دستی که میخورد به سر و سینه
در غمت پای تو ایستاده و پای محرمت
بی تاج و تخت هم به شهان فخر میکنند
هر ریزه و خوار خان و گدای محرمت
تو قبله ای برای تمام قبیله ام
ایل و تبار من به فدای محرمت
با هر تپش به سینه ی دلداگان تو
دل ها زنند طبل عزای محرمت
کم کم قبیله ی سینی به دست ها
در هر قبیله قبله نمای محرمت آقام ای