیلی خوب دیگری هم قبل و هم مقارن و هم بعد از کتاب بنده نوشته شده و خواهد شد انشاءالله. اما شاید بشود گفت که این دو کتاب روی هم یک مجموعه کامل است، از این جهت که به مبانی پرداخته، به حقوق و تکالیف هم پرداخته و از این جهت که مقارنه و مقایسه و تطبیقی با تفکرهای رقیب هم دارد ضمن اینکه میکوشد برتری تفکر اسلامی را نشان دهد، حتما اینگونه است که زمینه بحث و گفتوگو و مباحثه طلاب را در حوزه مطالعات زنان و خانواده بالا میبرد.
در کتابهای خودتان بحثهای مقایسهای با ادیان دیگر هم هست؟
به مناسبت بررسی شده است. نگرش تطبیقی وجود دارد، اما بررسی ادیان دیگر در حوزه تطبیق خیلی مهم نیست. در بعضی از موارد مثل بحث از جایگاه انسانی یا ارزشی زن که گفتار یک و دو جلد یک کتاب است، طبیعتا برای نشان دادن تفکر اسلامی و برتری آن، هم نظر اسلامی را با نگرش سنتی در غرب -که میان فلاسفه آنها مشهور بوده- مطرح و مقایسه کردیم و هم به صورت کاملا خلاصه با ادیان مسیحیت و یهودیت. برای نشان دادن نگرشهای موجود در تاریخ فلسفه و ادیان نسبت به زن و بیان اینکه طبق توالی تاریخی این نگرشها چگونه یکی بر دیگری انباشته شد و نگرش زنستیزی در طول تاریخ شکل گرفت، به دیدگاههای مختلف و از جمله مطالب و عباراتی از فیلسوفان مسیحی، استناد کردم و اشاراتی به آنچه در متون یهودیت و مسیحیت آمده داشتم، ولی نه اینکه به طور خیلی گسترده از تمام منابع و مآخذ آنها نام ببرم.
یکی از طرفهای تطبیق و بررسی و مقایسه ما در کتاب، نگرشهای فمینیستی است؛ چون چالش اصلی تفکر مذهبی و اسلامی با نگرشهای فمینیستی است و به همین دلیل ما سعی کردیم در اکثر قسمتهای کتاب، این را نشان بدهیم؛ مثلا بحث جایگاه ارزشی، برابری و تناسب، نسبت میان زن و مرد و هویت و نقشهای جنسیتی و بحثهایی مثل مادری، خشونت و همسری و دیگر موضوعات مرتبط، دیدگاههای گرایشهای فمینیستی را ذکر کنیم و آنها را هم به نقد و بررسی بگذاریم. با اینکه این کتاب «زن در اسلام» است و قاعدتا نباید در آن به طور مشخص و مجزا فمینیسم مطرح شود، اما چون ما دیدگاههای فمینیستی را رقیبهای قدرتمندی میدانیم و باید طلاب و نیز دانشجویان از این تفکرات مطلع شوند، آخرین گفتار جلد یک، به اهم نگرشهای فمینیستی اختصاص دارد و میشود گفت از نظر تطبیق و مقایسه و مقارنه در این بحث، کتاب در حد خودش قابل قبول است.
الان در وضعیت نسبتا خوبی هستیم. واقعا زمانی بود که به جز کتاب شهید مطهری که در زمانه خودش انقلابی در بحث مطالعات اسلامی زنان در کشور ما به پا کرد، کتاب دیگری وجود نداشت؛ چون کسی آن موقع اصلا توجه به این حوزه مطالعاتی نداشت و ناظر به شبهات و مسائل روز حرفی زده نشده بود. فرمایشات علامه طباطبایی هم که در میانه المیزان ذکر شده و به صورت مجزا چاپ نشده بود و در دسترس همگان نبود، اگرچه قیمت و استواری فرمایشات علامه در المیزان انصافا منحصر به فرد است.
در سالهای اخیر کتابهای خوبی در این حوزه نوشته شده است که میشود اسم برد. مرکز تحقیقات زن و خانواده و شورای فرهنگی اجتماعی زنان در تهران اقدام به چاپ برخی کتابهایی کردند که این خلأ را پر کردند، بعضی از نویسندگان مثل حجتالاسلام والمسلمین زیبایینژاد و هم آقای دکتر بستان و آقای دکتر حکمتنیا، کتابهایی در این زمینه نوشتند. کتابهای مجموعهای مثل دانشنامه فرهنگ فاطمی در این سالها چاپ شد که سه جلد این کتاب اختصاص دارد به مباحث زنان و خانواده و به صورت مقالات دایرةالمعارفی و دانشنامهای در بحث زنان و خانواده است. جسته و گریخته کتابهای زیادی وارد بازار شده است که اغلب آنها کتابهایی هستند که از پایاننامه تبدیل به کتاب شدند که این نشان میدهد پایاننامههای متعددی در ارشد و دکتری به سمت مطالعات زنان گرایش پیدا کردند. علاوه بر اینها، فصلنامههای علمی- پژوهشی و علمی- ترویجی و علمی- تخصصی هم در حوزه زن و خانواده وجود دارد. کنگرهها و همایشهای سالهای اخیر که هر کدام فراخوانهایی داشتند و منتج به چاپ مجموعه مقالاتی شده است، هم در خور توجه است و باز هم این مسیر ادامه دارد. نمیتوانم بگویم کتاب من جایگاه خاصی در بین این همه کتابهای خوب دارد، اما این هم کتابی است که خواسته مخصوصا اول مبانی را طرح کند، مبانی مثل شاهکلید هستند و ما میتوانیم با این شاهکلیدها گرههای بیشتری را باز کنیم. شروع کردن از مباحث حقوقی و تکالیف شروع کردن از وسط کار است، ولی وقتی از مبانی شروع میکنیم دکترین بزرگی طراحی میکنیم و برای مخاطب روشن میکنیم که در چه پارادایمی حرف میزنیم.
چون برخی از اختلافنظرها به دلیل اینکه پارادایمی است، شاید هیچ وقت حل نشود. اما وقتی روشن میکنیم بر اساس چه مبانی و اساسی بحث میکنیم، حتی اگر خوانندهای هم باشد که خروجی این پارادایم را نپذیرد، به شرط اینکه تعصب نداشته باشد، میفهمد این بحث از یک منطق تبعیت میکند و در منطق خودش موجه است. معتقدم این سبک نوشتن خیلی به درد فضای بینالملل میخورد؛ چون بعضیها که دنبال دانش هستند با تعصب کمتری برخورد میکنند و میخواهند بفهمند که تفکر اسلامی از صفر تا صد و از صدر تا ذیل راجع به زنان چه میاندیشد و چه راهکاری ارائه میدهد.
فصلهای این دو کتاب دقیقا به چه مباحثی میپردازد؟
ما در این کتاب بحث جایگاه انسانی را با یک تم فلسفی، بحث جایگاه ارزشی را با یک تم فلسفه اخلاقی، بحث تفاوتها را در دو بخش ادبیات علمی و ادبیات دینی، بحث کردیم. نسبت میان زن و مرد فصلی دیگر و هویت و نقشهای جنسیتی که اولی یک بحث ماهیتی و روانشناختی و دومی یک بحث جامعهشناختی است هم دو موضوع مهم این کتاب هستند و نیز بحثهای مربوط به برابری و تناسب و مکملیت که دیدگاههای رقیب یکدیگر هستند، نیز بحث شدهاند. صرفنظر از اشکالات و ایراداتی که حتما در این کتاب موجود است، توانستیم مجموعهای را شکل دهیم که با پیوست فمینیسم این مجموعه کامل شد. در جلد دوم در حوزه فردی به بحث بلوغ دختران پرداختیم و تفاوت و توجیهات آن با پسران را بررسی کردیم. به بحث عبادتهای فردی زن و مرد اشاراتی اجمالی داشتیم. در بحث خانواده از بحث ازدواج شروع کردیم تا مباحث طلاق و این میان هر چه بحث راجع به خانواده در حوزه حقوق و تکالیف میشده است، طرح کردیم. درواقع بحث خشونت پیوستی به این فصل است. احکام اسلامی و منطقی که این احکام دارد از آن تبعیت میکند، تبیین شد. نیز اهداف دین از این احکام مورد تأکید قرار گرفتند و تأکید بر اهداف و ذکر آداب عمل به احکام، شاید در این کتاب یک ویژگی باشد؛ به این معنا که اسلام احکامی دارد و نباید بدون توجه به اهداف دین از احکام استفاده کنیم؛ چون باعث میشود احکام به ضدخودشان تبدیل شوند.
این بحث را اولبار خود شما مطرح کردید؟
ایده این بحث از فرمایشات علامه طباطبایی اخذ شده است که بنده در بحث خانواده خیلی نسبت به این قضیه تأکید دارم. بحث آداب هم همینطور که بنده اسم آن را فرهنگ حقوق گذاشتهام؛ چون حقوق و احکام و تکالیف میخواهند نظام حداقلی در روابط انسانها شکل دهند، اما خیلی وقتها ما از فهم فرهنگی راجع به حقوق بیبهره میمانیم، لذا ممکن است کسی از حق خودش سوءاستفاده کند. فرهنگ حقوق یک بحث اخلاقی است ناظر به آدابی که انسان باید رعایت کند تا زندگی در بستر حقوق، لطیف شود. مثلا در بحث بسیار چالشی تعدد زوجات ضمن اینکه احکامش را توضیح دادم و خود بحث تعدد زوجات را توجیه کردم، چیزی هم به نام آداب آوردهام. خیلی از مشکلات برای رعایت نکردن احکام است. خیلی هم برای رعایت نکردن آداب و اخلاق فیمابین. بعضی از این نقطههای ایدهآل در بحثها هم طرح شده است؛ مثلا اگر همسری و احکامش طرح شده، الگوی ایدهآل همسری هم کنارش آورده شده. سعی کردیم مجموعهای تحویل بدهیم که ضمن اینکه دانش حقوقی و فقهی خواننده بالا میرود، فهم فرهنگیاش هم از این مباحث بالا رود. بخش آخر کتاب هم به نقش زنان در مشارکتهای سیاسی و اجتماعی پرداخته است.
فرمودید این کتابها به درد فضای بینالملل میخورد، آیا برای ترجمه این کتابها کاری صورت گرفته است؟
اولین بار که من مباحث این کتاب را برای گروهی از زنان فعال عرب مطرح کردم، اینقدر مطالب کتاب برای برخیشان جدید و تازه بود که خودشان اقدام به ترجمه کردند و بخشهایی از آن در کویت ترجمه شد. اما صرفنظر از آن، ظاهرا با صحبتهایی که مرکز ما با مرکز الحضارة داشتهاند، جناب آقای دکتر سبحانی یکی از کتابهایی که لازم دانستند ترجمه شود همین کتاب «زن در اسلام» بوده است. البته اطلاعات دقیق ندارم، ولی ظاهرا هم به زبان عربی، هم انگلیسی در حال ترجمه است.
ممنون از وقتی که گذاشتید و تشکر میکنم.
خواهش میکنم. ممنون از شما.