سرکار خانم فریبا علاسوند:
مرنیسی تلاش می کند بگوید برداشت فقها از دین، چیزی غیر از اصل دین است
میزگرد بررسی اندیشه های فاطمه مرنیسی با حضور برخی اعضای هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، دانش پژوهان و پژوهشگران عرصه زن و خانواده در مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز تحقیقات زن و خانواده، سرکار خانوم فریبا علاسوند عضو شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران در میزگرد بررسی اندیشه های فاطمه مرنیسی در سخنانی اظهار داشت: جنگ 1967 موسوم به جنگ شش روزه نقطه عطفی برای ناسیونالیسم عربی بود. این جنگ که در واقع هزیمت عربی در مقابل رژیم اشغالگر صهیونیستی به شمار می رود در ذهنیت روشنفکران عرب نتیجه سالها عقب ماندگی جهان عرب بود. مرنیسی از جمله روشنفکرانی است که پس از شکست اعراب در این جنگ همچون معاصران خود، به دنبال تحلیل علت این شکست برآمده و با تاکید بر وضعیت فرهنگی جامعه خود، شاخص های پسرفت زنان عرب را مورد بررسی قرار می دهد.
وی خاطرنشان کرد: یکی از واژه های پرتکرار در نوشته های مرنیسی و دیگر روشنفکران عرب «تراث» است که به جهات مختلف مورد تحلیل، ارزیابی و بازخوانی قرا گرفته است. این گروه در مقابل جریان های سلفی، تراث را که تا آن زمان از سرمایه های مقدس و غیرقابل بحث در میان مسلمانان اهل سنت بشمار می رفت، بی محابا نقد گردند، اما نوع بازخوانی مرنیسی از تراث با دیگران تفاوت داشت و او می خواست تراث را پالایش کرده و به زعم خود سنت نبوی و بخش های فراموش شده در تاریخ اسلام درباره زندگی زنان را، کاوش و مطرح کند. تحلیل های او به طور عمده در چارچوب جامعه شناسی تاریخی قرار می گیرند.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با اشاره به علاقه مندی مرنیسی به مباحث زنانه در تحلیل های جامعه شناختی، تصریح کرد: اگر چه مرنیسی مدعی است از پایگاه زن مسلمان به بازخوانی تاریخ اسلام و فقه می پردازد، اما نوشته های او به وضوح نشان می دهند وی تحلیل گری سکولار است زیرا وی به اعتبار و حجیت که از تعهدات یک تحلیل گر تاریخ اسلام و فهمنده فقه اسلامی است کاملا بی اعتناست. به همین جهت برای نشان دادن اقتدار زن مسلمان برایش رقی نمی کند گستاخی هند همسر نومسلمان ابوسفیان در مقابل پیامبر اسلام را نقل کند یا خروج عایشه بر خلیفه مشروع زمان و فرماندهی جنگ جمل را یا شخصیت فرهیخته و نورانی حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام را.
وی با بیان اینکه مرنیسی همواره بر گزاره ها و آموزه های فمینیستی تاکید می کند و در سخنان وی، حرف جدیدی به عنوان تراز برای فهم مسایل اسلامی بجز همان مولفه های فمینیستی وجود ندارد، گفت: تمامی سخنان او به نوعی برگردان اسلامی شده تحلیل های فمینیستی است و او تلاش می کند اندیشه های اسلامی را با این معیارها سنجش و تنظیم کند.
برای مثال برابری برای وی یک اصل است که در کاوش او قرآن کریم به یکباره از شور و خروش در راستای تحقق آن می افتد و ساکت می شود. در ادعای موهوم مرنیسی خداوند و رسول او در مقابل فرهنگ جامعه مردسالار مجبور به سکوت می شوند و دیگر حتی خدا صدای زنان برابری خواه را نمی شنود. در واقع او برای اسلام و منابع اصیل آن یعنی قرآن و پیامبر اکرم ص جنبه قدسی قایل نیست و احکام اسلامی را فقط در بستر نحولات اجتماعی فهم می کند. به عبارت دیگر مرنیسی با روش های جامعه شناسی تاریخ و فقه و تفسیر را فهم می کند و باسنجه های امروزی جامعه کهن را می سنجد.
سرکار خانم علاسوند در بخش دیگری از سخنان خود به برخی تفاوت های زنان عرب و ایرانی به ویژه در مساله حجاب اشاره کرد و گفت: بر خلاف زنان مسلمان ایرانی که با وجود حجاب همواره حضور اجتماعی موثری در جامعه داشته و بخصوص پس از انقلاب اسلامی پیشرفت در عرصه های مختلف را با حجاب تجربه کردند، حجاب در کشورهای عربی با گوشه نشینی در خانه و بی سوادی و عقب ماندگی ملازم بوده است. بنابراین در این بافت تا حدی واکنش امثال مرنیسی به مسأله حجاب قابل درک است.
وی در ادامه افزود: افرادی همچون مرنیسی با مشاهده فاصله نجومی زنان اروپایی و عربی در شاخص سواد، حضور اجتماعی اشتغال و با توجه دلالت های حجاب در جامعه اش، در اولین گام به تحلیل تراث پرداخته و به نادرستی فهم برخی مقوله ها در فهم فقیهان و مفسران برخی مذاهب اسلامی حکم کرده و این نادرستی را به همه دانش فقهی و حدیثی گذشتگان تسری داد بنابراین آنچه آنها را به این فهم واداشته است، نه فقط فهم استشراقی، بلکه درک مستقیم آنها از وضعیت زنان عربی است.
عضو شورای سیاستگذاری حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه فهم جامعه شناختی مرنیسی باعث نگاه قدسیت زدایانه او به مسایل اسلامی شده است، اظهار داشت: او در تحلیل مسایل متدها و روش های علمی جامعه شناختی را به کار گرفته و از این رو دچار چندگانگی و تضاد در شناخت و فهم دین و روش های اجتهادی می شود.
وی با بیان اینکه چرا مرنیسی خود را یک فیمنیست اسلامی نمی داند اما دیگران این مساله را طرح می کنند، گفت: هرکس در هرجای دنیا به نوعی از وجه زنانگی دفاع کند، تنها واژه ای که به او اطلاق می شود، فمینیست است و طبعا تاکید بر این که اصل اسلام و جریان نوپای قرآنی به دنبال برابری بوده از وی چهره ای با عنوان فمینیست اسلامی مطرح می سازد.
سرکار خانم علاسوند وجهه سیاسی را برای امثال مرنیسی بسیار مهم دانست و گفت: تحلیل های مرنیسی با واژه هایی سروکار دارد که وجه سیاسی آن پررنگ است، به طور مثال عایشه برای او اعتنای بیشتری نسبت به حضرت زهرا(س) دارد، زیرا در تاریخ سیاسی مکتوب اهل سنت هزاران صفحه درباره عایشه و حرکت اعتراضی او وجود دارد، اما شاید 10 صفحه درمورد صدیقه طاهره(س) در کتب اهل سنت نباشد و بویژه کتب آنها درباره عمق عبودیت، دانش، اقتدار اجتماعی در مقابل باطل ساکت است. مرنیسی اصولا با چهره عارفانه زن مسلمان کاری ندارد اما در عوض وجه عصیانگری و مخالفت سیاسی و تکاپوی اجتماعی برایش بسیار مهم است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: علی رغم اینکه مرنیسی می کوشد ردپای زنان مؤثر در تاریخ اسلام و نگرش مثبت اسلام به زن را برملا سازد مساله و ممکن است از جهاتی مسایل او مسایل ما نیز باشد، اما واقعا به دلیل آنکه مرنیسی متعلق به جامعه زنان عربی است نمی تواند برای کشف و تحلیل مسایل الهام بخش ما باشد. ضعف گستره دانش لازم برای فهم دین، عدم آگاهی از روش فهم دین و تحمیل روش جامعه شناسی بر فهم متون دین، قدسیت زدایی و عقل گرایی پست-مدرنی اش و بی اعتنایی به حجیت و اعتبار و اسلوب آن، اغراق در تحلیل زنانه و مبالغه در کشف بعد زنانه تاریخ در کنار اسطوره گرایی تخیلی اش کتب او را برای اسلام شناسان و زن پژوهان مسلمان از اعتبار ساقط کرده است.
دکتر محمد تقی کرمی:
مساله مرنیسی یک مساله کاملا جامعه شناختی است ولی مساله تراث سوال از وضعیت زنان را متوجه دین می کند
دکتر محمد تقی کرمی عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با بیان اینکه فاطمه مرنیسی جامعه شناسی است که بر اساس نوع پروژه ای که برای او تعریف شده یعنی همان هندسه اجتماعی حول جنسیت، عمل می کند، گفت: ادبیات پژوهشی، رویکردهای پسا ساختارگرایی و تحلیل های تاریخی و تفصیلی در کشورهای شمال آفریقا به دلیل غلبه فرهنگ فرانسوی، با سنت فرانسوی ها سازگار است. مرنیسی نیز بواسطه آن که دانش آموخته آکادمی های فرانسوی بوده است؛ از سنت های علمی و روشی آن ها تاثیر پذیرفته است.
دکتر کرمی مساله مرنیسی را دغدغه تمامی فمینیست ها دانست و گفت: اسلام در کشورهای عربی کمتر به معنای دین بوده و بیشتر به عنوان یک منبع فرهنگ بشمار می رود و آنها اسلام را برای عرب زبان ها می دانند و گرویدن سایر ملت ها به اسلام را بر نمی تابند و در تفکر اندیشمندان معاصر عربی، دین همواره واژه تراث را به همراه دارد و همین باعث شده است تا دین از جایگاه قدسی پایین آمده و همانند سایر مولفه های فرهنگ ساز به آن نگاه می شود.
وی با بیان اینکه در پروژه جامعه شناسی برساخت جنسیتی، دین به عنوان مهمترین مولفه فرهنگ ساز بوده که در رویکردهای تاریخی قدسیت زدایی شده است، خاطرنشان کرد: برخی مسایل همچون حجاب و تفاوت های حقوقی زن و مرد در دنیای عرب کاملا با آنچه در جامعه خود می بینیم متفاوت است؛ یعنی هنگامی که یک زن معاصر عرب و یک فمینیست اسلامی حجاب را مطرح می کند منظور او پرده نشینی است نه پوشش سر و بدن.
عضو هیات علمی دانشگاه علاکه طباطبایی در ادامه افزود: مساله مرنیسی یک مساله کاملا جامعه شناختی است، ولی به دلیل مساله تراث برای جامعه عربی، نخستین علامت سوال برای وضعیت زنان در جامعه متوجه دین می شود و او در دو دوره ای که این پروژه را دنبال می کند، ابتدا به سراغ مفسران دین آمده و بیشتر در قرن چهارم و پنجم متمرکز می شود و سپس به سراغ متن می رود و در اینجا سناریوهایی را تعریف می کند که عمدتا بر واقعیت های تاریخی مبتنی است.
وی با بیان اینکه این سناریوها به لحاظ روش شناسی قابل رد نیستند و برای ابطال آن باید یک سناریوی دیگر مطرح شود، اظهار داشت: کاری که خانم مرنیسی در برهه دوم اندیشه ای خود انجام می دهد و برخی معتقدند که در این دوره از فمنیسم سکولار فاصله گرفته است، به مراتب از فاز اول خطرناک تر است؛ زیرا سناریوسازی های او دست محققان برای داستان سرایی در شأن نزول آیات را باز می گذارد.
دکتر کرمی تاریخی کردن نقد تراث از سوی مرنیسی را منجر به نقد دین از اساس دانست و گفت: اینکه خود برساخت جنسیت در صدر اول در تاریخ اسلام در واقع یک پروسه بوده و نه یک پروژه، بسیار مهم است و اگر این مساله را در قالب یک پروژه ببنیم، نتایج آن به مخاطب القاء می شود، بدون آن که مقاومت او برانگیخته شود و باید گفت این روش در میان متفکران ایرانی طرفدار داشته و رویکردهای مرنیسی در سناریونویسی در تفسیر متن به شدت در کشورمان قابل پیاده کردن و بازتولید است.
حجت الاسلام و المسلمین دهقان:
تفاوت مرنیسی با دیگر روشنفکران دینی این است که تعارضی میان عقل و دین نمی بیند و اگر تعارضی می بیند دین را تأویل می کند
حجت الاسلام و المسلمین دهقان عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده نیز در این میزگرد علمی با بیان اینکه فاطمه مرنیسی یک جامعه شناس بوده و اساسا پژوهشگر اسلامی نمی باشد، تصریح کرد: مرنیسی متاثر از بحث های مستشرقین است، و به دلیل دغدغه ای که در رابطه با هویت زن مسلمان و تعارض با مدرنیته دارد، به گذشته رجوع می کند.
وی با بیان اینکه مرنیسی با یک شخص غرب زده متفاوت است و در همه جا خود را به عنوان یک مراکشی مسلمان، البته نه اسلام سیاسی و اخوانی معرفی می کند، اظهار داشت: او ارزشهایی مثل فردگرایی و برابری در غرب را ارزشهای انسانی می داند که جوامع عرب از آن عقب مانده اند و به دلیل حال و هوای ضد استعماری در مراکش، دغدغه اسلام مدرنیته دارد.
حجت الاسلام و المسلمین دهقان با بیان اینکه مرنیسی مانع رسیدن مسلمانان به برخی ارزشهای انسانی را دین و اسلام سیاسی می داند، گفت: مرنیسی برای حل این مشکل دور دین را خط نمی کشد، بلکه برای حل مشکلات فرهنگی به تاریخ رجوع کرده و تفسیر تراث را آغاز می کند و می خواهد آموزه های تمدن جدید مثل برابری و عقلانیت را از دل دین استخراج کرده و هرچه از آموزه های دینی مخالف این آموزه های انسانی است را از میدان به در کند.
وی در ادامه افزود: مرنیسی معتقد است آیات ضد زنان جوهره اصلی دین پیامبر نبوده، بلکه این آیات ناشی از فشارهای جبهه مردسالار جامعه صدر اسلام بر پیامبر و قرآن است و اگر این فشار نبود، جریان موافق زنان ادامه پیدا می کرد و او همچنین برای تصحیح آنچه باعث تفسیر نادرست اسلام شده تا اسلام به عنوان یک دین ضد زنان شناخته شود، به بررسی تراث می پردازد.
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با بیان اینکه مرنیسی یک روشنفکر دینی است و تفاوت او با دیگر افراد این است که تعارضی میان عقلانیت و دین نمی بیند و اگر تعارضی می بیند دین را تأویل می کند، گفت: قطعا ما هم به روشنفکری دینی نیازمندیم، اما آیا مرنیسی می تواند الگوی خوبی برای روشنفکری دینی ما در حوزه زنان باشد، موافق نیستم.
وی با اشاره به چهار رویکرد اجتهادی، پژوهشگر مطالعات اسلامی، استشراق و فیمنیسم در رابطه با مسایل زنان، خاطرنشان کرد: پژوهشگری مطالعات اسلامی، استشراق و فمنیسم دین را به عنوان یک سوژه نگاه می کنند، اما یک مجتهد رابطه زنده با دین دارد.
وی در ادامه افزود : اگر امروز به دنبال حل مشکلات در حوزه زنان هستیم، باید با همدلی فرآیند اجتهاد را دنبال کنیم و لازمه آن این است که فقیه و روشنفکران دینی با یکدیگر برخورد همدلانه داشته باشند.