به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، نشست نقد کتاب «جامعهشناسی جنسیت» نوشته حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسین بستان، با همکاری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و با حضور کارشناسان محترم جناب آقای دکتر انتظاری؛ مدیرگروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی و جناب آقای دکتر محمدتقی کرمی؛ عضو هیئت علمی این دانشگاه، پنجشنبه 14 بهمن 93 برگزار گردید.
دکتر بستان در تشریح چگونگی روند نگارش کتاب گفت: این کتاب در راستای بحث بازسازی متون علوم انسانی با نگرش اسلامی در معرض نقد و بررسی قرار میگیرد. این کار از دو سال پیش شروع شد. بر اساس اشراف اجمالی که از منابع موجود در این موضوع داشتیم، ارزیابی اولیه انجام شد و نقصها و کاستیهایی که در کتابهای موجود دیده میشد و فاصلهای که اینها با هدفی که در بحث تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده بود، داشتند، چند شاخص یا معیار کلی برای تدوین متون اسلامی مطرح شد و محورهایی مشخص گردید. البته مقدورات فعلی ما در حدی نبود که علم دینی و الگوی انسانی و اسلامی به معنای تام و تمام آن در این کتاب بازتاب داده شود. شاید در تئوری بحثهایی شده، اما در تحقیقات میدانی هنوز به نتیجه نرسیده و این یکی از ضعفهایی است که وجود دارد. باید پیوند این بحث با واقعیت عینی جامعه بیشتر شود و از بحث تئوریک و نظری خارج گردد.
وی ادامه داد: تاحدودی به اطلاعات استناد کردیم، ولی اینکه از دل اینها تئوری و فرضیه جدید دربیاید و دوباره مورد تجربه و آزمون قرار گیرد در این نوع کار به صورت خاص صورت نگرفته است.
سعی کردهایم کار را غنیتر و با دادهها و اطلاعات بیشتری به خواننده ارائه دهیم
مدیرگروه علوم اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در بحث غنیسازی و بومیسازی کار ابراز داشت: تاحدی که امکان داشته و محدودیت نبوده به لحاظ دسترسی به اطلاعات و دادهها، سعی شده مطالبی که ذکر میشود نسبت به منابع قبلی غنیتر باشد و معلومات و اطلاعات بیشتری در اختیار خواننده قرار بگیرد، هرچند باز هم کار کامل نیست. در بحث بومیسازی هم هنوز فاصله داریم، البته سعی کردیم اطلاعات جامعه خودمان در آموزش و پرورش، اقتصاد، اشتغال و جرایم و ... را در کتاب منعکس کنیم، اما شاید باز هم در حد مطلوب نباشد.
بحثهای بنیادین و کلیدی را به عنوان کلیات در ابتدای کتاب آوردهایم
ایشان با اشاره به اینکه کتاب در حدود ده فصل آماده شده است، گفت: بحثهای بنیادی و کلیدی را تحت عنوان کلیات قرار دادیم که میتواند در کل مباحث جامعهشناسی جنسیت تأثیر بگذارد؛ از جمله تفاوتهای زن و مرد و بحثهای ارزشی و انسانشناختی. فصل دوم جامعهپذیری جنسیتی است که در متون جامعهشناسی معمولا به این مسئله میپردازند. نظریههای مهمی در بحث جامعهپذیری جنسیتی مطرح شده است. اینکه چطور افراد به لحاظ جنسیتی اجتماعی میشوند و بعد به بحثهای این حوزه ورود کردیم. ازدواج و خانواده، دو فصل را به خود اختصاص داده است. در این کتاب به بحث دین، اقتصاد و اشتغال، سیاست، حقوق و جرمشناسی و نیز بحثهای ریزتری مثل فراغت و تفریح، بهداشت و درمان، رسانه و بحث کوچکی درباره جنگ پرداخته شده است.
وزن بحثهای اسلامی در این کتاب از بحثهای جامعهشناختی بیشتر است
دکتر بستان در پایان سخنان خود با اشاره به این نکته که نگاه ما بیشتر با رویکرد اسلامی بوده است، گفت: برخلاف کارهای گذشته که بحثهای جامعهشناسی آن پررنگتر بوده، وزن بحثهای اسلامی را در اینجا بیشتر کردیم. رویه کار این بوده است که در هر بحثی به نظریههای جامعهشناسی و یا تحقیقات و دیدگاههایی که وجود دارد، اشاره اجمالی شود. سپس بحث اصلی در زمینه نگاه اسلامی در آن موضوع مطرح گردد. نیز آنجایی که بحث جنبه کارکردی داشته، کارکردهای مثبت و منفی و نیز مارکسیستی و فمینیستی و .. بررسی شده و با تکیه بر آیات و روایات تبیین گردیده است.
ما از منابع دینی استفاده میکنیم برای رسیدن به جامعهشناسی، اما این جامعهشناسی سبقه ندارد
در ادامه این نشست دکتر انتظاری با در خور تقدیر دانستن ورود شجاعانه به چنین مباحثی اظهار داشت: این کتاب در واقع کتاب ارزندهای است و نشان میدهد کار استادانهای در تنظیم مطالب صورت گرفته و تلاش کرده شده است بین دیدگاههای مختلف انسجام برقرار شود، اما من با جامعهشناسی بودن آن هنوز کنار نیامدهام. جامعهشناسی زمانی مطرح میشود که نظرات دیگران آورده میشود، ولی وقتی نظرات خود آقای دکتر بستان مطرح میشود در واقع کار سبقه کلامی پیدا میکند. آوردن آیات و روایات و تحلیلها باعث میشود کار از رویکرد و حوزه جامعهشناختی فاصله بگیرد. ما از منابع دینی استفاده میکنیم برای رسیدن به جامعهشناسی و نهایتا به علم و جامعهشناسی خواهیم رسید. ما تلاش میکنیم که اعوجاجهایی که در شناخت جامعه در اثر مبانی پارادایمیک و جهانبینیهای منحرف از فهم حقیقت به وجود آمده، بزداییم و با استفاده از منابع دینی به جامعهشناسی برسیم، ولی جامعهشناسی ما سبقه نخواهد داشت، در حالی که جامعهشناسی غرب دارای سبقه است.
این کتاب اگر به سمت مدافع حقوق زنان بودن برود و در عین حال نقد بحثهای فمینیستی صورت بگیرد مخاطب را بهتر درگیر میکند
مدیرگروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه اجزای بحث، اجزای خوبی است و اطلاعات مفیدی به مخاطب میدهد، گفت: چینش به خوبی صورت نگرفته است. بیشتر بحثهای این کتاب تقابل با فمینیستهاست. در این چینش انگار فمینیستها مدافع حقوق زنان هستند و ما قرار است توجیه کنیم که چرا این ظلمها به زنان روا شده است. به نظر میرسد این پلتفرم که دکتر بستان ابتکار عمل و دفاع از حقوق زنان را به عهده بگیرند و از نظرات فمینیستها در برخی جهات استفاده کنند و بعد در مقام نقد آن برآیند و دیدگاه اسلام را تشریح کنند، کتاب را بهتر تنظیم کند و با دانشجو بهتر ارتباط برقرار گردد. البته ایشان در بخشی از کتاب تلاش میکنند بر بخشی از مظالم وارد شده بر زنان صحه بگذارند، اما واقع شدن در این چینش باعث شده نتوانند خود را مدافع حقوق زنان معرفی کنند. غالب دانشجویان با بحثهای فمینیستی مشکلی ندارند و توضیحات اسلام را هم شنیدهاند و نسبت به آن واکسینه هستند و آن را توجیه مظالمی میدانند که بر زن وارد شده است. این گارد دانشجویان از همان اول نمیگذارد همراهی با کتاب رخ بدهد.
ایشان با بیان این نکته که هنوز زود است ما کتاب آموزشی ارائه دهیم، تصریح کرد: ارائه کتاب آموزشی برای زمانی است که کتابهای مبنایی و بنیادین را در این زمینه ارائه کرده باشیم. اگر نظریات غربیها نبود، خودمان ابتدا به ساکن دیدگاههای اسلام را درباره حقوق زنان، جنسیت، روابط بین دوجنس، خانواده و امثالهم مطرح میکردیم، اما حالا که این نظریات در این زمینه وجود دارد و ما قرار نیست چرخ را از اول بسازیم، قاعدتا باید فهم و درک و پذیرش همه نظریات و بعد نقد آنها را داشته باشیم. ما ممکن است در نقد خیلی سریع عمل کنیم و نتوانیم مسئله را بفهمیم. برخی عجله دارند در پرستش نظرات غربیها و ما عجله داریم در نقد نظریات آنها! باید مؤمنانه پذیرفت و درک کرد و در عین حال نقد کرد.
سه لایه نقد داریم: درونپارادایمی، برونپارادایمی و نقد دینی
دکتر انتظاری با اشاره به نقد درونپارادایمی و برونپارادایمی و نقد دینی اظهار داشت: اولین نقد، نقد درونپارادایمی است؛ یعنی نقد بر اساس گفتمان خودشان. مثلا دورکیم میگوید ما همه چیز را از جامعه میگیریم، جامعه منبع مهم آموزش است. حتی در این نگاه زنبودگی و مردبودگی را هم در جامعه یاد میگیریم. درواقع میگوید جنسیت مبنای اجتماعی دارد و یادگرفتنی است، ولی همین حرف با حرف دیگر دورکیم تناقض دارد که میگوید در جامعهای که انسجام مکانیکی است و وجدان جمعی بسیار منسجم و محکم است و بر آحاد افراد جامعه سیطره دارد، اجازه بروز فردیت داده نمیشود. حال سؤال میکنیم این فردیت کجا بود که بروز پیدا نکرد؟ خود این نشان میدهد فردیت در سرشت آدمها وجود داشته است. پس از خود حرفهای دورکیم میشود فطرت را بیرون کشید. یک نقد هم نقد برونپارادایمی است؛ مثلا مارکس یک ماتریالیست است و ما از موضع یک غیرماتریالیست میتوانیم ماتریالیسم مارکس را نقد کنیم. نقد برونپارادایمی لزوما نقد دینی نیست، میتواند نقد دیگری باشد. در واقع سه لایه نقد داریم: درونپارادایمی، برونپارادایمی و نقد دینی.
ما علم مصرف میکنیم در حالی که باید علم تولید کنیم/ باید محیط برای تولید علم غیردینی فراهم شود تا علم دینی هم تولید و فهم شود
وی با تأکید بر مهم بودن مسئلهشناسی، مسئله کنونی جامعه را تولید علم دانست و افزود: برخلاف آنچه همه میگویند مسئله ما در جامعه و دانشگاه و محیطهای علمی کنونی، علم دینی نیست. مسئله ما خود علم است. مگر ما الان در دانشگاهها علم غربی تولید میکنیم که از این به بعد علم دینی تولید کنیم؟ ما علم مصرف میکنیم و راهحل آن تولید است، نه صرفا تولید علم دینی. اگر ما وارد فرآیند تولید شدیم؛ یعنی موانع تولید را برداشتیم، آدمهای دینی علم دینی تولید میکنند و آدمهای غیردینی علم غیردینی. چه اشکالی دارد که مثلا مارکسی بیاید اینجا علم ماتریالیستی تولید کند؟ آیا بدون تولید علم غیردینی میشود علم دینی تولید کرد؟ باید محیط برای تولید علم غیردینی فراهم شود تا علم دینی هم تولید و فهم شود. آن وقت حاصل تولیدات ما که حاصل طرح نظریاتی در موضوعات مختلف است به عنوان کتابهای مبنایی تدوین میشود و بعد از آن میتوان رفت سراغ نگارش کتاب آموزشی. من فکر میکنم با این توصیفات، کتاب حاضر بیشتر کتابی است تحت عنوان «زن و خانواده در اسلام با مروری بر نظریات جامعهشناسان» نه کتابی تحت عنوان «جامعهشناسی جنسیت».
زمان و مکان و موقعیت اجتماعی را هم باید در بحث از آیات و روایات در نظر گرفت
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با نقد به برداشت منطقهای از اسلام گفت: باید زمان و مکان و موقعیت اجتماعی را هم در بحث از آیات و روایات در نظر گرفت. آیا برای همان دیدگاهی که فمینیستها مطرح میکنند نمیشود آیات و روایات پیدا کرد؟ اگر آنها روزی این تسلط را پیدا کنند و آیات و روایات تحویل ما بدهند چه؟
وی افزود: مثلا در جایی از کتاب آمده است تفکیک جنسیتی ارزش است. آیا واقعا در همه مواقع و شرایط ارزش است؟ شاید بشود گفت تفکیک جنسیتی یک اولویت است، اما نمیشود گفت یک ارزش است. ما در موقعیتهای مختلف اقتضائات مختلف داریم. اگر جامعهای گرایش همجنسگرایانه داشته باشد آیا باز هم تفکیک جنسیتی ارزش است؟
خوب است علاوه بر بحثهای نظری، مصادیق و نتایج تحقیقات را هم بهخوبی تشریح کنیم
این استاد دانشگاه نبودن اطلاعات و دادهها و نتایج کافی در همه فصول کتاب را از جمله ضعفهای آن خواند و اضافه کرد: وقتی کتاب آموزشی میشود باید علاوه بر بحثهای نظری، مصادیق را هم بهخوبی تشریح کنیم و نتایج تحقیقات انجام شده را هم بیاوریم. باید در همه فصول این کار را صورت دهیم و اطلاعات لازم و دادههایی که الان در کشور موجود است و میتواند تصویری از وضعیت جامعه به صورت متوازن و متناسب بدهد ارائه دهیم و از همه تحلیلها استفاده کنیم.
جایگاه و نقش مادر در جامعه بحث بسیار مهمی است که نباید از آن غفلت کرد
دکتر انتظاری در پایان این بخش از سخنان خود ضمن اشاره به مانور روی جایگاه مادری، تأکید کرد: جایگاه و نقش مادر در جامعه بحث بسیار مهمی است که نباید از آن غفلت کرد و به راحتی گذشت. در بحث جامعهشناسی جنسیت میتوان روی آن مانور خوبی داد. آن چیزی که میتواند ما و نظریات ما را از غرب متمایز کند همین جایگاه مادر در جامعه است که خیلی از این شبهات درباره تبعیض علیه زنان را هم پاسخ میدهد. جایگاه مادر در ادبیات دینی ما والاست، اما در جامعه کنونی ما نقشهای مادری نقشهای تحقیر شده است و ما از این مسئله رنج میبریم. پیامبر(ص) میفرمایند بهشت زیر پای مادران است، درواقع ایشان نشانی بهشت را دادهاند که زیر پای مادران است؛ یعنی اگر فردی میخواهد بهشتی شود به مادر خود خدمت کند و نیز جامعهای بهشتی است که جایگاه مادران در آن بالا و والا باشد.
در این کتاب، جنسیت به مثابه دیگر متغیرها گرفته شده است، نه متفاوت با آنها
دکتر کرمی در ابتدای سخنان خود با ساختارمند خواندن این کتاب نسبت به کتابهای موجود در این زمینه گفت: کتابهایی که به زبان فارسی نوشته شدهاند، دور از فضای این حوزه هستند و نیز دور از فضای بومی کشور. اما درباره این کتاب باید ببینیم فرد بعد از خواندن با پارادایم کلی جامعهشناسی جنسیت آشنا میشود یا نه، صرفنظر از اینکه با آن پارادایم موافق باشد یا نباشد که به نظر این رخ نداده است. جامعهشناسی جنسیت منتقد بدنه اصلی جامعهشناسی است و در تمام کتابهای جامعهشناسی جنسیت مقدمهای آمده است که مابهالامتیازهای جامعهشناسی جنسیت از بدنه اصلی جامعهشناسی را نشان دهد. نوع نگاه به جنسیت و مرکز قرار دادن آن به عنوان یک امر قابل تحلیل، معنای پارادایمی است که از این کتاب به دست نمیآید. یک جامعهشناس جنسیت ادعایش این است که ما دو جور جامعهشناسی داریم جامعهشناسی حساس به جنسیت و جامعهشناسی غیرحساس به آن. این کتاب نهتنها این را به مخاطب القا نمیکند، بلکه عکسش را القا میکند؛ یعنی گویی که جنسیت متغیری است مثل همه متغیرها.
مفاهیم پایه جامعهشناسی جنسیت در اینجا خوب مورد مداقه قرار نگرفته است
وی افزود: نکته دوم در این پارادایم این است که ما اگر میخواهیم بگوییم جامعهشناسی جنسیت با رویکرد اسلامی اول باید بگوییم جامعهشناسی چیست و جنسیت چیست، بعد بگوییم نگاه اسلام درباره آن چیست که اثر فعلی در اینکه رویکردهای اصلی جامعهشناسی جنسیت را القاء کند ناتوان است.
ایشان با طرح این سؤال که یک جامعهشناس جنسیت چقدر به بحث ساختار خانواده میپردازد و نیز به جزئیات آن مثل مهریه و طلاق و ... تصریح کرد: پیشفرض جامعهشناسی جنسیت این است که ما در جامعه، جنسی داریم. این جنسیت را به مثابه یک طبقه ببینید کاملا در معنایی که مارکس میگوید. نفس زنبودگی (جنسیت یعنی زن بودن) عامل بیامتیازی و محرومیت است و این را باید توصیف و تبیین کنیم و راههای برونرفت را ارائه کنیم. بهنظرم مفاهیم پایه جامعهشناسی جنسیت در اینجا خوب مورد مداقه قرار نگرفته یا اگر آقای دکتر بستان قبول نداشتند باید آن را مطرح و بعد مخاطب را از این فضا دور میکردند و یک نگاه جدید منسجمی را منتقل میکردند.
باید قبول کنیم اینجا عرصه داده و اطلاعات و تجربه است، نه عرصه بیان موضع
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با صحه بر نقد دکتر انتظاری خاطرنشان کرد: منطق کتاب درسی منطق اجماع علم است؛ یعنی مثلا 50 جامعهشناس در حوزه جامعهشناسی جنسیت با هم دعوا کردهاند، دیدگاهها و نظریاتشان را بیان و دادههایی جمعآوری کرده و نتایجی گرفتهاند. حالا بعد از 50 سال میگوییم جامعهشناسی جنسیت بومی بنویسم؛ یعنی بر اساس خرد جمعی. اگر غربیها جامعهشناسی جنسیت مینویسند، میتوانند؛ چون کلی پژوهش و داده دارند. باید قبول کنیم اینجا عرصه داده و اطلاعات و تجربه است، نه عرصه بیان موضع. آیا برای فرمایشات آقای دکتر بستان در این کتاب لازم بود ما جامعهشناسی جنسیت بنویسیم؟
دکتر کرمی با اشاره به وضعیت جامعه دانشگاهی و اینکه این کار اقناعکننده دانشجویان نیست، اظهار داشت: ما حرفی را میزنیم و میگوییم اسلام این را میگوید، در وضعیتی که چارچوبهای ذهنی دانشجویان ما این حرفها را پس میزند، آیا این نوع کار نتیجهای را که میخواهیم میدهد یا نه. واقعا با این کتاب قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا نتیجه عکس نمیدهد و ذهنها را از سمت اسلام دور نمیکند؟
سطح بحث کتاب بالاتر از این است که اختلافات طبیعی در بحثهای دینی را پوشش و پاسخ دهد
دکتر بستان در پاسخ به نقدهای وارده ابراز داشت: اگر ما تذکرات اساتید محترم را با توجه به وضع موجود نگاه کنیم، نگاهی درست است. یک طرف قضیه بحث اسلامی مسئله است و اینطور نیست که صرفا طرف قضیه من باشم که تحلیل میدهم و همه جهاتش به من ختم شود. ما یک متنی داریم متعهد به آن هستیم و ملحم از آن در بحثی که اسمش را به درست یا غلط جامعهشناسی جنسیت گذاشتهایم و حالا میخواهیم آن را به مخاطب برسانیم. ممکن است به قول شما کسی دیگری بیاید و بگوید من اسلام را جور دیگری میفهمم. هر کسی برای خودش مدعی است و دریافتی دارد. مثل همه اختلافات دیگری که وجود دارد و نمیشود بگوییم من امروز حرفی میزنم که همه قبول کنند که این اسلام است. کسی ممکن است بیاید عکس من بگوید و بگوید آیات و روایاتش را هم پیدا کردم! سطح بحث کتاب بالاتر از این حرف است. آن مرجع و محلی که باید این بحث در آن فیصله پیدا کند اینجا نیست. در جامعهشناسی جنسیت اینها را نمیتوانیم ثابت کنیم.
نگاه ما در این کتاب فراتر از این بوده است که از اسلام ثابت و مطلق حرف بزنیم
مدیر گروه جامعهشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: اینکه دکتر انتظاری فرمودند در بحث فهم اسلام حتما باید موقعیتها مورد توجه قرار بگیرد اصل کلیاش را قبول داریم و اینطور نیست که بگوییم استفادههای خیلی ثابت و خشک و مطلق داریم و آن را به عنوان اینکه اسلام گفته بیان میکنیم. چه بسا ما احکام ثانوی پیدا میکنیم یعنی نگاه ما فراتر از این بوده است که یک حکم اولی از یک آیات و روایاتی بکنیم، بعد بگوییم اسلام همین را گفته ولاغیر. این اختلاف فهمها همیشه هست.
به دلیل حجم بالای کار و محدودیت صفحات تعمد داشتم که بحث جامعهشناسی کار پررنگ نشود و بحث اسلامی کمرنگ
وی درباره جامعهشناسی نبودن کتاب بیان کرد: اگر ما میخواهیم بر اساس جامعهشناسی جنسیت مطلب بنویسیم، طبعا باید بر اساس پارادایم موجود صحبت کنیم و این را باید جزء اصول مسلم خود تلقی کنیم که این دانش و معرفتی است که شکل گرفته و تعین پیدا کرده و باید این را جزء وظایف و رسالت خود بدانیم و آن را همانطور که هست به مخاطب معرفی کنیم. بعد اگر انتقادی هم داریم بکنیم. پس اشکال وارد است. ابتدای صحبت هم گفتم که این کتاب مثل بحثهای قبلی خانواده که جامعهشناسی آن پررنگ بود، نیست و تعمدا کمرنگش کردم؛ چون حجم کار محدود بوده و بحث اسلامی کمرنگ میشده و تعمد داشتم این اتفاق نیفتد. رویکرد اصلی کار رویکرد تحولگراست؛ یعنی باید به سمت تحول علوم انسانی پیش برویم تحول با شاخصهای اسلامی یا بومی و ... اما اینکه آیا واقعا این پارادایم جامعهشناسی جنسیت درست و با تمام ابعاد و زوایا و مصادیق آمده است، ادعایی ندارم؛ چون هر کدام را که بخواهیم دربارهاش بحث کنیم چندین جلد میشود. ضرورت باعث شده که رویکرد ما به سمت گزیدهنویسی برود. پیشنهاد خوبی است که مثلا مقدمه یا کلیات مفاهیم کلی را اضافه کرد، ولی بیشتر بخواهیم بپردازیم خلاف غرض کتاب میشود. البته در خلال بحثها هم اینگونه نبوده که فقط نظر اسلام گفته شود گریزی به مفاهیم و نظریات غربیها زده شده است.
اسلام را فروکاستن به مثابه یک نظریه اجتماعی هم ممکن نیست، هم به اسلام آسیب میرساند
در ادامه دکتر کرمی با بیان این نکته که مشکل اصلی در این کتاب هنوز باقی است، گفت: مسئله اصلی این است که ما بتوانیم پدیدههای اجتماعی را چه در سطح خرد و چه در سطح کلان بر اساس واقعیت اجتماعی توصیف کنیم با این کار از یک میدان به یک میدان دیگر تغییر میکنیم؛ چون واقعیتهای اجتماعی در میدانهای متفاوتی اتفاق میافتد. من نمیتوانم جامعهشناسی جنسیتی بگویم که برای کل بشریت جواب بدهد. میدانها و ساختهای اجتماعی جنسیت با هم فرق میکند و به همین خاطر هم هست که اشکال بعدی من معنا پیدا میکند که تقابل فمینیسم و اسلام بیش از آنکه به ضرر فمینیسم باشد به ضرر اسلام است. اساس جامعهشناسی این است که در گام اول توصیف ناظر به میدان داشته باشیم. در گام دوم تبیین باشد. باید بگوییم چرا این اتفاق افتاده است بنابراین تبیینها هم موقعیتمند خواهد شد. گام سوم تحلیل است و گام چهارم تغییر. اگر خواستم تغییری در این وضعیت بدهم در کدام متغیر باید تغییر ایجاد کنم تا این حرف درست شود. عرض من این است که اسلام را فروکاستن به مثابه یک نظریه اجتماعی هم ممکن نیست، هم به اسلام آسیب میرساند؛ چون اسلام قرار است حرفهای فرازمانی و فرامکانی بزند و هم اینکه در مجموع پیامدهایی دارد که آن پیامدها درست نیست.
دکتر کرمی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: در جایی از کتاب آمده است: «دلالت صریح گزارههای دینی و نیز واقعیتهای عینی و نیز شواهد تجربی» چرا یک شاهد تجربی نیاوردهاید اینجا؟ جامعهشناسی جنسیت وقتی میگوید شواهد تجربی باید مخاطب را از شواهد بمباران کند که مثلا اینهایی که آسیب دیدند کسانی بودند که بدحجاب بودهاند.
باید همه نوع از مخاطبان بتوانند با کتاب ارتباط برقرار کنند چه قابل قبول از نظر شما و چه غیرقابل قبول
دکتر انتظاری در ادامه نقد خود به کتاب «جامعهشناسی جنسیت» ابراز داشت: اینکه بگوییم ما کتاب مینویسیم که نقطهنظرات خودمان را بگوییم و کاری نداریم دیگران چه گفتهاند خب میتوانیم کتابی بنویسیم و دیدگاههای اسلام را بگوییم و هیچ اشکالی هم ندارد با عنوان دیدگاههای اسلام درباره جنسیت، اما وقتی میگوییم جامعهشناسی داریم با یک زبان مشترک حرف میزنیم. درباره کتاب شما هم باید همه نوع از مخاطبان بتوانند با کتاب ارتباط برقرار کنند چه قابل قبول از نظر شما و چه غیرقابل قبول. مگر اینکه بگوییم این کتاب حرف اسلام است و هر کسی که وارد حیطه اسلام شد میتواند این کتاب را بپذیرد و بخواند و هر کسی هم که وارد نشد با او کاری نداریم. ولی من فکر نمیکنم شما چنین قصدی داشته باشید.
تاریخ جامعهشناسی جنسیت و نیز بحثهایی مانند جنسیت در خانواده، در رسانهها، در فضای مجازی و ... خوب است که به بحث اضافه شود
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه محورهایی در کتاب نیامده است، گفت: بحثی تحت عنوان رویکرد جامعهشناختی داشته باشید که رویکرد جامعه شناختی خود را به خوبی توضیح دهیم و معلوم شود که شما اصولا چه رویکردی دارید. هرچند در فصل اول تلاش کردید این کار را بکنید اما با این دقت انجام نشده است. بحث دوم تاریخ جامعهشناسی جنسیت است. شما قاعدتا اولین نفری نیستید که این کار را میکنید بیان تاریخ آن هم مهم است. از ابتدا تاکنون چه کسانی این بحثها را مطرح کردهاند. نظریههای جامعهشناسی و نقد آنها، رویکردهای جامعهشناسی اسلامی و جنسیت، نابرابری، بیعدالتی، تبعیض جنسیتی و اینکه ما چه موضعی در برابر اینها داریم.
دکتر انتظاری در پایان افزود: جنسیت در خانواده، در اشتغال، در رسانهها، در بحث آموزش، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و ... نیز تحولات جنسیت در جامعه معاصر ایران و اینکه چه تغییراتی در تاریخ معاصر در روابط زن و مرد و در نهادهای دینی داشتهایم از جمله مواردی است که خوب است به بحث اضافه شود. درواقع ما رویکرد را باید در ابعاد مختلف جامعه بررسی کنیم. نکته آخر هم اینکه پیشگفتار تصویر اجمالی از کتاب ارائه نمیکند. درواقع شما دارید یک ادعای جدید مطرح میکنید: جامعهشناسی با رویکرد اسلامی.
باید تعریف علم دینی مشخص شود تا نگوییم این نوع کارها باعث فروکاستن اسلام است
دکتر بستان در پاسخ به نقدهای مطرح شده ابراز داشت: اشکال بیشتر در بحث علم دینی میچرخد و ریشه به آن برمیگردد؛ چون هنوز تعریف علم دینی مشخص نیست، تکلیف این نوع کارهایی که با آن هدف انجام میگیرد، مشخص نیست.
وی افزود: این اشکال چند بار تکرار شد که ما گزارههای دینی را در متن علم وارد نکنیم و از آن فرضیه و نظریه درست کنیم و گفته شد که اسلام در سطح بالاتری است و فرازمانی است و ما نباید آن را وارد این بحثها کنیم. این کار با نگاه تحولی با رویکرد دینی و با همانپیشینه علم دینی انجام شده است که گزارهها در متن علم وارد شود. حالا این آسیبها و دغدغههای دوستان چه میشود که آیا ما اسلام را قرار است تبدیل به علم کنیم؟ جوابش به اینجا برنمیگردد. اما اجمالا توضیح میدهم که ما مدلی تعریف کردیم: یک مدل انتزاعی و یک مدل انضمامی. وقتی مدل انتزاعی میخواهد بر جامعه ما تطبیق پیدا کند، ممکن است تغییر کند و برخی گزارههایش در جامعه ما مصداق نداشته باشد و کاملا این دغدغهای که دوستان دارند که باید جامعهشناسی بشود و موقعیتها فرق میکند حل میشود؛ چون ما نمیخواهیم بگوییم اسلام این را گفته و تمام. این در دو سطح معنا پیدا میکند.
اقتضای کار علمی در علم دینی این است که قیود را تغییر دهیم تا ببینیم چه عواملی باعث تایید نشدن گزاره شده است و این ابطال گزاره دینی نیست
دکتر بستان در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: در این مدل نگاه هنجاری هم حضور پیدا میکند و این به این معنا نیست که بخواهیم ادعاهای خود را با آیات و روایات ثابت کنیم. همانطور که فمینیستها هم ابایی ندارند بگویند نگاه ما هنجاری هم هست. بنده در قسمتهای مختلف کتاب این بحث را جدا کردهام و گفتهام این نگاه هنجاری اسلام است و جامعهشناسی نیست و بعد وارد بحث جامعهشناسیاش میشوم. بعد هم باید آن را با تجربه آزمون کرد. گزارهها را از متون دینی گرفتهایم، اما الان میخواهیم کار جامعهشناسی و تجربی انجام دهیم. اگر تایید شد به عنوان یک فرضیه به جامعه دینی عرضه میکنید و اگر نشد اقتضای کار علمی در علم دینی این است که قیودش را تغییر دهیم و بررسی کنیم چه عواملی باعث این تایید نشدن شده است و این ابطال گزاره دینی نیست که باعث فروکاستن اسلام شود.